پرش به محتوا

کاربر:Alikhani/صفحه تمرین3

از ویکی شیعه

کارگزاران

با روی‌کارآمدن حکومت امام علی، همه کارگزاران عثمان که به خاطر رابطۀ خویشاوندی به مناصب حکومتی دست یافته بودند، برکنار شدند.[۱] علی بن ابی‌طالب برای جلوگیری از فساد کارگزاران، از حکمرانی کارگزاران خود پیوسته بازرسی می‌کرد و آنان بر اساس عملکردشان، تشویق و یا تنبیه می‌شدند و علی(ع) برای رفع مشکلاتشان، زندگی آنان را تأمین کرد.[۲] ولی حاکمان جدید نه در کوفه، و نه در شام مورد پذیرش قرار نگرفتند.[۳]

به گفته برخی پژوهش‌گران، امام علی(ع) از میان ۱۳۶ انتصاب حکومتی، ۴۲ انتصاب (۳۱ درصد) را به جوانان اختصاص داد و در بخش‌های مختلف حکمومت به جوانان منصب حکومتی داد.[۴]

علی بن ابی طالب برای کارآیی و سرعت‌عمل کارگزارانش، به برخی از آنان اختیار تام داده بود.[۵] کارگزاران حکومت علی(ع) دو گونه بودند، برخی از آنان برای مناطق حساس و بزرگ و برخی دیگر به مناطق کوچک‌تر منصوب شده بودند. افراد انتخاب شده برای مناطق مهم، اختیار تام حکومتی داشتند؛ از جمله این کارگزاران می‌توان به افرادی چون عُثمان بن حُنَیْف، مالک اَشْتر، محمد بن اَبی‌بَکر و قُثَم بن عباس اشاره کرد.[۶] اختیارات تام آنان شامل امور ذیل می‌شد: امور نظامی، تعیین قضات، اجرای حدود، سرپرستی حجاج، جنگ با دشمن و جمع‌آوری خراج و غنایم.[۷] علی بن ابی‌طالب برای جلوگیری از فساد، از حکمرانی والیان خود پیوسته بازرسی می‌کرد.[۸] کارگزاران بر اساس عملکردشان، تشویق و یا تنبیه می‌شدند و علی(ع) برای رفع مشکلاتشان، زندگی آنان را تأمین کرد.[۹] به گفته عبدالحسین زرّین‌کوب، حاکمان جدید نه در کوفه، و نه در شام مورد پذیرش قرار نگرفتند.[۱۰]

کارگزاران

علی بن ابی طالب برای کارآیی و سرعت‌عمل کارگزارانش، به برخی از آنان اختیار تام داده بود.[۱۱] کارگزاران حکومت علی(ع) دو گونه بودند، برخی از آنان برای مناطق حساس و بزرگ و برخی دیگر به مناطق کوچک‌تر منصوب شده بودند. افراد انتخاب شده برای مناطق مهم، اختیار تام حکومتی داشتند؛ از جمله این کارگزاران می‌توان به افرادی چون عُثمان بن حُنَیْف، مالک اَشْتر، محمد بن اَبی‌بَکر و قُثَم بن عباس اشاره کرد.[۱۲] اختیارات تام آنان شامل امور ذیل می‌شد: امور نظامی، تعیین قضات، اجرای حدود، سرپرستی حجاج، جنگ با دشمن و جمع‌آوری خراج و غنایم.[۱۳] علی بن ابی‌طالب برای جلوگیری از فساد، از حکمرانی والیان خود پیوسته بازرسی می‌کرد.[۱۴] کارگزاران بر اساس عملکردشان، تشویق و یا تنبیه می‌شدند و علی(ع) برای رفع مشکلاتشان، زندگی آنان را تأمین کرد.[۱۵] به گفته عبدالحسین زرّین‌کوب، حاکمان جدید نه در کوفه، و نه در شام مورد پذیرش قرار نگرفتند.[۱۶]

شایسته‌سالاری

شایسته‌سالاری را یکی از محورهای مهم در سیره سیاسی امام علی دانسته‌اند.[۱۷] وی کارگزاران حکومتی را تنها بر اساس لیاقت، کاردانی و پاکدامنی انتخاب می‌کرد، نه وابستگی‌های قومی و قبیله‌ای.[۱۸] مُغِیرَة بن شُعبه به امام علی(ع) پیشنهاد داد معاویه و همه کارگزاران عثمان برای مدتی در مسئولیت خود باقی بمانند[۱۹] تا حکومت علی(ع) تثبیت شود.[۲۰] ابن‌عباس نیز این پیشنهاد مغیره را خیرخواهانه دانست.[۲۱] ولی علی بن‌ابی‌طالب این پیشهاد را نپذیرفت.[۲۲] دلیل این کار امام را عدالت‌خواهی و شایسته‌سالاری او دانسته‌اند.[۲۳] با روی‌کارآمدن حکومت امام علی، همه کارگزاران عثمان که به خاطر رابطۀ خویشاوندی به مناصب حکومتی دست یافته بودند، برکنار شدند.[۲۴] طلحه و زبیر نیز که از امام علی(ع) خواستند حکومت بصره و کوفه را به آنان دهد، علی(ع) پیشنهاد آنان را نپذیرفت[۲۵] و این دو به سبب ناراحتی به مکه رفته، با ملحق‌شدن به عایشه زمینه جنگ جمل را فراهم آوردند.[۲۶]

علی‌اکبر ذاکری در کتاب سیمای کارگزاران علی بن ابی‌طالب(ع)، نام کارگزاران امام علی در شهرها و مناصب مختلف را ذکر کرده است. اسامی این افراد به شرح زیر است:[۲۷]

کارگزاران مکه

کارگزاران مدینه

کارگزاران کوفه

کارگزاران یمن

کارگزاران نهروان، فرات و بهرسیر

کارگزاران مداین

کارگزاران جزیره و اطراف آن

کارگزاران جَبُّل و کَسْکَر

کارگزاران بحرین، عُمّان و اهواز

کارگزاران فارس

کارگزاران اصفهان، ری، قزوین و همدان

کارگزاران خراسان، سیستان و کرمان

کارگزاران آذربایجان و حُلوان

کارگزاران مصر

کارگزاران بصره

  1. زین، الامام علی بن ابی‌طالب و تجربة الحکم، ۱۹۹۴م، ص۲۸.
  2. مهاجرنیا، «ساختار حکومت امام علی(ع)»، ص۱۴۹-۱۵۰.
  3. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.
  4. پردل، و مطهری، «جوان‌گرایی در حکومت امام علی(ع)»، ص۱۴۴.
  5. معینی‌نیا، سیره اداری امام علی(ع) در دوران خلافت، ۱۳۷۹ش، ص۹۳.
  6. معینی‌نیا، سیره اداری امام علی(ع) در دوران خلافت، ۱۳۷۹ش، ص224.
  7. معینی‌نیا، سیره اداری امام علی(ع) در دوران خلافت، ۱۳۷۹ش، ص۹۳-۹۶.
  8. حسین، علی و بنوه، دار المعارف، ص۱۴۷.
  9. مهاجرنیا، «ساختار حکومت امام علی(ع)»، ص۱۴۹-۱۵۰.
  10. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.
  11. معینی‌نیا، سیره اداری امام علی(ع) در دوران خلافت، ۱۳۷۹ش، ص۹۳.
  12. معینی‌نیا، سیره اداری امام علی(ع) در دوران خلافت، ۱۳۷۹ش، ص224.
  13. معینی‌نیا، سیره اداری امام علی(ع) در دوران خلافت، ۱۳۷۹ش، ص۹۳-۹۶.
  14. حسین، علی و بنوه، دار المعارف، ص۱۴۷.
  15. مهاجرنیا، «ساختار حکومت امام علی(ع)»، ص۱۴۹-۱۵۰.
  16. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.
  17. اداک، «شایسته‌سالاری در حکومت امام علی(ع)»، ص5۶.
  18. اداک، «شایسته‌سالاری در حکومت امام علی(ع)»، ص5۶.
  19. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۸۰.
  20. اداک، «شایسته‌سالاری در حکومت امام علی(ع)»، ص۴۵.
  21. دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۴۲.
  22. طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۸۷.
  23. اداک، «شایسته‌سالاری در حکومت امام علی(ع)»، ص۴۶.
  24. زین، الامام علی بن ابی‌طالب و تجربة الحکم، ۱۹۹۴م، ص۲۸.
  25. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۲۹.
  26. زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.
  27. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش، ج۱ و ۲، صفحه فهرست کتاب.
  28. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۱۰۱-۱۱۷.
  29. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۱۱۹-۱۴۶.
  30. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۱۴۷-۱۸۹.
  31. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۱۹۱-۲۱۹.
  32. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۲۲۱-۲۴۴.
  33. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۲۴۵-۲۷۳.
  34. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۲۷۵-۳۱۳.
  35. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۳۱۵-۳۳۲.
  36. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۳۳۳-۳۵۲.
  37. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۲۵۳-۳۸۸.
  38. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۳۸۹-۴۱۶.
  39. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۴۱۷-۴۳۹.
  40. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش،‌ ج۱، ص۴۴۱-۴۷۰.
  41. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۵.
  42. ذاکری، سیمای کارگزاران علی ابن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۵۳.