کاربر:Golpoor/صفحه تمرین
مشخصات آیه | |
---|---|
نام آیه | آیه ۱۰۹ سوره توبه |
واقع در سوره | توبه |
شماره آیه | ۱۰۹ |
جزء | ۱۱ |
اطلاعات محتوایی | |
شأن نزول | ساخت مسجد در کنار مسجد قبا توسط منافقان |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | مقایسه دو گروه سازنده مسجد ضرار و مسجد سفارش شده |
آیات مرتبط | آیه ۱۰۷ سوره توبه و آیه ۱۰۸ سوره توبه |
آیه ۱۰۹ سوره توبه
نکات کلی آیه
آیه ۱۰۹ سوره توبه به مقایسه سازندگان مساجدی چون مسجد قبا و مسجد ضرار می پردازد. طبق این آیه گروه اول مؤمنانی هستند که مساجدی مانند مسجد قبا را بر اساس تقوا و رضایت خداوند بنا میکنند. گروه دوم منافقانی هستند که پایه و اساس مسجد خود را بر کفر، نفاق، تفرقه و فساد قرار میدهند. در این آیه آمده است: آیا کسی که مسجدی را بر اساس تقوا و اطاعت از فرمان خدا ساخته، بهتر است یا کسی که بنای مسجدش را بر لبه پرتگاهی سست و خطرناک در کنار جهنم قرار داده که بهزودی در آتش سقوط خواهد کرد؟[۱]
بنای منافقان را به آتش دوزخ تشبیه کرده است. يعنى همانطور كه بناى بر كناره جوى ويران در آب فرو ميريزد هم چنان بناى اينان در آتش دوزخ سقوط كرده و فرو ميريزد.[۲] يعنى عمل شخص متقى و پرهيزگار با عمل آدم منافق مساوى نيست زيرا كارهاى اشخاص متقى بر اصل صحيح و ثابتى استوار است و عمل منافق بر اصل ثابتى استوار نبوده و سريع الزوال است.[۳]
این بیانی است که تفاوت میان اهداف اهل مسجد تقوا، یعنی پیامبر صلیالله علیه و آله و یارانش، و اهداف اهل مسجد ضرار که با آن پلیدی خود را افزون کردند، روشن میسازد.[۴]
تشبیه فوق بیثباتی و سستی کار منافقان را در مقابل استحکام و پایداری کار اهل ایمان و برنامههای آنها به تصویر میکشد.[۵]
مؤمنان مانند کسانی هستند که برای ساختن یک بنا، زمینی بسیار محکم انتخاب کرده و ساختمان خود را با استفاده از مصالحی بادوام و مطمئن از پایه بنا میکنند. اما در مقابل، منافقان به افرادی شباهت دارند که ساختمان خود را بر لبه رودخانهای بنا میکنند که سیلاب زیر آن را خالی کرده و هر لحظه ممکن است فرو بریزد. همانطور که نفاق تنها ظاهری دارد و از درون تهی است، چنین ساختمانی نیز تنها ظاهری دارد و فاقد پایه و اساس محکم است.[۶]
در دو آیه قبل یعنی آیه ۱۰۷ و 108 سوره توبه به مسجد ضرار و چهار ویژگی آن اشاره شد[۷] و پیامبر و مومنان را از خواندن نماز در آن برحذر داشته و به مسجد دیگری که بر پایه تقوا بنا شده سفارش می کند.[۸]
استعارهای تخیلی است که وضعیت منافقان را به کسی تشبیه میکند که ساختمانی روی زمینی سست و ناپایدار، مانند لب رودخانهای که زمینش در حال فرسایش است، میسازد. این ساختمان و سازندهاش در نهایت فرو میریزند و به قعر درهای میافتند که جهنم است. اما در مقابل، کسی که زندگی خود را بر پایه تقوا و امید به رضایت خدا بنا میکند، زندگیاش بر دو اصل محکم استوار است: یکی ترس از عذاب الهی و دیگری امید به خشنودی او.[۹]
جمله "أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ ..." بهعنوان یک مثال گویا، بهخوبی دو نوع بنیاد و اساس زندگی را تصویر میکند: یکی بنیاد زندگی مؤمنین و دیگری پایه زندگی منافقین. در این آیه، بهروشنی بیان شده است که این دو نوع بنیاد، نمایانگر دو نوع دین و روش زندگی هستند که هر گروه دنبال میکنند.[۱۰]
اما منظور از «بر پایه تقوا از خدا و رضایت او» این است که از ترس عذاب خدا و به امید پاداش او باشد. زیرا اطاعت تنها زمانی اطاعت واقعی است که همراه با این ترس و امید باشد. خلاصه سخن این است که اگر کسی ساختمانی را برای رضای خدا، از ترس عذاب او و به امید پاداش او بنا کند، آن ساختمان بهتر و کاملتر از ساختمانی است که کسی آن را با نیت کفر به خدا و آسیب رساندن به بندگان خدا ساخته باشد.[۱۱]
معنای اصلی این است که کسی که بنای دین خود را بر پایهای محکم و استوار بنا کرده است، یعنی حقی که تقوای الهی و رضایت اوست، بهتر است یا کسی که بنایش را بر پایهای بنا کرده که ضعیفترین و ناپایدارترین پایههاست، یعنی باطل؟ نفاق مانند لبه پرتگاهی است که در حال فروپاشی است و از درههای جهنم است. چون این لبه ناپایدار است، آماده سقوط است و چون در نزدیکی جهنم قرار دارد، اگر فرو بریزد، مستقیماً به قعر جهنم میافتد. در دنیا مثالی بهتر و دقیقتر از این برای وضعیت منافقان نمیتوان یافت! خلاصه سخن این است که یکی از این دو بنا، سازندهاش با نیت تقوای الهی و رضایت او ساخته است و دیگری با نیت گناه و کفر. بنابراین بنای اول شرافتمند و شایسته حفظ است و بنای دوم پست و شایسته ویرانی.[۱۲]
زیرا آنچه بر اساس تقوا بنا شود، پایهای استوارتر از بنایی دارد که بر لبه پرتگاه ساخته شده است. ممکن است مقایسه میان دو نوع ساختار باشد یا میان دو نوع ساختمان. اگر مقایسه میان دو نوع ساختار باشد، معنی این خواهد بود که سازندهای که بنای خود را با دقت و تقوا ساخته، بهتر از سازندهای است که بنای خود را بدون دقت و تقوا ساخته است؛ زیرا عبارت «بر لبه پرتگاه» نشان میدهد که سازندهاش بیتوجه به خداوند بوده است. همچنین ممکن است این عبارت با حذف مضاف به این شکل تفسیر شود: ساختمان کسی که بنایش بر تقوا بنا شده بهتر است یا ساختمان کسی که بنایش بر لبه پرتگاه ساخته شده است. واژه "بنیان" به معنای ساختمان است، همانگونه که "خلق" به معنای مخلوق است و "ضرب الامیر" به معنای کسی که ضربه خورده است. همچنین "نسج الیمن" به معنای پارچهای است که بافته شده است. این نکته را میگوییم زیرا نمیتوان منظور از "بنیان" را عمل ساختن دانست، زیرا آنچه بنا میشود، چیزی است که وجود عینی دارد. این موضوع از عبارت «بر لبه پرتگاه» نیز روشن میشود، زیرا عمل ساختن نمیتواند بر لبه پرتگاه باشد. واژه "بر تقوا" نیز نشاندهنده این مفهوم است. و در جمله «بر لب پرتگاه» در حالت نصب است، و تقدیر آن چنین است: آیا کسی که بنیان خود را با تقوا بنا کرده بهتر است یا کسی که بنیان خود را بر اساس معصیت و مخالفت با خدا و برای ضرر و کفر و تفرقه میان مؤمنان ساخته است؟ و فاعل «فروریخت» همان بنا است، و تقدیر آن چنین است که بنا همراه با سازندهاش در آتش جهنم فروریخت، زیرا این عمل معصیت و کاری است که خداوند از آن ناخشنود است.[۱۳]
خداوند متعال ساختار مسجد ضرار که توسط این منافقان بنا شد را به ساختمانی تشبیه کرده است که بر لبه جهنم ساخته شده باشد؛ سپس آن ساختمان با ساکنانش فرو ریخت و در آتش جهنم سقوط کرد. روایت شده است که جابر بن عبدالله گفته: مسجدی که به نام ضرار ساخته شد، دیدم که از آن دود بلند میشد، و این گفته ابن جریج نیز میباشد.[۱۴]
این امر او را به ضعف و ناتوانی کشاند و باعث شد که در آتش سقوط کند. لبه پرتگاه که توسط سیلاب تخریب شده بود، در مقابل تقوا بهعنوان تمثیلی قرار داده شده است که نشاندهنده بیپایداری و زوال سریع بنیان دین آنهاست. سپس با اشاره به فروپاشی و سقوط در آتش، آن را در مقابل رضوان خداوند قرار داده است تا یادآوری کند که پایهگذاری امور بر چیزی که انسان را از آتش حفظ کند و به رضایت و نعمتهای خداوند برساند، ضروری است. این در حالی است که بنیانگذاری بر چیزی که آنها به دلیل آن در معرض سقوط در آتش قرار دارند، هر لحظه آنها را به نابودی نزدیکتر میکند. سرانجام، سرنوشت آنها به ناچار آتش خواهد بود.[۱۵]
خداوند متعال میفرماید: کدامیک از این دو گروه بهتر است و کدامیک از این دو بنا استوارتر است؟ آیا کسی که اساس بنای خود را بر اطاعت خداوند و آگاهی از اینکه ساختارش برای رضای خداوند است، بنا نهاده، یا کسی که آن را بر پایه نفاق و گمراهی و بدون بصیرت نسبت به درستی یا نادرستی کار خود آغاز کرده است؟ او نمیداند چه زمانی خطای عمل خود و گناه بزرگش برایش آشکار میشود و باعث فروپاشی آن میگردد، همانگونه که ساختمانی بر لبه پرتگاهی سست و بیپایه ساخته شود که آبهای سیلابی آن را از بین میبرند و خاکش را پراکنده میکنند.[۱۶]
بند آخر به خدا قسم، کسی که بنای خود را بر ناحق و در جای نامناسبی بنا کند، و کسی که با نفاق و عمل خود برخلاف فرمان خدا و رسولش رفتار کند، هرگز به راه درست هدایت نخواهد شد.[۱۷]
کتب تفسیری با رویکرد روایی به تعدادی از احادیث تفسیری در این زمینه اشاره کردهاند.[۱۸]
به نظر میرسد که «شفا الجرف» در مقابل «تقوا» قرار گرفته است، و در اینجا از استعاره تصریحی استفاده شده است. در این استعاره، باطل و نفاق به «لبه پرتگاه فرو ریختنی» تشبیه شدهاند که نشاندهنده کمبود ثبات است، و سپس این مفهوم به کار رفته است. قرینه این استعاره نیز در تقابل میان این دو مفهوم دیده میشود.[۱۹]
و در مقابل رضوان (خشنودی الهی) اشاره شده است که بنیانگذاری آن بر امری استوار است که او را از آنچه میترسد حفظ میکند و او را به کمترین مقتضیاتش یعنی بهشت میرساند. و این (بنیانگذاری) بر چیزی است که در معرض وقوع در آتش است، لحظه به لحظه و سپس به ناچار به آن ختم میشود. استعارهای که در اینجا به کار رفته، استعاره مکنیه است؛ جایی که تقوا به قواعد یک ساختمان تشبیه شده است، تشبیهی که در ذهن پنهان است و آن را چیزی که از لوازم و نشانههای آن است، یعنی بنیانگذاری و ساختمانسازی، نشان میدهد. بسیاری بر این باورند که معنای آیه این است: آیا کسی که بنیان دین خود را بر پایهای محکم و استوار همچون تقوا و طلب رضایت از طریق اطاعت بنا کرده، بهتر است یا کسی که آن را بر پایهای ضعیف و سست بنا کرده است که به دلیل ضعف و ناپایداری آن، به سقوط در آتش منجر میشود؟ و این انتخاب شده است، همانطور که گفته شده، زیرا بیشتر با توصیف اهل مسجد ضرار که باعث زیان به مسلمانان، کفر، تفرقه و کمین کردن هستند، سازگار است. همچنین توصیف اهل مسجد تقوا که دوست دارند پاک شوند، بر این اساس است که منظور از پاکی، پاک شدن از گناهان و صفات ناپسند است، زیرا برخی معتقدند این پاکی موجب محبت خداوند میشود، نه پاکیای که در اخبار ذکر شده است. موضوع استعاره در این تفسیر مشابه آنچه در تفسیر اول گفته شد، است.[۲۰]
و این همان پایانی است که نصیب کسانی میشود که چشمان خود را به روی نتایج مسیر نمیگشایند و قلبهایشان را برای هدایت در طول راه باز نمیکنند. اگر انسان همه اینها را نادیده بگیرد، چه چیزی جز گمراهی باقی میماند؟ (وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ) کسانی که با کفر، سرکشی و نافرمانی به خود ظلم کردند، زیرا آنها خود این مسیر را انتخاب کردند؛ در حالی که خداوند درهای هدایت را کاملاً به رویشان باز کرده بود، اما آن را رها کردند و به سوی گمراهی رفتند.[۲۱]
برای تأکید بیشتر بر شایستگی مسجدی که بر پایه تقوا بنا شده برای نماز خواندن در آن، و بیان اینکه برتری این مسجد در شایستگیاش برای نماز خواندن، برتریای است که هیچ شریکی ندارد. زیرا مسجد ضرار پس از نهی، شایستگی نماز خواندن را ندارد؛ چراکه اگر پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله در آن نماز میخواندند، هدف بنیانگذاران آن که ایجاد تفرقه میان مسلمانان بود، در میان امت رواج پیدا میکرد، همانطور که پیشتر اشاره شد.[۲۲]
و بر اساس این استعاره اخیر، وضعیت فروپاشی آن در دنیا و رساندن سازندهاش به جهنم در آخرت بهصورت فرو ریختن ساختمانی که بر کناره پرتگاه ناپایداری ساخته شده و ساکنش را به درون گودال میکشاند، به تصویر کشیده شده است. و این فرو ریختن که به آتش جهنم ختم میشود، بهعنوان نتیجه نهایی تشبیه در نظر گرفته شده است. بنابراین، حالت مشابه از ترکیب محسوس و معقول ساخته شده و همینطور حالت مشابه به آن. نکته اصلی این است که ساختمان اول به هدف سازندهاش رسید، زیرا هدف سازنده دوام آنچه ساخته شده بود. آنان این بنا را با هدف تقوا و رضایت خداوند بنا کردند و چیزی ذکر نشده که نشاندهنده ناکامیشان باشد، همانطور که در مقابل آن ذکر شده است. بنابراین، مشخص است که آنان با این کار تقوای الهی را رعایت کردند و خداوند را راضی نمودند و در نتیجه به بهشت دست یافتند، همانطور که از مقایسه مشخص است. اما ساختمان دوم به هدف سازندهاش نرسید، که هدفش آسیب و تفرقه بود، پس در آنچه قصد داشتند ناکام ماندند و هدفشان پایدار نماند، و این ناپایداری آنان را به آتش جهنم کشاند، همانطور که یک ساختمان فروریخته ساکنانش را به نابودی میکشاند.[۲۳]
این آیه برای آنها مثالی زده است، یعنی کسی که بنای خود را بر اسلام بنا کرده بهتر است یا کسی که بنای خود را بر شرک و نفاق ساخته است. همچنین بیان کرده که بنای کافر مانند ساختن بر لبه پرتگاه جهنم است که اهلش را به درون آن فرو میبرد.[۲۴]
در آیه "فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ"، میان علما اختلاف نظر وجود دارد که آیا این موضوع بهصورت حقیقی است یا مجازی. دو دیدگاه مطرح شده است:
دیدگاه اول - این اتفاق بهصورت حقیقی رخ داده است. گفته شده که پیامبر صلی الله علیه و سلم زمانی که آن مکان فرو ریخت، دود از آن خارج میشد. این روایت از سعید بن جبیر نقل شده است. برخی دیگر گفتهاند که اگر کسی شاخهای از نخل را در آنجا فرو میبرد، آن شاخه سوخته و سیاه بیرون میآمد. همچنین مفسران ذکر کردهاند که وقتی آن مکان را حفر میکردند، دود از آن خارج میشد. عاصم بن ابیالنجود از زر بن حبیش و او از ابن مسعود نقل کرده که گفت: جهنم در زمین است، سپس این آیه را تلاوت کرد: "فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ". جابر بن عبدالله نیز گفته است: من خودم در زمان رسول خدا صلی الله علیه و سلم دیدم که دود از آنجا خارج میشد.
دیدگاه دوم - این موضوع بهصورت مجازی بیان شده است. به این معنا که ساختمان در آتش جهنم قرار گرفت، گویی که به آن فرو ریخته و سقوط کرده است. این دیدگاه مشابه آیه "فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ" (سوره قارعه: 9) است. اما ظاهر امر این است که دیدگاه اول صحیحتر است، زیرا هیچ مانعی برای وقوع آن بهصورت حقیقی وجود ندارد.[۲۵]
خلاصه این مثل بیانگر استواری اسلام، قدرت آن، خوشبختی پیروانش به واسطه آن، ثمرات اعمالشان و پاداششان با رضایت خداوند از آنان است. همچنین ضعف باطل، نابودی آن، سستی و نزدیکی زوالش، ناامیدی صاحب آن و سرعت فروپاشی آرزوهایش را نشان میدهد. علاوه بر این، بدترین اعمال پیروان باطل، مانند منافقان، ساخت مسجد ضرار است که به چهار مفسده پیشگفته منجر میشود.[۲۶]
منظور از آیه، بیان تفاوت بین مسجد تقوا و مسجد ضرار است. بنای مسجد ضرار هیچ استحکامی ندارد و بهسرعت با اهلش فرو میریزد و در آتش جهنم سقوط میکند، درست مانند ساختمانی که بر لبه رودخانه یا در معرض سیلاب ساخته شده باشد. اما بنای مسجد تقوا پایهای محکم و استوار دارد که هیچ چیزی نمیتواند آن را متزلزل کند و اهل آن در امنیت و آرامش هستند.[۲۷]
و جالب است گفته برخی مفسران که آتش جهنم اشاره به اتفاقات دنیا دارد، جایی که آتش جهنم از مسجد ضرار برخاست و دود آن تا زمان ابوجعفر منصور باقی ماند.[۲۸]
این صحنهای شگفتانگیز و پر از حرکتهای هیجانانگیز است که با چند کلمه به تصویر کشیده و به حرکت درآمده است! این برای آن است که دعوتکنندگان به حق به سرنوشت دعوتشان در برابر دعوتهای کفر و نفاق اطمینان یابند! و برای آنکه سازندگان بر پایه تقوا، در هر زمان که با سازندگانی بر اساس کینه و ضرار روبهرو میشوند، آرامش یابند! و صحنه دیگری نیز وجود دارد که بیان بینظیر قرآنی، تأثیرات مسجد ضرار را در روح سازندگان شرور آن ترسیم میکند[۲۹]
سپس خداوند متعال اهداف ساخت دو مسجد را مقایسه کرد و فرمود: آیا کسی که بنای خود را بر پایه تقوای الهی و رضایت او بنا کرده است، برابر است با کسی که مسجدی را برای آسیب رساندن، کفر، تفرقهافکنی میان مؤمنان و فراهم کردن زمینه برای دشمنی با خدا و پیامبرش از پیش ساخته است؟ این افراد بنای خود را بر لبه پرتگاهی سست بنا میکنند که در حال فرو ریختن است. "جرف" به معنای کناره درهای است که توسط آب فرسایش یافته است، و منظور این است که بنای آنها بر لبهای ضعیف و ناپایدار قرار گرفته که در آستانه سقوط است. وقتی فرو میریزد، به اعماق جهنم سقوط میکند. خداوند گروه ظالمان را هدایت نمیکند، یعنی اعمال فسادگران را اصلاح نمیکند و آنها را به سوی حق، عدالت، درستی و آنچه برای نجات و صلاحشان است، هدایت نمیکند. فخر رازی میگوید: در جهان مثالی که بهتر از این برای توصیف حال منافقان باشد، نمیتوان یافت! خلاصه اینکه یکی از این بناها با نیت تقوای الهی و رضایت او ساخته شده و بنای دیگر با نیت گناه و کفر بنا شده است. بنابراین، بنای اول شریف و شایسته بقا است، اما بنای دوم پست و شایسته نابودی است.
در اين آيه زندگى مؤمن و منافق روى اغراضى كه دارند تشريح شده است.[۳۰]
و درباره سخن خداوند: "پس فرو ریخت در آتش جهنم"، گفته شده که این به معنای حقیقی است، یعنی آن مکان بخشی از جهنم است. همچنین گفته شده که این به صورت مجازی است و معنایش این است که آن بنا در آتش جهنم قرار گرفت، گویی که به سوی آن فروریخت و سقوط کرد. سپس خداوند متعال توضیح داد که ساخت مسجد ضرار توسط منافقان، معانی بد و پایداری را در طول تاریخ به تصویر میکشد.[۳۱]
﴿أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ١٠٩﴾ [توبه:109]
﴿آیا کسی که بنیاد [کار] خود را بر پایه تقوا و خشنودی خدا نهاده بهتر استیا کسی که بنای خود را بر لب پرتگاهی مشرف به سقوط پیریزی کرده و با آن در آتش دوزخ فرو میافتد و خدا گروه بیدادگران را هدایت نمیکند ١٠٩﴾
سوره توبه: آیه ۱۰۹
شأننزول
مفسران، شأننزول آیه را به همراه دو آیه قبل در مورد گروهی از منافقان[۳۲] و ساخت مسجد ضرار توسط آنها[۳۳] دانستهاند. گروهی از منافقان با هدف ایجاد تفرقه،[۳۴] مسجد دیگری در کنار مسجد قبا ساختند و از پیامبر(ص) خواستند در آن نماز بخواند، اما رسول خدا(ص) درخواست آنها را به بعد از بازگشت از غزوه تبوک موکول کرد.[۳۵] پیامبر(ص) پس از بازگشت از تبوک قصد داشت به آن مسجد برود؛ اما با نزول آیه[۳۶] که نیت آنان را افشا کرد،[۳۷] دستور تخریب آن مسجد را داد و محل این مسجد را به مکانی برای جمعآوری زباله تبدیل کرد.[۳۸]
بر اساس تعدادی روایات، مسجد ضرار به دستور ابوعامر راهب،[۳۹] از عابدان مسیحی مخالف پیامبر(ص)، ساخته شد.[۴۰] او با کمک منافقان مدینه[۴۱] قصد براندازی اسلام را داشت؛ اما پیش از تحقق نقشههایش درگذشت.[۴۲] مفسران تعداد افرادی که مسجد ضرار را بنا کردند، ۱۲[۴۳] یا ۱۵ نفر[۴۴] از طایفه بنیعمرو بن عوف[۴۵] یا بنیغنم بن عوف[۴۶] از انصار[۴۷] ذکر کردهاند. گفته شده در مورد شأننزول آیه میان مفسران اتفاق نظر وجود دارد.[۴۸]
طبق روایتی از جابر بن عبدالله اتصاری آمده است که گفت مسجد ضرار را پس از سوختن دیدم که از آن دودی بیرون می آمد.[۴۹] دیده شدن دود در زمان رسول خدا (ص)[۵۰] و حتی در زمان بنی امیه[۵۱]
برداشت ها
پانویس
- ↑ تفسير نمونه، ج8، ص: 140-141.
- ↑ مجمع البيان فى تفسير القرآن ج5 111.
- ↑ مجمع البيان فى تفسير القرآن ج5 111.
- ↑ تفسير المراغى ج11 28.
- ↑ تفسير نمونه، ج8، ص: 141.
- ↑ تفسير نمونه، ج8، ص: 141.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۱۴۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۳۸۹.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۵، ص۳۰۰؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم؛ ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۸۷؛ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۱۰۳.
- ↑ الميزان فى تفسير القرآن ج9، ص391.
- ↑ الميزان فى تفسير القرآن ج9، ص391.
- ↑ مفاتيح الغيب، ج16، ص: 149.
- ↑ مفاتيح الغيب، ج16، ص: 149
- ↑ التبيان فى تفسير القرآن، ج5، ص: 302
- ↑ التبيان فى تفسير القرآن، ج5، ص: 303.
- ↑ أنوار التنزيل و أسرار التأويل ج3 98.
- ↑ جامع البيان فى تفسير القرآن ج11 25.
- ↑ جامع البيان فى تفسير القرآن، ج11، ص: 25
- ↑ الدر المنثور فى تفسير المأثور ج3 279؛
- ↑ روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، ج6، ص: 22
- ↑ روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، ج6، ص: 22
- ↑ تفسير من وحى القرآن ج11 213
- ↑ التحرير و التنوير ج10 207.
- ↑ التحرير و التنوير، ج10، ص: 206
- ↑ الجامع لأحكام القرآن، ج8، ص: 265
- ↑ الجامع لأحكام القرآن، ج8، ص: 265
- ↑ تفسير المراغى، ج11، ص: 28
- ↑ تفسير الكاشف ج4 103.
- ↑ تفسير الكاشف، ج4، ص: 104.
- ↑ فى ظلال القرآن ج3 1711.
- ↑ تفسير احسن الحديث ج4 317.
- ↑ التفسير المنير فى العقيدة و الشريعة و المنهج ج11 46 - 47
- ↑ بغوی، معالم التنزیل، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۳۸۷؛ میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۲۱۱.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۳۸۹؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۵۰۱-۵۰۲.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۱۴۸.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۰۵؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۱۸؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۹؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۸، ص۲۵۷؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۱۰.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۱۴۸؛ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۵، ص۲۹۸؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۵، ص۵۴۰-۵۴۱. ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۳۶.
- ↑ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۸، ص۲۵۷؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۱۳۵.
- ↑ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۱۴۷.
- ↑ حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۱۱۶.
- ↑ ابنسلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۹۶؛ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۱۴۷؛ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۵، ص۲۹۷.
- ↑ حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۱۱۷.
- ↑ ابنسلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۹۶؛ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۵، ص۲۹۷.
- ↑ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۵، ص۵۴۰-۵۴۱.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۰؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۲۷۷؛ ابنسلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۹۶.
- ↑ حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۱۱۷.
- ↑ مجمع البيان فى تفسير القرآن ج5 111.
- ↑ الجامع لأحكام القرآن، ج8، ص: 265
- ↑ جامع البيان فى تفسير القرآن، ج11، ص: 25.