ابنادریس حلی: تفاوت میان نسخهها
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
==جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس== | ==جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس== | ||
پیرامون جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس دیدگاههای متفاوتی بیان شده است | پیرامون جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس دیدگاههای متفاوتی بیان شده است | ||
[[سدیدالدین حمصی رازی|سدیدالدین حِمّصی]] او را اهل تخلیط و غیرقابل اعتماد دانسته است <ref>قمی، الفهرست، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۳.</ref> [[حسن بن داوود حلی |ابن داود حلی]] عدم پذیرش [[خبر واحد]] توسط او را به معنی اعراض کلی از اخبار ائمه(ع) دانسته و او را در شمار ضعفا آورده است. <ref>حلی، رجال ابن داود، ۱۳۸۳ق، ص ۴۹۸.</ref>[[علامه مجلسی]] او را توثیق کرده است <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۳</ref> [[ سید ابوالقاسم خویی |خویی]] و [[ محمدتقی شوشتری |شوشتری]] نسبتی را که حِمَّصی به وی از جهت (کمی بی دقتی در نقلِ اسنادِ روایات) داده؛ صحیح دانستهاند. <ref>خویی، معجم الرجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه،۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۷؛ شوشتری، قاموس الرجال،۱۴۱۹ق، ج۹، ص۹۳</ref>{{یادداشت| أما ما ذكره الشيخ محمود الحمصي من أن ابن إدريس مخلط، لا يعتمد على تصنيفه، فهو صحيح من جهة و باطل من جهة، أما إنه مخلط في الجملة فمما لا شك فيه (خویی، معجم الرجال)و كان مخلّطا في الفقه و في الحديث في أسانيدها و متونها و في الأدب و في التاريخ و في اللغة(شوشتری،قاموس الرجال )حمصی درباره ابن ادریس تعبیر به مخلط کرده است و مُخلّط یعنی کسی که احادیث درست و نادرست، هر دو را نقل میکند، ولی اگر روایتی را بگویند تخلیط است یعنی باطل و نادرست است.https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/shobeiry_mohammad/feqh/96/960803/ سید جواد شبیری}} [[محقق حلی]]، وی را بازکننده باب طعن بر شیخ طوسی دانسته و الفاظ خاصی را در مورد ابن ادریس و فتاوای وی بکار برده است <ref>محقق حلی، رسائل تسع، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۰؛ نکت النهایه، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۰۲؛ بحرانی، لؤلؤه البحرین، آل بیت، ص۲۸۶.</ref> [[محدث نوری]] ابن ادریس را بالاتر از فخرالدین رازی و در فقه مقدم بر [[محمد بن ادریس شافعی|محمدبن ادریس شافعی]] میداند. <ref>محدث نوری، خاتمه المستدرک، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۲</ref> ذهبی او را علامه عصر خویش <ref>ذهبی، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۳۳۲.</ref> و ابن حجر عسقلانی وی را برترین دانشمند شیعه در عصر خویش معرفی مینماید.<ref>ابن حجر عسقالنی، ۱۳۹۰ق، ج۴ ،ص۶۴.</ref> | [[سدیدالدین حمصی رازی|سدیدالدین حِمّصی]] او را اهل تخلیط و غیرقابل اعتماد دانسته است <ref>قمی، الفهرست، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۳.</ref> [[حسن بن داوود حلی |ابن داود حلی]] عدم پذیرش [[خبر واحد]] توسط او را به معنی اعراض کلی از اخبار ائمه(ع) دانسته و او را در شمار ضعفا آورده است. <ref>حلی، رجال ابن داود، ۱۳۸۳ق، ص ۴۹۸.</ref>[[ محمدباقر مجلسی |علامه مجلسی]] او را توثیق کرده است <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۳</ref> [[ سید ابوالقاسم خویی |خویی]] و [[ محمدتقی شوشتری |شوشتری]] نسبتی را که حِمَّصی به وی از جهت (کمی بی دقتی در نقلِ اسنادِ روایات) داده؛ صحیح دانستهاند. <ref>خویی، معجم الرجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه،۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۷؛ شوشتری، قاموس الرجال،۱۴۱۹ق، ج۹، ص۹۳</ref>{{یادداشت| أما ما ذكره الشيخ محمود الحمصي من أن ابن إدريس مخلط، لا يعتمد على تصنيفه، فهو صحيح من جهة و باطل من جهة، أما إنه مخلط في الجملة فمما لا شك فيه (خویی، معجم الرجال)و كان مخلّطا في الفقه و في الحديث في أسانيدها و متونها و في الأدب و في التاريخ و في اللغة(شوشتری،قاموس الرجال )حمصی درباره ابن ادریس تعبیر به مخلط کرده است و مُخلّط یعنی کسی که احادیث درست و نادرست، هر دو را نقل میکند، ولی اگر روایتی را بگویند تخلیط است یعنی باطل و نادرست است.https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/shobeiry_mohammad/feqh/96/960803/ سید جواد شبیری}} [[محقق حلی]]، وی را بازکننده باب طعن بر شیخ طوسی دانسته و الفاظ خاصی را در مورد ابن ادریس و فتاوای وی بکار برده است <ref>محقق حلی، رسائل تسع، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۰؛ نکت النهایه، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۰۲؛ بحرانی، لؤلؤه البحرین، آل بیت، ص۲۸۶.</ref> [[محدث نوری]] ابن ادریس را بالاتر از فخرالدین رازی و در فقه مقدم بر [[محمد بن ادریس شافعی|محمدبن ادریس شافعی]] میداند. <ref>محدث نوری، خاتمه المستدرک، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۲</ref> ذهبی او را علامه عصر خویش <ref>ذهبی، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۳۳۲.</ref> و ابن حجر عسقلانی وی را برترین دانشمند شیعه در عصر خویش معرفی مینماید.<ref>ابن حجر عسقالنی، ۱۳۹۰ق، ج۴ ،ص۶۴.</ref> | ||
==وفات== | ==وفات== |
نسخهٔ ۶ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۳۹
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | محمد بن منصور بن احمد بن ادریس |
لقب | ابن ادریس |
تاریخ تولد | ۵۴۳ق |
تاریخ وفات | حدود ۵۹۸ق |
محل دفن | محله «جامعین» |
شهر وفات | حله |
خویشاوندان سرشناس | از نوادگان شیخ طوسی |
اطلاعات علمی | |
استادان | عبداللّه بن جعفر دوریستی، ابن زهره حلبی، ابن شهر آشوب و... |
شاگردان | فخار بن مَعْد موسوی، محمد بن جعفربن نما، جعفر بن نما ابوالحسن علی بن یحیی خیاط، سید محیی الدین حسینی حلبی و... |
تألیفات | سرائر، خلاصة الاستدلال فی المُواسَعَة و المُضایقَة، المختصر فی المضایقة، رسالة فی معنی الناصب |
محمد بن منصور بن احمد بن ادریس حلی عجلی معروف به ابن ادریس، فقیه تأثیرگذار امامی در اواخر قرن ششم قمری. گفته شده که نسبش از طرف مادر، به سه واسطه به شیخ طوسی میرسد.
او در فقه، اصول، تفسیر و لغت تبحر داشته و صاحب نظر بوده است. ابن ادریس به دلیل به کارگیری عقل در استنباط احکام شرعی و به سبب فتواهای شاذ (نظریه مخالف مشهور فقها) مشهور است. ابن ادریس با شکستن جو تقلیدی که از زمان شیخ طوسی به وجود آمده بود فقه را وارد مرحله جدیدی نمود. انکار خبر واحد از مشهورترین مبانی فقهی ابن ادریس است. استادان معروف وی ابوالمکارم بن زهره و ابن شهرآشوب هستند و افرادی مانند ابن نما و حسن بن یحیی (پدر محقق حلی) از شاگردان او محسوب میشوند. اثر مشهور و تاثیرگذار ابن ادریس، کتاب سرائر است.
ولادت و نسب
نام او محمد، کنیه مشهورش ابوعبدالله و لقبش فخرالدین و شمسالدین است.[۱] ابن ادریس را عِجلی و رَبَعی (منسوب به بنیعجل، قبیلهای از بکر بن وائل از شاخه ربیعه)[۲] نیز خواندهاند.[۳] ابن ادریس زمان بلوغ خود را ۵۵۸ق ذکر کرده است،[۴] بنابراین برخی حدس زدهاند که وی در ۵۴۳ق به دنیا آمده است.[۵]
ابن ادریس در کتاب مصباح المتهجد، نام پدرش را منصور بن احمد بن ادریس آورده است.[۶] اما درباره نسب مادری، اختلاف وجود دارد برخی او را نوه دختری شیخ طوسی دانسته [۷] و برخی منابع نیز او را نواده دختری شیخ مسعود ورام بن ابی فراس بن حمدان دانستهاند.[۸]
استادان و شاگردان
مهمترین استادان و مشایخ روایی ابن ادریس عبارتاند از:
- عبداللّه بن جعفر دوریستی؛ ابن ادریس از طریق این استاد خود از شیخ مفید نقل روایت می کرده است.[۹]
- علی بن ابراهیم علوی عُرَیضی
- عربی بن مسافر عبادی؛ ابن ادریس از این استاد خود نقل روایت می کرده است.[۱۰]
- جمال الدین هبةاللّه بن رطبه سوراوی؛ ابن ادریس از او نقل روایت می کند.[۱۱]
- حسین بن هبةاللّه سوراوی
- ابوالمکارم ابن زهره حلبی مؤلف غنیة النزوع
- ابن شهر آشوب[۱۲]
- عمادالدین طبری و الیاس بن ابراهیم حائری، واسطه نقل روایت ابن ادریس (از جمله صحیفه سجادیه) از ابوعلی طوسی شمرده شده است.[۱۳]
برخی شاگردان ابن ادریس و راویان حدیث از او عبارتاند از:
- سید شمس الدین فخار بن مَعْد موسوی؛ او استادِ محقق حلی است.[۱۴]
- نجیبالدین محمد بن جعفر ابن نما و پدر بزرگش جعفر بن نما [۱۵]
- ابوالحسن علی بن یحیی خیاط؛ [۱۶]
- سید محیی الدین حسینی حلبی؛ برادرزاده ابن زهره حلبی.
- جعفربن احمد قمرویه حائری؛ کتاب المسائل به خط او و املای ابن ادریس است.[۱۷]
- بهاءالدین ورّام؛
- حسن بن یحیی حلّی، پدر محقق حلی[۱۸]
- شیخ معین الدین ابوالحسن سالم مازنی؛ او استادِ خواجه نصیر الدین طوسی است.[۱۹]
تاثیرات در فقه
تا پیش از ابن ادریس تمامی فقیهان به مدت یک قرن دنباله رو شیخ طوسی بوده و جرأت مخالفت با شیوه استنباط و فتاوای وی را نداشتند اما ابن ادریس این سد را شکسته و فقه را وارد مرحله جدیدی نمود. به نظر محققان، بیشتر فقیهان پس از شیخ طوسی، بهسبب اعتماد و حسن اعتقاد به شیخ، در آرای فقهی و غیرفقهی، از او پیروی میکردند؛ ازاینرو استنباط و اجتهاد در فقه شیعه رو به افول نهاد.[۲۰]
شماری معدود از فقها مانند ابن ادریس که به ضرورت استقلال فکری فقیه سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید.[۲۱]
آرای فقهی ابن ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است[۲۲] و گاهی آرای او همراه با نظر گروهی از فقهای حلّه (اصطلاحا: حِلّیون) ذکر شده است.[۲۳]
جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس
پیرامون جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس دیدگاههای متفاوتی بیان شده است
سدیدالدین حِمّصی او را اهل تخلیط و غیرقابل اعتماد دانسته است [۲۴] ابن داود حلی عدم پذیرش خبر واحد توسط او را به معنی اعراض کلی از اخبار ائمه(ع) دانسته و او را در شمار ضعفا آورده است. [۲۵]علامه مجلسی او را توثیق کرده است [۲۶] خویی و شوشتری نسبتی را که حِمَّصی به وی از جهت (کمی بی دقتی در نقلِ اسنادِ روایات) داده؛ صحیح دانستهاند. [۲۷]
محقق حلی، وی را بازکننده باب طعن بر شیخ طوسی دانسته و الفاظ خاصی را در مورد ابن ادریس و فتاوای وی بکار برده است [۲۸] محدث نوری ابن ادریس را بالاتر از فخرالدین رازی و در فقه مقدم بر محمدبن ادریس شافعی میداند. [۲۹] ذهبی او را علامه عصر خویش [۳۰] و ابن حجر عسقلانی وی را برترین دانشمند شیعه در عصر خویش معرفی مینماید.[۳۱]
وفات
به نظر برخی مؤلفان، ابن ادریس در حدود ۵۹۷[۳۲]، و به گفته فرزندش صالح[۳۳] در حدود ۵۹۸ درگذشته است. بنابراین، اینکه در بعضی منابع آمده است او در ۲۵ یا ۳۵ سالگی وفات کرد،[۳۴] نادرست است و به نظر برخی، ناشی از خطا در نوشتن کلمه تسعین به صورت سبعین [در گزارش سال وفات او] بوده است.[۳۵] این مطلب با گفته خود ابن ادریس [۳۶] درباره سال تألیف سرائر و نیز تصریح فخار، شاگرد او که در ۵۹۳ از او حدیث شنیده ناسازگار است. ابن ادریس در حلّه وفات یافت. مرقد او در محله «جامعین» حلّه قرار دارد و در ۱۳۴۰ش تجدید بنا شده است.[۳۷]
آثار
سرائر
اثر مشهور ابنادریس، کتاب الحاوی لتحریر الفتاوی، معروف به السرائر، شامل تمام ابواب فقه (عبادات، عقود، ایقاعات و احکام) است که آن را در سالهای ۵۸۷ و ۵۸۸ تألیف کرد.[۳۸]
در پایان این کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیثی از آثار متقدمان گردآوری شده که در میان آنها، احادیث نادر و منحصر بهفردی دیده میشود.[۳۹].
ابنادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است.[۴۰] وی در این کتاب، علاوه بر بیان دیدگاههای خود، آرای فقهای معاصرش را نیز ذکر و احیانا نقد کرده که گاه واکنش آنها را برانگیخته است.[۴۱]
هر چند ابن ادریس در سرائر اقوال فقهای بسیاری را نقل و احیانا نقد کرده، اما عمدتا به نقد و بررسی آرای فقهی و گاه اصولی شیخ طوسی پرداخته و با ذکر ادله و مستندات، برخی از آنها را پذیرفته[۴۲] و شماری دیگر را نپذیرفته است،[۴۳] بهطوری که میتوان سرائر را کتابی در نقد آثار طوسی بهشمار آورد.[۴۴]
دیگر آثار
آثار دیگر ابن ادریس عبارتند از:
- خلاصة الاستدلال فی المُواسَعَة و المُضایقَة؛[۴۵]
- المختصر فی المضایقة؛ جعفر بن احمد قمرویه حائری، شاگرد ابن ادریس، نسخه آن را در ۵۸۸ کتابت کرده است.[۴۶]هر چند در برخی منابع فقهی به آرای ابن ادریس در این کتاب اشاره شده،[۴۷] اما نسخهای از این کتاب در دسترس نیست.
- رسالة فی معنی الناصب؛ محقق کرکی آن را به ابن ادریس نسبت داده است.[۴۸]
- جوابات المسائل؛ برخی پرسشهای فقهی را پاسخ داده و جعفر بن احمد قمرویه حائری آن را در ۵۸۸ با املای ابن ادریس نوشته است.[۴۹]
- مناسک الحج؛[۵۰]
- التعلیقات؛ که حواشی و ایراداتی بر التبیان شیخ طوسی است [۵۱]
پانویس
منابع
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، بیروت، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۳۰ق.
- ابنادریس حلی، حاشیة ابن ادریس علیالصحیفة السجادیة، قم، چاپ حسن موسوی خرسان، ۱۳۸۷ش.
- ابنادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق.
- عسقلانی، ابنحجر، لسانالمیزان، بیروت، چاپ محمد عبدالرحمان مرعشلی، ۱۴۱۵-۱۴۱۷ق/ ۱۹۹۵-۱۹۹۶م.
- ابن داوود حلی، حسن، کتاب الرجال، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۳ق.
- ابن زهره حلبی، حمزه بن علی، غنیةالنزوع الی علمی الاصول و الفروع، قم، موسسه امام صادق(ع)، ۱۴۱۷ق.
- ابنشهرآشوب، رشید الدین محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، تهران ۱۳۲۸ش، چاپ افست قم، ۱۴۱۰ق.
- ابن طاووس، سید علی بن موسی، کشف المَحَجَّة لثمرةالمُهْجَة، چاپ محمد حسون، قم، ۱۳۷۵ش.
- ابن فُوَطی، عبدالرزاق بن احمد، تلخیص مجمعالآداب فی معجم الالقاب، دمشق، چاپ مصطفی جواد، ۱۹۶۵م.
- افندی اصفهانی، عبداللّه بن عیسی، تعلیقة املالآمل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۰ق.
- افندی اصفهانی، عبداللّه بن عیسی، ریاضالعلماء و حیاض الفضلاء، بیروت، موسسة التاریخ العربی، چ۱، ۱۴۰۱ق.
- امین، محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چ۱، ۱۴۰۳ق.
- انصاری، مرتضی بن محمدامین، فرائدالاصول، قم، بینا، ۱۴۲۷ق.
- بحرالعلوم، محمد مهدی بن مرتضی، رجال السید بحرالعلوم، المعروف بالفوائد الرجالیة، چاپ محمدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران، ۱۳۶۳ش.
- بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤةالبحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بیتا.).
- بناری، علیهمت، زندگی و اندیشههای ابن ادریس، قم، ۱۳۸۱ش.
- تفرشی، مصطفی بن حسین، نقدالرجال، قم، ۱۴۱۸ق.
- حرّعاملی، محمد بن حسن، املالآمل فی علماء جبل عامل، چاپ احمد حسینی، بغداد( ۱۳۸۵)، چاپ افست قم، ۱۳۶۲ش.
- حسینیاشکوری، احمد، تراجم الرجال، قم، ۱۴۱۴ق.
- حسینی عاملی، محمد جواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، چاپ محمدباقر خالصی، قم، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق.
- خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، قم، خاسماعیلیان، ۱۳۹۰ق.
- خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بی جا، بی نا، چ۵، ۱۴۱۳ق.
- ذهبی، محمدبن احمد، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۵۹۱-۶۰۰ه، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
- ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۱-۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸م.
- سمعانی، عبدالکریم، الانساب، هند، مطبعه مجلس دایره المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲ق.
- شوشتری، محمدتقی، شوشتری، قاموس الرجال، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية، چ۲، ۱۴۱۰ق.
- رازی، منتجب الدین، الفهرست، تحقیق جلال الدین محدث، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۳۶۶ش.
- ابن مکی عاملی شهید اول، محمد، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، قم، ۱۴۱۲-۱۴۱۴ق.
- ابن علی شهیدثانی، زینالدین، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، ۱۴۰۸ق.
- صدر، حسن، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، (بغداد ۱۳۷۰)، چاپ افست تهران (بیتا.).
- همو، تكملة أمل الآمل، بیروت، دارالمورخ العربی، چ۱، ۱۴۲۹ق.
- صدر، محمدباقر، «پیدایش و تطور علم اصول»، در مجله حوزه، ش۹، (فروردین ۱۳۶۴).
- صفدی، خلیل بن ابیک، الوافي بالوفيات، تحقیق ریتر هلموت، لبنان، دارالنشر فرانز شتاینر، ۱۴۰۱ق
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، ناصرخسرو، چ۳، ۱۳۷۲ش.
- حلّی، حسن بن یوسف، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، قم، چاپ ابراهیم بهادری، ۱۴۲۰-۱۴۲۲ق.
- حلّی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، قم، ۱۴۱۲-۱۴۲۰ق.
- علم الهدی موسوی بغدادی، سید مرتضی علی بن حسین، رسائلالشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم، ۱۴۰۵-۱۴۱۰ق.
- علیاری تبریزی، علیبن عبداللّه، بهجةالآمال فی شرح زبدةالمقال، تهران، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، ۱۳۷۱-۱۳۷۲ش.
- قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، چاپ سنگی نجف ۱۳۵۲-۱۳۵۵ق، چاپ افست بیروت (بیتا.).
- قمی، عباس، فوائدالرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران، بی نا،۱۳۲۷ش.
- قمی، عباس، هدیةالاحباب فی ذکر المعروف بالکنی و الالقاب و الانساب، تهران، ۱۳۶۳ش.
- گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه وفقهاء، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، چاپ نهم۱۳۸۷ش.
- کنتوری،اعجاز حسین بن محمدقلی، کشفالحجب و الاستار عن اسماءالکتب و الاسفار، قم، ۱۴۰۹ق.
- مازندرانی حائری، محمدبن اسماعیل، منتهیالمقال فی احوال الرجال، قم، ۱۴۱۶ق.
- مامقانی، عبداللّه، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹-۱۳۵۲ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار لدرر الاخبار الائمه الاطهار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
- محقق حلّی، جعفربن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، قم، بینا، ۱۳۶۴ش.
- مشار، خان بابا، مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش.
- رازی، علی بن عبیداللّه، الفهرست، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم، ۱۳۶۶ش؛
- مهدویراد، محمدعلی، «تطور فقه شیعه و جایگاه سرائر در آن»، در مجله آینه پژوهش، سال۱، ش ۴، (آذر و دی ۱۳۶۹ش).
- نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت، ۱۹۸۱م.
- نوری، حسین بن محمد تقی، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، ۱۴۱۵-۱۴۲۰ق.
- هدائی، علیرضا، «ابنادریس حلّی و کتاب السرائر»، مقالات و بررسیها، دفتر ۵۹-۶۰، (زمستان ۱۳۷۵ش).
پیوند به بیرون
- ↑ ابنفُوَطی، تلخیص مجمعالآداب فی معجم الالقاب، ۱۹۶۵م، ج۴، قسم۳، ص۳۰۸؛ قمی، فوائدالرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ۱۳۲۷ش، ج۱، ص۳۸۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۱۲۰.
- ↑ سمعانی، الانساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۲۳۹.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ۱۳۴۹-۱۳۵۲ق، جزء۲، بخش۲، ص۷۷؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۳۸.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۱۹.
- ↑ مازندرانی حائری، منتهیالمقال فی احوال الرجال، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۳۴۸.
- ↑ افندیاصفهانی، تعلیقة املالآمل، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۵.
- ↑ حرّعاملی، املالآمل فی علماء جبل عامل، ۱۳۶۲ش، قسم ۲، ص ۲۴۳؛ بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص ۲۳۷، ۲۷۸؛ خوانساری، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ق، ج ۶، ص ۲۷۴.
- ↑ علیاری تبریزی، بهجةالآمال فی شرح زبدةالمقال، ۱۳۷۱-۱۳۷۲ش، ج۶، ص۲۷۱.افندی اصفهانی، رياض العلماء و حياض الفضلاء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۷۴.
- ↑ افندی اصفهانی، رياض العلماء و حياض الفضلاء، ۱۴۳۱ق، ج۳، ص۱۹۰.
- ↑ افندی اصفهانی، رياض العلماء و حياض الفضلاء، ۱۴۳۱ق، ج۳، ص۳۱۱.
- ↑ افندی اصفهانی، رياض العلماء و حياض الفضلاء، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۳۱۲.
- ↑ حرّ عاملی، قسم ۲، ص۸۰، ۱۰۶؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۰۱-۱۴۰۹، ج۲۰، ص ۱۷۵، ج ۲۱، ص ۳۳۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۶، ص ۶۹
- ↑ افندیاصفهانی، تعلیقة املالآمل، ۱۴۰۱ق، ج ۵، ص ۳۲ و ص۲۴۵
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۶، ص۲۶۱.
- ↑ بحرانی، لؤلؤء بحرین، بیتا،ص۲۷۹؛ خوانساری، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ق، ج ۶، ص۲۷۷.
- ↑ حرّعاملی، املالآمل، ۱۳۶۲ش، قسم۲، ص۲۱۰؛ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۱
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج۴، ص۳۰.
- ↑ حسینیاشکوری، تراجم الرجال، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۸۵۷؛ قمی، هدیةالاحباب فی ذکر المعروف بالکنی و الالقاب و الانساب، ۱۳۶۳ش، ص ۲۷۲؛ افندی اصفهانی، تعلیقة املالآمل، ۱۴۰۱ق، ج ۱، ص ۳۵۱.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص ۱۷۲.
- ↑ گرجی، تاریخ فقه وفقهاء، ۱۳۸۷ش، ص ۱۴۰.
- ↑ ابنطاووس، کشف المَحَجَّة لثمرةالمُهْجة، ۱۳۷۵ش، ص۱۸۵؛ شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۹۳؛ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۹، ص۹۴؛ صدر، پیدایش و تطور علم اصول، فروردین ۱۳۶۴ش، ص۴۳.
- ↑ حسینیعاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵۱۴ و ج۹، ص۹ و ج۱۰، ص۵۷، ۱۷۷، ۳۳۶؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱م، ج۱۳، ص۷۷-۷۸.
- ↑ شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ۱۴۱۲-۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۲۰، ۳۱۵ و ج۲، ص۱۴۴، ۲۰۶ و ج۳، ص۲۳۲، ۲۳۷؛ حسینیعاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج۶، ص۱۵۳؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱م، ج۲۵، ص۳۲۱.
- ↑ قمی، الفهرست، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۳.
- ↑ حلی، رجال ابن داود، ۱۳۸۳ق، ص ۴۹۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۳
- ↑ خویی، معجم الرجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه،۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۷؛ شوشتری، قاموس الرجال،۱۴۱۹ق، ج۹، ص۹۳
- ↑ محقق حلی، رسائل تسع، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۰؛ نکت النهایه، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۰۲؛ بحرانی، لؤلؤه البحرین، آل بیت، ص۲۸۶.
- ↑ محدث نوری، خاتمه المستدرک، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۲
- ↑ ذهبی، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۳۳۲.
- ↑ ابن حجر عسقالنی، ۱۳۹۰ق، ج۴ ،ص۶۴.
- ↑ رازی، الفهرست، ۱۳۶۶ش، ص۳۹۸؛ ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، ج۵، ص۶۹۳.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۱۲، ص۱۵۵.
- ↑ رجوع کنید به: مازندرانیحائری، منتهیالمقال فی احوال الرجال، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۳۴۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۹.
- ↑ نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ۱۴۱۵-۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج صفر، مقدمه عبدالرحیم ربانی شیرازی، ص۱۹۸.
- ↑ ابنادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۷۷، ج۳، ص۲۵۸.
- ↑ بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص ۲۷۷-۲۷۸.
- ↑ صفدی، الوافي بالوفيات، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۸۳، بناری، زندگی و اندیشههای ابن ادریس، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۵، ۳۱۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۶.
- ↑ ابنادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص ۵۱.
- ↑ محمدباقر صدر، ص۴۲؛ برای مناظره ابن ادریس با حمصی و ابنزهره رک: ابنادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۱، ۴۴۳.
- ↑ مثلا رک: ابنادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۲۳، ۳۳۴-۳۳۵.
- ↑ به عنوان نمونه رک: ابنادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق، ج۱، ص۶۶، ۱۰۰، ۲۲۶.
- ↑ رک: ابنادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۶۰، ج۲، ص۲۵۲، ۵۲۳، ۵۶۳.
- ↑ ابنادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۷۳؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۷، ص۲۱۱.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۲۰، ص ۱۷۵.
- ↑ حسینی عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج ۹، ص ۶۲۶، ۶۳۲؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱ق، ج۱۳، ص۷۷-۷۸؛ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۳۳۷.
- ↑ افندیاصفهانی، تعلیقه امل الآمل، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۳.
- ↑ بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۹-۲۸۰؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۳۳۰-۳۳۱.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۰۱-۱۴۰۹، ج۲۱، ص۳۳۲.
- ↑ تهرانی،طبقات اعلام الشیعه، ۱۳۹۲ق، ج۳، ص ۲۹۰