confirmed، templateeditor
۱۱٬۳۶۱
ویرایش
جز (تمیز کاری) |
جز (تمیز کاری) |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
تلاش مجدّانه او در [[امر به معروف و نهی از منکر]]، در شیوه زندگی مردم بسیار مؤثر بود. از جمله اینکه وی توانست سلمانیهای قم را متعهّد سازد که ریش مشتریان را نتراشند. یک بار، دولت خواست بافقی و سایر علما را از این کار بازدارد، اما وقتی با جواب تند بافقی که رضاخان را با فراعنه مقایسه میکرد روبرو شد، موقّتاً از اصرار خود چشم پوشید. بافقی به گوشزدهای شفاهی قانع نبود، چنانکه گفته شده، چندین نامه به رضاخان نوشت و از وی خواست تا سیاستهایی را که به نظر علما مخالف با [[اسلام]] است، تغییر دهد. | تلاش مجدّانه او در [[امر به معروف و نهی از منکر]]، در شیوه زندگی مردم بسیار مؤثر بود. از جمله اینکه وی توانست سلمانیهای قم را متعهّد سازد که ریش مشتریان را نتراشند. یک بار، دولت خواست بافقی و سایر علما را از این کار بازدارد، اما وقتی با جواب تند بافقی که رضاخان را با فراعنه مقایسه میکرد روبرو شد، موقّتاً از اصرار خود چشم پوشید. بافقی به گوشزدهای شفاهی قانع نبود، چنانکه گفته شده، چندین نامه به رضاخان نوشت و از وی خواست تا سیاستهایی را که به نظر علما مخالف با [[اسلام]] است، تغییر دهد. | ||
درگیری بافقی با رضاخان در [[فروردین]] ۱۳۰۷ به اوج خود رسید. در این سال، همسر رضاخان و گروهی از زنان دربار، برای حضور در مراسم نوروزی، | درگیری بافقی با رضاخان در [[فروردین]] ۱۳۰۷ به اوج خود رسید. در این سال، همسر رضاخان و گروهی از زنان دربار، برای حضور در مراسم نوروزی، [[دوشنبه]] [[۲۹ اسفند]] ماه ۱۳۰۶، وارد [[حرم حضرت معصومه|حرم]] [[حضرت معصومه(س)]] شدند<ref>بهبودی، ص۱۹۹؛مکی، ج ۴، ص۲۸۵</ref> و در غرفه بالای ایوان آیینه دقایقی بیچادر ماندند.<ref>[http://www1.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100004206988 مصاحبه منتشر نشده با عصمت الملوک دولتشاهی درباره کشف حجاب، روزنامه جام جم، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴.]</ref> وقتی بافقی از این ماجرا آگاه شد، پیغامی برای زنان فرستاد و به حضور آنان در حرم، بدان وضع اعتراض کرد و چون مؤثر واقع نشد، شخصاً به آنجا آمد و از ایشان خواست تا حرم را ترک کنند. | ||
خانواده شاه به خانه تولیت رفتند و این واقعه را به [[تهران]] خبر دادند. [[رضاخان]] بیدرنگ، همراه با وزیر دربار و یک فوج زرهی، از تهران روانه قم شد، نظامیان را در منظریه قم مستقر کرد و خود به همراه عدهای از گارد، وارد شهر شد.<ref>حکمت ص۲۰۳</ref> رضاخان با چکمه وارد حرم شد و افراد گارد، عدهای را مضروب و بافقی را دستگیر کردند. غیبت موقت [[آیت الله حائری]] از قم، به دربار در این اقدام جرأت بخشیده بود. رضاشاه شخصاً بافقی را زیر لگد انداخت و به ناسزا گرفت<ref>دوانی، ج ۲، ص۱۵۶</ref> و به زندان تهران فرستاد، و در یکی از جلسات هیئت دولت، واقعه را برای حاضران گزارش کرد. آیت الله حائری از طلابی که حاضر و ناظر صحنه بودند درباره عکس العمل مردم پرسید، وقتی که فهمید مردم با تأسف خوردن و بدون عکس العمل، به تدریج پراکنده شدند، فتوا داد که «صحبت و مذاکره در اطراف قضیه اتفاقیه مربوط به شیخ محمدتقی (بافقی) برخلاف شرع انور و مطلقاً [[حرام]] است».<ref>مجله حضور - تابستان ۱۳۸۵، شماره ۵۷.</ref> بافقی پس از چند ماه، بر اثر اقدام آیت اللّه حائری، از زندان آزاد ولی به شهر [[ری]] تبعید شد و در [[آستان حضرت عبدالعظیم]] به امامت جماعت و حلّ و فصل امور دینی پرداخت. وی به لحاظ [[تقوا]] و صداقت و روحیه مساعدت به مردم از محبوبیت بسیار برخوردار بود. سرانجام، در ۱۳۱۴ش توانست به [[مشهد]] سفر کند. | خانواده شاه به خانه تولیت رفتند و این واقعه را به [[تهران]] خبر دادند. [[رضاخان]] بیدرنگ، همراه با وزیر دربار و یک فوج زرهی، از تهران روانه قم شد، نظامیان را در منظریه قم مستقر کرد و خود به همراه عدهای از گارد، وارد شهر شد.<ref>حکمت ص۲۰۳</ref> رضاخان با چکمه وارد حرم شد و افراد گارد، عدهای را مضروب و بافقی را دستگیر کردند. غیبت موقت [[آیت الله حائری]] از قم، به دربار در این اقدام جرأت بخشیده بود. رضاشاه شخصاً بافقی را زیر لگد انداخت و به ناسزا گرفت<ref>دوانی، ج ۲، ص۱۵۶</ref> و به زندان تهران فرستاد، و در یکی از جلسات هیئت دولت، واقعه را برای حاضران گزارش کرد. آیت الله حائری از طلابی که حاضر و ناظر صحنه بودند درباره عکس العمل مردم پرسید، وقتی که فهمید مردم با تأسف خوردن و بدون عکس العمل، به تدریج پراکنده شدند، فتوا داد که «صحبت و مذاکره در اطراف قضیه اتفاقیه مربوط به شیخ محمدتقی (بافقی) برخلاف شرع انور و مطلقاً [[حرام]] است».<ref>مجله حضور - تابستان ۱۳۸۵، شماره ۵۷.</ref> بافقی پس از چند ماه، بر اثر اقدام آیت اللّه حائری، از زندان آزاد ولی به شهر [[ری]] تبعید شد و در [[آستان حضرت عبدالعظیم]] به امامت جماعت و حلّ و فصل امور دینی پرداخت. وی به لحاظ [[تقوا]] و صداقت و روحیه مساعدت به مردم از محبوبیت بسیار برخوردار بود. سرانجام، در ۱۳۱۴ش توانست به [[مشهد]] سفر کند. |