محمد مصدق

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از محمدمصدق)
محمد مصدق
سیاستمدار و فعال ملی-مذهبی
اطلاعات کلی
ناممحمد مصدق
لقب/کنیهمصدق‌السلطنه
مذهبشیعه
زادروز۲۹ اردیبهشت ۱۲۵۸ش
زادگاهتهران
محل زندگیتهران
وفات۱۴ اسفند سال ۱۳۴۵ش
محل دفنتهران (روستای احمدآباد مستوفی)
اطلاعات علمی
تحصیلاتدکترای حقوق
محل تحصیلفرانسه
آثارکاپیتولاسیون و ایران، دستور در محاکم حقوقی، شرکت‌های سهامی در اروپا
اطلاعات دیگر
تخصصحقوق
زمینه فعالیتسیاست، حقوق
فعالیت‌هانخست‌وزیر، وزیر خارجه و نماینده تهران در مجلس ملی


محمد مُصَدِّق(۱۲۵۸-۱۳۴۵ش) سیاستمدار ، فعال ملی-مذهبی و دو دوره نخست‌وزیر ایران بود. او در نهضت ملی شدن نفت و تأسیس جبهه ملی (۱۳۲۸ش) نقش موثری داشت. مصدق علاوه بر پست نخست‌وزیری، دوره‌هایی نیز وزیر خارجه و وزیر مالیه ایران بود. وی در دوران نخست‌وزیری، با پیشنهاد سید ابوالقاسم کاشانی سالروز شهادت امام صادق(ع) را تعطیل رسمی اعلام کرد.

مصدق لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران را در مجلس مطرح کرد و در سمت نخست‌وزیری نیز پرونده خلع ید انگلیس از شرکت نفت ایران را پیگیری کرد. تجمعات مختلفی با پشتیبانی آیت‌الله کاشانی در تهران و شهرستان‌ها در حمایت از تصمیم دولت برگزار شد. مصدق توانست در سازمان ملل و دادگاه لاهه موضوع را به نفع ایران تمام کند و در نهایت ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ش ملی شدن صنعت نفت را به تصویب مجلس شورای ملی رساند.

پژوهشگران یک از دلایل مهم شکست دولت مصدق را انحلال مجلس هفدهم و اختلافات او با آیت‌الله کاشانی دانسته‌اند. در اثر اختلافات بین مصدق و کاشانی و نیز شکاف بین طرفداران آنها، دولت مصدق ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش با کودتای عوامل خارجی و داخلی حامی محمدرضا پهلوی سقوط کرد.

ملی شدن صنعت نفت ایران

عکس روی جلد مجله تهران مصور، سوم مرداد ۱۳۳۱ش درباره پیروزی حقوقی ایران بر انگلیس در دادگاه لاهه و ملی شدن صنعت نفت ایران

صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ش به تصویب مجلس شورای ملی رسید. تا قبل از آن بر پایه قرارداد شرکت نفتی دارسی (متعلق به ویلیام ناکس دارسی، تاجر انگلیسی) و مظفرالدین شاه قاجار در ۱۲۸۰ش، این شرکت امتیاز انحصاریِ اکتشاف و استخراج نفت در جنوب ایران را در دست داشت و در عمل، حقوق و منافع اقتصادی دولت ایران تأمین نمی‌شد.[۱] این قرارداد با اندکی تغییر، در دوره رضا پهلوی نیز تمدید شد.[۲]

در دوره شانزدهم مجلس در سال ۱۳۲۹ش، مصدق مخالفت خود را با قرارداد دارسی اعلام کرد.[۳] وی لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران را در مجلس مطرح کرد[۴] و با ترور رزم‌آرا، نخست‌وزیر وقت، به دست جمعیت فدائیان اسلام، راه برای تصویب این لایحه هموارتر شد و در ۲۹ اسفند به تصویب مجلس رسید.[۵] با نخست‌وزیری مصدق در سال ۱۳۳۰ش، وی پرونده خلع ید از شرکت سابق نفت را پیگیری کرد. آمریکا و انگلیس به این مسئله اعتراض کردند اما مصدق در پاسخ، ملی شدن صنعت نفت را ناشی از تمایلات و نظرات مردم ایران دانست.[۶]

تجمعات مختلفی با پشتیبانی سید ابوالقاسم کاشانی در تهران و شهرستان‌ها در حمایت از دولت و تصمیم آن برگزار شد.[۷] مصدق نیز توانست در ارتباط با شکایت دولت انگلیس، در سازمان ملل و دادگاه لاهه موضوع را به نفع ایران تمام کند.[۸] همچنین به دلیل عدم پذیرش ملی شدن صنعت نفت ایران توسط انگلیس، با تصویب هیأت وزیران در ۳۰ مهر ۱۳۳۱ش، ارتباط سیاسی ایران و انگلیس قطع شد.[۹]

در تقویم ایران ۲۹ اسفند، روز تصویب ملی شدن صنعت نفت ایران تعطیل رسمی است.[۱۰]

زندگی‌نامه

محمد مصدق در ۲۹ اردیبهشت سال ۱۲۵۸ش در تهران به دنیا آمد.[۱۱] پدرش میرزا هدایت آشتیانی، از دفترداران عهد ناصری بود.[۱۲] مادرش ملک تاج خانم نجم‌السلطنه، نوه عباس­ میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه قاجار بود[۱۳] که بعدها بیمارستان نجمیه تهران را تأسیس کرد.[۱۴]

مصدق تحصیلات مقدماتی را در تبریز و تهران گذراند و پس از مرگ پدر در سال ۱۲۷۱ش، به شغل دفترداری در خراسان منصوب و ملقب به «مصدق‌السلطنه» شد. وی در سال ۱۲۸۰ش با دختر میرزا زین‌العابدین تهرانی، سومین امام جمعه تهران ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند دختر و چهار فرزند پسر بود.

مصدق در سال ۱۲۸۷ش برای ادامه تحصیل به مدرسه علوم سیاسی پاریس در فرانسه رفت. سپس عازم سوئیس شده و دکترای حقوق را از دانشگاه نوشاتل اخذ کرد. وی در بازگشت به ایران در سال ۱۲۹۳ش، به تدریس در مدرسه عالی علوم سیاسی پرداخت.[۱۵] کتاب‌های کاپیتولاسیون و ایران، اصول قواعد و قوانین مالیه در ممالک خارجه و ایران قبل از مشروطیت و دوره مشروطه، دستور در محاکم حقوقی و شرکت‌های سهامی در اروپا از آثار اوست.[۱۶]

محمد مصدق در ۱۴ اسفند سال ۱۳۴۵ش در اثر بیماری در بیمارستان نجمیه تهران درگذشت.[۱۷] گرچه وصیت کرده بود او را پس از مرگ در کنار کشته‌شدگان ۳۰ تیر ۱۳۳۱ش[یادداشت ۱] در قبرستان ابن‌بابویه دفن کنند؛ اما با مخالفت محمدرضا پهلوی، در همان روستای احمدآباد مستوفی، در محل تبعیدش، به خاک سپرده شد.[۱۸] سید رضا موسوی زنجانی تنها مجتهد و روحانی حاضر در مراسم تجهیز و تدفین مصدق، بر پیکر مصدق نماز خواند. یدالله سحابی (و مهدی بازرگان[۱۹]) پیکر مصدق را غسل داد. [۲۰] اولین مراسم رسمی یادبود برای مصدق بر سر مزار او در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ش با حضور صدها هزار نفر از مردم و گروه‌ها برگزار شد.[۲۱] سخنران این مراسم سید محمود طالقانی، روحانی مبارز علیه حکومت پهلوی و از مؤسسان نهضت آزادی ایران بود.[۲۲]

فعالیت‌ها

پس از کودتای ۱۲۹۹ش و قدرت‌گیری رضا پهلوی، فرمانده وقت قوای قَزّاق، مصدق از مخالفان او بود[۲۳] و پس از مجلس ششم شورای ملی در سال ۱۳۰۷ش، از مناصب حکومتی کناره گرفت و مدتی را نیز در زندان و تبعید گذراند.[۲۴] وی پس از کنار رفتن رضا پهلوی از قدرت در سال ۱۳۲۰ش و آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی، فعالیت‌های سیاسی خود را از سرگرفت و چند دوره نماینده مجلس بود.[۲۵]

سیاست مصدق بر دو محور استقلال سیاسی و اقتصادی ایران و کوشش در استقرار دموکراسی استوار بود. در استقلال سیاسی نیز از سیاست موازنه منفی یعنی مخالفت با دادن هر نوع امتیاز به بیگانگان طرفداری می‌کرد.[۲۶] از فعالیت‌های مهم او می‌توان به نخست‌وزیری ایران، وزارت مالیه (امور اقتصادی و دارایی)،[۲۷] وزارت خارجه،[۲۸] ملی کردن صنعت نفت،[۲۹] استانداری فارس[۳۰]، ملی کردن شیلات ایران[۳۱] و تأسیس جبهه ملی (۱۳۲۸ش) اشاره کرد.[۳۲] همچنین با پیشنهاد سید ابوالقاسم کاشانی و دستور مصدق سالروز شهادت امام صادق(ع)، در ایران تعطیل رسمی اعلام شد.[۳۳]

جبهه ملی ایران

جبهه ملی ایران را می‌توان یکی از احزاب مهم در حوزه ملی‌گرایی برشمرد که آغاز آن در ظهور و سقوط مصدق است و مهم‌ترین دوره فعالیت آن نیز در همان دوره بود.[۳۴]

به دنبال برگزاری شانزدهمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی در سال ۱۳۲۸ش و تلاش دربار پهلوی برای جلوگیری از ورود مخالفانی مانند محمد مصدق به مجلس، نوزده تن از رجال سیاسی از جمله مصدق، به عنوان اعتراض به این انتخابات به دربار رفته و در آنجا متحصن شدند.[۳۵] همان افراد در روز اول آبان در منزل مصدق گرد آمده و جبهه ملی ایران را به رهبری وی تشکیل دادند.[۳۶]

با راه‌یابی اعضای جبهه ملی به مجلس و حمایت علما (مانند سید ابوالقاسم کاشانی) و مردم،[۳۷] این جبهه با پیگیری لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران، این لایحه به تصویب رسید که سبب ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس شد.[۳۸]

مهدی بازرگان در سخنرانی افتتاحیه حزب نهضت آزادی، مشی خود را در سه کلمه ابراز نمود: «ما مسلمانیم، ایرانی هستیم و مصدقی».[۳۹]

این جبهه پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱، دچار اختلاف درونی شد و گروهی از اعضای آن به ویژه بخشی از جناح مذهبی که به کاشانی نزدیک بودند، از مصدق فاصله گرفتند و همین امر، جبهه ملی را دچار سستی نمود.[۴۰] پیامدهای این اختلاف در جبهه ملی، وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت مصدق بود.[۴۱] پس از آن، با دستگیری و زندانی شدن مصدق و سرکوب اعضا، جبهه ملی از هم پاشید.[۴۲] در سال های بعد نیز جبهه ملی دوم، سوم و چهارم به وجود آمدند گرچه به موفقیت جبهه اول نبودند.[۴۳]

در سال ۱۳۴۰ش مهدی بازرگان که خود از اعضای جبهه ملی بود، با دیگر همفکرانش مانند یدالله سحابی، حزب نهضت آزادی ایران را بنیان نهاد[۴۴] و مشی این حزب را مسلمان، ایرانی و مصدقی معرفی کرد.[۴۵]

اختلاف مصدق و کاشانی

پس از آغاز دوره دوم نخست‌وزیری مصدق، بین او و کاشانی، رئيس وقت مجلس شورای ملی، بر سر پیگیری عاملان کشتار مردم در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ش، افزایش اختیارات نخست‌وزیر و همچنین انتخاب برخی وزرا اختلاف نظر پیش آمد[۴۶] و مصدق تهدید به استعفا کرد.[۴۷] اختلاف مصدق و کاشانی، سبب شکاف در بین مرم و حامیان دولت شد.[۴۸] همچنین مخالفان دولت در خانه کاشانی مجالس سخنرانی می‌گرفتند که گاهی منجر به درگیری موافقان و مخالفان می‌شد.[۴۹] مدتی بعد در ۷ بهمن، مصدق و کاشانی در منزل یکی از بازاریان تهران آشتی کردند[۵۰]

دولت تصمیم به برگزاری همه‌پرسی و انحلال مجلس در ۱۲ مرداد در تهران و ۱۹ مرداد در شهرهای دیگر گرفت.[۵۱] در دهم مرداد ۱۳۳۲ از طرف کاشانی اعلامیه‌ای مبنی بر تحریم همه‌پُرسی انحلال مجلس هفدهم در اختیار روزنامه‌ها قرار گرفت. وی در این اعلامیه، برگزاری همه‌پرسی را نقشه اجانب دانست و شرکت در آن را حرام اعلام کرد.[۵۲] پس از برگزاری همه‌پرسی توسط دولت و انحلال مجلس، کاشانی، که ریاست وقت مجلس را بر عهده داشت، به شدت با آن مخالفت کرد و اختلافات طرفین دوباره سر باز کرده و عمیق‌تر شد[۵۳] و آمریکایی‌ها نیز به آن دامن می‌زدند.[۵۴] مجلس و جامعه به دو گروه موافق دولت و مخالف آن (با حمایت کاشانی، رئیس وقت مجلس) تبدیل شدند و درگیری‌هایی در تهران و شهرستان‌ها رخ داد و مسیر مصدق و کاشانی از هم جدا شد.[۵۵] سید محمود طالقانی، روحانی مبارز علیه حکومت پهلوی، دخالت اطرافیان کاشانی در بروز این اختلاف را مؤثر می‌داند.[۵۶]

پژوهشگران تاریخ معاصر، یکی از دلایل اصلی شکست دولت مصدق را انحلال مجلس و اختلافات او و کاشانی می‌دانند.[۵۷]

نواب و مصدق از پیمان تا زندان

محمد مصدق در مقابل درخواست جمعیت فدائیان اسلام برای اجرای احکام اسلام در دولت گفت: «من نه مرد مدعی حکومت اسلامی هستم و نه می‌خواهم همیشه حاکم و نخست‌وزیر شما باشم، مجال دهید و بگذارید تا قضیه نفت را حل کنم».[۵۸]

مصدق و سید مجتبی نواب صفوی در ابتدا به هم نزدیک بودند اما در ادامه با بروز اختلافات، مسیرشان از هم جدا شد. با اوج‌گیری مبارزات برای ملی شدن صنعت نفت ایران، کاشانی، مصدق و یارانشان، حاجعلی رزم‌آرا، نخست وزیر وقت، را مهم‌ترین مانع تحقق آن می‌دانستند.[۵۹] بنابر روایت برخی نزدیکان به جمعیت فدائیان اسلام، در آن روزها نواب صفوی با برخی از سران جبهه ملی از جمله حسین فاطمی و حسین مکی ملاقاتی ترتیب داده و از آنان درباره اجرای احکام اسلام در صورت به قدرت رسیدن جبهه ملی عهد می‌گیرد. با قبول این پیمان از جانب نمایندگان جبهه ملی، نواب نیز قول حذف فیزیکی رزم‌آرا به عنوان مانع اصلی ملی شدن صنعت نفت و اداره حکومت بر اساس موازین اسلام را به آنان می‌دهد.[۶۰] رزم‌آرا در ۱۶ بهمن ۱۳۲۹ش کشته شد.[۶۱]

با آغاز دوران نخست‌وزیری مصدق، وی اختلافاتی با نواب پیدا کرد و دستگیری‌های متعدد اعضای فدائیان اسلام از جانب دولت، اعتراض‌های نواب به این بازداشت‌ها[۶۲] و صدور بیانیه‌هایی از جانب نواب که در آن خواستار اداره کشور توسط پیشوای مسلمین شده بود به این اختلافات دامن زد.[۶۳] نواب همچنین اختلافاتی با سید ابوالقاسم کاشانی و جبهه ملی درباره انتخابِ نخست‌وزیرِ بعد از رزم‌آرا داشت.[۶۴] این کشمکش‌ها به اختلاف میان فدائیان اسلام و سید ابوالقاسم کاشانی نیز منجر شد.[۶۵]

با ادامه این روند، نواب در ۱۲ خرداد ۱۳۳۰ش دستگیر و به زندان قصر منتقل شد.[۶۶]. وی تا ۱۴ بهمن ۱۳۳۱ش در زندان بود و تنها زندانی سیاسی دوره نخست‌وزیری مصدق است.[۶۷]

کودتای ۲۸ مرداد

محمد مصدق دو بار نخست‌وزیر شد. بار اول از اردیبهشت ۱۳۳۰ش تا تیرماه ۱۳۳۱ش و مجدداً از ۳۱ تیر ۱۳۳۱ش تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش که با کودتا علیه او، مصدق برای همیشه از صحنه سیاست خارج گردید. مجلس هفدهم در اردیبهشت ۱۳۳۱ش تمایلی به ادامه نخست‌وزیری مصدق نداشت و این سبب درگیری میان مخالفان و موافقان دولت شد و شماری از هواداران مصدق نیز در ۳۰ تیر کشته شدند.[۶۸] در نهایت مجلس با فشار افکار عمومی و حمایت آیت‌الله کاشانی، مجبور به رأی اعتماد مجدد به مصدق در ۳۱ تیر شد.[۶۹]

با اقدامات مصدق در ارتش و دادگستری و انحلال مجلس سنا، یک گروه بزرگ و با نفوذِ مخالف دولت به وجود آمد.[۷۰] این اقدامات سبب شکاف و اختلاف در جبهه ملی شد.[۷۱] با ادامه اختلافات، سید ابوالقاسم کاشانی نیز به صف مخالفان مصدق پیوست.[۷۲] شاه وقت هم از مخالفان دولت حمایت کرد و در تهران و شهرستان‌ها بین موافقان و مخالفان درگیری صورت گرفت.

مصدق دربار را عامل اختلافات می‌دانست و دستور خروج محمدرضا پهلوی از کشور برای مدتی را صادر کرد و شاه به بغداد رفت.[۷۳] مصدق با برگزاری همه‌پُرسی و رأی مردم، مجلس هفدهم را منحل کرد.[۷۴] آمریکا و انگلیس نیز با همکاری دربار پهلوی، طرح کودتا علیه دولت مصدق را دنبال می‌کردند.[۷۵] ۲۸ مرداد ارتش هم علیه دولت وارد عمل شد. عده‌ای از اوباش تهران نیز با حمایت نیروهای نظامی به خانه مصدق، کاخ نخست‌وزیری و طرفداران دولت حمله کردند.[۷۶] دولت سقوط کرد و مصدق بعد از ظهر ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ش تسلیم کودتاگران شد.[۷۷]

محاکمه در دادگاه نظامی

۳۰ آذر ۱۳۳۲ش دادگاه نظامی تهران محمد مصدق را به اتهام «ضدیت با سلطنت و قصد برکنار کردن شاه و نیز به عنوان مسبِّب وقایع ۲۵ تا ۲۸ مرداد»، به سه سال زندان انفرادی محکوم کرد.[۷۸]

مصدق در دادگاه ضمن اینکه خود را نخست‌وزیر قانونی می‌نامید،[۷۹] علت محاکمه خود را تسلیم نشدن در برابر تمایلات خارجیان و کوتاه کردن دست آنان از منابع ثروت ملی ایران می‌دانست.[۸۰] وی پس از پایان دوران زندان به روستای احمدآباد تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا بود.[۸۱]

کودتا؛ خاطرات کرومیت روزولت، طراح کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش

تک‌نگاری

کتاب‌های مختلفی درباره محمد مصدق و به خصوص کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نوشته شده‌است. برخی از این کتاب‌ها عبارتند از:

  • کودتا؛ خاطرات کرومیت روزولت از کودتای بیست و هشت مرداد نوشته کِرومیت روزوِلْت، نوه رئیس جمهور سابق آمریکا است. وی در سال ۱۳۳۲ش مسئولیت طراحی کودتا و همکاری با انگلیس در این عملیات را بر عهده داشت. این کتاب در سال ۱۳۹۴ش توسط محسن عسکری‌جهقی به فارسی ترجمه شد.[۸۲]
  • تراژدی تنهایی اثر کریستوفر دو بِلِگ، خبرنگار مجله «اکونومیست» چاپ لندن است. وی در این کتاب به شیوه‌ای مستند و البته با لحنی شوخ، روایت زندگی مصدق را از تولد تا مرگ بازگو می‌کند.[۸۳] عنوان این کتاب در اصل «میهن‌پرست ایرانی» است اما در ایران با دو عنوان «میهن‌پرست ایرانی» و «تراژدی تنهایی» ترجمه شده‌است.[۸۴]
  • محمد مصدق در محکمه نظامی تألیف جلیل بزرگمهر، شامل دفاعیات محمد مصدق در دادگاه بدوی نظامی است که در سال ۱۳۶۳ش توسط نشر تاریخ ایران در دو جلد به چاپ رسید. همچنین دو بار در سال‌های ۱۳۶۹ و ۱۳۷۸ش در یک جلد توسط انتشارات نیلوفر انتشار یافت.[۸۵]

نگارخانه

پانویس

  1. ب‍ه‍ن‍ی‍ا،‬ پ‍رده‌ه‍ای س‍ی‍اس‍ت‌ ن‍ف‍ت‌، ن‍ه‍ض‍ت‌، م‍ص‍دق‌، زاه‍دی‌، بی‌تا، ص۳-۴؛ «کاسه کوزه انگلیس را بهم زد و برکنار شد»، سایت ایرنا.
  2. ب‍ه‍ن‍ی‍ا،‬ پ‍رده‌ه‍ای س‍ی‍اس‍ت‌ ن‍ف‍ت‌، ن‍ه‍ض‍ت‌، م‍ص‍دق‌، زاه‍دی‌، بی‌تا، ص۳-۴
  3. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۶۹-۱۴۷۰.
  4. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۷۱.
  5. «فخرالدین عظیمی: جبهه ملی نقشی در ترور رزم‌آرا نداشت»، تاریخ ایرانی؛ عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۷۱.
  6. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۷۱.
  7. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۷۲.
  8. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۷۴.
  9. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۸۳.
  10. وبگاه تایم.
  11. مکی، دکتر مصدق و نطق‌های تاریخی او، ۱۳۶۴ش، ص۹۶.
  12. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۵۲.
  13. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۵۳.
  14. خسروی، «یادگار مادر نخست وزیر در قلب پایتخت»، همشهری آنلاین.
  15. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۶۰.
  16. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۶۰.
  17. «درگذشت اسماعیل یزدی، پزشک معالج دکتر مصدق»، وبسایت تاریخ ایرانی.
  18. خدیر، «۱۴ اسفند؛ سالروز درگذشت مصدق: گرد آمد و سوار نیامد...»، وبسایت عصر ایران.
  19. «غلامحسین مصدق: پدرم را دفن نکردیم»،‌سایت تاریخ ایرانی.
  20. جلیل بزرگمهر، ۱۳۷۳، ص۳۰۲
  21. «آیت‌الله طالقانی بر مزار دکتر مصدق: به آیت‌الله کاشانی گفتم: «حضرت آیت‌الله! دارند زیر پایت خربزه می‌گذارند؛ مواظب باش!»»
  22. «آیت‌الله طالقانی بر مزار دکتر مصدق: به آیت‌الله کاشانی گفتم: «حضرت آیت‌الله! دارند زیر پایت خربزه می‌گذارند؛ مواظب باش!»»
  23. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۶۴.
  24. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۶۴-۱۴۶۵.
  25. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۶۵.
  26. نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۰.
  27. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۶۰.
  28. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۶۴.
  29. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۷۱-۱۴۷۲.
  30. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۶۱.
  31. مصدق و دیگران، خاطرات و تألمات دکتر محمد مصدق، ۱۳۶۶ش، ص۱۸۴.
  32. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۶۸.
  33. رازی، «رسمی شدن شهادت امام صادق(ع) از آثار جاودانه آیت‌الله کاشانی است»، پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز بررسی‌های اسلامی.
  34. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۸۳.
  35. ملکی، تاریخچه جبهه ملی، ۲۰۰۵م، ص۲؛ دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۸۳.
  36. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۸۳.
  37. ملکی، تاریخچه جبهه ملی، ۲۰۰۵م، ص۱۷-۲۰.
  38. آوری، تاریخ معاصر ایران از تأسیس سلسله پهلوی تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش، بی‌تا، ج۲، ص۳۶۴-۳۶۵.
  39. «مستند راه طی‌شده»، سایت آپارات.
  40. ملکی، تاریخچه جبهه ملی، ۲۰۰۵م، ص۱۱۷.
  41. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۸۳.
  42. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۸۳.
  43. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۸۳-۸۴.
  44. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۹۲.
  45. «مستند راه طی‌شده»، سایت آپارات؛ دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۹۲.
  46. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۲۷۴–۱۲۷۶؛ ف‍ردوس‍ی‍ان، ان‍دی‍ش‍ه س‍ی‍اس‍ی و روش ح‍ک‍وم‍ت دک‍ت‍ر م‍ح‍م‍د م‍ص‍دق، ۱۳۸۰ش، ص۴۱۰–۴۱۳.
  47. ف‍ردوس‍ی‍ان، ان‍دی‍ش‍ه س‍ی‍اس‍ی و روش ح‍ک‍وم‍ت دک‍ت‍ر م‍ح‍م‍د م‍ص‍دق، ۱۳۸۰ش، ص۴۱۰.
  48. «کودتای خارجی یا توطئه داخلی؟/ جدال گازیوروسکی و بایندر درباره ۲۸ مرداد»، سایت تاریخ ایرانی؛ مهرعلی‌زاده، «بستر شناسی، جایگاه و تحلیل دو سند تازه ‌یاب از رهبران نهضت ملی درباره کودتای ۲۸ مردارد ۱۳۲۲»، ص۱۶۴.
  49. دهنوی، مجموعه‌ای از مکتوبات، سخنرانی‌ها و پیام‌های آیت‌الله کاشانی، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۴۱۳-۴۱۷.
  50. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۲۷۶.
  51. دهنوی، مجموعه‌ای از مکتوبات، سخنرانی‌ها و پیام‌های آیت‌الله کاشانی، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۴۱۸-۴۱۹.
  52. دهنوی، مجموعه‌ای از مکتوبات، سخنرانی‌ها و پیام‌های آیت‌الله کاشانی، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۴۱۸-۴۱۹.
  53. ف‍ردوس‍ی‍ان، ان‍دی‍ش‍ه س‍ی‍اس‍ی و روش ح‍ک‍وم‍ت دک‍ت‍ر م‍ح‍م‍د م‍ص‍دق، ۱۳۸۰ش، ص۴۶۲.
  54. «انکار نقش کاشانی در اسناد کودتا»، سایت تاریخ ایرانی.
  55. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۸۶.
  56. «آیت‌الله طالقانی بر مزار دکتر مصدق: به آیت‌الله کاشانی گفتم: حضرت آیت‌الله! دارند زیر پایت خربزه می‌گذارند؛ مواظب باش!»، انتخاب.
  57. «به بهانه کودتای ۲۸ مرداد؛ آنچه پشت مصدق را شکست...»، ایسنا؛ «جنجال بر سر نقش کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد»، تاریخ ایرانی.
  58. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۹.
  59. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۷.
  60. کرباسچیان، داستان یک عهد شکنی، ص۱۹؛ همچنین با کمی تفاوت در خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه،ص۹۳.
  61. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۷.
  62. خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۱۱۱-۱۱۸؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۸.
  63. واسعی، «دکتر مصدق از پس ابرهای تیره»، ص۱۱.
  64. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۸-۲۳۰.
  65. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۰.
  66. خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۱۱۱-۱۱۸
  67. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۰.
  68. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۷۵-۱۴۷۸.
  69. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۷۵-۱۴۷۸.
  70. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۸۲.
  71. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۸۵.
  72. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۸۵.
  73. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۷۷؛ عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۸۶-۱۴۸۷.
  74. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۸۷-۱۴۸۸.
  75. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۷۶.
  76. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۸۲ و ۲۶۹؛ سرشار، خاطرات شعبان جعفری، ۱۳۹۹ش، ص۱۶۰.
  77. عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۹.
  78. عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۲۷.
  79. «من قانونا نخست‌وزیرم؛ دفاعیات دکتر مصدق در دادگاه نظامی-۱»، وبسایت تاریخ ایرانی.
  80. «گناهم این است که تسلیم خارجی‌ها نشدم؛ دفاعیات دکتر مصدق در دادگاه نظامی-۴»، وبسایت تاریخ ایرانی.
  81. عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۹.
  82. «معرفی کتاب کودتا (خاطرات کرومیت روزولت از کودتای بیست و هشت مرداد)»، وبسایت طاقچه.
  83. «کتاب تراژدی تنهایی زندگی‌نامه سیاسی محمد مصدق»، فیدیبو.
  84. «کتاب تراژدی تنهایی زندگی‌نامه سیاسی محمد مصدق»، فیدیبو.
  85. «مصدق آن گونه كه بود»، فرارو.

یادداشت

  1. روز ۲۵ تیر ۳۱ محمد مصدق به دیدار محمدرضا شاه رفت و درخواست پست وزارت جنگ را نمود اما شاه نپذیرفت و مصدق استعفا داد. با تمایل شاه و رای مجلس، احمد قوام به نخست‌وزیری رسید. این سبب درگیری میان مخالفان و موافقان دولت شد و شماری از هواداران مصدق نیز در ۳۰ تیر کشته شدند. آیت‌الله کاشانی نیز به شدت با قوام مخالفت کرد و خواهان بازگشت مصدق بود. در نهایت مجلس با فشار افکار عمومی و حمایت‌های کاشانی، مجبور به رأی اعتماد مجدد به مصدق در ۳۱ تیر شد.(عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۱۴۷۵-۱۴۷۸.)

منابع

پیوند به بیرون