عبدالله بن اُبَیّ معروف به ابنسَلول، (درگذشت ۹ق) از منافقان مدینه و از همپیمانان یهودیان در دوران پیامبر(ص) بود. وی در دوران حکومت پیامبر(ص) در مدینه، مشکلات متعددی را برای جامعه اسلامی به وجود آورد که از آن میان میتوان به تخلف او در جنگهای اُحد، بنیقَینُقاع و بنینضیر اشاره کرد. با این حال پیامبر(ص) با او مدارا میکرد. به نظر برخی از قرآنپژوهان، تعدادی از آیات قرآن کریم، مانند آیات ۱۱ تا ۱۶ سوره نور و سوره منافقون درباره نفاق عبدالله بن اُبیّ نازل شده است. او پس از غزوه تبوک درگذشت. خداوند پیامبر(ص) را از نمازگزاردن بر جنازه او نهی فرمود.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | عبدالله بن اُبیّ |
کنیه | ابوالحباب |
لقب | رأسالمنافقین |
محل زندگی | مدینه |
مهاجر/انصار | انصار |
نسب/قبیله | خزرج |
خویشاوندان | عبدالله بن عبدالله بن ابیّ(فرزند) |
درگذشت | سال ۹ق |
نحوه درگذشت | بیماری |
مشخصات دینی | |
دلیل شهرت | نفاق در ایمان به پیامبر(ص) |
نقشهای برجسته | همپیمان یهود، سرکرده منافقان، تخلف در غزوات مختلف |
نام و نسب
عبدالله بن اُبیّ بن مالک بن حارث بن عبید بن مالک، معروف به ابنسَلول، از بزرگان قبیله خزرج بود.[۱] سَلول نام مادر پدر اوست.[۲] و یا نام مادرِ جدّ او بوده است.[۳] کنیه عبدالله بن ابیّ، ابوالحباب گزارش شده است.[۴]
مخالفتها با پیامبر(ص)
عبدالله بن ابیّ بارها به مخالفت با پیامبر(ص) برخاست، از جمله در جنگ اُحد، غزوه بنیقَیْنُقاع و غزوه بنینضیر؛[۵] در غزوه تبوک منافقان به سرکردگی ابنسَلول از همراهی کردن پیامبر(ص) سرباز زده و از جنگ بازگشتند.[۶] عبدالله بن ابی همچنین همراه با پیروانش با تعدادی از چهرههای برجسته یهود، همچون حیی بن اخطب و یاسر بن اخطب همکاری داشت.[۷]
بر اساس گزارش مورخان، عبدالله بن ابیّ سرکرده منافقان مدینه بوده است.[۸] خزرجیان تصمیم داشتند او را زمامدار امور خود سازند اما با ورود پیامبر(ص) به یثرب، آنها به پیروی او درآمده، ابنسَلول را رها کردند؛ از این رو عبدالله بن ابیّ به پیامبر(ص) حسادت ورزید و راه نفاق در پیش گرفت.[۹]
جنگ اُحد
بر اساس مستندات تاریخی، عبدالله بن اُبی در جنگ اُحد، بهجهت اعتراض بر پیامبر(ص) مبنی بر نپذیرفتن پیشنهاد او در چگونگی مقابله با دشمن، همراه با سیصد نفر از سپاه پیامبر(ص) جدا شد و به مدینه بازگشت.[۱۰] در این جنگ اصحاب پیامبر(ص) در رابطه با روش مواجهه با لشکر دشمنان اختلافنظر داشتند؛ حمزة بن عبدالمطلب و جوانان خواستار رودررویی با کفار در خارج از شهر بودند،[۱۱] اما گروهی دیگر از جمله عبدالله بن ابیّ در پی جنگیدن در شهر بودند.[۱۲] به گفته سید جعفر مرتضی عاملی (۱۳۶۴-۱۴۴۱ق) تاریخنگار شیعه، از روایات استفاده میشود که پیامبر(ص) در جنگ اُحد، به ماندن در شهر تمایل داشت، اما پافشاری بعضی از اصحاب بر خروج از شهر موجب شد تا پیامبر(ص) نظر آنها را بپذیرد.[۱۳]
غزوه بنیقینقاع
عبداللّه بن اُبی، در غزوه بنیقینقاع نقشی دوگانه داشت؛ او که با یهودیان بنیقینقاع همپیمان بود، از طرفی آنها را به سرکشی و تحصن تحریک کرده بود و از سوی دیگر، از پیوستن به آنان سر باز زد. وی پس از به اسارت درآمدن یهودیان، از پیامبر(ص) خواست از خون متحدّانش درگذرد. او بر این خواسته خود چنان پافشاری کرد که پیامبر(ص) او و یهودیان را لعنت کرد و به تبعید شدن یهودیان حکم داد.[۱۴]
غزوه بنینضیر
عبدالله بن ابی در غزوه بنینضیر آمادگی خود را برای دفاع از یهودیان اعلام کرد؛ وقتی پیامبر(ص) از طریق وحی از نقشه ترور خود توسط یهودیان بنینضیر آگاه شد و به آنها ده روز فرصت داد تا از مدینه خارج شوند،[۱۵] عبدالله بن ابیّ با فرستادن پیامی به سران بنینضیر، آنها را از اطاعت پیامبر بازداشت و وعده داد همراه با گروهی دیگر از آنان دفاع کند.[۱۶]
رفتار پیامبر(ص) با عبدالله بن ابی
بنا به گفته سید علی خامنهای، از مراجع تقلید شیعه و رهبر جمهوری اسلامی ایران، اگرچه همه مسلمانان عبدالله بن ابیّ را به نفاق میشناختند، اما با این حال پیامبر(ص) با او مدارا میکرد.[۱۷] پیامبر(ص) سهم عبدالله بن ابیّ از بیتالمال را همچون دیگر مسلمانها پرداخت میکرد و امنیت و حرمت او را حفظ مینمود[۱۸] و وقتی برخی از صحابه تصمیم به قتل عبدالله بن ابیّ گرفته بودند، پیامبر(ص) از اقدام آنها جلوگیری کرد.[۱۹]
آیات نازلشده درباره نفاق عبدالله ابن ابیّ
مورخان نزول آیات متعددی را در شأن عبدالله بن ابیّ دانستهاند؛ از جمله آیات ۱۱ تا ۱۳ سوره حشر[۲۰] آیات ۶۴ تا ۶۶[۲۱] و ۹۴ تا ۹۶ سوره توبه،[۲۲] آیههای ۱۷۳[۲۳] و ۶۴ سوره نساء،[۲۴] و آیات ۱۲۲[۲۵] و ۱۴۱ سوره آلعمران،[۲۶].
نزول سوره منافقون
مطابق برخی از مستندات، سبب نزول سوره منافقون، آشکار ساختن نفاق عبدالله بن ابیّ بوده است. در راه بازگشت از غزوه بنیمُصْطَلِق، بین برخی از مهاجرین و انصار نزاعی بر سر آب شکل گرفت و عبدالله بن ابیّ به دفاع از فرد انصاری برخاست و با تهدید گفت که وقتی به مدینه بازگردد عزیزترین اشخاص (یعنی انصار) ذلیلترینها (یعنی مهاجرین) را از مدینه اخراج خواهد کرد. این سخن به پیامبر(ص) رسید، اما عبدالله بن اُبیّ نزد وی رفت و سخنان خود را تکذیب کرد. در پی این واقعه، سوره منافقون نازل گردید.[۲۷]
نزول آیات ۱۱ تا ۱۶ سوره نور
برخی از مورخان و قرآنپژوهان اهلسنت و شیعه، نزول آیات ۱۱ تا ۱۶ سوره نور را مرتبط با عبدالله بن ابیّ دانستهاند. بر این اساس، گروهی از منافقان از جمله عبدالله بن ابیّ، در راه بازگشت از غزوه بنیالمصطلق، عایشه همسر پیامبر(ص) را به بیعفتی متهم ساختند، اما خداوند با نزول این آیات تهمت به زنان پاک را گناهی بزرگ به شمار آورد و آنها را از چنین تهمتهایی مبرا دانست.[۲۸] این واقعه که به حادثه افک شهرت دارد، مورد نقد برخی از مفسران شیعه قرار گرفته است.[۲۹] بعضی از شیعیان معتقدند عایشه، همسر دیگر پیامبر(ص)، ماریه را به بیعفتی متهم کرد و در پی آن آیات سوره نور نازل گردید.[۳۰]
درگذشت
عبدالله بن ابیّ پس از غزوه تبوک مریض شد و در ماه ذیالقعده سال ۹ق درگذشت.[۳۱] پیامبر در روز وفات او بر بالینش حاضر شد و فرمود: «من تو را از حبّ یهود منع کرده بودم».[۳۲] فرزند او عبدالله بن عبدالله بن ابیّ از پیامبر درخواست کرد تا بر جنازه پدرش نماز بخواند، اما آیه ۸۴ سوره توبه نازل شد و خداوند پیامبر(ص) را از نماز خواندن بر جنازه منافقان نهی کرد. عبدالله بن عبدالله بن ابی از پیامبر(ص) تقاضا نمود پیراهن خود را به وی دهد تا با کفن کردن جنازه پدرش در آن موجبات تخفیف عذاب او را فراهم آورد و پیامبر(ص) تقاضای او را پذیرفت و پیراهن خود را به او داد.[۳۳]
مطابق برخی از روایات اهلسنت، [یادداشت ۱]هنگامی که پیامبر(ص) تصمیم به نماز خواندن بر جنازه عبدالله بن ابیّ گرفت، عمر بن خطاب با این استدلال که خداوند تو را از نماز بر منافقان نهی کرده، او را از آن کار به شدت نهی نمود.[یادداشت ۲] با این حال پیامبر(ص) سخن عمر را نپذیرفت و بر جنازه وی نماز خواند و در پی این واقعه، خداوند با تأیید سخن عمر، آیه ۸۴ سوره توبه را نازل کرد و پیامبر(ص) را از نماز خواندن بر منافقان نهی نمود.[۳۴] با این حال سید جعفر مرتضی عاملی از محققان شیعه، بر آن است که بهاجماع مسلمانان، پیش از نزول آیه ۸۴ سوره توبه، پیامبر(ص) از نمازگزاردن بر جنازه منافقان نهی نشده بود.[۳۵] همچنین در منابع روایی شیعه این واقعه به نحو دیگری گزارش شده است. بر اساس این روایات، هنگامی که پیامبر(ص) بر قبر عبدالله بن ابیّ حاضر شد، عمر بن خطاب به ایشان عرضه داشت که آیا خداوند تو را از حضور بر قبر منافقان نهی نفرمود؟ پیامبر(ص) پاسخ او را نداد و وی دوباره سؤال خود را تکرار نمود. در آن هنگام پیامبر(ص) فرمودند: تو چه میدانی که من چه دعایی بر او کردم؟! من از خداوند درخواست کردم که قبر او و درون او را از آتش پر سازد.[۳۶]
پانویس
- ↑ مسعودی، التنبیه و الإشراف، دار الصاوی، ص۲۳۸؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، دار الکتب العلمیة، ج۱۴، ص۳۴۳.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الإشراف، دار الصاوی، ص۲۳۸؛ ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۱، ص۴۴۶؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، دار الکتب العلمیة، ج۱۴، ص۳۴۳.
- ↑ مقریزی، إمتاع الأسماع، دار الکتب العلمیة، ج۱۴، ص۳۴۳.
- ↑ ابنعبدالبرّ، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۹۴۰؛ ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۹۲.
- ↑ حمیدی، «منافقان عصر پیامبر اکرم(ص)»، ۱۳۸۶ش، ص۸۷.
- ↑ نوری، «ویژگیهای جریان نفاق در عصر نبوی»، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۵.
- ↑ حمیدی، «منافقان عصر پیامبر اکرم(ص)»، ۱۳۸۶ش، ص۸۷.
- ↑ مقریزی، إمتاع الأسماع، دار الکتب العلمیة، ج۱۴، ص۳۴۳.
- ↑ ابنعبدالبرّ، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۹۴۰ و ۹۴۱؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۴۰۸؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۷۷.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۶۴؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، دار الکتب العلمیه، ج۱، ص۱۳۷؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۴.
- ↑ مقریزی، إمتاع الأسماع، ج۹، ص۲۴۹.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۵، ص۱۲۲ و ۱۲۳؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، دار الکتب العلمیة، ج۹، ص۲۴۹.
- ↑ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ۱۴۲۶ق، ج۸، ص۸۸.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷-۱۷۹.
- ↑ مقریزی، إمتاع الأسماع، دار الکتب العلمیه، ج۱، ص۱۸۸؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۷۰.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۶۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۵۵۳.
- ↑ «دشمنان اصلی جامعه اسلامی دوران پیامبر (ص) در مدینه»؛ سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای.
- ↑ «دشمنان اصلی جامعه اسلامی دوران پیامبر (ص) در مدینه»؛ سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای.
- ↑ ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۹۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، دار الکتب العلمیه، ج۱، ص۲۰۸.
- ↑ ابنعطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۱۳ق، ج۵، ص۲۸۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۷۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۹۳.
- ↑ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۶۳.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۴۱.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۱۰.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۴۱.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۲۹۰ و ۲۹۱؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۵۲ و ۵۵.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۲۹۷-۳۰۳؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، دار الکتب العلمیه، ج۱، ص۲۱۳- ۲۱۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۰۴-۲۰۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۱۰۱؛ مکارم شیرازی، الامثل، ۱۴۲۱ق، ج۱۱، ص۴۰.
- ↑ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۹۹؛ عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۱۲، ص۳۲۰، ۳۲۶.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۲۸۵.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۲۸۵.
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۴۹۱.
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۶۸؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۲۸۷.
- ↑ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، دار الحدیث، ج۲۶، ص۱۰۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۸۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۹۶.
یادداشت
- ↑ پذیرش اینگونه روایات اعتراف به جهل پیامبر(ص) و دانش عمر است و این افزون براین که مخالف آیات قرآن است؛ بر اساس مبانی اهل سنت نیز مورد قبول نیست.
- ↑ فَقَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَأَخَذَ ثَوْبَهُ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ أَتُصَلِّي عَلَيْهِ وَقَدْ نَهَاكَ اللهُ عَنْهُ؟بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۲۸۷.
منابع
- ابناثیر، عزالدین، اسد الغابه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
- ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
- ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابنخلدون، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
- ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
- ابنسیدالناس، محمد، عیون الاثر، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق.
- ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
- ابنعطیه، عبدالحق، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
- ابنهشام، عبدالملک، السیره النبویه، بیروت، دار المعرفه، [بیتا].
- ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیجا، دار الطوق النجاه، ۱۴۲۲ق.
- بیهقی، احمد بن الحسین، دلائل النبوه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق.
- حمیدی، رضا، «منافقان عصر پیامبر اکرم(ص»، در مجله جستار، شماره۱۳ و ۱۴، بهار ۱۳۸۶.
- حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
- خامنهای، سید علی، «دشمنان اصلی جامعه اسلامی دوران پیامبر (ص) در مدینه»؛ سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای، تاریخ درج: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۰، تاریخ بازدید: ۲۰ تیر ۱۴۰۰.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام،تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلّی الله علیه و آله، قم، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۴۲۶ق.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، ۱۳۶۳ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، التنبیه و الاشراف، قاهره، دار الصاوی، بیتا.
- مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفده و المتاع، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتاب المنزل، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب، ۱۴۲۱ق.
- نوری، محمدموسی، «ویژگیهای جریان نفاق در عصر نبوی(صلی الله علیه وآله)»، در مجله معرفت، شماره۱۰۸، ۱۳۸۵ش.
- واقدی، محمد بن عمر، المغازی، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.