آیه ۱۲ سوره اعراف

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از سوره اعراف آیه 12)
آیه ۱۲ سوره اعراف
مشخصات آیه
واقع در سورهاعراف
شماره آیه۱۲
جزء۸
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمکه
دربارهعلت سجده نکردن ابلیس بر آدم(ع)
آیات مرتبطآیه ۱۱ سوره اعراف و آیه ۱۳ سوره اعراف


آیه ۱۲ سوره اعراف خطاب خدا به ابلیس است که به چه دلیل از دستور سجده بر حضرت آدم(ع) نافرمانی کرد. مفسران قرآن، این سجده را، سجدهٔ سلام و درود بر حضرت آدم(ع) دانسته‌اند، نه سجدهٔ عبادت و پرستش که مخصوص خداست. در این آیه، شیطان آفرینش خویش از آتش را با آفرینش آدم از گِل مقایسه نموده و با برتر شمردن آتش بر خاک، آن را علت سجده نکردنش بر آدم دانسته است. این استدلال و قیاس شیطان را باطل دانسته‌اند؛ زیرا برتری آتش بر خاک دلیلی ندارد، ضمن اینکه این امر، برتریِ شیطان بر آدم را ثابت نمی‌کند؛ چرا که ملاکِ برتری، میزان اطاعت از خدا و چگونگیِ اخلاق شمرده شده، نه تفاوت در جنس آفرینش.

در حدیثی، فرمان‌پذیری از خدا در سجده بر آدم(ع)، سجده بر خود خدا قلمداد شده و به گفته برخی مفسران نیز، تکبر و سجده نکردن شیطان بر آدم، نوعی اعتراض و انکار حکمت، عدالت و مقام پروردگار شمرده می‌شود.

نکات کلی آیه

در آیه ۱۲ سوره اعراف، ابلیس به‌خاطر سجده نکردن بر حضرت آدم(ع) و سرپیچی از فرمان پروردگار، مورد مؤاخذه قرار گرفته است.[۱] مفسران قرآن این سجده را سجدهٔ سلام و درود بر حضرت آدم(ع) دانسته‌اند، نه سجدهٔ عبادت و پرستش که مخصوص خداست.[۲] از امام صادق(ع) نقل شده که فرمان‌پذیری از خدا در سجده بر آدم(ع)، در حقیقت سجده بر خداوند بود.[۳] علامه طباطبایی فرمان پروردگار به سجده و نافرمانی ابلیس در این ماجرا را امری تکوینی دانسته است؛ به این معنا که ابلیس در برابر حقیقت انسانیت فروتنی نکرد و نتیجه تکوینی آن، نزول و هبوط از مقامش بود؛ زیرا آن جایگاهی که در کنار فرشتگان داشت، ذاتا تکبر و سرپیچی را نمی‌پذیرفت.[۴]

«قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ ۖ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ»


[خداوند به ابلیس] فرمود: وقتی که من [به سجده] فرمانت دادم، چه چیز تو را از سجده کردن بازداشت؟ [شیطان] گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفریدی.



قرائتی، تفسیر نور، ج‏۳، ص۲۶.


مشابه محتوای این آیه، در آیه ۷۵ سوره ص نیز آمده است: «قالَ یا إِبْلِیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ ..»؛ ازاین‌رو «لا» در «اَلّا تَسجد» را زائد[۵] و لغو به معنی اَن تَسجد دانسته‌اند.[۶] برخی مفسران نیز، «اَلّا تَسجد» را توضیح برای «مَنَعَک» شمرده‌اند؛ یعنی سبب اینکه ممنوع شدی و سجده نکردی چه بود؟[۷]

مکارم شیرازی از مفسران قرآن، دربارهٔ چگونگی سخن گفتن شیطان با خدا گفته است که مانعی ندارد خداوند با شخص دیگری نه به عنوان وحی و رسالت، بلکه از طریق الهام درونی، یا به وسیله بعضی از فرشتگان سخن بگوید، خواه این شخص از صالحان باشد، مانند مریم و مادر موسی یا از ناصالحان باشد مانند شیطان.[۸] البته آیت‌الله جوادی آملی معتقد است شیطان به دلیل سرپیچی از دستور خدا، نمی‌تواند به طور مستقیم کلام خدا را بشنود و تنها پیامبران، اولیای الهی و فرشتگان این صلاحیت را دارند.[۹]

آیه ۱۲ سوره اعراف از آیات مکی شمرده شده است.[۱۰]

استفادهٔ شیطان از قیاس

در آیه ۱۲ سوره اعراف، شیطان آفرینش خود را از نظر مادی با آفرینش آدم، مقایسه نموده و با برتر شمردن آتش از خاک، آن را علت برتری خویش و سجده نکردنش بر آدم دانسته است.[۱۱] در تفسیر قمی[۱۲] و نورالثقلین[۱۳] و برخی تفاسیر اهل‌سنت همچون تفسیر المنار[۱۴] و طبری،[۱۵] در ذیل این آیه نقل شده است: اولین کسی که در استدلال خود از قیاس استفاده نمود، ابلیس بوده است.

منظور از قیاس آن است که موضوعی را با موضوعی دیگر که از بعضی جهات با آن شباهت دارد مقایسه کرده و حکم هر دو را یکی بدانیم، بدون اینکه از فلسفه حکم موضوع اول کاملا آگاه باشیم؛ مثل اینکه می‌دانیم ادرار انسان نجس است، سپس عرق او را هم به جهت شباهت‌هایی با ادرار مقایسه کرده و آن را نجس بدانیم.[۱۶] در مذهب شیعه، به جهت وجود روایاتی از ائمه که از قیاس نهی شده،[۱۷] آن را معتبر نمی‌دانند؛[۱۸] اما اهل‌سنت، آن را معتبر شمرده[۱۹] و نخستین کسی که قیاس را به صورت گسترده در فقه به کار برد را ابوحنیفه دانسته‌اند.[۲۰]

قیاس و استدلال شیطان نیز باطل شمرده شده است؛[۲۱] زیرا از طرفی نمی‌توان گفت که آتش از خاک برتر است، از طرفی دیگر -بر فرض برتر بودن- این امر برتریِ شیطان بر آدم را ثابت نمی‌کند؛ زیرا ملاکِ برتری، چگونگیِ اطاعت، ایمان و اخلاق افراد است، نه جنس آفرینش آنها.[۲۲]

تکبر ریشه گناهان

ریشه و بازگشت گناهان را به تکبر و خودخواهی دانسته‌اند.[۲۳] در تفسیر المیزان آمده است، پاسخ شیطان به خداوند در این آیه بیان‌گر آن است که شیطان دچار خودخواهی و خودبرتربینی شد و تکبر او در واقع در مقابل مقام با عظمت پروردگار بود.[۲۴] امام علی(ع) در خطبه قاصعه نیز، تکبر شیطان را موجب از بین رفتن تمام اعمال و عبادات چند هزارساله او معرفی می‌کند.[۲۵] برخی هم با استناد به آیه ۴۰ سوره اعراف، از استکبار و خودبزرگ‌بینی به عنوان ریشه تمام گناهان یاد کرده‌اند.[۲۶]

برخی مفسران معتقدند، تکبر و سجده نکردن شیطان، یک نافرمانی معمولی و گناه ساده نبود؛ بلکه یک سرکشی آمیخته با اعتراض و انکار مقام پروردگار بود؛[۲۷] زیرا وقتی دربارهٔ علت سجده نکردن می‌گوید: «من از او بهترم»، به این معنی است که فرمان خدا در مورد سجده بر آدم، بر خلاف حکمت و عدالت است.[۲۸]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۹۹.
  2. مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۰۷.
  3. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۹؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۳۸۷.
  4. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۳.
  5. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۴.
  6. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۶۱۹.
  7. طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۵، ص۲۸۱-۲۸۲.
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۰۵.
  9. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۲ش، ج۲۸، ص۱۸۵.
  10. بروجردی‏، تفسیر جامع‏، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۸۶.
  11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۰۵.
  12. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۲.
  13. تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج‏۲، ص۶.
  14. رشیدرضا، تفسیر المنار، ج‏۸، ص۳۳۱.
  15. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‏۸، ص۹۸.
  16. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۰۱.
  17. ابن‌شعبه حرّانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۱۰۵.
  18. شیخ مفید، «المسائل الصاغانیة»، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۱.
  19. شیخ طوسی، الرسائل العشر، ۱۴۱۴ق، ص۴۸.
  20. جناتی، جایگاه قیاس در منابع اجتهاد، ۱۳۶۸ش، ص۷۱-۷۲.
  21. طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۷، ص۲۸۳.
  22. طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۷، ص۲۸۳.
  23. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۴.
  24. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۴-۲۵.
  25. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۹۲، ص۲۸۷.
  26. «تکبر ریشه تمام گناهان است»، خبرگزاری رسا.
  27. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۰۵.
  28. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۱۰۵.

منابع

  • ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • بروجردی، محمدابراهیم‏، تفسیر جامع‏، تهران، کتابخانه صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش.
  • جناتی، محمدابراهیم، «جایگاه قیاس در منابع اجتهاد»، کیهان اندیشه، شماره ۲۶، ۱۳۶۸ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، به تحقیق حسین شفیعی، قم، نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • حویزی، عبدعلی بن جمعه‏، تفسیر نور الثقلین، تصحیح: هاشم رسولی، قم، اسماعیلیان چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
  • «تکبر ریشه تمام گناهان است»، خبرگزاری رسا، تاریخ درج مطلب: ۹ شهریور ۱۳۹۶ش، تاریخ بازدید: ۲۰ آذر ۱۴۰۳ش.
  • رشیدرضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ مفید، محمّد بن محمد، المسائل الصاغانیة، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، تحقیق: صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق و تصحیح: محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمهٔ محمد جواد بلاغی‏، ، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الطبری)، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • قرائتی، محسن‏، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق و تصحیح: سید طیب موسوی جزائری،‏ قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
  • مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.