آیه ۱۶۴ سوره انعام
![]() | |
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | سوره انعام |
شماره آیه | ۱۶۴ |
جزء | ۸ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مکه |
موضوع | توحید، کیفر و پاداش اَعمال |
آیات مرتبط | آیه ۳۸ سوره مدثر، آیه ۶۴ سوره زمر، آیه ۱۸ سوره فاطر، آیه ۱۵ سوره اسراء، آیه ۷ سوره زمر، آیه ۳۸ سوره نجم |
آیه ۱۶۴ سوره انعام در بیان نفی شرک به این موضوع میپردازد که وقتی خدا، رَبّ و پروردگار همه چیز است برگزیدن غیر خدا به ربوبیت شایسته نیست. مفسران این مطلب را استدلالی دانستهاند بر توحید از راه ربوبیت خداوند و گفتهاند سزاوار نیست انسان سعادت را از غیر خدا طلب کند در حالی که او پروردگار همه موجودات است.
این آیه این مضمون را نیز دربردارد که هرکس مسئول اَعمال خود است و هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد. این موضوع را مربوط به عدل الهی و از سنتهای تغییرناپذیر خدا دانستهاند. مفسران شیعه در جواب کسانی که این آیه را در مخالفت با هدیهکردن ثواب برای مردگان دانستهاند گفتهاند مانعی ندارد غیر نیکوکار با نیکوکار در پاداش عمل او شریک گردد و احادیث زیادی نیز در این باره آمده است که تأییدکننده این موضوع است. و نیز گفته شده شخص مطیعِ خدا در برابر اطاعتی که کرده مستحق پاداشی است و میتواند این پاداش را به میل خود به دیگری هدیه کند. این آیه از مهمترین ادله قاعده وزر شناخته میشود.
استدلال بر توحید از راه ربوبیت
آیه ۱۶۴ سوره انعام در پی استدلالهای گوناگون دربارهٔ توحید که در این سوره آمده، منطق مشرکان را مورد انتقاد قرار میدهد و به پیامبر(ص) میگوید در مقابل دعوت مشرکان به شرک بگوید[۱] آیا جز خدا را رَبّ خود بگیرم در حالی که او رب (پرورنده) هرچیز است. به عبارت دیگر وقتی همه در نظام هستی و زیر تدبیر الله هستند چرا بنده جز الله را به پروردگاری خود برگزیند.[۲] مفسران ذیل این آیه گفتهاند در این آیه برای نفی شرک گفته شده چون پروردگار همه چیز خداست دیگر خدایی جز خدا جستن، دور از حقیقت است[۳] و سزاوار نیست انسانها پروردگاری جز خدا پرستش کنند و از او رستگاری بخواهند در حالی که خدا آفریدگار همه موجودات عالم است.[۴]
علامه طباطبایی (درگذشت: ۱۳۶۰ش)، معتقد است استدلال بر توحید در این آیه از طریق آغاز آفرینش و با جمله «أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ» آمده است، چون وقتی خدا رَبِّ هر چیزی باشد یعنی تمامی موجودات مربوب (پرورشیافته) او خواهند بود؛ و غیر او رب دیگری که صلاحیت برای پرستش داشته باشد نیست.[۵] و نیز علامه طباطبایی استدلال دیگر در آیه بر توحید را از طریق نگاه به آخرت با جمله «وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْها» میداند؛ به این معنا که هرکس اَعمال خود را تا رسیدن به آخرت بر دوش میکشد و کشف حقایق اعمال بندگان در آن روز است و مالک آن روز نیز تنها خدا است؛ پس تنها او سزاوار پرستش است نه دیگران که مالک چیزی نیستند.[۶]
انتهای آیه نیز به این اشاره دارد که بازگشت همه انسانها به خداوند است و به روز آخرت برمیگردند و آنجا رستگاری و گمراهی و حق و باطل روشن میشود.[۷]
متن و ترجمه آیه
﴿قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ١٦٤﴾ [انعام:164]﴿بگو: «آیا جز خدا پروردگاری بجویم؟ با اینکه او پروردگار هر چیزی است، و هیچکس جز بر زیان خود [گناهی] انجام نمیدهد، و هیچ باربرداری بار [گناه] دیگری را برنمیدارد، آنگاه بازگشت شما به سوی پروردگارتان خواهد بود، پس ما را به آنچه در آن اختلاف میکردید آگاه خواهد کرد ١٦٤﴾
هیچکس بارِ گناه کسی را بر دوش نمیکشد
آیه ۱۶۴ سوره انعام به این مضمون تصریح دارد که هرکس مسئول اعمال خود است و بارِ اعمال دیگران را بر دوش خود نمیکشد.[۸] این معنا به عدل الهی در کیفر تصریح دارد[۹] و جزو سنتهای تغییرناپذیر الهی شمرده میشود[۱۰] این بخش از آیه از مهمترین ادله قاعده وزر شناخته میشود.[۱۱] اینکه کسی بارِ گناه کسی را بر دوش نمیکشد موضوعی است که همه پیامبران آن را به مردم ابلاغ کردهاند؛[۱۲] چنان که به تصریح قرآن (آیات ۲۷ و ۲۸ سوره نجم)، در صُحُف ابراهیم(ع) و موسی(ع) نیز آمده است.[۱۳]
مفسران ذیل این آیه گفتهاند نیکیهای هر شخص به سود خود اوست و بدیهایش نیز به زیان خود اوست و این یک اصل دینی است.[۱۴] از این جهت هر کسی کیفر معصیت و پاداش اطاعت خود را میگیرد و هیچ فرد بیگناهی به گناه دیگری عذاب نمیشود.[۱۵] به عبارت دیگر گناه بار سنگینی است که گناهکار در قیامت تنها خود آن را بر دوش میکشد.[۱۶]
مسببِ رفتار نیک و بد دیگران، شریک پاداش و مجازات
این سوال در بعضی تفاسیر نقل شده که تعبیر «هیچکس جز برای خود عملی انجام نمیدهد و هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد.» با پارهای از آیات قرآن منافات دارد؛ مانند آیه ۲۵ سوره نحل که میگوید رهبران گمراه بخشی از بارِ گناه پیروان خود را نیز در قیامت بر دوش میکشند. یا بعضی از روایات مانند احادیث مربوط به «سنت حسنه» و «سنت سیئه» که به این معنا هستند که هرکسی سنت بد و خوبی بر جای نهد، در گناه و ثواب عملکنندگان به آن سنت شریک است.[۱۷]
در جواب این شبهه آمده که آیه ۱۶۴ سوره انعام در بیان این مطلب است که بیجهت و بدون ارتباط، گناه کسی بر دیگری نوشته نمیشود، اما اگر انسان بنیانگذار عمل نیک و بد باشد، و از طریق سببیت در انجام آن عمل دخالت داشته باشد، در نتایج آن شریک خواهد بود و در حقیقت عمل خود او محسوب میشود.[۱۸] از این جهت با توجه به آیه ۲۵ سوره نحل رهبران گمراه، گناهان پیروان را هم به عهده میگیرند، زیرا آنها سبب انحراف دیگران شدهاند و در واقع، گناهِ گمراهکردن را به دوش میگیرند.[۱۹]
هدیهکردن ثواب برای اَموات
بنابر آیه ۱۶۴ سوره انعام که «عمل هر کس تنها بهدرد خود او میخورد» این سوال مطرح شده که کارهای خیری که بهعنوان نیابت یا طلب مغفرت یا هدیهکردن ثواب برای اموات انجام میگیرد نمیتواند برای آنها مفید باشد، درحالیکه در روایات فراوانی آمده که اینگونه اعمال سودمند است.[۲۰] در پاسخ به این پرسش گفته شده درست است که عمل هر کس برای خود اوست ولی هنگامی که کسی برای دیگری عمل نیکی انجام میدهد، حتماً بهخاطر امتیاز و صفت نیکی است که آن فرد دارد.[۲۱] به این ترتیب معمولاً انجام عمل خیر دیگران نشان از اعمال خوب خود او است.[۲۲] و نیز گفته شده شخص فرمانبردارِ خدا در برابر اطاعتی که کرده مستحق پاداشی است، میتواند این پاداش را به میل خود به دیگری هدیه کند. هدیه کردن ثواب اعمال در مورد اموات و گاهی در مورد زندگان نیز همین گونه است.[۲۳]
برخی نیز گفتهاند در مورد ثواب و پاداش از دیدگاه عقل، هیچ مانعی وجود ندارد که غیر نیکوکار با نیکوکار در پاداش عمل او شریک گردد، و این در احادیثی نیز آمده است؛ از پیامبر(ص) نقل است کسی که وارد قبرستان شود و سوره یس را قرائت کند، خداوند در آن روز عذاب اهل آن قبرستان را تخفیف میدهد.[۲۴] در حدیثی از امام صادق(ع) نیز نقل شده است: «چه مانعی دارد که فردی از شما برای پدر و مادرش نیکی کند، خواه آن دو زنده باشند و خواه مرده».[۲۵] این احادیث و نظایر آنها، دلالت دارند که مرده از اهدای ثواب در برابر عمل خیر سود میبرد؛ زیرا این کار با بخشش و لطف خداوند کاملاً سازگار است. هرچند گفته شده بهتر است که ثواب به مرده به قصد رَجا[یادداشت ۱] اهدا شود و نه به قصد یک امر دینی و شرعی.[۲۶]
جوادی آملی (زادهٔ ۱۳۱۲ش)، مفسر قرآن، نیز ذیل این آیه گفته است نباید این آیه را مخالف هدیه ثواب برای اموات دانست؛ زیرا پیام این دسته آیات این است که هیچ نفسی بار گناه دیگری را نمیبرد اما از این برداشت نمیشود عمل هیچ کسی درباره تخفیف دیگران اثر ندارد؛ در قرآن آمده است استغفار پیامبر(ص) برای دیگران اثر دارد.[۲۷]
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۶۴.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۳ش، ج۲۷، ص۶۴۷ ـ ۶۴۸.
- ↑ قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۳۵۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۶۰۶؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۵۴۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۹۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۹۵.
- ↑ بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۹۲.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۹۶.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۹۷.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۳ش، ج۲۷، ص۶۵۳.
- ↑ محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۱۶۰.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۳ش، ج۲۷، ص۶۵۳.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۹۷.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۶۰۶.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۳ش، ج۲۷، ص۶۵۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۶۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۶۵.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۹۷.
- ↑ قرائتی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۸ش، ج۶، ص۶۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۶۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۶۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۶۷.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۴.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۴.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۹۴.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۳ش، ج۲۷، ص۶۵۴.
یادداشت
- ↑ مکلف عملی را به احتمال این که او را به خدا نزدیک میکند و به امید دریافت پاداش انجام میدهد.
منابع
- بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
- جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۹۳ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
- قرشی بنابی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۵ش.
- محقق داماد، سيد مصطفى، قواعد فقه، تهران، مركز نشر علوم اسلامى، ۱۴۰۶ق.
- مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دار الکتاب الإسلامی، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش.
- میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱ش.