آیه اذن جهاد

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
آیه اذن جهاد
مشخصات آیه
نام آیهاذن جهاد
واقع در سورهسوره حج
شماره آیه۳۹
اطلاعات محتوایی
شأن نزولمهاجرین، اهل بیت
مکان نزولمدینه
موضوعفقهی
دربارهاجازه جنگ با مشرکین
آیات مرتبطآیه سیف


آیه اذن جهاد (سوره حج: ۳۹) یا آیه قِتال اولین آیه‌ای که به مسلمانان مورد ظلم واقع شده، اجازه جهاد با مشرکان را داده است. به باور مفسران، آیه قتال ناسخ آیاتی است که بر مدارا با مشرکان تأکید می‌کرد. برخی از فقهای شیعه با استناد به این آیه، جهاد دفاعی را منوط به اذن امام نمی‌دانند؛ در مقابل، شماری از اهل‌سنت جهاد ابتدایی را از آیه برداشت کرده‌اند. در شماری از روایات افرادی چون حضرت علی(ع)، جعفر بن ابی‌طالب و حمزة بن عبدالمطلب مصداق این آیه دانسته شده‌اند.

بعضی از نویسندگان دینی با استناد به این آیه موضوعاتی چون معتدل بودن دین اسلام و رجعت را برداشت کرده‌اند.

معرفی، متن و ترجمه

آیه ۳۹ سوره حج، آیه اذن جهاد خوانده می‌شود.[۱] این آیه، به آیه قتال[۲] یا اذن در قتال[۳] نیز شهرت یافته است. آیه مذکور به مسلمانان اجازه جهاد با مشرکانی را داد که به مسلمانان ظلم و ستم کرده بودند. آیه اذن جهاد را از آیات محکم قرآن دانسته‌اند[۴] که برای اولین بار جواز جهاد با مشرکان را صادر کرد. آیه قتال ناسخ آیاتی است که بر مدارا با مشرکان تأکید داشته است.[۵]

﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ۝٣٩ [حج:39]
﴿به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده رخصت [جهاد] داده شده است چرا که مورد ظلم قرار گرفتهاند و البته خدا بر پیروزی آنان سخت تواناست ۝٣٩

شان نزول

آیه اذن جهاد هفت ماه بعد از هجرت نازل شد.[۶] این آیه در سوره حج، از سوره‌های مدنی قرار دارد. برخی از مفسران معتقدند تنها برخی آیات این سوره در مکه نازل شده است[۷] و در مقابل، عده‌ای بر این باورند که سوره حج مکی است و تنها پنج آیه از جمله آیه اذن جهاد در مدینه نازل شده است.[۸]

آیه اذن جهاد بعد از هفتاد و چند آیه که درباره مدارای پیامبر(ص) و مسلمانان با مشرکان نازل شد، به پیامبر(ص) اجازه جنگ داد[۹] و پیامبر(ص) قبل از نزول آن اذن در جنگ نداشت.[۱۰]

در سبب نزول این آیه گفته‌اند که مشرکان مکه اصحاب پیامبر(ص) را اذیت می‌کردند و به همین جهت آنها شکایت نزد پیامبر(ص) بردند و او ضمن سفارش صحابه به صبر و مدارا می‌گفت که من هنوز مأمور به جهاد نشده‌ام و بعد از آنکه پیامبر به مدینه مهاجرت کرد،[۱۱] این آیه نازل شد.[۱۲] بنا به روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده، مخاطب این آیه مهاجرانی بودند که توسط قریش از مکه اخراج شدند.[۱۳]

محتوا

مفسران فراز «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ» را گویای آن دانسته‌اند که مسلمانان قبل از نزول این آیه از جهاد با مشرکان منع شده بودند[۱۴] و این آیه بیانگر علت جایز شدن جهاد با مشرکان است.[۱۵] آیه اذن جهاد، اولین آیه‌‌ نازل شده برای تشریع جهاد در راستای دفاع از نفس و دعوت نبوی خوانده شده[۱۶] و گفته شده که جواز جهاد، همراه با هجرت سبب پیروزی اسلام شد.[۱۷]

استدلال و برداشت‌‌ها

در منابع تاریخی، فقهی و روایی، برخی برداشت‌ها و نکات با استناد به آیه اذن جهاد استخراج شده که به آنها اشاره می‌شود.

جهاد دفاعی و شرایط وجوب آن

حسینعلی منتظری از مراجع تقلید معاصر، با استناد به آیه اذن جهاد، جهاد دفاعی را بی‌نیاز از اذن امام دانسته است.[۱۸] شافعی از فقهای اهل سنت با استناد به آیه اذن جهاد، بر این باور است که خداوند با نزول آیه اذن جهاد، به مسلمانان اجازه جهاد ابتدایی با مشرکان را داده است.[۱۹] با این حال سرخسی از فقهای حنفیه، با استناد به آیه مذکور، معتقد است که مسلمانان تنها در صورتی اذن جنگ دارند که مشرکان علیه مسلمانان حمله آغاز کنند.[۲۰]

آیه اذن در جهاد، تنها برای بیان تشریع جهاد نیست، بلکه همچنین بیانگر حدود و لوازم و شرایط وجوب جهاد است.[۲۱] به گفته برخی از علمای شیعه، شرط اذن در قتال این است که اولاً افراد مورد ظلم قرار گرفته باشند، ثانیاً با توجه به ادامه آیه: «الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ...»[۲۲] از سرزمین خود به ظلم اخراج شده باشند.[۲۳]

تأویل آیه و مصادیق آن

بنابر روایتی که از امام کاظم(ع) نقل شده، این آیه درباره آل محمد(ص) نازل شده است.[۲۴] زید بن علی هم نزول این آیه را درباره اهل‌بیت پیامبر می‌داند.[۲۵]

امام صادق(ع) در تعیین مصادیق خارجی و تأویل «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ»، مصادیق این آیه را حضرت علی(ع)، جعفر بن ابی‌طالب و حمزة بن عبدالمطلب خوانده و مصادیق آیه «الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ»[۲۶] را حسین بن علی(ع) معرفی کرده که یزید در پی بیعت گرفتن از وی بود.[۲۷] در روایت دیگری مراد از مخاطبان آیه حضرت علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) معرفی شده‌اند.[۲۸]

برخی دیگر با استناد به روایتی، آیه را چنین تأویل کردند که مخاطبان این آیه که به آنها اذن در جهاد داده شده است، امام زمان(عج) و اصحاب وی هستند[۲۹] و منظور از مظلومان در آیه، مهدی و اصحابش هستند.[۳۰] از امام صادق(ع) نقل شده که عامه گمان می‌کنند این آیه هنگامی که پیامبر(ص) از مکه هجرت کرد درباره وی نازل شده است، حال آنکه [تأویل آیه] و مخاطب آن امام زمان(عج) است؛ زمانی که برای طلب خون حسین(ع) خروج می‌کند.[۳۱]

اسلام دین اعتدال

برخی با استناد به این آیه، اسلام را دین شمشیر معرفی کرده‌اند؛ در پاسخ این مدعا گفته شده است که اسلام قبل از دستور به جنگ، از طریق دعوت، مجادله حَسَن، با حجت و برهان با مخاطبان خود سخن گفتن، سعی در جلوگیری از جنگ داشته است.[۳۲]

رجعت

رجعت از بالاترین نشانه‌های آشکار در تشیع دانسته‌ شده[۳۳][یادداشت ۱] که برخی برای حجیت‌بخشی به آن، با توجه به روایتی بیان کرده‌اند که این وعده خداست و ناچار باید اهل بیت(ع) رجعت کنند تا خداوند آنها را یاری کند و این یاری ممکن نیست مگر به رجعت آنها.[۳۴]

ناسخ آیه کَفّ

آیه اذن در جهاد ناسخ آیه‌هایی از قرآن است که بر اعراض از مشرکان و مدارا با آنها دلالت می‌کند.[۳۵] در این باره از حضرت علی(ع) نقل شده است که خداوند در ابتدای دعوت، پیامبر(ص) را به تحمل و صبر در مقابل آزار و اذیت مشرکان سفارش کرد؛ سوره احزاب آیه ۴۸ ﴿وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ۝٤٨ [احزاب:48] ﴿و کافران و منافقان را فرمان مبر و از آزارشان بگذر و بر خدا اعتماد کن و کارسازی [چون] خدا کفایت می‌کند ۝٤٨. اما پس از آن که آزار و اذیت مشرکان زیاد شدآیه اذن جهاد[یادداشت ۲] نازل شد ولی همین مسلمانانی که خواهان جنگ و مقابله با کافران بودند جزع و فزع کردند چنان چه در سوره نساء آیه ۷۷ عکس العمل آنان نسبت به جواز جنگ و مقابله با کافران منعکس شده است«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّواْ أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ﴿فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِيلاً ﴿آیا ندیدی کسانی را که به آنان گفته شد [فعلا] دست [از جنگ] بدارید و نماز را برپا کنید و زکات بدهید و[لی] همین که کارزار بر آنان مقرر شد بناگاه گروهی از آنان از مردم [=مشرکان مکه] ترسیدند مانند ترس از خدا یا ترسی سخت‌تر و گفتند پروردگارا چرا بر ما کارزار مقرر داشتی چرا ما را تا مدتی کوتاه مهلت ندادی بگو برخورداری [از این] دنیا اندک و برای کسی که تقوا پیشه کرده آخرت بهتر است و [در آنجا] به قدر نخ هسته خرمایی بر شما ستم نخواهد رفت ۝٧٧ [نساء:77]. [۳۶] بر اساس این آیه که به آیه کف مشهور است، پیامبر(ص) مأمور بود که از آزار و اذیت مشرکان چشم بپوشد، اما بعد از هجرت، آیه کف به‌ وسیله آیه قتال که به‌ معنای اذن جهاد بود، نسخ شد.[۳۷] یکی دیگر از آیات منسوخ با آیه اذن در جهاد، آیه ﴿قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ[۳۸] است.[۳۹]

احتجاج به آیه برای اثبات حقانیت

در برخی گزارش‌های تاریخی، شماری از صحابه و تابعین برای اثبات حقانیت و پیشبرد اهداف خود به آیه‌ اذن جهاد استناد کرده‌اند؛ وقتی خانه عثمان در آخرین روزهای خلافت خود محاصره شد، صعصعة بن صوحان برای سخن با وی انتخاب شد؛ صعصعه در مقابل عثمان این آیه را خواند و عثمان ضمن رد اینکه آیه درباره صعصعه و اصحابش نازل شده، گفت: این آیه درباره من و اصحابم نازل شده است؛[۴۰] زمانی که از مکه اخراج شدیم.[۴۱]

در گزارش دیگری، هنگام جنگ صفین[۴۲] یا جنگ جمل، حضرت علی(ع) برای نبرد تن به تن با دشمن و با این هدف که شناخته نشود، در لباس عباس بن ربیعه راهی میدان شد و با خواندن آیه «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ...» برخی از افرادی را که مبارز می‌طلبیدند کشت.[۴۳]

ابراهیم امام، از اولین داعیان و رهبران حکومت عباسیان نیز از این آیه بهره گرفته است؛ وقتی ابراهیم ابومسلم خراسانی را برای قیام تأیید کرد، پرچمی برایش بست و بر آن آیه «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ...» را نوشت؛[۴۴] هر چند در منابع دیگری گزارش شده است که ابراهیم بعد از بستن پرچم، آیه اذن جهاد را تلاوت می‌کرد.[۴۵]

پانویس

  1. خراسانی، «آیات نام‌دار»، ص۳۶۸.
  2. نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ق، ج۲۱، ص۵۷؛ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۱۱۹.
  3. طباطبائی، تفسیر المیزان، موسسة النشر الاسلامی، ج۱۴، ص۳۸۴.
  4. ابن‌جوزی، نواسخ القرآن، دار الکتب العلمیة، ص۲۲۵.
  5. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۱۲، ص۶۸.
  6. ابن‌شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۶ق، ج۱، ص۱۶۱.
  7. سمعانی، تفسیر سمعانی، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۴۱۶.
  8. فیروزآبادی، تنویر المقباس، دار الکتب العلمیة، ص۲۷۶.
  9. شافعی بیضاوی، انوار التنزیل (تفسیر بیضاوی)، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۷۳.
  10. شیخ طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۰۷.
  11. واحدی نیشابوری، اسباب نزول الآیات، ۱۳۸۸ق، ص۲۰۸.
  12. ابن‌حنبل، مسند احمد، دار صادر، ج۱، ص۲۱۶؛ ترمذی، سنن الترمذی، ۱۴۰۳، ج۵، ص۷.
  13. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۱۸۳.
  14. سعدی، تیسیر الکریم، ۱۴۲۱ق، ص۵۳۹.
  15. ابن‌جوزی، نواسخ القرآن، دار الکتب العلمیة، ص۲۲۵.
  16. صنعانی، المصنف، منشورات المجلس العلمی، ج۵، ص۳۹۷؛ شیخ طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۳۲۱؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، دار المعرفة، ج۲، ص۲۴۶؛ سید سابق، فقه السنة، ۱۳۹۷ق، ج۲، ص۶۲۰؛ حسنی، تاریخ الفقه الجعفری، دار النشر للجامعیین، ص۵۶.
  17. العینی، عمدة القاری، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۷.
  18. منتظری، دراسات فی ولایة الفقیة، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۲۱.
  19. شافعی، الام، ۱۴۰۳ق، ص۱۶۹.
  20. سرخسی، المبسوط، ۱۴۰۶ق، ج۱۰، ص۲.
  21. جواهری، بحوث فی الفقه المعاصر، ۱۴۲۹ق، ج۶، ص۲۳۲.
  22. سوره حج، آیه ۴۰.
  23. فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۱۱ق، ج۱۵، ص۷۰؛ مجلسی، روضة المتقین، بنیاد فرهنگ اسلامی، ج۳، ص۱۶۴.
  24. قمی، تفسیر کنزالدقائق، ۱۴۱۱ق، ج۹، ص۱۰۲.
  25. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ۵۲۰.
  26. سوره حج، آیه۴۰.
  27. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۸۴.
  28. ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۴۱۷ق، ص۱۳۵.
  29. نعمانی، الغیبة، ۱۴۲۲ق، ص۲۴۸؛ نوری، خاتمة المستدرک، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۲۵.
  30. کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۲۶۴.
  31. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۸۴.
  32. جواهری، بحوث فی الفقه المعاصر، ۱۴۲۹ق، ج۶، ص۲۳۹.
  33. گلپایگانی، ارشادالسائل، ۱۴۰۳ق، ص۲۰۳.
  34. قطیفی، رسائل آل طوق، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۲۶.
  35. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۱۲، ص۶۸.
  36. العلامة المجلسي، بحار الأنوار، مؤسسةالوفا، ج۱۹، ص۱۷۵.
  37. نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۱، ص۵۷؛ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۱۱۹.
  38. سوره جاثیه، آیه ۱۴.
  39. شیخ طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۲۵۲؛ ابن‌جوزی، نواسخ القرآن، دار الکتب العلمیة، ص۲۲۵.
  40. ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۵۸۵ و ۶۸۱.
  41. متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص ۴۷۰ و ۴۷۱؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۴، ص۸۸.
  42. عیاشی، تفسیر العیاشی، المکتبة العلمیة الاسلامیة، ج۲، ص۷۹- ۸۲.
  43. ابن‌شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۶ق، ج۲، ص۳۵۹.
  44. ابن‌شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۸۶. نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۲۸.
  45. طبری، تاریخ طبری، موسسة الاعلمی، ج۶، ص۲۵؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۳۵۸.

یادداشت

  1. رجعت یعنی زنده شدن عده‌ای از مردگان و بازگشت آنان به دنیا در دوران ظهور حضرت مهدی.(سید مرتضی، رسائل المرتضی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۲۵؛ شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۷۷.)
  2. أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ سوره حج آیه ۳۹

منابع

  • ابن‌ابی‌شیبة، عبدالله، المصنف فی الاحادیث و الآثار، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۶ق.
  • ابن‌جوزی، عبدالرحمن، نواسخ القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی‌تا.
  • ابن‌حنبل، احمد، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌شهرآشوب، محمد، مناقب آل‌ابی‌طالب، تحقیق لجنة من اساتذة النجف الاشرف، النجف الاشرف، الحیدریة، ۱۳۷۶ق.
  • ابن‌عربی، محمد، احکام القرآن، بیروت، دار الفکر، بی‌تا.
  • ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌قولویه، محمد، کامل الزیارات، تحقیق نشر الفقاهة، قم، النّشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • العینی، محمود، عمدة القاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • بیهقی، احمد بن حسین، معرفة السّنن و الآثار، تحقیق حسن کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیّة، بی‌تا.
  • ترمذی، محمد، سنن الترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • جواهری، حسن، بحوث فی الفقه المعاصر، بیروت، دار الذخائر، ۱۴۲۹ق.
  • حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
  • حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق محمدباقر محمودی، تهران، مؤسسة الطبع و النشر التابعة لوزارة الارشاد، ۱۴۱۱ق.
  • حسنی، هاشم معروف، تاریخ الفقه الجعفری، تحقیق محمدجواد مغنیه، بی‌جا، دار النشر للجامعیین، بی‌تا.
  • خراسانی، علی، «آیات نام‌دار»، در دائرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
  • سبزواری، عبدالعلی، مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، بی‌جا، مکتب آیةالله العظمی السید السبزواری، ۱۴۱۶ق.
  • سرخسی، شمس‌الدین، المبسوط، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ق.
  • سعدی، عبدالرحمن بن ناصر، تیسیر الکریم الرحمن فی کلام المنان، تحقیق ابن‌عثیمین، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۲۱ق.
  • سمعانی، منصور، تفسیر سمعانی، تحقیق یاسر بن ابراهیم و غنیم بن عباس، الریاض، دار الوطن، ۱۴۱۸ق.
  • سید سابق، فقه السنة، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۳۹۷ق.
  • شافعی بیضاوی، عبدالله بن محمد، انوار التنزیل و اسرار التاویل (تفسیر بیضاوی)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
  • شافعی،‌ محمد بن ادریس، الام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
  • شیخ طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قصیر عاملی، بی‌جا، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • شیخ طوسی، محمد، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، تحقیق حسن موسوی، طهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.
  • صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرّحمن الاعظمی، بی‌جا، المجلس العلمی، بی‌تا.
  • طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا.
  • عیاشی، محمد، تفسیر العیاشی، تحقیق سید هاشم رسولی، طهران، المکتبة العلمیة الاسلامیة، بی‌تا.
  • فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، تنویر المقباس من تفسیر ابن‌عباس، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی‌تا.
  • فیض کاشانی، محمدمحسن، الوافی، تحقیق ضیاءالدین حسینی، اصفهان، مکتبة الامام امیر المؤمنین، ۱۴۱۱ق.
  • قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، تحقیق احمد عبدالعلیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
  • قطیفی، احمد بن شیخ، رسائل آل طوق، تحقیق شرکة دار المصطفی، دمشق، شرکة دار المصطفی لاحیاء التراث، ۱۴۲۲ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق طیب موسوی جزایری، قم، دار الکتاب، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ق.
  • قمی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق حسین درگاهی، تهران، مؤسسة الطبع و النشر وزارة الثقافة، ۱۴۱۱ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، تعلیق علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۷ش.
  • کورانی، علی، معجم احادیث الامام المهدی، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۱ق.
  • گلپایگانی، محمدرضا، ارشاد السائل، بیروت، دار الصفوة، ۱۴۰۳ق.
  • متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی صخوة السفا، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۹ق.
  • مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، تحقیق حسین موسوی و علی‌پناه اشتهاردی، بی‌جا، بنیاد فرهنگ اسلامی، بی‌تا.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الإسلام، تحقیق محمود قوچانی، طهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
  • نعمانی، محمد بن ابی‌زینب، الغیبة، تحقیق فارس حسون، قم، انوار الهدی، ۱۴۲۲ق.
  • نوری، حسین، خاتمة المستدرک، تحقیق موسسة آل البیت، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۵ق.
  • نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، تحقیق مؤسسة آل البیت، بیروت، مؤسسة آل البیت، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب نزول الآیات، قاهره، مؤسسة الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ق.