۱۷٬۱۳۹
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) (ویرایش مختصر) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش جزیی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کعب الاحبار''' از عالمان یهودی که در زمان [[ | '''کعب الاحبار'''(درگذشت ۳۲یا۳۴ق) از عالمان یهودی که در زمان خلافت [[شیخین]]، مسلمان شد و در [[مدینه]] ساکن گردید. کعب الاحبار از افراد مورد اطمینان [[خلیفه دوم]] و [[خلیفه سوم|سوم]] بوده و بسیاری از [[اسرائیلیات]] را او در میان مسلمانان رواج داده است. [[صحابه|صحابه پیامبر]] دیدگاهها و رفتارهای متفاوتی نسبت به او داشتهاند. [[امام باقر(ع)]] او را دروغگو دانسته است. هیچ یک از [[کتب اربعه]] شیعه از او حدیثی را نقل نکردهاند. | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
کعب بن ماتع حمیری یمانی، با کنیه أبوإسحاق<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام،۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۷.</ref> از [[تابعان]] بوده است.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۲۲۸.</ref> | کعب بن ماتع حمیری یمانی، با کنیه أبوإسحاق<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام،۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۷.</ref> از [[تابعان]] بوده است.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۲۲۸.</ref> | ||
او در زمان [[جاهلیت]] از بزرگان [[یهود|علمای یهود]] در [[یمن]] بود.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۲۲۸.</ref> بنابر ادعای برخی مورخان، او | او در زمان [[جاهلیت]] از بزرگان [[یهود|علمای یهود]] در [[یمن]] بود.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۲۲۸.</ref> بنابر ادعای برخی مورخان، او درست و نادرست آنچه به [[کتاب مقدس]] ارجاع میدادند را تشخیص میداد.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام،۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۷.</ref> | ||
او در زمان خلیفه دوم به [[مدینه]] آمد و در آنجا باقی ماند.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۳۸.</ref> در زمان [[خلیفه سوم]] به شام رفته و در [[شهر حمص]] ساکن شد. و در [[سال ۳۲ قمری|سال ۳۲ق]]<ref>ابن سعد، | |||
الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۷، ص۳۰۹.</ref> و یا [[سال ۳۴ قمری|۳۴ق]]<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۱۱،ص۶۲۷.</ref> از دنیا رفت. | |||
او در زمان خلیفه دوم به مدینه آمد و در آنجا باقی ماند.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۳۸.</ref> در زمان [[خلیفه سوم]] به شام رفته و در [[شهر حمص]] ساکن شد. و در [[سال ۳۲ قمری|سال | |||
الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۷، ص۳۰۹.</ref> و یا [[سال ۳۴ قمری| | |||
او معروف به کعب الأحبار بوده است. «أحبار» جمع کلمه «حِبْر» و به معنای عالم دین است.<ref>فراهیدی، كتاب العین، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۱۸.</ref> | او معروف به کعب الأحبار بوده است. «أحبار» جمع کلمه «حِبْر» و به معنای عالم دین است.<ref>فراهیدی، كتاب العین، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۱۸.</ref> | ||
کعب مطالب بسیاری از [[تورات]] نقل میکرد و | کعب مطالب بسیاری از [[تورات]] نقل میکرد و از آن با عنوان کتاب الله یاد مینمود.<ref>برای نمونه: بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۴۰۹.</ref> | ||
===اسلام آوردن=== | ===اسلام آوردن=== | ||
برخی منابع، اسلامآوردن کعب را در زمان فتح [[بیت المقدس]] و به پیشهاد خلیفه دوم دانستهاند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۲۸.</ref> | کعب در زمان خلافت [[ابوبکر]] و یا اوائل خلافت [[عمر]] مسلمان شد.<ref> ذهبی، تاریخ الإسلام،۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۷.</ref> برخی منابع، اسلامآوردن کعب را در زمان فتح [[بیت المقدس]] و به پیشهاد خلیفه دوم دانستهاند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۲۸.</ref> | ||
[[عباس بن عبد المطلب]] از کعب پرسید: چه شد که در زمان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] مسلمان نشدی و اکنون در زمان خلافت عمر ایمان آوردی. کعب گفت: پدرم از تورات مطلبی را برایم نوشت و گفت: به آن عمل کن و بر همه کتابهایش مهر نهاد و از من پیمان گرفت که مهر آنها را باز نکنم. هنگامی که [[اسلام]] را دیدم که ظهور کرده و مشکلی برایش پیش نیامده، گفتم: شاید پدرم دانشی را از من پنهان کرده است. به همین دلیل مهر کتابها را باز کردم. ناگهان اوصاف پیامبر و امت او را در آنها مشاهده کردم و بدین ترتیب مسلمان شدم.<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۷، ص۳۰۹-۳۱۰.</ref> | [[عباس بن عبد المطلب]] از کعب پرسید: چه شد که در زمان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] مسلمان نشدی و اکنون در زمان خلافت عمر ایمان آوردی. کعب گفت: پدرم از تورات مطلبی را برایم نوشت و گفت: به آن عمل کن و بر همه کتابهایش مهر نهاد و از من پیمان گرفت که مهر آنها را باز نکنم. هنگامی که [[اسلام]] را دیدم که ظهور کرده و مشکلی برایش پیش نیامده، گفتم: شاید پدرم دانشی را از من پنهان کرده است. به همین دلیل مهر کتابها را باز کردم. ناگهان اوصاف پیامبر و امت او را در آنها مشاهده کردم و بدین ترتیب مسلمان شدم.<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۷، ص۳۰۹-۳۱۰.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۱۸: | ||
مهمترین و اصلیترین فرد از صحابه پیامبر که کعب را مطرح ساخت و به او اعتماد داشت، [[خلیفه دوم]] بوده است. منابع مختلف اهل سنت نقلهای متنوعی را در این راستا ذکر کردهاند. | مهمترین و اصلیترین فرد از صحابه پیامبر که کعب را مطرح ساخت و به او اعتماد داشت، [[خلیفه دوم]] بوده است. منابع مختلف اهل سنت نقلهای متنوعی را در این راستا ذکر کردهاند. | ||
===خلیفه دوم و کعب=== | ===خلیفه دوم و کعب=== | ||
کعب در مسجد میان افراد، سخن میگفت؛ خلیفه در کنار این افراد نشست و از کعب خواست او را توصیه کند.<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ۱۳۹۴ق، ج۵، ص۳۷۱.</ref> در روایت دیگری خلیفه از کعب میخواست که از قیامت برایش بگوید<ref>ابن المبارک، الزهد والرقائق لابن المبارک، ج۲، ص۱۱۷.</ref> | کعب در مسجد میان افراد، سخن میگفت؛ خلیفه در کنار این افراد نشست و از کعب خواست او را توصیه کند.<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ۱۳۹۴ق، ج۵، ص۳۷۱.</ref> در روایت دیگری خلیفه دوم از کعب میخواست که از قیامت برایش بگوید<ref>ابن المبارک، الزهد والرقائق لابن المبارک، ج۲، ص۱۱۷.</ref> | ||
روزی خلیفه به دنبال کعب فرستاد و به او گفت: ای کعب! وصف مرا در تورات چگونه | روزی خلیفه به دنبال کعب فرستاد و به او گفت: ای کعب! وصف مرا در تورات چگونه میبینی؟ او گفت: خلیفه قلعه آهنین است که در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگری نمیترسد.<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص۲۵.</ref> | ||
در برخی موارد محدود، خلیفه در مقابل کعب ایستاده و حرف او را نمیپذیرفت. از عمر نقل شده که به کعب می گفت: نقل احادیث را رها کن یا آن که تو را به سرزمین میمونها | در برخی موارد محدود، خلیفه در مقابل کعب ایستاده و حرف او را نمیپذیرفت. از عمر نقل شده که به کعب می گفت: نقل احادیث را رها کن یا آن که تو را به سرزمین میمونها میفرستم.<ref>ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۶</ref> البته این کلام در راستای منع خلیفه از نقل حدیث از [[پیامبر اسلام]] بوده و اختصاصی به کعب نداشته است.{{مدرک}} | ||
همچنین خلیفه دوم با نظر کعب در ساخت | همچنین خلیفه دوم با نظر کعب در ساخت [[محراب]] در [[بیت المقدس]]، مخالفت کرد.<ref>ابن کثیر، البدایةوالنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۵۸.</ref> | ||
===صحابه موافق=== | ===صحابه موافق=== | ||
[[جعفر مرتضی عاملی]] | [[جعفر مرتضی عاملی]] معتقد است؛ اطمینانی که خلیفه دوم به کعب داشت و همچنین رجوع خود خلیفه به او در مسائل مختلف، علت نقل فراوان صحابه از کعب بوده است.<ref>جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی، ج۱،ص۱۲۱.</ref> | ||
[[ابودرداء]] از [[صحابه پیامبر(ص)|صحابه پیامبر]]، كعب الاحبار را دارای علم فراوان میدانست.<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۷،ص۳۱۰.</ref> | [[ابودرداء]] از [[صحابه پیامبر(ص)|صحابه پیامبر]]، كعب الاحبار را دارای علم فراوان میدانست.<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۷،ص۳۱۰.</ref> |
ویرایش