پرش به محتوا

وحی تشریعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Bazeli (بحث | مشارکت‌ها)
Roohish (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''وحی تشریعی''' یا وحی تنزیلی گونه‌ای از [[وحی]] و ویژه [[پیامبران]] است. وحی تشریعی از سوی [[خدا|خداوند]] گاه از طریق [[فرشته]]، گاه با گفت‌وگوی مستقیم خدا، و گاه با [[الهام]] در قلب پیامبر رخ می‌دهد و به گفته اندیشمندان بیشترین [[وحی]] رسیده به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام]] با واسطه‌گری [[جبرئیل|فرشته وحی]] بوده است. وحی تشریعی خطاناپذیر است و مضمون آن آموزه‌های دینی شامل عقاید، [[احکام|احکام شریعت]] و سایر تعالیم دینی است. وحی تشریعی با الهام، و [[وحی تبیینی]] متفاوت است.  
'''وحی تشریعی''' یا وحی تنزیلی، گونه‌ای از [[وحی]] و ویژه [[پیامبران]] است. وحی تشریعی از سوی [[خدا|خداوند]] گاه از طریق [[فرشته]]، گاه با گفت‌وگوی مستقیم خدا، و گاه با [[الهام]] در قلب پیامبر رخ می‌دهد و به‌گفته اندیشمندان بیشترین [[وحی]] رسیده به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام]] با واسطه‌گری [[جبرئیل|فرشته وحی]] بوده است. وحی تشریعی خطاناپذیر است و مضمون آن آموزه‌های دینی شامل عقاید، [[احکام|احکام شریعت]] و سایر تعالیم دینی است. وحی تشریعی با الهام، و [[وحی تبیینی]] متفاوت است.  


تبیین حقیقت وحی و تحلیل چیستی آن گفت‌وگوهای علمی بین فیلسوفان، [[متکلم|متکلمان]] و عارفان مسلمان را دامن زده است و هر یک از منظری خاص درباره حقیقت وحی اظهار نظر کرده‌اند. برخی مثل [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبائی]] آن را نوعی شعور مرموز می‌داند که شناخت حقیقت آن برای غیرپیامبران در دسترس نیست و برخی دیگر آن را نتیجه اتصال پیامبر به باطن عالم تفسیر کرده‌اند. در دوران متأخر برخی از نویسندگان وحی را تجربه دینی یا عرفانی پیامبران و حتی رؤیایی رسولانه دانسته‌اند که این سخنان با نقدهای فراوانی روبه‌رو شده است.  
تبیین حقیقت وحی و تحلیل چیستی آن گفت‌وگوهای علمی بین فیلسوفان، [[متکلم|متکلمان]] و عارفان مسلمان را دامن زده است و هر یک از منظری خاص درباره حقیقت وحی اظهار نظر کرده‌اند. برخی مثل [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبائی]] آن را نوعی شعور مرموز می‌داند که شناخت حقیقت آن برای غیرپیامبران در دسترس نیست و برخی دیگر آن را نتیجه اتصال پیامبر به باطن عالم تفسیر کرده‌اند. در دوران متأخر برخی از نویسندگان وحی را تجربه دینی یا عرفانی پیامبران و حتی رؤیایی رسولانه دانسته‌اند که این سخنان با نقدهای فراوانی روبه‌رو شده است.  
خط ۷: خط ۷:
=== تفاوت وحی تشریعی با الهام ===
=== تفاوت وحی تشریعی با الهام ===
{{اصلی|الهام}}
{{اصلی|الهام}}
[[الهام]] یا وحی تسدیدی و نزول مفاهیم غیر تشریعی بر انسان‌های کامل است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۳۷۳</ref> در این موارد، حقیقتی از جانب خداوند در قلب و روان فردی که شایستگی دریافت آنرا دارد القا می‌شود. در الهام ارتباط کلامی نیست و دستگاه شنوایی نقشی ندارد، و فرد به صورت ناخودآگاه از این امر قلبی خود تبعیت می‌کند. مانند داستان [[مادر موسی|مادر حضرت موسی]] که به او الهام شد تا فرزند شیرخوارش را در رود بیندازد <ref>سوره قصص، آیه ۲۸</ref> و یا الهامی که بر [[امامان شیعه |امامان معصوم]] <ref>آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۴۴۶</ref> و اولیای الهی می‌شود.<ref>صدرالمتألهین، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ص۱۰۰؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ص۳۹۳</ref> این گونه‌ای از وحی، برای بیان احکام [[احکام شرعی|شریعت]] نیست، بلکه مضمون آن می‌تواند دستورالعمل شخصی، رهنمود اجتماعی، خبرهایی از حوادث آینده، یا نازل‌کردن آرامش و اطمینان و مواردی از این قبیل باشد که موجب استحکام و اطمینان قلبی فرد می‌شود.<ref>جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۴۱</ref>
[[الهام]] یا وحی تسدیدی و نزول مفاهیم غیر تشریعی بر انسان‌های کامل است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۳۷۳</ref> در این موارد، حقیقتی از جانب خداوند در قلب و روان فردی که شایستگی دریافت آنرا دارد القا می‌شود. در الهام ارتباط کلامی نیست و دستگاه شنوایی نقشی ندارد، و فرد به صورت ناخودآگاه از این امر قلبی خود تبعیت می‌کند. مانند داستان [[مادر موسی|مادر حضرت موسی]] که به او الهام شد تا فرزند شیرخوارش را در رود بیندازد<ref>سوره قصص، آیه ۲۸</ref> و یا الهامی که بر [[امامان شیعه|امامان معصوم]]<ref>آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۴۴۶</ref> و اولیای الهی می‌شود.<ref>صدرالمتألهین، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ص۱۰۰؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ص۳۹۳</ref> این گونه‌ای از وحی، برای بیان احکام [[احکام شرعی|شریعت]] نیست، بلکه مضمون آن می‌تواند دستورالعمل شخصی، رهنمود اجتماعی، خبرهایی از حوادث آینده، یا نازل‌کردن آرامش و اطمینان و مواردی از این قبیل باشد که موجب استحکام و اطمینان قلبی فرد می‌شود.<ref>جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۴۱</ref>
===تفاوت با وحی تبیینی===
===تفاوت با وحی تبیینی===
[[وحی تبیینی]] گونه‌ای از وحی است که بر پیامبران و غیر ایشان نازل می‌شود و هدف آن توضیح و تبیین مفاهیمی است که در قرآن آمده است.<ref>سبحانی، «تبیین وحی»، ص۷.</ref> به گفته برخی پژوهش‌گران محتوای وحی تبیینی به صورت معنوی و نه لفظی و در قالب نزول دفعی به یکباره به قلب پیامبر اسلام نازل شده است ولی وحی تشریعی به صورت نزول تدریجی و در قالب الفاظ به قلب ایشان نازل شده است.<ref> زادهوش و نصیری و منصوری، «امتیاز وحی تنزیل (ما انزل) از وحی تبیینی (ما نزل)»، ص۱۴۰.</ref> [[جعفر سبحانی]] متکلم و فقیه شیعه مخاطب وحی تبیینی را غیر پیامبران دانسته و آن را بر پدیده [[تحدیث]] یعنی سخن‌گفتن فرشتگان با انسان‌ها تطبیق کرده است.<ref>سبحانی، «تبیین وحی»، ص۷.</ref> [[عبدالکریم بهجت‌پور|بهجت‌پور]] پژوهشگر علوم قرآنی معتقد است وحی تبیینی نه به یکباره، بلکه هر بار پس از وحی تنزیلی بر پیامبر نازل می‌شده است.<ref>بهجت‌پور، [https://www.mehrnews.com/news/3750847/ «تفاوت وحی قرآنی و وحی تبیینی»]، خبرگزاری مهر.</ref> به باور او وحی تبیینی فقط بر پیامبر نازل شده ولی او همه آن را در اختیار [[امامان شیعه|امامان]] پس از خود قرار داده است.<ref>بهجت‌پور، [https://www.mehrnews.com/news/3750847/ «تفاوت وحی قرآنی و وحی تبیینی»]، خبرگزاری مهر.</ref>
[[وحی تبیینی]] گونه‌ای از وحی است که بر پیامبران و غیر ایشان نازل می‌شود و هدف آن توضیح و تبیین مفاهیمی است که در قرآن آمده است.<ref>سبحانی، «تبیین وحی»، ص۷.</ref> به گفته برخی پژوهش‌گران محتوای وحی تبیینی به صورت معنوی و نه لفظی و در قالب نزول دفعی به یکباره به قلب پیامبر اسلام نازل شده است ولی وحی تشریعی به صورت نزول تدریجی و در قالب الفاظ به قلب ایشان نازل شده است.<ref> زادهوش و نصیری و منصوری، «امتیاز وحی تنزیل (ما انزل) از وحی تبیینی (ما نزل)»، ص۱۴۰.</ref> [[جعفر سبحانی]] متکلم و فقیه شیعه مخاطب وحی تبیینی را غیر پیامبران دانسته و آن را بر پدیده [[تحدیث]] یعنی سخن‌گفتن فرشتگان با انسان‌ها تطبیق کرده است.<ref>سبحانی، «تبیین وحی»، ص۷.</ref> [[عبدالکریم بهجت‌پور|بهجت‌پور]] پژوهشگر علوم قرآنی معتقد است وحی تبیینی نه به یکباره، بلکه هر بار پس از وحی تنزیلی بر پیامبر نازل می‌شده است.<ref>بهجت‌پور، [https://www.mehrnews.com/news/3750847/ «تفاوت وحی قرآنی و وحی تبیینی»]، خبرگزاری مهر.</ref> به باور او وحی تبیینی فقط بر پیامبر نازل شده ولی او همه آن را در اختیار [[امامان شیعه|امامان]] پس از خود قرار داده است.<ref>بهجت‌پور، [https://www.mehrnews.com/news/3750847/ «تفاوت وحی قرآنی و وحی تبیینی»]، خبرگزاری مهر.</ref>


===حالات پیامبر(ص) هنگام نزول وحی===
===حالات پیامبر(ص) هنگام نزول وحی===
هنگام نزول وحی حالت‌های خاصی برای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله| رسول خدا(ص)]] ایجاد می‌شد؛ چنان‌که در روایتی از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] آمده است وقتی [[قرآن]] بر پیامبر (ص) نازل می‌شد اگر [[جبرئیل]] واسطه بود، می‌فرمود: «این جبرئیل است که چنین می‌گوید» و اگر [[وحی]] مستقیم از سوی خدا بر ایشان نازل می‌گشت به دلیل سنگینی وحی، حالت بی‌هوشی بر پیامبر عارض می‌شد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۶۱ و۲۶۸ و ۲۵۶.</ref>
هنگام نزول وحی حالت‌های خاصی برای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله| رسول خدا(ص)]] ایجاد می‌شد؛ چنان‌که در روایتی از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] آمده است وقتی [[قرآن]] بر پیامبر(ص) نازل می‌شد اگر [[جبرئیل]] واسطه بود، می‌فرمود: «این جبرئیل است که چنین می‌گوید» و اگر [[وحی]] مستقیم از سوی خدا بر ایشان نازل می‌گشت به دلیل سنگینی وحی، حالت بی‌هوشی بر پیامبر عارض می‌شد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۶۱ و۲۶۸ و ۲۵۶.</ref>


بنابر گزارش [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]، استادش علامه طباطبائی معتقد بوده است: گاه پیامبر آن‌‌چنان غرق أنوار ذات أحديت بود که به هیچ‌ وجه جبرائيل و دیگر فرشتگان وحی را نمی‌دید. در اين مواقع پيامبر(ص) مدهوش و بی‌هوش به‌روی زمین می‌افتاد، بدون حس و حرکت می‌شد؛ رنگ چهره‌اش تغییر می‌کرد؛ زرد و سفید می‌شد، بدنش سنگين می‌شد، و اگر بر روی استر و یا ناقه‌ای بود؛ آنها سنگین می‌شدند، و نزدیک بود که شکم آنها به زمین برسد.<ref>حسینی طهرانی، نور ملکوت قرآن، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۹.</ref>
بنابر گزارش [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]، استادش علامه طباطبائی معتقد بوده است: گاه پیامبر آنچنان غرق أنوار ذات أحدیت بود که به هیچ‌ وجه جبرائیل و دیگر فرشتگان وحی را نمی‌دید. در این مواقع پیامبر(ص) مدهوش و بی‌هوش به‌روی زمین می‌افتاد، بدون حس و حرکت می‌شد؛ رنگ چهره‌اش تغییر می‌کرد؛ زرد و سفید می‌شد، بدنش سنگین می‌شد، و اگر بر روی استر و یا ناقه‌ای بود؛ آنها سنگین می‌شدند، و نزدیک بود که شکم آنها به زمین برسد.<ref>حسینی طهرانی، نور ملکوت قرآن، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۹.</ref>


==روش‌های انتقال وحی تشریعی==
==روش‌های انتقال وحی تشریعی==
خط ۲۳: خط ۲۳:


=== وحی از طریق فرشته ===
=== وحی از طریق فرشته ===
[[مرتضی مطهری]] الاهی‌دان شیعه تصریح می‌کند که اکثر موارد وحی به پیامبر اسلام از طریق فرشته بوده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۳۴۲.</ref> بنابر گزارش [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]، استادش علامه طباطبائی با تکیه بر آیات ۱۱ تا ۱۶ [[سوره عبس]] معتقد بوده است: برخی آيات قرآن مستقيماً از جانب خداوند به رسول اکرم(ص) وحی می‌شده است؛ و پاره‌ای توسط [[روح القدس| روح]] که از فرشتگان عظيم‌تر است؛ و برخی به‌واسطه جبرائیل؛ و بخشی دیگر از آیات هم توسط فرشتگان وحی که تحت مأموريت [[جبرئیل]] هستند وحی می‌شده است.<ref>حسینی‌ طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۹.</ref>
[[مرتضی مطهری]] الاهی‌دان شیعه تصریح می‌کند که اکثر موارد وحی به پیامبر اسلام از طریق فرشته بوده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۳۴۲.</ref> بنابر گزارش [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]، استادش علامه طباطبائی با تکیه بر آیات ۱۱ تا ۱۶ [[سوره عبس]] معتقد بوده است: برخی آیات قرآن مستقیماً از جانب خداوند به رسول اکرم(ص) وحی می‌شده است؛ و پاره‌ای توسط [[روح القدس| روح]] که از فرشتگان عظیم‌تر است؛ و برخی به‌واسطه جبرائیل؛ و بخشی دیگر از آیات هم توسط فرشتگان وحی که تحت مأموریت [[جبرئیل]] هستند وحی می‌شده است.<ref>حسینی‌ طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۹.</ref>


ولی طهرانی خود چنین تحلیل می‌کند که جبرئيل [[فرشته|ملک]] مقرب خدا و أعظم از جمیع ملائکه است که علم حضرت حق در او تجلی می‌کند؛ و از او در طریقه وحی به فرشتگان پائين‌تر و کوچک‌تر، که تعدادشان بسيار است، تجلی و ظهور می‌کند؛ و از آنها به پيامبر اکرم(ص) ظهور و تجلی‌ می‌نمایند. همیشه و پیوسته وحی از خداوند به توسط جبرائیل، به توسط سَفَرَةٍ کِرَامٍ بَرَرَة ( فرستادگانی گرامی و نيكوسيرت) بوده و همه‌اش وحی خداست؛ ولی گاه پیامبر آن‌‌چنان غرق أنوار ذات أحديت بود که به هیچ‌ وجه جبرائيل و دیگر فرشتگان وحی را نمی‌دید.<ref>حسینی طهرانی، نور ملکوت قرآن، ۱۴۲۷ق، ص۲۶۸.</ref>
ولی طهرانی خود چنین تحلیل می‌کند که جبرئیل [[فرشته|ملک]] مقرب خدا و أعظم از جمیع ملائکه است که علم حضرت حق در او تجلی می‌کند؛ و از او در طریقه وحی به فرشتگان پائین‌تر و کوچک‌تر، که تعدادشان بسیار است، تجلی و ظهور می‌کند؛ و از آنها به پیامبر اکرم(ص) ظهور و تجلی‌ می‌نمایند. همیشه و پیوسته وحی از خداوند به توسط جبرائیل، به توسط سَفَرَةٍ کِرَامٍ بَرَرَة (فرستادگانی گرامی و نیکوسیرت) بوده و همه‌اش وحی خداست؛ ولی گاه پیامبر آنچنان غرق أنوار ذات أحدیت بود که به هیچ‌ وجه جبرائیل و دیگر فرشتگان وحی را نمی‌دید.<ref>حسینی طهرانی، نور ملکوت قرآن، ۱۴۲۷ق، ص۲۶۸.</ref>


==خطاناپذیری وحی تشریعی==
==خطاناپذیری وحی تشریعی==
خط ۳۲: خط ۳۲:
برای خطاناپذیری وحی به دلایلی مثل هدایت تکوینی خداوند، اتصال به واقعیت هستی یا همان علم حضوری، لزوم نقض غرض، اتصال به [[عقل فعال]] تمسک شده است.<ref>حیدری، وحی از محضر بزرگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۳-۱۴۶.</ref> چنانکه از نظر متکلمان نیز احتمال وجود خطا در وحی باعث بی‌اعتمادی مردم به وحی می‌شود<ref>حیدری، وحی از محضر بزرگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۶.</ref> و از منظر عارفان نیز پیامبران به عنوان [[انسان کامل]] و [[خلیفةالله|خلیفه خدا]]، مظهر اسماء الهی هستند و چنین شخصی محال است که اشتباه کند.<ref>حیدری، وحی از محضر بزرگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۶.</ref>
برای خطاناپذیری وحی به دلایلی مثل هدایت تکوینی خداوند، اتصال به واقعیت هستی یا همان علم حضوری، لزوم نقض غرض، اتصال به [[عقل فعال]] تمسک شده است.<ref>حیدری، وحی از محضر بزرگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۳-۱۴۶.</ref> چنانکه از نظر متکلمان نیز احتمال وجود خطا در وحی باعث بی‌اعتمادی مردم به وحی می‌شود<ref>حیدری، وحی از محضر بزرگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۶.</ref> و از منظر عارفان نیز پیامبران به عنوان [[انسان کامل]] و [[خلیفةالله|خلیفه خدا]]، مظهر اسماء الهی هستند و چنین شخصی محال است که اشتباه کند.<ref>حیدری، وحی از محضر بزرگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۶.</ref>


القائات شیطانی نیز گرچه همانند وحی پرشتاب، پنهانی و مرموز است، اما تفاوت الهام‌های الهى با [[وسوسه|وسوسه‌های شيطانى]] در اين است كه در هنگام دریافت [[الهام]] و وحی الهى، حالت انبساط خاطر و نشاط به شخص دست می‌دهد. در حالیکه وسوسه شیطانی به‌جهت عدم هماهنگی با [[فطرت]] اولیه انسان، هنگامی که روی می‌دهد، احساس يك نوع گرفتگى و ناراحتى در شخص ایجاد می‌شود.<ref>داورپناه، انوار العرفان، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۳۷۰.</ref>
القائات شیطانی نیز گرچه همانند وحی پرشتاب، پنهانی و مرموز است، اما تفاوت الهام‌های الهی با [[وسوسه|وسوسه‌های شیطانی]] در این است که در هنگام دریافت [[الهام]] و وحی الهی، حالت انبساط خاطر و نشاط به شخص دست می‌دهد. در حالیکه وسوسه شیطانی به‌جهت عدم هماهنگی با [[فطرت]] اولیه انسان، هنگامی که روی می‌دهد، احساس یک نوع گرفتگی و ناراحتی در شخص ایجاد می‌شود.<ref>داورپناه، انوار العرفان، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۳۷۰.</ref>


==چیستی حقیقت وحی تشریعی==
==چیستی حقیقت وحی تشریعی==
خط ۳۹: خط ۳۹:
تبیین حقیقت وحی از نظر فیلسوفان وابسته به [[هستی‌شناسی|فهم نظام هستی]] و سلسله مراتب آن است.<ref>درگاه‌زاده، «تبیین فلسفی وحی از نگاه ابن‌سینا»، ص۲۹.</ref> [[فلسفه مشاء|فلاسفه مکتب مشاء]] مثل [[فارابی]] و [[ابن سینا|ابن‌سینا]] وحی را اتصال قوی و رابطه فوق‌العاده نفس پیامبر با [[عقل فعال]] یا عقل دهم می‌دانند.<ref>باقری اصل، نقد و بررسی نظریه‌های وحی، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۹.</ref> با این تفاوت که ابن‌سینا وحی را از سنخ القاء از سوی عقل فعال می‌داند ولی فارابی قائل به نوعی اتحاد بین پذیرنده وحی با عقل فعال می‌شود.<ref>دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۲۸.</ref> چنان‌که [[ملاصدرا]] نیز نظریه اتحاد را پذیرفته است.<ref>دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۳۳.</ref>  
تبیین حقیقت وحی از نظر فیلسوفان وابسته به [[هستی‌شناسی|فهم نظام هستی]] و سلسله مراتب آن است.<ref>درگاه‌زاده، «تبیین فلسفی وحی از نگاه ابن‌سینا»، ص۲۹.</ref> [[فلسفه مشاء|فلاسفه مکتب مشاء]] مثل [[فارابی]] و [[ابن سینا|ابن‌سینا]] وحی را اتصال قوی و رابطه فوق‌العاده نفس پیامبر با [[عقل فعال]] یا عقل دهم می‌دانند.<ref>باقری اصل، نقد و بررسی نظریه‌های وحی، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۹.</ref> با این تفاوت که ابن‌سینا وحی را از سنخ القاء از سوی عقل فعال می‌داند ولی فارابی قائل به نوعی اتحاد بین پذیرنده وحی با عقل فعال می‌شود.<ref>دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۲۸.</ref> چنان‌که [[ملاصدرا]] نیز نظریه اتحاد را پذیرفته است.<ref>دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۳۳.</ref>  
===تحلیل کلامی از وحی تشریعی===
===تحلیل کلامی از وحی تشریعی===
از نگاه متکلمان مسلمان بحث وحی ذیل بحث [[کلام الهی]] قرار می‌گیرد<ref>یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۰.</ref> و معتقدند خداوند قادر مطلق است و می‌تواند صداها و حروف را در اشیاء ایجاد کند و این صداها را به گوش مخاطبان برساند.<ref>یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۰.</ref> گروهی دیگر از متکلمان شیعه تلاش برای تحلیل سرشت و حقیقت وحی را تلاشی بیهوده می‌دانند<ref>یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۲.</ref> و آن را نوعی ادراک و شعور مرموز دانسته‌اند که ناشی از قوه‌ای در درون پیامبر است و دیگران از چنین قوه‌ای بی‌بهره‌اند.<ref>باقری اصل، «تبیین وحی از دیدگاه متکلمان مسلمان»، ص۵۲.</ref> دریافت معانی از طریق این قوای ادرکی صورت می‌گیرد و این قوا مستقل از قوای ادراکی همگانی مثل حواس ظاهری و عقل و شهود است.<ref>باقری اصل، «تبیین وحی از دیدگاه متکلمان مسلمان»، ص۵۲.</ref> [[شیخ مفید]]، [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] و [[مرتضی مطهری]]، <ref>باقری اصل، «تبیین وحی از دیدگاه متکلمان مسلمان»، ص۵۲.</ref> جعفر سبحانی، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[محمد محمدی ری‌شهری|ری‌شهری]] و [[محمدباقر سعیدی روشن|سعیدی روشن]]<ref>یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۴.</ref> از باورمندان این نظریه شمرده‌ شده‌اند.
از نگاه متکلمان مسلمان بحث وحی ذیل بحث [[کلام الهی]] قرار می‌گیرد<ref>یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۰.</ref> و معتقدند خداوند قادر مطلق است و می‌تواند صداها و حروف را در اشیاء ایجاد کند و این صداها را به گوش مخاطبان برساند.<ref>یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۰.</ref> گروهی دیگر از متکلمان شیعه تلاش برای تحلیل سرشت و حقیقت وحی را تلاشی بیهوده می‌دانند<ref>یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۲.</ref> و آن را نوعی ادراک و شعور مرموز دانسته‌اند که ناشی از قوه‌ای در درون پیامبر است و دیگران از چنین قوه‌ای بی‌بهره‌اند.<ref>باقری اصل، «تبیین وحی از دیدگاه متکلمان مسلمان»، ص۵۲.</ref> دریافت معانی از طریق این قوای ادرکی صورت می‌گیرد و این قوا مستقل از قوای ادراکی همگانی مثل حواس ظاهری و عقل و شهود است.<ref>باقری اصل، «تبیین وحی از دیدگاه متکلمان مسلمان»، ص۵۲.</ref> [[شیخ مفید]]، [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] و [[مرتضی مطهری]]،<ref>باقری اصل، «تبیین وحی از دیدگاه متکلمان مسلمان»، ص۵۲.</ref> جعفر سبحانی، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[محمد محمدی ری‌شهری|ری‌شهری]] و [[محمدباقر سعیدی روشن|سعیدی روشن]]<ref>یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۴.</ref> از باورمندان این نظریه شمرده‌ شده‌اند.
===تحلیل عرفان نظری از وحی تشریعی===
===تحلیل عرفان نظری از وحی تشریعی===
در [[عرفان نظری]] وحی نوعی [[کشف و شهود]] است<ref>معموری، «دیدگاه‌های گوناگون در تفسیر و تحلیل وحی»، ص۱۴.</ref> که پیامبر با تهذیب و تزکیه و تعالی روح خود به آن می‌رسد.<ref>حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.</ref> در این دیدگاه فرشته وحی در واقع واسطه بین باطن وجود پیامبر و ظاهر اوست و علوم الهی را از باطن او به وجود طبیعی او <ref>حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.</ref> و به تعبیری دیگر از عالم مثال منفصل به عالم خیال متصل<ref>آقایی،‌اترک و جاهد، «بررسی نقش جبرئیل در نزول لفظی وحی از منظر عرفان اسلامی»، ص۵۰.</ref> می‌رساند. این نظریه به طباطبائی و شاگردش [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]<ref>جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۹۴.</ref> نیز نسبت داده شده است.<ref>حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.</ref> عمق و محتوای وحی در نگاه عرفانی بستگی به مقام معنوی و کشف و شهودی شخص پیامبر دارد و هر چه شخص کامل‌تر باشد وحی به او نیز کامل‌تر خواهد بود.<ref>حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.</ref> در این نگاه شخصِ پذیرنده‌ی وحی موضوعیت دارد و هر شخصی نمی‌تواند چنین جایگاهی داشته باشد.<ref>خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۲۰، ص۵</ref> چنان‌که [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] اشاره می‌کند که قلب پیامبر است که جبرئیل را نازل می‌کند.<ref>خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۶۴؛ خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۱۹، ص۴۸؛ خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۲۰، ص۵</ref>
در [[عرفان نظری]] وحی نوعی [[کشف و شهود]] است<ref>معموری، «دیدگاه‌های گوناگون در تفسیر و تحلیل وحی»، ص۱۴.</ref> که پیامبر با تهذیب و تزکیه و تعالی روح خود به آن می‌رسد.<ref>حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.</ref> در این دیدگاه فرشته وحی در واقع واسطه بین باطن وجود پیامبر و ظاهر اوست و علوم الهی را از باطن او به وجود طبیعی او<ref>حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.</ref> و به تعبیری دیگر از عالم مثال منفصل به عالم خیال متصل<ref>آقایی،‌اترک و جاهد، «بررسی نقش جبرئیل در نزول لفظی وحی از منظر عرفان اسلامی»، ص۵۰.</ref> می‌رساند. این نظریه به طباطبائی و شاگردش [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]<ref>جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۹۴.</ref> نیز نسبت داده شده است.<ref>حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.</ref> عمق و محتوای وحی در نگاه عرفانی بستگی به مقام معنوی و کشف و شهودی شخص پیامبر دارد و هر چه شخص کامل‌تر باشد وحی به او نیز کامل‌تر خواهد بود.<ref>حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.</ref> در این نگاه شخصِ پذیرندۀ وحی موضوعیت دارد و هر شخصی نمی‌تواند چنین جایگاهی داشته باشد.<ref>خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۲۰، ص۵</ref> چنان‌که [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] اشاره می‌کند که قلب پیامبر است که جبرئیل را نازل می‌کند.<ref>خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۶۴؛ خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۱۹، ص۴۸؛ خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۲۰، ص۵</ref>


=== رؤیا و تجربه‌انگاری وحی تشریعی ===
=== رؤیا و تجربه‌انگاری وحی تشریعی ===
[[رؤیاهای رسولانه]] و [[قرائت نبوی از جهان]] دو نظریه دیگر درباره چیستی وحی است که از سوی [[عبدالکریم سروش]] و [[محمد مجتهد شبستری]] ارائه شده است.<ref>[http://farhangemrooz.com/news/7604/چرایی-اقبال-نواندیشان-معاصر-به-وحی-شناسی-و-قرآن-پژوهی «چرایی اقبال نواندیشان معاصر به وحی‌شناسی و قرآن‌پژوهی»، پایگاه فرهنگ و علوم انسانی]</ref> عبدالکریم سروش فیلسوف و نظریه‌پرداز دینی در نظریه رؤیاهای رسولانه، وحی را نه خطاب خدا به پیامبر، بلکه مشاهدات پیامبر می‌داند که در عالم رؤیا رخ‌ داده و نیازمند تعبیر است نه تفسیر.<ref>ساجدی و ساجدی، رؤیاانگاری وحی، ۱۳۹۶ش، ص۱۷.</ref> این نظریه از یک طرف مبتنی بر یکسان‌انگاری وحی و [[تجربه دینی]] است.<ref>ساجدی و ساجدی، رؤیاانگاری وحی، ۱۳۹۶ش، ص۳۴.</ref> در نظریات مبتنی بر تجربه دینی، به متون دینی، بیرون از حوزۀ انسانی و جدا از تاریخ و فرهنگ انسانی نگاه نمی‏‌شود(نه نگاه فرابشری و ماورائی) و همه می‌خواهند به گونه‏‌ای به نقش «انسان» در آن تأکید کنند و دیگر اینکه وحی، برگرفته از حقایق و گزاره‏‌ها نیست، بلکه از سنخ مواجهه و تجربۀ باطنی تلقی می‌شود.<ref>[http://farhangemrooz.com/news/7604/چرایی-اقبال-نواندیشان-معاصر-به-وحی-شناسی-و-قرآن-پژوهی «چرایی اقبال نواندیشان معاصر به وحی‌شناسی و قرآن‌پژوهی»، پایگاه فرهنگ و علوم انسانی]</ref>
[[رؤیاهای رسولانه]] و [[قرائت نبوی از جهان]] دو نظریه دیگر درباره چیستی وحی است که از سوی [[عبدالکریم سروش]] و [[محمد مجتهد شبستری]] ارائه شده است.<ref>[http://farhangemrooz.com/news/7604/چرایی-اقبال-نواندیشان-معاصر-به-وحی-شناسی-و-قرآن-پژوهی «چرایی اقبال نواندیشان معاصر به وحی‌شناسی و قرآن‌پژوهی»، پایگاه فرهنگ و علوم انسانی]</ref> عبدالکریم سروش فیلسوف و نظریه‌پرداز دینی در نظریه رؤیاهای رسولانه، وحی را نه خطاب خدا به پیامبر، بلکه مشاهدات پیامبر می‌داند که در عالم رؤیا رخ‌ داده و نیازمند تعبیر است نه تفسیر.<ref>ساجدی و ساجدی، رؤیاانگاری وحی، ۱۳۹۶ش، ص۱۷.</ref> این نظریه از یک طرف مبتنی بر یکسان‌انگاری وحی و [[تجربه دینی]] است.<ref>ساجدی و ساجدی، رؤیاانگاری وحی، ۱۳۹۶ش، ص۳۴.</ref> در نظریات مبتنی بر تجربه دینی، به متون دینی، بیرون از حوزۀ انسانی و جدا از تاریخ و فرهنگ انسانی نگاه نمیشود(نه نگاه فرابشری و ماورائی) و همه می‌خواهند به گونهای به نقش «انسان» در آن تأکید کنند و دیگر اینکه وحی، برگرفته از حقایق و گزارهها نیست، بلکه از سنخ مواجهه و تجربۀ باطنی تلقی می‌شود.<ref>[http://farhangemrooz.com/news/7604/چرایی-اقبال-نواندیشان-معاصر-به-وحی-شناسی-و-قرآن-پژوهی «چرایی اقبال نواندیشان معاصر به وحی‌شناسی و قرآن‌پژوهی»، پایگاه فرهنگ و علوم انسانی]</ref>


[[اقبال لاهوری|محمد اقبال لاهوری]] نخسیتن اندیشمند مسلمانی معرفی شده است که وحی را از سنخ تجربه دینی دانسته است.<ref>دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۵۸.</ref> احمد نراقی و چند تن دیگر، از باورمندان به این نظریه معرفی شده‌اند.<ref>دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۱.</ref> سروش در توضیح نظریه [[بسط تجربه نبوی]] و مجتهد شبستری در مقالات [[قرائت نبوی از جهان]] نظریه خود را تبیین کرده‌اند. آثار متعددی نیز در نقد این نظریه منتشر شده است و متفکران مسلمان تفاوت‌هایی بین تجربه دینی و وحی الهی برشمرده‌اند:
[[اقبال لاهوری|محمد اقبال لاهوری]] نخسیتن اندیشمند مسلمانی معرفی شده است که وحی را از سنخ تجربه دینی دانسته است.<ref>دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۵۸.</ref> احمد نراقی و چند تن دیگر، از باورمندان به این نظریه معرفی شده‌اند.<ref>دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۱.</ref> سروش در توضیح نظریه [[بسط تجربه نبوی]] و مجتهد شبستری در مقالات [[قرائت نبوی از جهان]] نظریه خود را تبیین کرده‌اند. آثار متعددی نیز در نقد این نظریه منتشر شده است و متفکران مسلمان تفاوت‌هایی بین تجربه دینی و وحی الهی برشمرده‌اند:
* وحی به [[پیامبران]]، منشا دریافت تعالیم دینی است و نمی‌توان آن را همچون تجربه دینی، صرفا نوعی احساس درونی بدون معرفت و شناخت دانست.<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۸۰.</ref>
* وحی به [[پیامبران]]، منشا دریافت تعالیم دینی است و نمی‌توان آن را همچون تجربه دینی، صرفا نوعی احساس درونی بدون معرفت و شناخت دانست.<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۸۰.</ref>
* وحی با تعالیم خطاناپذیر همراه است اما تجربه دینی در معرض خطا و اشتباه و تاثیرپذیری از ذهنیت تجربه‌گر است<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۸۰.</ref> و تجربه‌کنندگان در تفسیر آن دچار انحراف می‌شوند.<ref>دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ض۳۳۰.</ref>
* وحی با تعالیم خطاناپذیر همراه است اما تجربه دینی در معرض خطا و اشتباه و تاثیرپذیری از ذهنیت تجربه‌گر است<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۸۰.</ref> و تجربه‌کنندگان در تفسیر آن دچار انحراف می‌شوند.<ref>دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ض۳۳۰.</ref>
خط ۵۵: خط ۵۵:


=== وحی و تجربه عرفانی ===
=== وحی و تجربه عرفانی ===
براساس تحلیل [[محمد حسین‌زاده|حسین‌زاده]] پژوهش‌گر معرفت دینی وحی و الهام هر دو می‌توانند نوعی [[تجربه عرفانی]] تلقی شوند. زیرا تجربه عرفانی چیزی جز همان کشف و شهود نیست که حقیقت وحی و الهام نیز همین است. با این تفاوت که تجربه عرفانی مراتب مختلفی دارد و تنها بالاترین مرتبه آن را می‌توان وحی نامید.<ref>حسین‌زاده، نگاهی معرفت‌شناختی به وحی،‌ الهام و ...، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref> جوادی آملی متأله و مفسیر شیعه نیز تجربه‌های انسان‌های غیرمعصوم را نیازمند ارزیابی و سنجش با تجربه‌های معصومان می‌داند.<ref>جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۹۵.</ref> زیرا تجربه عرفانی یا اتصال به مثال متصل است یا منفصل یا مشخص نیست که به کدام متصل شده است و در هر حال امکان خطا در آن وجود دارد. یعنی یا ادراک‌کننده ممکن است خطاکرده باشد یا آنچه ادراک می‌شود غیرحقیقی است یا در مرحله مشاهده مثال منفصل و یا در مرحله انتقال از مثال به قوه متخیله خطا رخ می‌دهد.<ref>جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۹۸.</ref> او تصریح می‌کند تجربه‌ای که فرشته وحی را بشناسد صدای او را بشنود میزان سنجش سایر تجربه‌ها است.<ref>جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۱۰۳.</ref>
براساس تحلیل [[محمد حسین‌زاده|حسین‌زاده]] پژوهش‌گر معرفت دینی وحی و الهام هر دو می‌توانند نوعی [[تجربه عرفانی]] تلقی شوند. زیرا تجربه عرفانی چیزی جز همان کشف و شهود نیست که حقیقت وحی و الهام نیز همین است. با این تفاوت که تجربه عرفانی مراتب مختلفی دارد و تنها بالاترین مرتبه آن را می‌توان وحی نامید.<ref>حسین‌زاده، نگاهی معرفت‌شناختی به وحی،‌ الهام و...، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref> جوادی آملی متأله و مفسیر شیعه نیز تجربه‌های انسان‌های غیرمعصوم را نیازمند ارزیابی و سنجش با تجربه‌های معصومان می‌داند.<ref>جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۹۵.</ref> زیرا تجربه عرفانی یا اتصال به مثال متصل است یا منفصل یا مشخص نیست که به کدام متصل شده است و در هر حال امکان خطا در آن وجود دارد. یعنی یا ادراک‌کننده ممکن است خطاکرده باشد یا آنچه ادراک می‌شود غیرحقیقی است یا در مرحله مشاهده مثال منفصل و یا در مرحله انتقال از مثال به قوه متخیله خطا رخ می‌دهد.<ref>جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۹۸.</ref> او تصریح می‌کند تجربه‌ای که فرشته وحی را بشناسد صدای او را بشنود میزان سنجش سایر تجربه‌ها است.<ref>جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۱۰۳.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۶۳: خط ۶۳:
{{منابع}}
{{منابع}}
* آقایی، اصغر؛ اترک، حسین؛ جاهد،‌ محسن، [http://ensani.ir/file/download/article/1566966573-10159-92-2.pdf «بررسی نقش جبرئیل در نزول لفظی وحی از منظر عرفان اسلامی»،] فصلنامه نقد و نظر، شماره ۹۳، بهار ۱۳۹۸ش.
* آقایی، اصغر؛ اترک، حسین؛ جاهد،‌ محسن، [http://ensani.ir/file/download/article/1566966573-10159-92-2.pdf «بررسی نقش جبرئیل در نزول لفظی وحی از منظر عرفان اسلامی»،] فصلنامه نقد و نظر، شماره ۹۳، بهار ۱۳۹۸ش.
* آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیرالقران الکریم(جلد۷)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
* آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیرالقران الکریم(جلد۷)، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
* آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، تهران: چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
* آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، تهران: چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
* بهجت‌پور، عبدالکریم، [https://www.mehrnews.com/news/3750847/ «تفاوت وحی قرآنی و وحی تبیینی»]، مصاحبه با خبرگزاری مهر. مرور خبر ۱ خرداد ۱۴۰۲ش.
* بهجت‌پور، عبدالکریم، [https://www.mehrnews.com/news/3750847/ «تفاوت وحی قرآنی و وحی تبیینی»]، مصاحبه با خبرگزاری مهر. مرور خبر ۱ خرداد ۱۴۰۲ش.
خط ۸۴: خط ۸۴:
* یعقوبیان، محمدحسن، حقیقت وحی با تأکید بر دیدگاه فلاسفه، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۸ش.
* یعقوبیان، محمدحسن، حقیقت وحی با تأکید بر دیدگاه فلاسفه، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۸ش.
{{پایان}}
{{پایان}}


[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ب]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ب]]

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۲

وحی تشریعی یا وحی تنزیلی، گونه‌ای از وحی و ویژه پیامبران است. وحی تشریعی از سوی خداوند گاه از طریق فرشته، گاه با گفت‌وگوی مستقیم خدا، و گاه با الهام در قلب پیامبر رخ می‌دهد و به‌گفته اندیشمندان بیشترین وحی رسیده به پیامبر اسلام با واسطه‌گری فرشته وحی بوده است. وحی تشریعی خطاناپذیر است و مضمون آن آموزه‌های دینی شامل عقاید، احکام شریعت و سایر تعالیم دینی است. وحی تشریعی با الهام، و وحی تبیینی متفاوت است.

تبیین حقیقت وحی و تحلیل چیستی آن گفت‌وگوهای علمی بین فیلسوفان، متکلمان و عارفان مسلمان را دامن زده است و هر یک از منظری خاص درباره حقیقت وحی اظهار نظر کرده‌اند. برخی مثل طباطبائی آن را نوعی شعور مرموز می‌داند که شناخت حقیقت آن برای غیرپیامبران در دسترس نیست و برخی دیگر آن را نتیجه اتصال پیامبر به باطن عالم تفسیر کرده‌اند. در دوران متأخر برخی از نویسندگان وحی را تجربه دینی یا عرفانی پیامبران و حتی رؤیایی رسولانه دانسته‌اند که این سخنان با نقدهای فراوانی روبه‌رو شده است.

جایگاه و اهمیت

وحی تشریعی در کنار وحی تسدیدی و وحی تبیینی یکی از گونه‌های وحی است.[۱] این وحی مختص پیامبران و به معنای پیام‌رسانی ویژه خداوند به پیامبران است.[۲] در اسلام سرتاسر قرآن به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان، وحی خداوند است[۳] هم‌چنین بیشترین کاربرد کلمه وحی در قرآن ناظر به وحی تشریعی است.[۴]

تفاوت وحی تشریعی با الهام

الهام یا وحی تسدیدی و نزول مفاهیم غیر تشریعی بر انسان‌های کامل است.[۵] در این موارد، حقیقتی از جانب خداوند در قلب و روان فردی که شایستگی دریافت آنرا دارد القا می‌شود. در الهام ارتباط کلامی نیست و دستگاه شنوایی نقشی ندارد، و فرد به صورت ناخودآگاه از این امر قلبی خود تبعیت می‌کند. مانند داستان مادر حضرت موسی که به او الهام شد تا فرزند شیرخوارش را در رود بیندازد[۶] و یا الهامی که بر امامان معصوم[۷] و اولیای الهی می‌شود.[۸] این گونه‌ای از وحی، برای بیان احکام شریعت نیست، بلکه مضمون آن می‌تواند دستورالعمل شخصی، رهنمود اجتماعی، خبرهایی از حوادث آینده، یا نازل‌کردن آرامش و اطمینان و مواردی از این قبیل باشد که موجب استحکام و اطمینان قلبی فرد می‌شود.[۹]

تفاوت با وحی تبیینی

وحی تبیینی گونه‌ای از وحی است که بر پیامبران و غیر ایشان نازل می‌شود و هدف آن توضیح و تبیین مفاهیمی است که در قرآن آمده است.[۱۰] به گفته برخی پژوهش‌گران محتوای وحی تبیینی به صورت معنوی و نه لفظی و در قالب نزول دفعی به یکباره به قلب پیامبر اسلام نازل شده است ولی وحی تشریعی به صورت نزول تدریجی و در قالب الفاظ به قلب ایشان نازل شده است.[۱۱] جعفر سبحانی متکلم و فقیه شیعه مخاطب وحی تبیینی را غیر پیامبران دانسته و آن را بر پدیده تحدیث یعنی سخن‌گفتن فرشتگان با انسان‌ها تطبیق کرده است.[۱۲] بهجت‌پور پژوهشگر علوم قرآنی معتقد است وحی تبیینی نه به یکباره، بلکه هر بار پس از وحی تنزیلی بر پیامبر نازل می‌شده است.[۱۳] به باور او وحی تبیینی فقط بر پیامبر نازل شده ولی او همه آن را در اختیار امامان پس از خود قرار داده است.[۱۴]

حالات پیامبر(ص) هنگام نزول وحی

هنگام نزول وحی حالت‌های خاصی برای رسول خدا(ص) ایجاد می‌شد؛ چنان‌که در روایتی از امام صادق(ع) آمده است وقتی قرآن بر پیامبر(ص) نازل می‌شد اگر جبرئیل واسطه بود، می‌فرمود: «این جبرئیل است که چنین می‌گوید» و اگر وحی مستقیم از سوی خدا بر ایشان نازل می‌گشت به دلیل سنگینی وحی، حالت بی‌هوشی بر پیامبر عارض می‌شد.[۱۵]

بنابر گزارش حسینی طهرانی، استادش علامه طباطبائی معتقد بوده است: گاه پیامبر آنچنان غرق أنوار ذات أحدیت بود که به هیچ‌ وجه جبرائیل و دیگر فرشتگان وحی را نمی‌دید. در این مواقع پیامبر(ص) مدهوش و بی‌هوش به‌روی زمین می‌افتاد، بدون حس و حرکت می‌شد؛ رنگ چهره‌اش تغییر می‌کرد؛ زرد و سفید می‌شد، بدنش سنگین می‌شد، و اگر بر روی استر و یا ناقه‌ای بود؛ آنها سنگین می‌شدند، و نزدیک بود که شکم آنها به زمین برسد.[۱۶]

روش‌های انتقال وحی تشریعی

اندیشمندان مسلمان بر اساس آیه ۵۱ سوره شوری روش‌های سخن گفتن خداوند با پیامبران را در سه گونه تصویر کرده‌اند؛ سخن‌گفتن مسقیم خدا با پیامبر از ورای حجاب، الهام به قلب، و از طریق یک فرستاده که فرشته وحی است.[۱۷] طباطبائی در یک تحلیل احتمال می‌دهد که این سه گونه، سه مرتبه از وحی باشند.[۱۸]

وحی مستقیم

در این آیه کلمه «وحی» در معنای سخن‌گفتن بی‌واسطه و به عنوان یک روش سخن گفتن در کنار دو گونه دیگر به‌کار رفته است.[۱۹] طباطبائی مفسر و فیلسوف شیعه از این تعبیر نتیجه می‌گیرد که جایی که قرآن به پیامبر وحی شده است روش آن همین گونه نخست و القاء به قلب پیامبر است[۲۰] به باور طباطبائی دو روش دیگر را نمی‌توان وحی نامید.[۲۱]

وحی از طریق فرشته

مرتضی مطهری الاهی‌دان شیعه تصریح می‌کند که اکثر موارد وحی به پیامبر اسلام از طریق فرشته بوده است.[۲۲] بنابر گزارش حسینی طهرانی، استادش علامه طباطبائی با تکیه بر آیات ۱۱ تا ۱۶ سوره عبس معتقد بوده است: برخی آیات قرآن مستقیماً از جانب خداوند به رسول اکرم(ص) وحی می‌شده است؛ و پاره‌ای توسط روح که از فرشتگان عظیم‌تر است؛ و برخی به‌واسطه جبرائیل؛ و بخشی دیگر از آیات هم توسط فرشتگان وحی که تحت مأموریت جبرئیل هستند وحی می‌شده است.[۲۳]

ولی طهرانی خود چنین تحلیل می‌کند که جبرئیل ملک مقرب خدا و أعظم از جمیع ملائکه است که علم حضرت حق در او تجلی می‌کند؛ و از او در طریقه وحی به فرشتگان پائین‌تر و کوچک‌تر، که تعدادشان بسیار است، تجلی و ظهور می‌کند؛ و از آنها به پیامبر اکرم(ص) ظهور و تجلی‌ می‌نمایند. همیشه و پیوسته وحی از خداوند به توسط جبرائیل، به توسط سَفَرَةٍ کِرَامٍ بَرَرَة (فرستادگانی گرامی و نیکوسیرت) بوده و همه‌اش وحی خداست؛ ولی گاه پیامبر آنچنان غرق أنوار ذات أحدیت بود که به هیچ‌ وجه جبرائیل و دیگر فرشتگان وحی را نمی‌دید.[۲۴]

خطاناپذیری وحی تشریعی

مسلمانان وحی را خطاناپذیر می‌دانند و معتقدند هیچ اشتباهی در فرایند و محتوای وحی وجود ندارد.[۲۵] برخی این ویژگی را ناشی از خطاناپذیری فرشته وحی و نیز عصمت پیامبر می‌دانند.[۲۶] چنان‌که برخی نیز حقیقت وحی را از سنخ علم حضوری می‌دانند بر اساس خطاناپذیری علم حضوری وحی را نیز به‌دور از هر گونه اشتباه تعریف کرده‌اند.[۲۷]

برای خطاناپذیری وحی به دلایلی مثل هدایت تکوینی خداوند، اتصال به واقعیت هستی یا همان علم حضوری، لزوم نقض غرض، اتصال به عقل فعال تمسک شده است.[۲۸] چنانکه از نظر متکلمان نیز احتمال وجود خطا در وحی باعث بی‌اعتمادی مردم به وحی می‌شود[۲۹] و از منظر عارفان نیز پیامبران به عنوان انسان کامل و خلیفه خدا، مظهر اسماء الهی هستند و چنین شخصی محال است که اشتباه کند.[۳۰]

القائات شیطانی نیز گرچه همانند وحی پرشتاب، پنهانی و مرموز است، اما تفاوت الهام‌های الهی با وسوسه‌های شیطانی در این است که در هنگام دریافت الهام و وحی الهی، حالت انبساط خاطر و نشاط به شخص دست می‌دهد. در حالیکه وسوسه شیطانی به‌جهت عدم هماهنگی با فطرت اولیه انسان، هنگامی که روی می‌دهد، احساس یک نوع گرفتگی و ناراحتی در شخص ایجاد می‌شود.[۳۱]

چیستی حقیقت وحی تشریعی

حقیقت و چیستی وحی در نگاه متکلمان، فلاسفه و عالمان عرفان نظری پاسخ‌های متفاوتی یافته است.[۳۲]

تحلیل فلسفی از وحی تشریعی

تبیین حقیقت وحی از نظر فیلسوفان وابسته به فهم نظام هستی و سلسله مراتب آن است.[۳۳] فلاسفه مکتب مشاء مثل فارابی و ابن‌سینا وحی را اتصال قوی و رابطه فوق‌العاده نفس پیامبر با عقل فعال یا عقل دهم می‌دانند.[۳۴] با این تفاوت که ابن‌سینا وحی را از سنخ القاء از سوی عقل فعال می‌داند ولی فارابی قائل به نوعی اتحاد بین پذیرنده وحی با عقل فعال می‌شود.[۳۵] چنان‌که ملاصدرا نیز نظریه اتحاد را پذیرفته است.[۳۶]

تحلیل کلامی از وحی تشریعی

از نگاه متکلمان مسلمان بحث وحی ذیل بحث کلام الهی قرار می‌گیرد[۳۷] و معتقدند خداوند قادر مطلق است و می‌تواند صداها و حروف را در اشیاء ایجاد کند و این صداها را به گوش مخاطبان برساند.[۳۸] گروهی دیگر از متکلمان شیعه تلاش برای تحلیل سرشت و حقیقت وحی را تلاشی بیهوده می‌دانند[۳۹] و آن را نوعی ادراک و شعور مرموز دانسته‌اند که ناشی از قوه‌ای در درون پیامبر است و دیگران از چنین قوه‌ای بی‌بهره‌اند.[۴۰] دریافت معانی از طریق این قوای ادرکی صورت می‌گیرد و این قوا مستقل از قوای ادراکی همگانی مثل حواس ظاهری و عقل و شهود است.[۴۱] شیخ مفید، علامه طباطبائی و مرتضی مطهری،[۴۲] جعفر سبحانی، ناصر مکارم شیرازی، ری‌شهری و سعیدی روشن[۴۳] از باورمندان این نظریه شمرده‌ شده‌اند.

تحلیل عرفان نظری از وحی تشریعی

در عرفان نظری وحی نوعی کشف و شهود است[۴۴] که پیامبر با تهذیب و تزکیه و تعالی روح خود به آن می‌رسد.[۴۵] در این دیدگاه فرشته وحی در واقع واسطه بین باطن وجود پیامبر و ظاهر اوست و علوم الهی را از باطن او به وجود طبیعی او[۴۶] و به تعبیری دیگر از عالم مثال منفصل به عالم خیال متصل[۴۷] می‌رساند. این نظریه به طباطبائی و شاگردش جوادی آملی[۴۸] نیز نسبت داده شده است.[۴۹] عمق و محتوای وحی در نگاه عرفانی بستگی به مقام معنوی و کشف و شهودی شخص پیامبر دارد و هر چه شخص کامل‌تر باشد وحی به او نیز کامل‌تر خواهد بود.[۵۰] در این نگاه شخصِ پذیرندۀ وحی موضوعیت دارد و هر شخصی نمی‌تواند چنین جایگاهی داشته باشد.[۵۱] چنان‌که امام خمینی اشاره می‌کند که قلب پیامبر است که جبرئیل را نازل می‌کند.[۵۲]

رؤیا و تجربه‌انگاری وحی تشریعی

رؤیاهای رسولانه و قرائت نبوی از جهان دو نظریه دیگر درباره چیستی وحی است که از سوی عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری ارائه شده است.[۵۳] عبدالکریم سروش فیلسوف و نظریه‌پرداز دینی در نظریه رؤیاهای رسولانه، وحی را نه خطاب خدا به پیامبر، بلکه مشاهدات پیامبر می‌داند که در عالم رؤیا رخ‌ داده و نیازمند تعبیر است نه تفسیر.[۵۴] این نظریه از یک طرف مبتنی بر یکسان‌انگاری وحی و تجربه دینی است.[۵۵] در نظریات مبتنی بر تجربه دینی، به متون دینی، بیرون از حوزۀ انسانی و جدا از تاریخ و فرهنگ انسانی نگاه نمیشود(نه نگاه فرابشری و ماورائی) و همه می‌خواهند به گونهای به نقش «انسان» در آن تأکید کنند و دیگر اینکه وحی، برگرفته از حقایق و گزارهها نیست، بلکه از سنخ مواجهه و تجربۀ باطنی تلقی می‌شود.[۵۶]

محمد اقبال لاهوری نخسیتن اندیشمند مسلمانی معرفی شده است که وحی را از سنخ تجربه دینی دانسته است.[۵۷] احمد نراقی و چند تن دیگر، از باورمندان به این نظریه معرفی شده‌اند.[۵۸] سروش در توضیح نظریه بسط تجربه نبوی و مجتهد شبستری در مقالات قرائت نبوی از جهان نظریه خود را تبیین کرده‌اند. آثار متعددی نیز در نقد این نظریه منتشر شده است و متفکران مسلمان تفاوت‌هایی بین تجربه دینی و وحی الهی برشمرده‌اند:

  • وحی به پیامبران، منشا دریافت تعالیم دینی است و نمی‌توان آن را همچون تجربه دینی، صرفا نوعی احساس درونی بدون معرفت و شناخت دانست.[۵۹]
  • وحی با تعالیم خطاناپذیر همراه است اما تجربه دینی در معرض خطا و اشتباه و تاثیرپذیری از ذهنیت تجربه‌گر است[۶۰] و تجربه‌کنندگان در تفسیر آن دچار انحراف می‌شوند.[۶۱]
  • انبیاء وحی را از سه شیوه الهام قلبی، ارتباط کلامی با فرشته و یا واسطه دیگر دریافت می‌کنند اما در تجربه دینی اصراری بر این شیوه‌ها نیست.[۶۲]
  • تجربه دینی بر مبنای ساختارگرایی از فرهنگ زمانه تغذیه می‌کند در حالی که آموزه‌های پیامبران در بسیاری از موارد با فرهنگ زمانه در تقابل است و پیامبرانبا سنت‌های رایج و اندیشه‌های حاکم مبارزه کرده‌اند.[۶۳]
  • تجربه دینی پیامبر مخصوص به زمان دریافت وحی نبود و از سوی دیگر روش‌های دریافت وحی مثل شنیدن صدا از درخت یا رفت و آمد جبرئیل به صورت یک انسان در زندگی صاحبان تجربه دینی گزارش نشده است.[۶۴]
  • ادبیات پیامبر اسلام و سبک و اسلوب بیان او در امور زندگی با هنگامی که وحی را گزارش می‌کرده متفاوت بوده است و اگر وحی گزارش تجربه او بود باید ادبیات قرآن و حدیث نیز شبیه هم می‌بود.[۶۵] به جز آنکه وحی به‌ویژه وحی قرآنی گزارش‌گر اطلاعات تفصیلی فراوانی در حوزه‌های گوناگون معرفتی است در حالی که تجربه دینی معمولا امری مبهم است و در چند گزاره محدود قابل توصیف است.[۶۶]

وحی و تجربه عرفانی

براساس تحلیل حسین‌زاده پژوهش‌گر معرفت دینی وحی و الهام هر دو می‌توانند نوعی تجربه عرفانی تلقی شوند. زیرا تجربه عرفانی چیزی جز همان کشف و شهود نیست که حقیقت وحی و الهام نیز همین است. با این تفاوت که تجربه عرفانی مراتب مختلفی دارد و تنها بالاترین مرتبه آن را می‌توان وحی نامید.[۶۷] جوادی آملی متأله و مفسیر شیعه نیز تجربه‌های انسان‌های غیرمعصوم را نیازمند ارزیابی و سنجش با تجربه‌های معصومان می‌داند.[۶۸] زیرا تجربه عرفانی یا اتصال به مثال متصل است یا منفصل یا مشخص نیست که به کدام متصل شده است و در هر حال امکان خطا در آن وجود دارد. یعنی یا ادراک‌کننده ممکن است خطاکرده باشد یا آنچه ادراک می‌شود غیرحقیقی است یا در مرحله مشاهده مثال منفصل و یا در مرحله انتقال از مثال به قوه متخیله خطا رخ می‌دهد.[۶۹] او تصریح می‌کند تجربه‌ای که فرشته وحی را بشناسد صدای او را بشنود میزان سنجش سایر تجربه‌ها است.[۷۰]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • آقایی، اصغر؛ اترک، حسین؛ جاهد،‌ محسن، «بررسی نقش جبرئیل در نزول لفظی وحی از منظر عرفان اسلامی»، فصلنامه نقد و نظر، شماره ۹۳، بهار ۱۳۹۸ش.
  • آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیرالقران الکریم(جلد۷)، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، تهران: چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
  • بهجت‌پور، عبدالکریم، «تفاوت وحی قرآنی و وحی تبیینی»، مصاحبه با خبرگزاری مهر. مرور خبر ۱ خرداد ۱۴۰۲ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، قم، نشر اسراء، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
  • جوادی آملی، عبدالله،‌ وحی و نبوت در قرآن، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۵ش.
  • حیدری، عبدالله، وحی از محضر بزرگان، قم، مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات، ۱۳۹۲ش.
  • حسینی‌ طهرانی، سید محمدحسین، مهر تابان، مشهد، انتشارات علامه طباطبائی، ۱۴۲۱ق،
  • حسینی طهرانی، سید محمدحسین، نور ملکوت قرآن، مشهد، انتشارات علامه طباطبائی، ۱۴۲۷ق.
  • خلعتبری، حسام‌الدین، «وحی و کاربردهای قرآنی آن»، فصلنامه آفاق دین، شماره ۳، زمستان ۱۳۸۹ش.
  • دانش، اسماعیل، بررسی تطبیقی حقیقت وحی در اسلام و مسیحیت، قم، مهر امیرالمؤمنین، ۱۳۸۷ش.
  • داورپناه، ابوالفضل، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ش.
  • ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، قم، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۵ش.
  • ساجدی، ابوالفضل؛ ساجدی، حامد، رؤیاانگاری وحی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۶ش.
  • سبحانی، جعفر، «تبیین وحی»، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۲۶، ۱۳۷۷ش.
  • صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم: نشر بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: نشر جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، وحی یا شعور مرموز، بی‌جا: مرکز نشر و توزیع کتاب، ۱۳۷۷ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۳ش
  • مطهری، مرتضی، نبوت، تهران: نشر صدرا، ۱۳۷۳ش.
  • یعقوبیان، محمدحسن، حقیقت وحی با تأکید بر دیدگاه فلاسفه، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۸ش.
  1. یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۲۹.
  2. یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۲۹.
  3. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۵۵.
  4. یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۲۹.
  5. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۳۷۳
  6. سوره قصص، آیه ۲۸
  7. آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۴۴۶
  8. صدرالمتألهین، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ص۱۰۰؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ص۳۹۳
  9. جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۴۱
  10. سبحانی، «تبیین وحی»، ص۷.
  11. زادهوش و نصیری و منصوری، «امتیاز وحی تنزیل (ما انزل) از وحی تبیینی (ما نزل)»، ص۱۴۰.
  12. سبحانی، «تبیین وحی»، ص۷.
  13. بهجت‌پور، «تفاوت وحی قرآنی و وحی تبیینی»، خبرگزاری مهر.
  14. بهجت‌پور، «تفاوت وحی قرآنی و وحی تبیینی»، خبرگزاری مهر.
  15. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۶۱ و۲۶۸ و ۲۵۶.
  16. حسینی طهرانی، نور ملکوت قرآن، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۹.
  17. معرفت، التمهید، بی‌تا، ج۱، ص۵۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۳۴۳.
  18. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۹.
  19. خلعتبری، «وحی و کاربردهای قرآنی آن»، ص۱۳۸.
  20. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۷.
  21. حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۷.
  22. مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۳۴۲.
  23. حسینی‌ طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۱ق، ص۳۰۹.
  24. حسینی طهرانی، نور ملکوت قرآن، ۱۴۲۷ق، ص۲۶۸.
  25. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۹۶.
  26. دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۶۸-۶۹.
  27. الربیعی، دعوی بشریة القرآن، ۲۰۱۱م، ص۵۹.
  28. حیدری، وحی از محضر بزرگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۳-۱۴۶.
  29. حیدری، وحی از محضر بزرگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۶.
  30. حیدری، وحی از محضر بزرگان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۶.
  31. داورپناه، انوار العرفان، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۳۷۰.
  32. باقری اصل، نقد و بررسی نظریه‌های وحی، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۵.
  33. درگاه‌زاده، «تبیین فلسفی وحی از نگاه ابن‌سینا»، ص۲۹.
  34. باقری اصل، نقد و بررسی نظریه‌های وحی، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۹.
  35. دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۲۸.
  36. دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۳۳.
  37. یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۰.
  38. یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۰.
  39. یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۲.
  40. باقری اصل، «تبیین وحی از دیدگاه متکلمان مسلمان»، ص۵۲.
  41. باقری اصل، «تبیین وحی از دیدگاه متکلمان مسلمان»، ص۵۲.
  42. باقری اصل، «تبیین وحی از دیدگاه متکلمان مسلمان»، ص۵۲.
  43. یعقوبیان، حقیقت وحی، ۱۳۹۸ش، ص۴۴.
  44. معموری، «دیدگاه‌های گوناگون در تفسیر و تحلیل وحی»، ص۱۴.
  45. حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.
  46. حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.
  47. آقایی،‌اترک و جاهد، «بررسی نقش جبرئیل در نزول لفظی وحی از منظر عرفان اسلامی»، ص۵۰.
  48. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۹۴.
  49. حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.
  50. حیدری، وحی، ۱۳۹۲ش، ص۶۶.
  51. خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۲۰، ص۵
  52. خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۶۴؛ خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۱۹، ص۴۸؛ خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۲۰، ص۵
  53. «چرایی اقبال نواندیشان معاصر به وحی‌شناسی و قرآن‌پژوهی»، پایگاه فرهنگ و علوم انسانی
  54. ساجدی و ساجدی، رؤیاانگاری وحی، ۱۳۹۶ش، ص۱۷.
  55. ساجدی و ساجدی، رؤیاانگاری وحی، ۱۳۹۶ش، ص۳۴.
  56. «چرایی اقبال نواندیشان معاصر به وحی‌شناسی و قرآن‌پژوهی»، پایگاه فرهنگ و علوم انسانی
  57. دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۵۸.
  58. دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۱.
  59. ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۸۰.
  60. ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۸۰.
  61. دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ض۳۳۰.
  62. ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۸۰.
  63. دانش، بررسی تطبیقی حقیقت وحی، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۸.
  64. ساجدی و ساجدی، رؤیاانگاری وحی، ۱۳۹۶ش، ص۳۶.
  65. ساجدی و ساجدی، رؤیاانگاری وحی، ۱۳۹۶ش، ص۳۷-۳۸.
  66. ساجدی و ساجدی، رؤیاانگاری وحی، ۱۳۹۶ش، ص۳۸.
  67. حسین‌زاده، نگاهی معرفت‌شناختی به وحی،‌ الهام و...، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۲-۲۲۳.
  68. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۹۵.
  69. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۹۸.
  70. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۱۰۳.