ویکی شیعه:شیوهنامه/اصول ویرایشی
این صفحه یکی از سیاستهای ویکیشیعه است. مفاد این قوانین به تایید شورای مدیران ویکیشیعه رسیده است و رعایت آن توسط همه کاربران ویکیشیعه الزامی است و در صورت تخطی برخورد مقتضی از سوی مدیران صورت میگیرد. |
هدف این شیوهنامههای ویکیشیعه یکدستسازی روش نگارش مقالهها در ویکیشیعه است؛ چرا که این کار به آسانتر یافتن مقالهها، ویرایش آسانتر و آسانخوانی مقالهها کمک خواهد کرد.
ضابطههای زیر نه لزوماً بهترینها هستند و نه به هیچوجه حرف آخر را میزنند، اما اگر همگان از شیوهٔ یکسانی پیروی کنند استفاده از ویکیشیعه چه هنگام یافتن مقالهها، چه هنگام ویرایش آنها و چه هنگام خواندن مقالهها آسان میشود.
دستور فارسی
دستور خط در مقالات ویکیشیعه بر اساس مصوّب فرهنگستان زبان فارسی در کتاب «دستور خط فارسی» است.
املای برخی پیشوندها و پسوندها
املای برخی پیشوندها و پسوندهای فارسی به صورت زیر است:
- اینها، آنها، آنچه، آنکه، اینکه، اینجا، آنجا و وانگهی به صورت پیوسته نوشته میشود.
- همین و همان همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته میشود: همین خانه، همان کتاب.
- استثنا: همینجا (با نیمفاصله)، همانجا (با نیمفاصله)
- هیچ همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته میشود و صرفاً در موارد زیر با نیمفاصله میآید: هیچیک، هیچکدام، هیچکس.
- چه جدا از کلمه پس از خود نوشته میشود.
- استثنا: چرا، چگونه، چقدر، چطور
- چه همواره به کلمه پیش از خود میچسبد: آنچه، چنانچه، خوانچه، کتابچه، ماهیچه، کمانچه، قبالهنامچه.
- که جدا از کلمه پیش از خود نوشته میشود: چنانکه (با نیمفاصله)، آنکه (به معنای آن کسی که).
- استثنا: بلکه، آنکه، اینکه
- به در موارد زیر پیوسته نوشته میشود:
- هنگامی که بر سر فعل یا مصدر بیاید (همانکه اصطلاحاً «بای زینت» یا «بای تأکید» خوانده میشود): بگفتم، بروم، بنماید، بگفتن (= گفتن).
- بهصورت بدین، بدان، بدو، بدیشان به کار رود.
- هرگاه صفت بسازد: بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام.
- نکته: «به» در سایر موارد جدا نوشته میشود.
- هرگاه «بای زینت»، «نون نفی»، «میم نهی» بر سر افعالی که با الف مفتوح یا مضموم آغاز میشوند (مانند انداختن، افتادن، افکندن) بیاید، «الف» در نوشتن حذف میشود. مثل: بینداز، نیفتاد، میفکن.
- بی همیشه جدا از کلمه پس از خود نوشته میشود، مگر آنکه کلمه بسیطگونه باشد؛ یعنی معنای آن دقیقاً مرکب از معانی اجزای آن نباشد: بیهوده، بیخود، بیراه، بیچاره، بینوا، بیجا.
- می همواره جدا از کلمه پس از خود و با نیمفاصله نوشته میشود: میگوید، مینویسد.
- هم همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته میشود، مگر در موارد زیر:
- کلمه بسیطگونه باشد: همشهری، همشیره، همدیگر، همسایه، همین، همان، همچنین، همچنان.
- جزء دوم تکهجایی باشد: همکار، همراه (اگر پیوستهنویسیِ «هم» با کلمه بعد از خود، موجب دشوارخوانی شود، مانند همصنف، همصدا و همتیم، آن را جدا و با نیمفاصله مینویسیم: همصنف، همصدا و همتیم).
- جزء دوم با مصوت «آ» شروع شود: همایش، هماورد، هماهنگ (اگر قبل از حرف «آ» همزه در تلفّظ ظاهر شود، «هم» جدا نوشته میشود:همآرزو، همآرمان).
- تبصره: «هم» بر سر کلماتی که با «الف» یا «م» آغاز میشود، جدا نوشته میشود: هماسم، هممرز، هممسلک.
- تر وترین همواره جدا از کلمه پیش از خود نوشته میشود، مگر در: بهتر، مهتر، کهتر، بیشتر، کمتر، مهمترین.
- ها (نشانه جمع) در ترکیب با کلمات به هر دو صورت (پیوسته و جدا) صحیح است، ولی ویکی شیعه برای ایجاد یکدستی در مقالات، جدانویسیِ «ها» را ترجیح میدهد؛ بنابراین، باید این نشانه جمع را جدا از کلمه و به صورت نیمفاصله بنویسیم؛ مانند درسها، کتابها.
نشانه همزه
- همزه میانی
الف) اگر حرف پیش از آن مفتوح باشد، روی کرسی «ا» نوشته میشود: رأفت، تأسّف، تلألؤ، مأنوس، تأکید، تأسیس، شأن.
تبصره۱: اگر پس از آن مصوّت «ای» و «او» و «ــِـ» باشد، در این صورت روی کرسی «یـ» نوشته میشود: رئیس، لئیم، رئوف، مئونت، مطمئن، مشمئز.
تبصره۲: در کلمات عربی بر وزن «مُتَفَعِّل» نظیر متأثّر، متأخّر، متألّم که در تداول، اولین فتحه آنها به کسره تبدیل شده، همان صورت عربی آن ملاک قرار گرفته است.
ب) اگر حرف پیش از آن مضموم باشد، روی کرسی «و» نوشته میشود: رؤیا، رؤسا، مؤسّسه، مؤذّن، مؤثّر، مؤانست.
تبصره: اگر پس از آن مصوّت «او» باشد، در این صورت روی کرسی «ی» نوشته میشود: شئون، رئوس.
ج) اگر حرف پیش از آن مفتوح یا ساکن و پس از آن حرف «آ» باشد، به صورت ـآ/ آ نوشته میشود: مآخذ، لآلی، قرآن، مرآت.
د) در بقیه موارد و در کلّیه کلمات دخیل فرنگی با کرسی «ی» نوشته میشود: لئام، رئالیست، قرائات، استثنائات، مسئول، مسئله، جرئت، هیئت، لئون، سئول، تئاتر، نئون، استثنا: توأم.
- همزه پایانی
الف) اگر حرف پیش از آن مفتوح باشد (مانند همزه میانی ماقبل مفتوح)، روی کرسی «ا» نوشته میشود: خلأ، ملأ، مبدأ، منشأ، ملجأ.
ب) اگر حرف پیش از آن مضموم باشد (مانند همزه میانی ماقبل مضموم)، روی کرسی «و» نوشته میشود: لؤلؤ، تلألؤ.
ج) اگر حرف پیش از آن مکسور باشد، روی کرسی «ی» نوشته میشود: متلألئ.
د) اگر حرف پیش از آن ساکن یا یکی از مصوّتهای بلند «آ» و «او» و «ای» باشد، بدون کرسی نوشته میشود: جزء، سوء، شیء، بَطء، بَطیء، سماء، ماء.
تبصره ۱: در کلماتی مانند انشاء، املاء، امضاء و اعضاء شیوه برگزیده ویکیشیعه این است که بدون همزه پایانی نوشته شود. در این موارد، همزه پایانی را حذف میکنیم که با اصل مطابقت گفتار و نوشتار هم سازگار است.
تبصره ۲: هرگاه همزه پایانی ماقبل ساکن (بدون کرسی) یا همزه پایانی ماقبل مفتوح (با کرسی «ا») یا همزه پایانی ماقبل مضموم (با کرسی «و») به یای وحدت یا نکره متّصل شود، کرسی «ی» میگیرد و کرسی قبلی آن نیز حفظ میشود؛ جزئی، شیئی.
تبصره ۳: همزه پایانی بدون کرسی در کلمات انشاء، املاء، اعضاء، در فارسی، در اضافه به کلمه بعد از خود، غالباً حذف میشود و بهجای آن «ی» میانجی میآید. مانند «انشای خوب» و «اعضای بدن».
واژهها، ترکیبها و عبارتهای مأخوذ از عربی
- «و» و «ۃ»
«و» و «ۃ» در واژهها و ترکیبات و عبارات مأخوذ از عربی به صورتهای زیر نوشته میشود:
- «ۃ» اگر در آخرِ کلمه تلفّظ شود، بهصورت «ت» نوشته میشود: حیات، صلات، مشکات، زکات…
- اگر در آخرِ کلمه تلفّظ نشود، بهصورت «ـه/ ه» (های غیرملفوظ) نوشته میشود: علاقه، معاینه، نظاره، مراقبه، آتیه. و در این حالت از قواعد مربوط به «های غیرملفوظ» تبعیت میکند: علاقهمند، معاینه بیمار، مراقبهای.
- در ترکیبات عربی رایج در فارسی، مانند کاملةالوداد، لیلةالقدر، ثقةالاسلام، خاتمةالامر، دایرةالمعارف، معمولاً بهصورت «ﺔ یا ۃ» نوشته میشود، اما گاهی در بعضی از ترکیبات، مانند حجّتالاسلام و آیتالله، بهصورت «ت» میآید.
اسامی خاص در متون قدیم و نام خانوادگی اشخاص، اگر با املای عربی ثبت شده باشد، به همان شکل حفظ میشود: مشکوةالدّینی، حیوةالحیوان. و اگر با املای فارسی ثبت شده باشد بهصورت رحمتالله، حشمتالله نوشته میشود.
- «الف کوتاه»
«الف کوتاه» همیشه بهصورت «الف» نوشته میشود، مگر در موارد زیر:
- الی، علی، حتّی، اولی.
- اسمهای خاص: عیسی، یحیی، مرتضی، مصطفی، موسی، مجتبی.
تبصره: واژههایی مانند اسمعیل، هرون، رحمن که در رسمالخطّ قرآنی به این صورت نوشته میشود در فارسی با «الف» نوشته میشود: اسماعیل، هارون، رحمان. بعضی کلمات مانند الهی و اعلیحضرت را هم میتوان و بلکه باید بهصورت الاهی و اعلاحضرت نوشت.
۳. ترکیباتی که عیناً از عربی گرفته شده است: اعلامالهدی، بدرالدُّجی، طوبیلک، لاتُعَدُّ و لاتُحْصی، سِدرَةُالمُنتَهی، لاتُحصی (صیغههای فعلی).
اسامی سورههای قرآن (مانند یس و طه) به شکل مضبوط در قرآن نوشته میشود، اما در کلماتی مانند یاسین و آلطاها، قاعده تطابق گفتار و نوشتار رعایت میشود.
- تنوین، تشدید، حرکتگذاری
آوردن تنوین، در صورتی که تلفّظ شود، الزامی است و به صورتهای زیر نوشته میشود:
۱. تنوین نصب: در همهجا بهصورت «اً/ ـاً» نوشته میشود: واقعاً، جزئاً، موقتاً، عجالتاً، نتیجتاً، مقدمتاً، طبیعتاً، عمداً، ابداً (اگر بخواهیم بیتنوین خوانده شود: مطلقاً، اصلاً، ابداً)
تبصره ۱: کلمههای مختوم به همزه، مانند جزء، استثناء، ابتداء، هرگاه با تنوین نصب همراه باشد، همزه آنها روی کرسی «ی» میآید و تنوین روی «الف» بعد از آن قرار میگیرد: جزئاً، استثنائاً، ابتدائاً.
تبصره ۲: تاء عربی «ﺔ/ۃ»، اعم از آنکه در فارسی بهصورت «ت» یا «ه/ ـه» (های غیرملفوظ) نوشته یا تلفّظ شود، در تنوین نصب، بدل به «ت» کشیده میشود و علامت تنوین روی الفی قرار میگیرد که پس از «ت» میآید، مانند نتیجتاً، موقتاً، نسبتاً، مقدمتاً، حقیقتاً.
۲. تنوین رفع و تنوین جرّ: در همه جا بهصورت ــٌـ و ــٍــ نوشته میشود و فقط در ترکیبات مأخوذ از عربی که در زبان فارسی رایج است، به کار میرود: مشارٌالیه، مضافٌالیه، منقولٌعنه، مختلفٌفیه، متفقٌعلیه، بعبارۃٍ اُخری، بأیّنحوٍکان.
گذاشتن تشدید همیشه ضرورت ندارد، مگر در جایی که موجب ابهام و التباس شود، که یکی از مصادیق آن همنگاشتها است. همنگاشت به واژههایی اطلاق میشود که املای واحد، اما دو تلفظ و دو معنی متفاوت دارد؛ معین/معیّن؛ علی/عِلّی؛ دوار/دوّار؛ کره/کرّه؛ بنا/بنّا.
حرکتگذاری تنها در حدی لازم است که احتمال بدخوانی داده شود: عُرضه/ عَرضه؛ حَرف/حِرَف؛ بُرْد/ بُرَد؛ سرْچشمه/سرِ چشمه.
واژههای دارای هجای میانی «ـ وو ـ» با دو واو نوشته میشود؛ مانند طاووس، کیکاووس و داوود.
تبصره ۱: نوشتن «داود» با یک واو در جایی که رعایت رسمالخطّ قرآنی ضروری است، بلامانع است.
تبصره ۲: در مورد نام شخص، ضبط نهادیشده (مطابق شناسنامه) اختیار میشود؛ مانند کاوس، کاوسی.
کلمات مرکب
- کلمات مرکبی که پیوسته نوشته میشود
۱) کلمات مرکبی که از ترکیب با پیشوند ساخته میشود، همیشه جدا نوشته میشود، مگر مرکبهایی که با پیشوندهای «به»، «بی» و «هم»، با رعایت استثناهایی، ساخته میشود و احکام آن در «املای بعضی از واژهها و پیشوندها و پسوندها» آمده است. مانند بیمعنا.
۲) کلمات مرکبی که از ترکیب با پسوند ساخته میشود، همیشه پیوسته نوشته میشود، مگر هنگامی که:
الف) حرف پایانیِ جزء اوّل با حرف آغازی جزء دوم یکسان باشد: نظاممند، آببان.
ب) جزء اوّلِ آن عدد باشد: پنجگانه، دهگانه، پانزدهگانه.
استثنا: بیستگانی (واحد پول)
تبصره: پسوند «وار» از حیث جدا یا پیوستهنویسی تابع قاعدهای نیست؛ معمولاً در جاهایی که معنای مثل و مانند میدهد، جدا (مانند طوطیوار، فردوسیوار، طاووسوار، پریوار) و در موارد دیگر پیوسته نوشته میشود. مانند بزرگوار، سوگوار، خانوار.
۳) مرکبهایی که بسیطگونه است: آبرو، الفبا، آبشار، نیشکر، رختخواب، یکشنبه، پنجشنبه، سیصد، هفتصد، یکتا، بیستگانی.
۴) جزء دوم با «آ» آغاز شود و تکهجایی باشد: گلاب، پساب، خوشاب، دستاس.
تبصره: جزء دوم، اگر با «آ» آغاز شود و بیش از یک هجا داشته باشد، از قاعدهای تبعیت نمیکند: گاهی پیوسته نوشته میشود، مانند دلاویز، پیشاهنگ، بسامد، و گاهی جدا، مانند دانشآموز، دلآگاه، زبانآور.
۵) هرگاه کاهش یا افزایش واجی یا ابدال یا ادغام و مَزج یا جابهجایی آوایی در داخل آنها روی داده باشد: هشیار، ولنگاری، نستعلیق، سکنجبین.
۶) مرکبی که دستکم یک جزء آن کاربرد مستقل نداشته باشد: غمخوار، رنگرز، کهربا.
۷) مرکبهایی که جدا نوشتن آنها التباس یا ابهام معنایی ایجاد کند: بهیار (بهار)، بهروز (بهروز)، بهنام (بهنام).
۸) کلمههای مرکبی که جزء دوم آنها تکهجایی باشد و بهصورت رسمی یا نیمهرسمی، جنبه سازمانی و اداری و صنفی یافته باشد: استاندار، بخشدار، کتابدار، آشپز.
- کلمات مرکبی که جدا نوشته میشود
۱) ترکیبهای اضافی (شامل موصوف و صفت، و مضاف و مضافٌالیه): دستکم، شورایعالی، هیئتِ وزیران، حاصلضرب، صرفِنظر، سیبزمینی، آبمیوه، آبلیمو.
۲) جزء دوم با «الف» آغاز شود: دلانگیز، عقبافتادگی، کماحساس.
۳) حرف پایانیِ جزء اول با حرف آغازیِ جزء دوم همانند یا هممخرج باشد: آییننامه، پاککن، کممصرف، چوببری، چوبپرده.
۴) مرکبهای اتباعی و نیز مرکبهای متشکل از دو جزء مکرر: سنگینرنگین، پولمول، تکتک، هقهق.
۵) مصدر مرکب و فعل مرکب: سخنگفتن، نگاهداشتن، سخن گفتم، نگاه داشتم.
۶) مرکبهایی که یک جزء آنها کلمه دخیل باشد: خوشپُز، شیکپوش، پاگوندار.
۷) عبارتهای عربی که شامل چند جزء باشد: معذلک، منبعد، علیهذا، انشاءالله، معهذا، باریتعالی، علیایّحال.
تبصره: هر دو صورت نوشتاری «باسمهتعالی» و «بسمهتعالی» جایز است، اما برای ایجاد وحدت رویه، صورت نخست را ترجیح میدهیم.
۸) یک جزء از واژههای مرکب عدد باشد: پنجتن، هفتگنبد، هشتبهشت، نُهفلک، دهچرخه.
تبصره: بهاستثنای عددِ یک، که بسته به مورد و با توجّه به قواعد دیگر، با هر دو املا صحیح است: یکسویه؛ یکشبه؛ یکسره؛ یکپارچه.
۹) کلمههای مرکبی که جزء اوّل آنها به «های غیرملفوظ» ختم شود (های غیرملفوظ در حکم حرف منفصل است): بهانهگیر، پایهدار، کنارهگیر.
تبصره: کلمههایی مانند تشنگان، خفتگان، هفتگی و بچگی، که در ترکیب «های» غیرملفوظ آنها حذف شده و بهجای آن «گ» میانجی آمده است، از این قاعده مستثنا است.
۱۰) کلمه با پیوستهنویسی، طولانی یا نامأنوس یا احیاناً پُردندانه شود: عافیتطلبی، مصلحتبین، پاکضمیر، حقیقتجو.
۱۱) یک جزء کلمه مرکب، صفت مفعولی یا صفت فاعلی باشد: اخلالکننده، پاککننده.
۱۲) یک جزء آن اسم خاص باشد: سعدیصفت، عیسیدم، عیسیرشته، مریمبافته.
۱۳) جزء آغازی یا پایانی آن بسامد زیاد داشته باشد: نیکبخت، هفتپیکر، شاهنشین، سیهچشم.
۱۴) هرگاه با پیوستهنویسی، اجزای ترکیب معلوم نشود و احیاناً ابهام معنایی پدید آید:پاکنام، پاکدامن، پاکرای، خوشبیاری.
نشانهگذاری
در نشانهگذاری سه اصل را باید در پیش چشم داشت:
۱) یکدستی: رعایت یک شیوه نشانهگذاری در سرتاسر متن.
۲) فاصله: هر نشانه بدون فاصله از کلمه ماقبل و با فاصله از کلمه بعدی میآید، مگر خط فاصله یا «تیرک» در جایی که برای نشان دادن جمله معترضه به کار میرود، که با فاصله از کلمههای قبل و بعد قرار میگیرد و نشانههای دوتایی مانند () و «»، که کلمه یا عبارتی را بدون فاصله در میان میگیرند.
۳) سادگی: پرهیز از زیادهروی و نشانههای اضافی.
نقطه (.)
نقطه مهمترین نشانه ویرایشی است و کاربرد آن به این شرح است:
۱) در پایان جملههای خبری: «انسان مهربانی را دوست دارد.»
۲) در پایان جملههای انشایی، بهجز پرسشی و تعجبی: «خدایا، گناهان ما را ببخش.»
۳) در پایان هر یک از پانوشتهای ارجاعی یا توضیحی.
۴) پس از شماره ردیف؛ اعم از رقمی، حرفی، اصلی، فرعی.
استثنا: در پایان مصرعها و بیتها نباید نقطه گذاشت.
ویرگول (،)
معنای ویرگول، درنگ کوتاه است و در موارد زیر به کار میرود:
۱) پس از منادا: «ای انسان، آگاه و بیدار باش.»
۲) میان جمله پایه و پیرو: «بر پایه آنچه دانشمندان گفتهاند، انسان موجودی چندبُعدی است.»
۳) پس از گروه قیدی: «بهزعم نگارنده، انسانِ نابخرد هرگز روی سعادت را نمیبیند.»
۴) پیش و پس از بدل: «علی، مولا و سرور پرهیزگاران، شجاعترین جهادگری است که تاریخ اسلام به خود دیده است.»
۵) پیش و پس از عبارت توضیحی: «در جنگ جهانی دوم، بهویژه در ماههای پایانی آن، همه کشورها به این نتیجه رسیدند که باید جهان را با همکاری و هماندیشی همه اقوام و ملل مدیریت کرد.»
۶) بهجای حرف عطف میان واژهها و جملههای همپایه: «نشستند، گفتند، برخاستند، اما چارهای نیندیشیدند.»
۷) بعد از فعل وصفی: «خردمندی را پیشه خود کرده، گفتوگو را حرمت گزاریم.»
۸) میان اجزای مختلف نشانی، اشخاص، اماکن و منابع: «نهجالبلاغه، خطبه ۳.»
۹) پس از نهادهای طولانی: «مطالعه کتابهای موجود در زمینه نگارش، گواه آن است که هنوز راه درازی در پیش داریم.»
نکته: آوردن ویرگول پس از نهاد اشتباه است، مگر در مواردی مانند مورد شماره ۹.
۱۰) هر جا که لازم است خواننده درنگ کند: «ما، در خردمندی و خردپیشگی نجات خود را خواهیم یافت.»
نقطهویرگول (؛)
نقطهویرگول برای درنگ است و در موارد زیر به کار میرود:
۱) میان بخشهای مستقل در جملات طولانی: «ناکامی، سرنوشت محتوم ما است؛ اگر تجربه نسلهای پیشین را نبینیم.»
۲) پیش از کلماتی که معمولاً در آغاز جملات توضیحی میآیند؛ بهشرط آنکه جمله پیش از آنها تمام شده باشد: «ما مسلمانیم؛ یعنی جز در برابر حق و حقیقت، سر تسلیم فرود نمیآوریم»؛ «دانشمندان اسلامی شروح مهمی بر نهجالبلاغه نوشتهاند؛ مانند شرح ابنابیالحدید»؛ «گاهی از استدلال هم کاری ساخته نیست؛ مثلاً غرضورزان را نمیتوان از راه برهان تسلیم کرد.»
۳) میان منابع متعدد در پانوشت: «علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۹، ص۱۲۰؛ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج۴، ص۸۸.»
۴) میان اقسام مجزا از یک مجموعه: «نهجالبلاغه در سه بخش تدوین شده است: خطبهها؛ نامهها؛ کلمات قصار.»
دیگر نشانهها
- دو نقطه (:)
وظیفه اصلی این نشانه، تفسیر و توضیح است و در موارد زیر به کار میرود:
۱) پیش از عبارت توضیحی و تأییدی: «جنگ جهانی دوم، یک پیامد مثبت داشت: توافق بر سر تشکیل سازمان ملل»؛ «بهترین بندگان خداوند پرهیزگاراناند: انّ اکرمکم عندالله اتقیکم.»
۲) پیش از نقلقول مستقیم: خواجه عبدالله انصاری میگوید: «سخنگفتن جنایت است؛ تحقیقْ آن را مباح میکند.» با این حال، نقلقول مستقیم در ویکیشیعه تنها در موارد ضرورت به کار میرود.
۳) پیش از عبارتی که برای تفصیل و تقسیم میآید: «مذهب شیعه بر پنج اصل استوار است: توحید، معاد، نبوت، عدل، امامت.»
- سهنقطه (...)
سهنقطه در این موارد به کار میرود:
۱) بهجای محذوف: «صلح را همه دوست دارند: مسلمان، کافر، عرب، عجم، پیر، جوان و…»
یادآوری ۱: سهنقطه، جمله را از نقطه پایانی بینیاز نمیکند.
یادآوری ۲: سهنقطه برای آن است که معلوم کند جمله ادامه دارد؛ بنابراین اگر در جملهای کلمه یا علامتی دیگر همین وظیفه را بر عهده گرفت، وجود سهنقطه زائد خواهد بود: «بر نهجالبلاغه، کسانِ بسیاری شرح نوشتهاند؛ مانند ابنمیثم و ابنابیالحدید.»
- گیومه («»)
کاربرد اصلی این علامت، برجستهنمایی است و موارد کاربرد آن بدین شرح است:
۱) نقلقول مستقیم:
پیاژه میگوید: «هر کس که به تو چیزی آموخت، تو را از لذت کشف آن، محروم کرد.»
وقتی عبارتی داخل گیومه قرار گرفت، بدین معنا است که ناقل (نویسنده) در آن تصرفی نکرده است. چنانچه نویسنده، عبارتی را با تلخیص یا تغییر نقل کرد، نباید آن را داخل گیومه قرار دهد. درون یا بیرون گیومه گذاشتن نقطه پایانیِ جملهای که در گیومه قرار گرفته است، بستگی به تمام شدن یا نشدنِ جمله پیش از آن دارد؛ یعنی اگر جمله پیش از جمله قرارگرفته در گیومه، تمام شده و به اصطلاح، یصِحُّ السکوتُ علیه است، جملهای که درون گیومه قرار دارد، مستقل حساب میشود و بنابراین نقطه پایانی آن را در درون گیومه میگذاریم؛ اما اگر جمله پیشینْ تمام نشده و جمله قرارگرفته در گیومه، آن را تمام میکند، نقطه را بیرون گیومه میگذاریم.
۲) نام مقالات در پانوشت و منابع.
- علامت سؤال (؟)
از این نشانه در پایان جملههای پرسشی استفاده میشود.
- نشانه تعجب (!)
این نشانه، اختصاصی به تعجب ندارد و برای نشان دادن دیگر حالات عاطفی نیز از آن استفاده میشود.
- پرانتز ()
وظیفه اصلی این نشانه توضیح است. برای نمونه:
- بیان سال ولادت و وفات.
- بیان معادل برای کلمات یا اصطلاحات.
- کروشه ([ ])
کروشه یا قلاب برای افزودن کلمه یا عبارتی به متن اصلی است: «نزدیک است مردم را، محاسبه ایشان، و[لی] آنان غفلت میورزند» (سوره انبیاء، آیه ۱).
- نیمخط (-)
نیمخط یا خط تیره در موارد زیر به کار میرود:
- پیش و پس از جمله معترضه: «به اجاقی -طمع شعله نمیبندم- خُردکشرری هست هنوز؟»
- بین اعداد بهجای «تا»: «مولوی در نخستین ابیات مثنوی (۱۸–۱) از غربت انسان سخن میگوید.»
- میان اجزای ترکیبهای مزجی: «اوضاع سیاسی-اجتماعی کشور» و «دایره عقیدتی-سیاسی ارتش».
- ممیّز (/)
از این علامت، برای جداسازی استفاده میشود؛ مانند جداسازی تاریخ هجری از میلادی، یا جداسازی دو مصرع یک بیت از هم.
نوشتن تاریخها
- برای نوشتن تاریخ، روز را با عدد، ماه را با حروف و سال را با عدد وارد کنید. برای مثال:
- «۲۲ خرداد ۱۳۳۸» درست
- «بیستودوم خرداد ۱۳۳۸» غلط
- «۱۳۳۸/۳/۲۲» غلط
- «۲۳-۰۱-۲۰۰۱» غلط
- معمولاً به تاریخها پیوند داده نمیشوند.
- برای اشاره به یک بازهٔ زمانی خاص، دو تاریخ موردنظر را با حداقل تکرار با حرف اضافهٔ «تا» از هم جدا کنید. برای مثال: «۵ تا ۷ شهریور ۱۳۴۷» و «۵ شهریور تا ۹ مهر ۱۳۴۷».
- استفاده از تاریخها بدون ذکر سال نامناسب است: مثل «۲ مرداد». مگر آنکه سال مورد نظر در متن کاملاً آشکار باشد.
- دههها با عدد نوشته میشود: «دههٔ ۱۹۸۰».
- سدهها و هزارهها معمولاً با حروف نوشته میشود: «قرن هفتم هجری قمری»، «هزارهٔ اول هجری شمسی» و «
سدهٔ ۱۹ میلادی». - نکته: ماههای قمری بهصورت استانداردشدهٔ زیر نوشته میشود:
- محرم، صفر، ربیعالاول، ربیعالثانی، جمادیالاول، جمادیالثانی، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده، و ذیحجه
- نکته: برای ذکر نام ماههای میلادی از لفظ فرانسوی آنها استفاده میشود:
- ژانویه، فوریه، مارس (
مارچ)، آوریل (آپریل)، مه (می)، ژوئن (جون)، ژوئیه (جولای)، اوت (آگوست)، سپتامبر، اکتبر، نوامبر و دسامبر
- ژانویه، فوریه، مارس (