ختنه: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
| جعبه اطلاعات = <!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->نمیخواهد | | جعبه اطلاعات = <!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->نمیخواهد | ||
| عکس = <!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->نمیخواهد | | عکس = <!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->نمیخواهد | ||
| ناوبری = <!--نمیخواهد، ندارد، دارد--> | | ناوبری = <!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->ندارد | ||
| رعایت شیوهنامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد | | رعایت شیوهنامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد | ||
| کپیکاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->از منبع خوب | | کپیکاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->از منبع خوب |
نسخهٔ ۲۰ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۳۶
خَتنه، به معنای بریدن پوستِ بر آمده از آلت تناسلی مردان، سنّتی دیرین در ادیان الهی بوده که در شریعت اسلام نیز پذیرفته شده است. از دیدگاه برخی فقهای شیعه وجوب ختنه بر مردان از ضروریات مذهب و دین است و به موجب فقه امامی، خودداری از ختنه بر مردان جایز نیست؛ حتی اگر کسی در دوران کهن سالی مسلمان شود، ختنه بر او واجب است. ختنه کردن در مناطق گوناگون جهان اسلام با آداب و رسوم متفاوتی برگزار میشود.
در لغت و اصطلاح
واژه ختنه از ریشه «خ ت ن» به معنای قطع کردن و بریدن و در کاربرد عام به معنای بریدن پوستِ بر آمده از آلت تناسلی مردان و زنان است. در متون عربی و دینی به جای آن بیشتر واژه خِتان به کار رفته است.[۱] همچنین کاربرد واژه اِعذار برای ختنه مرد و زن و نیز واژه خَفْض، به ویژه در مورد ختنه زنان، رواج دارد. به کسی که ختنه نشده باشد، اَقْلَف/ اَغْلَف گفته میشود.[۲]
مفهوم دقیق ختنه مردان بر پایه متون حدیثی و فقهی، عبارت است از برداشتن تمام یا بخشی از پوستی که حشفه را میپوشاند، و ختنه زنان بریدن بخشی از پوست آلت تناسلی در بالای محل خروج ادرار است.[۳] ختنه به عنوان سنّت اجتماعی و دینی در دورههای گوناگون میان مسلمانان رواج داشته و بر اثر تداخل با آداب و رسوم متداول در میان ملتها، جزئیات آن اشکال متفاوتی یافته است.[۴]
ختنه در ادیان آسمانی
سنّت ختنه در ادیان و جوامع قدیمی نیز سابقه داشته است. بنابر آنچه در تورات[۵] ذکر شده، حضرت ابراهیم در ۹۹ سالگی مورد خطاب الهی قرار گرفت و مأمور شد که خود و اولاد ذکور از نسل خود را به نشانه پیمان بستن با خداوند ختنه کند. این سنّت در میان یهودیان هم متداول بوده و هست و آنان ختنه نکردن را بسیار ناپسند میشمارند. شیوه ختنه و شرایط آن در شریعت یهود با احکام اسلامی آن تشابه بسیار دارد. در مسیحیت ایمان به خدا و غسل تعمید به جای ختنه نشانه پیمان الهی تلقی شده است.[۶] یهودیان اغلف را نجس شمرده و از بسیاری از حقوق محروم میدانستند.[۷]
در آئین اسلام
در قرآن
در قرآن ختنه به صراحت ذکر نشده است، ولی احادیث و منابع تفسیری برخی آیات را اشاره کننده به آن دانستهاند. مثلا سنّتِ ابراهیمی ختنه از جمله مصادیق «کلمات» در آیه ۱۲۴ سوره بقره، «مِلّةَ ابراهیمَ حنیفاً» در آیه ۱۲۵ سوره نساء و «حنفاء» در آیه ۵ سوره بینه به شمار رفته است[۸] همچنین مراد از «صِبغةَاللّه» در آیه ۱۳۸ سوره بقره به نظر برخی مفسران، شریعت الهی درباره ختنه است.[۹]
در احادیث
همچنین در احادیث به پیشینه این سنّت دیرین و شرایط و چگونگی آن در اسلام پرداخته شده است. برخی احادیث ختنه حضرت ابراهیم را در هشتاد سالگی ذکر کردهاند.[۱۰] پارهای احادیث نخستین مختون مرد را حضرت ابراهیم و نخستین مختون زن را هاجر مادر اسماعیل دانستهاند.[۱۱] بنابر برخی احادیث، پیامبر اکرم را پس از تولد، عبدالمطلب، و بر پایه برخی دیگر جبرئیل، ختنه کرد. روایاتی دیگر حاکی است که آن حضرت مختون متولد شده است؛[۱۲] همچنان که بنابر احادیث، برخی پیامبران و امامان نیز ختنه شده به دنیا آمدهاند و این از ویژگیهای امام به شمار رفته است.[۱۳]
بر این اساس، باید ختنه را سنّتی دانست که پیش از اسلام متداول بوده و پس از آن، البته با شرایط و قیودی خاص، تداوم یافته است. با این همه، مذاهب مختلف اسلامی درباره چگونگی حکم آن اختلاف نظر دارند.
در فقه امامیه
به موجب فقه امامی، خودداری از ختنه بر مردان جایز نیست. حتی اگر کسی در دوران کهنسالی به دین اسلام بگرود، ختنه بر او واجب است و وجوب ختنه از ضروریات دین خوانده شده است.[۱۴] بر این اساس، طواف شخص ختنه ناکرده (اغلف) باطل است و نیز نمیتواند امام جماعت شود.[۱۵] حتی برخی بر آنانند که بر پیکر شخص اغلف نمیتوان نماز میت گزارد.[۱۶] البته شماری از فقیهان امامی در برخی فروض میان مقصر بودن یا نبودن شخص مزبور و میان توانایی داشتن یا نداشتن برای ختنه، تفاوت قائل شدهاند.[۱۷]
در فقه اهل سنت
شافعیان و حنبلیان نیز به وجوب ختنه مردان قائلاند.[۱۸] در برابر، حنفیان و مالکیان ختنه کردن را بر مردان واجب ندانستهاند، بلکه از آنرو که ختنه را نوعی سنّت انگاشتهاند، آن را مستحب شمرده و کارهایی چون امامت جماعت را برای اغلف جایز و شهادت دادن او را پذیرفتنی دانستهاند.[۱۹]
دلایل وجوب
فقهای شیعه و اهل سنّت برای وجوب ختنه مردان به آیه ۱۲۳ سوره نحل (اَنْ اتَّبِعْ مِلَّةَ اِبْراهیمَ حَنیفاً: اینکه از آیین ابراهیم که ایمان او خالص بود، پیروی کن) استناد کردهاند. آنان به استناد احادیث، مراد از روش و سنّت ابراهیم در این آیه را ختنه دانستهاند، همچنانکه در منابع فقهی به احادیث متعدد دیگر و اجماع هم استناد شده است.[۲۰]
زمان وجوب ختنه
به نظر مشهور فقهای امامی، زمان وجوب ختنه، هنگام بلوغ است. هرچند شماری از فقها به وجوب ختنه بر ولی کودک قائلاند، ولی مخالفان این نظر، با استناد به اصل برائت آن را بر ولی واجب ندانسته و احادیثی را که اولیا را به ختنه فرزندان خود ترغیب کردهاند، دالّ بر استحبابِ این کار شمردهاند.[۲۱] همچنانکه اهل سنّت نیز ختنه نابالغ را بر ولی او مستحب دانستهاند.[۲۲]
احکام ختنه کننده
ختّان (ختنه کننده) میتواند در برابر کار خود اجرت دریافت کند و تنها درصورتی ضامن است که مهارت کافی نداشته باشد یا در کار خود تعدی یا تفریط نماید.[۲۳] به نظر برخی فقها، هرگاه مرد بالغ از ختنه خودداری کند، حاکم اسلامی موظف است او را به این کار وادارد.[۲۴]
ختنه زنان
بریدن بخشهایی از آلت تناسلی زنان که غالبآ، به زعم باورمندان به وجوب یا استحباب این عمل، به منظور کاستن از شدت تمایلات جنسی زنان صورت میگیرد و موجب حفظ عفت آنان میشود،[۲۵] سنّتی قومی و محلی بوده که به بستر سنّت دینی وارد شده است. هرچند علاوه بر برخی پیروان ادیان غیرتوحیدی در سراسر جهان، در میان برخی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان نیز رایج است، هیچ ذکری از آن در عهد قدیم، عهد جدید یا قرآن وجود ندارد.
بیشتر مذاهب فقهی، ختنه زنان را واجب ندانسته و به استحباب آن قائلاند.[۲۶] از جمله مستندات این فقها، احادیث و به ویژه این حدیث مشهور است که ختنه برای مردان سنّت است و برای زنان فضیلت و شرافت (الخِتانُ سنّةٌ لِلرّجال و مَکْرُمَةٌ للنّساء)[۲۷] برخی فقها از این حدیث، وجوب ختنه بر مردان را هم استفاده کردهاند.[۲۸] در برابر، فقهای شافعی ختنه زنان را واجب شمرده و به احادیثی دیگر استناد کردهاند.[۲۹] باتوجه به رواج ختنه دختران در مصر و واکنش شدید برخی مدافعان حقوق زنان، در این کشور قوانینی به تصویب رسید تا ختنه دختران را محدود سازد.[۳۰]
حدیثی از پیامبر اکرم(ص) به صورتهای مختلف روایت شده که در آن، ایشان به زنی که در آن دوره دختران را ختنه میرکرد فرمودند که این کار حلال است ولی باید به بریدن جزء کوچکی از اندام تناسلی اکتفا کرد.[۳۱] گفته شده به کار بردن واژه مُقطِّعةُالبُظور در حدیث نبوی خطاب به زن ختنه کننده، به جای واژههای متعارفی چون خاتنه یا مُبَظِّرَة، احتمالا نشان دهنده نوعی تخفیف و تحقیر این عمل از سوی آن حضرت است.[۳۲]
دیدگاههای فقهای مسلمان درباره ناروا بودن، روا بودن و وجوب و استحباب ختنه زنان بسیار متفاوت است. حدیث مورد بحث، در دو جامع حدیثی بخاری و مسلم نیامده و از این رو نزد بسیاری از علمای اهل سنّت وثاقت کافی ندارد و اغلب فقهای مکاتب مختلف بر آناند که ختنه کردن زنان واجب نیست بلکه یک «مکرمت» محسوب میشود.[۳۳] در سرزمینهایی چون سوریه و عربستان که در آنها فقه حنبلی رواج دارد و نیز در مراکش، تونس و الجزایر که فقه مالکی غالب است یا در ایران و عراق که فقه شیعی غلبه دارد، ختنه زنان رایج نیست و در مقیاس بسیار محدودی انجام میگیرد، ولی در مصر به سبب غلبه فقه شافعی که عمدتآ به سبب زمینه بومی قائل به وجوب ختنه زنان است، در مقیاسی گسترده این عمل رواج دارد.[۳۴]
مستحبات ختنه
برای ختنه، قطع نظر از وجوب یا استحباب آن در مذاهب گوناگون، آدابی مستحب در احادیث و منابع فقهی ذکر شده است؛ مثلا:
- فقهای شیعه و شافعی به استناد احادیث (از جمله حدیث منقول درباره ختنه امام حسن و امام حسین علیهم السلام) ختنه را در روز هفتم ولادت نوزاد مستحب شمردهاند،[۳۵] ولی در منابع فقه حنفی زمان ختنه سالهای مختلف (از هفت تا دوازده سالگی) ذکر شده است.[۳۶] برخی فقهای مالکی و حنبلی ختنه کردن در هفتمین روز تولد را، از آنرو که سنّت یهودیان بوده، مکروه شمردهاند.[۳۷]
- در احادیث شیعی از استحباب اطعام (وَلیمه) برای ختنه و نیز خواندن دعایی مخصوص هنگام ختنه سخن به میان آمده است.[۳۸]
- در شماری از منابع فقهی، آشکار ساختن ختنه دختران با دادنِ ولیمه مستحب به شمار نرفته یا تنها به دعوت از زنان توصیه شده است.[۳۹] در منابع دیگر، به استناد احادیثی که در آنها از معمول نبودن این سنّت در زمان پیامبر اکرم سخن رفته، اصولا ولیمه دادن برای ختنه مکروه شمرده شده است.[۴۰]
ابعاد فرهنگی اجتماعی
رسم ختنه در مناطق گوناگون جهان اسلام با آداب و رسوم متفاوتی برگزار میشود. از دیرباز ختنه پسران با جشن و مراسمی آشکار و ختنه دختران پنهانی و بیسروصدا انجام میشد.[۴۱] شکوه ختنه سورانها نیز اغلب با وضع مالی خانوادهها متناسب بود و دستِ کم مجلسِ ولیمهای بدین مناسبت برپا میشد. ختنه سوران برخی خلیفه زادگان و شاهزادگان شهرتی زبانزد یافت. برای نمونه المقتدر در ۳۰۲، برای ختنه پنج فرزندش ششصد هزار دینار پرداخت و جشنی باشکوه برپا کرد.[۴۲] محمودخان دشتی، داماد فتحعلی شاه (حکومت: ۱۲۱۲۱۲۵۰) نیز در ختنه سوران پسرش که پس از چندین دختر به دنیا آمده بود از فرط شادمانی سکههایی به نام فرزندش زد و در میان اهالی شهر تحت فرمانش تقسیم کرد، البته این ماجرا سبب عزل او از سمتش شد.[۴۳]
ثروتمندان معمولاً همراه با فرزندان خود فقیرزادگانی را نیز ختنه میکردند. به گزارش ابن کثیر[۴۴] ملک ظاهر بیبرس به هنگام ختنه پسرش، ملک سعیدمحمد برکه خان، شماری از فرزندان امرا و اعیان و نیز ۱۶۴۵ تن از فرزندان «اولاد الناس» (دستهای از غلامان خارجی ممالیک) را نیز در ۶۶۲ ختنه کرد.[۴۵]
ختنه کننده و ابزارهای ختنه
وظیفه انجام ختنه اغلب بر عهده دلاکان یا سلمانیها بود. این اشخاص در مناطق گوناگون نامهای متفاوتی داشتند، از جمله: خاتن، ختّان، طَهّار، سنّتچی، حکیم و استاد. شیوهها و ابزارهای ختنه کم و بیش یکسان بود. خلف بن عباس زهراوی، پزشک و جراح قرن چهارم، شیوه و ابزارهای ختنه در زمان خود را به تفصیل شرح داده است.[۴۶] این شیوهها با اندکی تغییر در سدههای بعد نیز ادامه یافت. تیغ دلاکی، نی چوبی چاکدار، قیچی و چاقو از جمله ابزارهای ختنه بود. در الجزایر چاقوی سنگی نیز برای این عمل به کار میرفت که یادآور ختنه بنی اسرائیل با شمشیر سنگی به هنگام ورود به ارض موعود است.[۴۷] معمولا برای بهبود زخم از خاکستر پنبه سوخته استفاده میشد.
سنین کودکان برای ختنه کردن
در مناطق گوناگون کودکان را در سنین متفاوتی ختنه میکنند. برای مثال این مراسم در عربستان و به ویژه مکه معمولا بین سه تا هفت سالگی، در مصر اغلب بین پنج تا شش سالگی، در شمال آفریقا بین هفت روزگی تا سیزده سالگی، در ترکیه معمولا در هفت سالگی و در مجمع الجزایر اندونزی گاه در چهارده پانزده سالگی برگزار میشده است.[۴۸]
آداب و رسوم ختنه
در مکه
در مکه، ختنه پسران با جشنی پرشکوه همراه است، اما دختران بیسروصدا ختنه میشوند. پسری که قرار است ختنه شود، روزِ قبل از عمل لباسی مزین و گران قیمت میپوشد و سوار بر اسب از مقابل مردمی میگذرد که با ساز و آواز او را همراهی میکنند. شامگاه این روز نیز جشن ادامه مییابد و صبح روز بعد پیش از طلوع خورشید، خاتن مراسم ختنه را آغاز میکند. از خاتن پس از عمل در کنار مهمانان پذیرایی میشود.
در مصر
در مصر مراسم ختنه معمولا در کنار یک عروسی برگزار میشود تا در هزینهها صرفه جویی شود. در آنجا نیز پسران را قبل از ختنه از مقابل مردم میگذرانند. پسر لباس دخترانهای میپوشد و با رفتاری پرناز به میان جمع میآید. چارقدی نیز به قسمتی از چهره او میبندند تا چشم نخورد.
در ترکیه
در ترکیه این مراسم سنّت نام دارد و در حضور امام جماعت مسجد برگزار میشود. او برای سلامتی کودک دعاهایی میخواند. مراسم ختنه در آنجا نیز بیش و کم شبیه مراسم عرب هاست. در شمال افریقا اغلب چند پسر باهم ختنه میشوند و ثروتمندترین پدر مخارج مراسم را میپردازد. بدویان آن نواحی برای صرفه جویی در هزینهها هر دو سال یک بار مراسم ختنه دسته جمعی برگزار میکنند.[۴۹]
در جنوب شرقی الجزایر
در جنوب شرقی الجزایر پسران بین دو تا ده سالگی ختنه میشوند. در جشن ختنه برای کودک و گاه برای همه افراد خانواده لباس نو میخرند. کودک را جبه سفیدی از حریر یا کتان میپوشانند و به دست و پای وی حنا میبندند و زیورآلاتی بدو میآویزند. زنان در حین انجام ختنه آواز میخوانند. سپس پوست غلفه بریده شده را به نخ میکشند و آن را، در آبادی به نخل و در بادیه به شتر میآویزند.[۵۰]
در ایران
جشنهای ختنه سوران در ایران به تفصیل و اهمیت کشورهای عربی نیست.[۵۱] هانری ماسه[۵۲] برخی گزارشهای جالب جهانگردان در این باره را گرد آورده است. ختنه سوران در مناطق گوناگون ایران آداب متفاوتی دارد:
در گیلان ساعت سعد را مشخص کرده دوستان و نزدیکان و مطرب جمع میشوند و دلاک یا سلمانی را خبر میکنند. سپس تدارک پذیرایی میبینند و با بچه که معمولاً چهار پنج ساله است به زبان کودکانه از فایدههای ختنه میگویند و در هنگام انجام عمل با ساز و آواز و دست زدن حواس او را پرت میکنند.[۵۳]
در سروستان پسران در سه تا دوازده سالگی ختنه میشوند و ختنه سوران ممکن است دو روز طول بکشد. روز اول طبل و دهل مینوازند و عدهای تَرکه بازی میکنند. زنان هم میخوانند و میرقصند. شب با مراسمی شبیه حنابندانِ داماد، به شوخی و رقص، بچه را حنا میبندند. روز بعد او را به حمام میبرند و بر اسب تزیین شدهای سوارش میکنند و در حالی که نُقل و سکه بر سرش میریزند به خانه بازش میگردانند. سرانجام هنگام عصر دلاک محله برای ختنه میآید.[۵۴]
در خراسان بچه را در سه یا هفت روزگی ختنه میکنند و اگر از این تاریخ بگذرد در پنج تا هفت سالگی با ختنه سورانی مفصّل این کار را انجام میدهند. صبحِ مراسم بچه را با دستهای مطرب به حمام میفرستند. در سر بینه حمام اسفند دود میکنند و کندر و بخور میسوزانند. سپس لباسهایی نو به پسرک میپوشانند و با شادی و هلهله او را به خانه باز میگردانند. خراسانیها نیز مانند یزیدیه[۵۵] یک نفر را به عنوان کریب/ کریو برمیگزینند تا در انجام ختنه به پدر کودک کمک کند. در طول عمل سه نوازنده دوتار و دهل و سرنا مینوازند و آوازهایی میخوانند. پس از انجام عمل، کریب و نزدیکان کودک هرکدام مبلغی به عنوان سرسنّتی یا عیدی به بچه میدهند و او را میبوسند.[۵۶]
در ادبیات و باورهای عامیانه
اَغلَف یا ختنه ناشده در ادبیات عامیانه بسیاری از کشورهای اسلامی کنایه از نامسلمان است.[۵۷] نیز اصطلاحِ «ابن الغلفاء» در عربی برای کنایه از مرد کثیرالشهوه به کار رفته است.[۵۸] در عربی مَثَل «بِأَلَمٍ ما تُخْتَنَنَّ»،[۵۹] که معادل است با «نابرده رنج گنج میسر نمیشود»، مشهور است. فارسی زبانان مثل «ختنه سوران قاضی است» را وقتی به کار میبرند که اجتماعی عظیم برای موضوعی غیرمهم جمع شوند یا مقصود اصلی از انجام کاری را زیر پوشش کار دیگری پنهان کنند.[۶۰] همچنین عبارتِ «دست نامختون حلال نیست»، یعنی حیوانی که به دست مردی ختنه ناشده ذبح شود حلال نیست،[۶۱] را به کار میبرند. در زبان ترکی نیز مثلهایی از این دست رایج است.[۶۲]
گزارشهایی نیز از باورهای عامیانه مردم درباره ختنه نقل شده است. برای نمونه گروهی معتقد بودند که باید شمار کسانی که در یک روز باهم ختنه میشوند، فرد باشد و اگر نبود باید یک خروس را نیز سر برید تا این شمار فرد شود وگرنه یکی از پسرها میمیرد.[۶۳] امروزه تقریباً تمامی این باورها از اعتبار افتاده است.
پانویس
منابع بخش مباحث فقهی
- قرآن.
- کتاب مقدس.
- صالح عبدالسمیع آبی ازهری، جواهرالاکلیل، بیروت: دارالمعرفة، بیتا.
- ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ صلاح بن محمدبن عویضه، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
- ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریرالفتاوی، قم ۱۴۱۰۱۴۱۱.
- ابن بابویه، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۵۱۳۸۶، چاپ افست قم، بیتا.
- همو، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
- ابن تیمیه، شرح العمدة فی الفقه، ج ۱، چاپ سعودبن صالح عطیشان، ریاض ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
- ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
- ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰۱۳۰۱، چاپ افست، بیتا.
- ابن عابدین (محمدبن محمدامین)، حاشیة قرةعیون الاخبار تکملة ردالمحتار علی الدر المختار: شرح تنویرالابصار، در ابن عابدین (محمدامین)، حاشیة ردالمحتار علی الدر المختار: شرح تنویرالابصار، ج ۷۸، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
- ابن عبدالبرّ، التمهید، ج ۲۳، چاپ سعید احمد اعراب، رباط، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
- همو، الکافی فی فقه اهلالمدینة المالکی، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
- ابن قدامه، المغنی، بیروت، ۱۳۴۷، چاپ افست، بیتا.
- ابن منظور.
- ابن نجیم، البحرالرائق شرح کنزالدقائق، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
- احمدبن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، بیتا.
- یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترةالطاهرة، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ش.
- محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت، بیتا.
- منصوربن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
- احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، بیتا.
- حرّعاملی.
- محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، قاهره، ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
- خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
- محمدبن احمد دسوقی، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، بیروت: داراحیاءالکتب العربیة، بیتا.
- سامی ذیب، مؤامرةالصمت ختان الذُّکُور و الإناث عندالیهود و المسیحیین و المسلمین الجدل الدینی و الطبی و الاجتماعی و القانونی، دمشق ۲۰۰۳.
- عبدالرحمانبن ابی بکر سیوطی، تنویرالحوالک شرح علی موطامالک، چاپ محمد عبدالعزیز خالدی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
- محمد شوکانی، نیل الأوطار من احادیث سید الاخیار: شرح منتقی الاخبار، بیروت، ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
- محمدبن مکی شهید اول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، چاپ سنگی، تهران، ۱۲۷۲.
- زین الدین بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
- طبرسی؛ طبری، جامع.
- محمدبن علی طوری، تکملة البحر الرائق شرح کنزالدقائق، در ابن نجیم، البحرالرائق، ج ۷۹، بیروت، ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
- محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، بیتا.
- همو، کتاب الخلاف، چاپ محمدمهدی نجف، جواد شهرستانی، و علی خراسانی کاظمی، قم ۱۴۰۷۱۴۱۷.
- همو، المبسوط فی فقه الامامیة، تهران: المکتبةالمرتضویة، ۱۳۸۷۱۳۸۸.
- همو، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت: دارالاندلس، بیتا، چاپ افست قم، بیتا.
- حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، قم ۱۴۱۴.
- همو، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۲ ۱۴۲۰.
- علی بن حسین علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵۱۴۱۰.
- علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: کتاب الصلاة، تقریرات درس آیت اللّه خوئی، ج ۹، قم ۱۴۱۰.
- محمدبن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۱.
- نعمان بن محمد قاضی نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، چاپ آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، ۱۹۶۳ ۱۹۶۵، چاپ افست، قم، بیتا.
- کلینی.
- مجلسی.
- محمدبن محمد مفید، المُقْنِعَة، قم ۱۴۱۰.
- محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۳۱، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
- یحیی بن شرف نووی، روضة الطالبین و عمدة المفتین، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، بیتا.
- همو، المجموع: شرح المُهَذّب، بیروت: دارالفکر، بیتا.
منابع لاتین
- Encyclopaedia Judaica, 2nd ed., Detroit 2007, s.v. "Circumsion".
- EI2, s.v."Khitan" (by A. J. Wensinck).
منابع بخش ابعاد فرهنگی اجتماعی
- ابن جُزَی، قوانین الاحکام الشرعیة و مسائل الفروع الفقهیة، چاپ عبدالعزیز سیدالاهل، بیروت، ۱۹۶۸.
- ابن حاج، المدخل، قاهره، ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
- ابن قیم جوزیه، تحفة المودود باحکام المولود، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- ابن کثیر، البدایة والنهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
- محمود پاینده، آئینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران ۱۳۵۵ش.
- یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران ۱۳۶۱ش.
- علی تلعفری، «الامثال الترکمانیة فی الختان»، التراث الشعبی، سال ۶،ش ۲ و ۳ (۱۳۹۵).
- خضرسلیمان، «مراسیم الختان عند الیزیدیة»، التراث الشعبی، سال ۵،ش ۱۱ (۱۳۹۴).
- دهخدا.
- سامی ذیب، ختان الذکور و الإناث عند الیهود و المسیحیین و المسلمین الجدل الدینی و الطبی و الاجتماعی و القانونی، ریاض ۲۰۰۰.
- کارلا سرنا، سفرنامه مادام کارلا سرنا: آدمها و آیینها در ایران، ترجمه علیاصغر سعیدی، تهران ۱۳۶۲ش.
- ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ش.
- فرهنگ بزرگ سخن، به سرپرستی حسن انوری، تهران: سخن، ۱۳۸۱ش.
- محمد اخضر، «الافراح و الاحزان فی منطقة وادی ریغ»، التراث الشعبی، سال ۹،ش ۳ (۱۳۹۸).
- احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
- صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان، تهران ۱۳۴۸۱۳۴۹ش.
منابع لاتین
- EI2, s.v. "Khitan" (by A. J. Wensinck).
- Henri Masse, Croyances et coutnmes persanes, suivies de contes et chansons populaires, Paris 1938.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
- فوائد ختنه نوزادان، ناصر سیم فروش، طب سنتی اسلام و ایران: تابستان ۱۳۹۰ , دوره ۲ , شماره ۲ (پیاپی ۶)، قابل دریافت در پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی
- ↑ رجوع کنید به خلیل بن احمد؛ ابن منظور؛ فیروزآبادی، ذیل «ختن»
- ↑ رجوع کنید به ابن اثیر؛ ابن منظور، ذیل «ختن»، «خفض»، «غلف»، «قلف»
- ↑ رجوع کنید به ابن ادریس حلّی، ج ۳، ص۴۸۱؛ نووی، المجموع، ج ۱، ص۳۰۱۳۰۲؛ بهوتی حنبلی، ج ۱، ص۹۳
- ↑ رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «ختان»
- ↑ رجوع کنید به سفر پیدایش، ۱۷: ۱، ۹۱۳
- ↑ رجوع کنید به سفر پیدایش،: ۳۴ ۱۵۱۸؛ رومیان، ۲۵: ۲۲۹، ۴: ۳؛ د. جودائیکا، ج ۴، ص۷۳۰۷۳۴
- ↑ رجوع کنید به ذیب، ص۵۲
- ↑ رجوع کنید به طبری؛ طوسی، التبیان؛ طبرسی، ذیل همین آیات
- ↑ رجوع کنید به طوسی، التبیان؛ طبرسی؛ ابن جوزی، ذیل آیه
- ↑ رجوع کنید به احمدبن حنبل، ج ۲، ص۳۲۲؛ بخاری، ج ۴، ص۱۱۱؛ قاضی نعمان، ج ۱، ص۱۲۴؛ قس خطیب شربینی، ج ۴، ص۲۰۳ که سنین دیگری را نقل کرده است
- ↑ رجوع کنید به حرّعاملی، ج ۲۱، ص۴۴۳
- ↑ رجوع کنید به ابن عبدالبرّ، ۱۴۱۰، ج ۲۳، ص۱۴۰؛ سیوطی، ص۱۷۰؛ مجلسی، ج ۱۵، ص۲۷۴، ج ۱۷، ص۲۹۹
- ↑ رجوع کنید به کلینی، ج ۱، ص۳۸۸؛ ابنبابویه، ۱۳۸۵۱۳۸۶، ج ۲، ص۵۹۴؛ حرّعاملی، ج ۲۱، ص۴۳۸
- ↑ نعم لو بلغ و لم یختن وجب أن یختن نفسه بلا خلاف أجده فیه، بل الإجماع بقسمیه علیه و ذلک لأن الختان واجب فی نفسه بالضرورة من المذهب و الدین التی استغنت بذلک عن تظافر النصوص کغیرها من الضروریات. جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج۳۱، ص: ۲۶۱ ۲۶۰
- ↑ رجوع کنید به مفید، ص۴۴۲؛ علم الهدی، ج ۳، ص۳۹؛ طوسی، المبسوط، ج ۱، ص۱۵۵؛ نجفی، ج ۳۱، ص۲۶۳
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به غروی تبریزی، ج ۹، ص۱۳
- ↑ رجوع کنید به علامه حلّی، ۱۴۱۲۱۴۲۰، ج ۳، ص۵۷، ۶۰؛ شهید اول، ص۲۷۰
- ↑ رجوع کنید به نووی، المجموع، ج ۱، ص۳۰۰۳۰۱؛ ابن تیمیه، ج۱، ص۲۴۳ ۲۴۴؛ نیز برای آرای دیگر در فقه شافعی رجوع کنید به نووی، المجموع، ج ۱، ص۳۰۰
- ↑ رجوع کنید به ابنعبدالبرّ، ۱۴۰۷، ص۶۱۲؛ ابنحجر عسقلانی، ج۱۰، ص۲۸۷؛ طوری، ج۷، ص۱۶۱؛ آبیازهری، ج ۱، ص۷۹
- ↑ رجوع کنید به بیهقی، ج ۸، ص۳۲۳۳۲۵؛ طوسی، کتاب الخلاف، ج ۵، ص۴۹۴ ۴۹۵؛ ابن تیمیه، ج ۱، ص۲۴۴۲۴۵؛ خطیب شربینی، ج ۴، ص۲۰۳
- ↑ رجوع کنید به بحرانی، ج ۲۵، ص۴۹، ۵۴؛ نجفی، ج ۳۱، ص۲۶۱۲۶۲
- ↑ نووی، المجموع، ج ۱، ص۳۰۲۳۰۳
- ↑ رجوع کنید به طوسی، کتاب الخلاف، ج ۳، ص۵۰۳؛ ابن قدامه، ج ۶، ص۱۲۰۱۲۱؛ علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۱۲، ص۱۸۵
- ↑ رجوع کنید به ابن ادریس حلّی، ج ۳، ص۴۸۱؛ نووی، روضةالطالبین، ج ۷، ص۳۸۷۳۸۸
- ↑ رجوع کنید به جاحظ، ج ۷، ص۲۷۲۹؛ بلعمی، ص۱۴۲ ۱۴۳؛ ابن قیم جوزیه، ص۱۴۷۱۴۸
- ↑ رجوع کنید به طوسی، النهایة، ص۵۰۲؛ ابن قدامه، ج ۱، ص۷۰؛ نجفی، ج ۳۱، ص۲۶۱
- ↑ رجوع کنید به کلینی، ج ۶، ص۳۷؛ بیهقی، ج ۸، ص۳۲۵
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنقدامه؛ نجفی، همانجاها
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به نووی، المجموع، ج ۱، ص۳۰۰۳۰۱؛ خطیب شربینی، ج ۴، ص۲۰۲
- ↑ رجوع کنید به ذیب، ص۳۱۰۳۱۲
- ↑ رجوع کنید به جاحظ، ج ۷، ص۲۸؛ کلینی، ج ۶، ص۳۸؛ ابن قیم جوزیه، ص۱۴۸؛ مجلسی، ص۸۴
- ↑ رجوع کنید به د. اسلام، همانجا
- ↑ رجوع کنید به کلینی، ج ۶، ص۳۷؛ ابن ابی زید، ص۱۰۳؛ ابن قدامه، ج ۱، ص۷۰۷۱؛ ابن قیم جوزیه، ص۱۲۷۱۲۸، ۱۳۱، ۱۳۷، ۱۵۲؛ مجلسی، همانجا
- ↑ رجوع کنید به د. اسلام، همانجا؛ دایرةالمعارف زنان و فرهنگهای اسلامی، ج ۳، ص۱۳۱
- ↑ رجوع کنید به بیهقی، ج ۸، ص۳۲۴؛ نووی، المجموع، ج ۱، ص۳۰۳؛ شهیدثانی، ج ۸، ص۴۰۲۴۰۳
- ↑ رجوع کنید به ابن نجیم، ج ۳، ص۳۵۹؛ ابن عابدین، ج ۷، ص۱۱۵
- ↑ رجوع کنید به ابن حجر عسقلانی، ج۱۰، ص۲۸۹؛ بهوتی حنبلی، ج ۱، ص۹۳
- ↑ رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص۳۱۳؛ شهیدثانی، ج ۷، ص۲۵۲۶؛ حرّعاملی، ج ۲۱، ص۴۴۴
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به خطیب شربینی، ج ۳، ص۲۴۵
- ↑ رجوع کنید به احمدبن حنبل، ج ۴، ص۲۱۷؛ دسوقی، ج ۲، ص۳۳۷؛ شوکانی، ج ۶، ص۱۸۶
- ↑ رجوع کنید به ابن حاج، ج ۳، ص۲۹۶؛ ابن جُزی، ص۲۱۴
- ↑ ابن کثیر، ج ۱۱، ص۱۳۸
- ↑ سرنا، ص۲۸۱
- ↑ ابن کثیر، ج ۱۳، ص۲۸۵
- ↑ نیز رجوع کنید به همان، ج ۱۳، ص۲۸۵، پانویس ۳
- ↑ رجوع کنید به ذیب، ص۳۸
- ↑ د. اسلام، ذیل «ختان»
- ↑ د. اسلام، ذیل «ختان»
- ↑ رجوع کنید به د. اسلام، همانجا؛ نیز درباره تشریفات ختنه در برخی دیگر از مناطق افریقا و شرق آسیا رجوع کنید به همانجا
- ↑ محمد اخضر، ص۲۰۲۱
- ↑ رجوع کنید به پولاک، ص۱۴۰
- ↑ هانری ماسه، ج ۱، ص۵۱۵۳
- ↑ رجوع کنید به پاینده، ص۳۶۳۷
- ↑ همایونی، ص۴۲۲۴۲۳، ۴۸۹۴۹۰
- ↑ رجوع کنید به خضرسلیمان، ص۱۱۵۱۱۸
- ↑ رجوع کنید به شکورزاده، ص۱۶۰۱۶۷؛ ماسه، همانجا
- ↑ رجوع کنید به دهخدا، ذیل واژه؛ فرهنگ بزرگ سخن، ذیل «ختنه نکرده»
- ↑ رجوع کنید به ابن قیم جوزیه، ص۱۴۷
- ↑ میدانی، ج ۱، ص۱۸۸
- ↑ دهخدا؛ فرهنگ بزرگ سخن، ذیل «ختنه سوران»
- ↑ شکورزاده، ص۱۵۹، پانویس ۳
- ↑ رجوع کنید به تلعفری، ص۱۱۵
- ↑ رجوع کنید به شکورزاده، ص۱۶۸۱۶۹؛ پاینده، ص۳۸؛ همایونی، ص۴۲۳