هفتآسمان، واژهای در قرآن که بر وجود آسمانهای هفتگانه دلالت میکند. ادیان دیگر همچون یهود و مسیحیت هم از هفتآسمان سخن گفتهاند. این مفهوم هفت بار بهصورت صریح در قرآن بهکار رفته است و مسلمانان دیدگاههای مختلفی در خصوص مراد قرآن از آن مطرح کردهاند. در روایات از وجود زمینهای هفتگانه هم سخن به میان آمده است.
برطبق آیات قرآن آفرینش آسمانهای هفتگانه به صورت تدریجی و در شش روز روی داده است. مطابق روایتی از امام باقر(ع)، منظور از ملکوت آسمانها که به گفته قرآن به حضرت ابراهیم نشان داده شده، آسمانها و زمینهای هفتگانه و مخلوقات موجود در آنها است. بنا بر روایات مربوط به معراج پیامبر، وی در واقعه معراج، به آسمانها صعود کرده و تا آسمان هفتم بالا رفته است.
هفتآسمان در ادیان
در ادیانی چون یهود و مسیحیت و اسلام از آسمانهای هفتگانه سخن به میان آمده است.[۱] قرآن هفت بار به صورت صریح و دو بار بهکنایه از آسمانهای هفتگانه یاد کرده است؛[۲] از جمله در سورههای بقره (آیه ۲۹)، ٰٰٰٰاِسراء (آیه ۴۴)، مؤمنون (آیه ۸۶)، فُصِّلَت (آیه ۱۲)، مُلْك (آیه ۳)، نوح(آیه ۱۵) و طلاق (آیه ۱۲). در سوره مؤمنون آمده است: «قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» (بگو: پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ كيست؟)[۳]
زمینهای هفتگانه
برخلاف واژه «سَماء» (آسمان) که در قرآن به صورت جمع و همراه با عدد هفت هم به کار رفته است، واژه «ارض» (زمین) تنها به صورت مفرد آمده است و به تعداد آن تصریح نشده است. برخی گفتهاند آیه «اللَّـهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ»(خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها زمين آفريد)،[۴] دلالت میکند که از منظر قرآن زمینها نیز هفت تا هستند.[۵] در روایات تصریح شده که شمار زمینها هفت است.[۶] ازجمله در ذکری که بر اساس برخی روایات و نیز بر طبق کتابهای توضیح المسائل خواندن آن در قنوت، مستحب است، عبارت «الاَرَضینَ السَّبع» (زمینهای هفتگانه) آمده است.[۷]
دیدگاههای مسلمانان
بحث از اینکه مراد از آسمانهای هفتگانه چیست، پیشینه ای طولانی میان مسلمانان دارد.[۸] عالمان مسلمان دیدگاههای فراوان و متنوعی درباره آن مطرح کردهاند.[۹] برخی از آنها کوشیدهاند مسئله هفتآسمان را با نظریههای علمی زمان خود هماهنگ کنند.[۱۰] برخی از نظریهها عبارتند از:
- شمار آسمانها نُه تا است و کرسی و عرش آسمانهای هشتم و نهماند. علامه مجلسی و ملاهادی سبزواری چنین نظری داشتهاند. این نظریه به منظور هماهنگکردن مسئله هفتآسمان با نظریه افلاک نهگانه بطلمیوس مطرح شد.[۱۱]
- هفتآسمان همان سیارات هفتگانه است. زمانی که این نظریه ارائه شد، هنوز اورانوس و نپتون و پلوتو (پلوتون) کشف نشده بود. این نظریه دیدگاه فخر رازی بود.[۱۲]
- هفتآسمان مدارهای سیارات هفتگانهاند.[۱۳]
- هفتآسمان مادی هستند؛ اما همه سیارات، ستارگان و کهکشانها آسمان اولاند و شش آسمان دیگر خارج از دسترس دانش بشری است. ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه این نظریه را پذیرفته است.[۱۴]
- مراد از هفتآسمان آسمانهای جسمانی است که قرآن فقط آسمان دنیا را توصیف کرده و درباره شش آسمان دیگر چیزی نگفته است.[۱۵] ولی در قرآن هفت آسمان معنوی نیز بیان شده که قوانین حاکم بر آن قوانین غیر مادی است و ناظر به مراتب ملائکه است.[۱۶] این دیدگاه را علامه طباطبایی در المیزان مطرح کرده است. وی همچنین تصریح دارد که در تعداد از آیات قرآن کلمه سماء به معنایی معنوی و غیرمادی به کار رفته و به مراتب قُرب اشاره دارد.[۱۷]
- عدد هفت در قرآن در زمینه آسمانها به معنای کثرت به کار رفته است. بنابراین مراد قرآن از هفتآسمان وجود آسمانهای بسیار است.[۱۸]
- مراد از هفتآسمان آسمانهای مادی است که به گفته قرآن در آغاز یکی بوده و از گاز (به تعبیر قرآن از دخان) پدید آمده است.[۱۹]
آفرینش هفتآسمان در شش روز
در هفت آیه از قرآن بیان شده است که خداوند آسمانها و زمین را در شش روز آفریده است.[۲۰] در سوره ق آمده است: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما في سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ»[۲۱] (و در حقيقت، آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم).[۲۲]
بنا بر روایتی، امام باقر(ع) این پرسش را مطرح کرده است که هنگامی که هنوز آسمانها خلق نشدهاند، زمانی هم وجود نداشته است. چگونه است که خداوند میگوید آنها را در شش روز آفریده است؟ سپس پاسخ داده است که آسمانی به نام «فلک اَعلیٰ» وجود دارد که زمان برپایه آن بیان شده است.[۲۳]
علت آفرینش تدریجی
برطبق حدیثی از امام رضا(ع) خداوند قدرت آفرینش آنی آسمانها و زمین را داشته است؛ علت خلقت تدریجی این بوده است که فرشتگان آفرینش تکتک موجودات را به ترتیب ببینند و از حدوث آنها بر وجود خدا استدلال کنند.[۲۴]
ساکنان هفتآسمان
بنابر روایات، در هریک از آسمانهای هفتگانه موجوداتی همچون فرشتگان و برخی از پیامبران زندگی میکنند. برای مثال طبق حدیثی که در تفسیر قمی درباره معراج پیامبر آمده است، حضرت آدم و برخی از فرشتگان از جمله ملک الموت در آسمان اول، حضرت یحیی و حضرت عیسی در آسمان دوم، یوسف در آسمان سوم، حضرت ادریس در آسمان چهارم، هارون بن عمران در آسمان پنجم و موسی بن عمران در آسمان ششم زندگی میکنند.[۲۵]
صعود پیامبر به هفتآسمان
کتابهای حدیثی شیعه و سنی، به صورت متواتر نقل کردهاند که پیامبر در واقعهای به نام معراج به آسمانها صعود کرده و تا آسمان هفتم بالا رفته است.[۲۶] قرآن نیز در دو سوره اسراء و نجم، به آن اشاره کرده است.[۲۷] در معراج میان پیامبر و خداوند گفتگویی درگرفته است که به حدیث معراج شهرت دارد و در کتاب ارشاد القلوب آمده است.[۲۸]
هفتآسمان و کرسی الهی
ریاض السالکین به نقل از منابع روایی اهل سنت نوشته است: پیامبر(ص) نسبت هفتآسمان و کُرسی را در بزرگی مانند حلقهای در بیابان دانسته است.[۲۹]
ملکوت آسمانها و زمین
قرآن در آیه ۷۵ سوره انعام از نشاندادن ملکوت آسمانها و زمین به حضرت ابراهیم(ع) سخن گفته است. روایات مراد آیه را از آسمانها همان هفتآسمان دانستهاند. بنا بر حدیثی از امام باقر(ع)، منظور آیه این است که خداوند آسمانها و زمینهای هفتگانه و مخلوقات موجود در آنها را به حضرت ابراهیم نشان داده است. طبق این روایت، این اتفاق برای پیامبر اکرم(ص) و ائمه هم روی داده است.[۳۰]
در ادبیات
پانویس
- ↑ رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۲۶، ۱۲۷.
- ↑ رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۲۶.
- ↑ سوره مؤمنون، آیه ۸۶، ترجمه فولادوند.
- ↑ سوره طلاق، آیه ۱۲، ترجمه فولادوند.
- ↑ نک مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۲۶۰.
- ↑ نگاه کنید به عروسی هویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۷۳۴.
- ↑ طوسی، المصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص ۲۰۰و ۳۹؛ توضیح المسائل مراجع، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۷۷۱.
- ↑ رضایی صفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن،۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۲۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۶۶.
- ↑ مصباح یزدی، معارف قرآن، ۱۳۷۸ش، ص۲۳۱.
- ↑ رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۲۷، ۱۲۸.
- ↑ رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۲۸، ۱۲۹.
- ↑ رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۲۹.
- ↑ نک مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۳۶۹-۳۷۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۳۷۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۲۴۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۶۶، ۱۶۷.
- ↑ مصباح یزدی، معارف قرآن، ۱۳۷۸ش، ص۲۳۵.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۵۴، سوره یونس، آیه ۳، سورهود، آیه ۷، سوره فرقان، آیه ۵۹، سوره سجد۰، آیه ۴، سوره ق، آیه ۳۸، سوره حدید، آیه ۴.
- ↑ سوره ق، آیه ۳۸.
- ↑ ترجمه فولادوند.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۰۴.
- ↑ فیض کاشانی، نوادر الاخبار، ۱۳۷۱ش، ص۸۵، ۸۶.
- ↑ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۳-۱۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۰۹.
- ↑ نک: سوره اسراء، آیه ۱؛ نجم، آیه ۸-۱۸.
- ↑ نک دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۹تا۲۰۶؛ مصباح یزدی، راهیان کوی دوست، ۱۳۷۹ش.
- ↑ سیدعلیخان کبیر، رياض السالكين، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۳۴۹.
- ↑ عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۷۳۴.
- ↑ عطار، دیوان عطار، نشر آدینه سبز.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- توضیح المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- رضايی اصفهانی، محمدعلی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رشت، کتاب مبین، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
- عروسى حويزى، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلين، تحقیق و تصحیح سیدهاشم رسولى محلاتى، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، المصباح المتهجد، بيروت، مؤسسة فقه الشيعة، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
- فيض كاشانى، محمدمحسن بن شاهمرتضى، تفسیر الصافی، تحقیق و تصحیح حسین اعلمی، تهران، مكتبه الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
- فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، نوادر الأخبار فيما يتعلق بأصول الدين، تحقیق و تصحیح مهدی انصاری قمی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- كبير، مدنی شیرازی، سيدعلىخان بن احمد، ریاض السالكین فی شرح صحیفة سید الساجدين، تحقیق محسن حسینی امینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- مصباح یزدی، محمدتقی، راهیان کوی دوست؛ شرح حدیث معراج، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۹ش.
- مصباح يزدى، محمدتقى، معارف قرآن، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، ۱۳۷۸ش.
- مكارم شيرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.