اخفاء

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از اخفای نون)

اِخفاء اصطلاحی در علم تجوید و به معنای مخفی‌داشتن یک حرف ساکن در حرف بعدی خود با باقی ماند‌ن غُنّه آن حرف است. کیفیت انجام اخفاء را حالتی بین اظهار و ادغام توصیف کرده‌اند. هنگام اخفاء باید زبان به مَخرج حرف اخفاء نزدیک شود؛ بدون این که آن را تلفظ کند. به دلیل این که حرف نون و تنوین در نزد حروف پانزده‌گانه اخفاء، به معنای واقعی اخفاء می‌شوند، آن را اخفای حقیقی نامیده‌اند. حرف میم ساکن نیز در نزد حرف ب اخفاء می‌شود که به آن اخفای شَفَهی اطلاق شده است.

علمای این فن، برای حرکات و إعراب کلمات نیز صفت اخفاء قائل شده‌اند. اخفای حرکت ضَمّه در واژه لاتأمَنّا در سوره یوسف از جمله این موارد به شمار آمده است. عمل اخفای ضمه در این کلمه را اِشمام نامیده‌اند.

توصیف اخفاء و چگونگی آن

اخفاء از اصطلاحات علم تجوید به معنای مخفی ساختن یک حرف در حرف بعد از خود دانسته شده است؛ بدین صورت که حرف ساکن بین حالت ادغام و اظهار تلفظ می‌گردد.[۱] در این حالت حرف اول در حرف دوم اخفاء شده، اصل حرف اول از بین می‌رود؛ اما صفت غُنّه آن باقی می‌ماند و از طریق بینی تلفظ می‌شود.[۲] به گفته علمای این فن، در اخفاء نباید زبان با دندان‌های ثنایای بالا برخورد کند؛ بلکه زبان باید به مخرج حرف اخفاء (حرف دوم) نزدیک شود تا در غنه، صدای حرف اخفاء شنیده شود.[۳]

اخفای حرف نون و تنوین

هنگامی که بعد از حرف نون ساکن یا تنوین، حروف (ص، ذ، ث، ک، ج، ش، ق، س، د، ط، ز، ف، ت، ض، ظ) قرار بگیرند، نون و تنوین اخفاء می‌شوند.[۴] در بیان علت اخفاء شدن نون و تنوین در نزد این ۱۵حرف، گفته‌اند که مخرج این حروف به اندازه مخرج حروف ادغام به نون نزدیک نیست تا ادغام صورت بگیرد و نیز به اندازه مخرج حروف اظهار دور نیستند تا اظهار صورت بگیرد. ازاین‌رو به حالتی میان اظهار و ادغام تلفظ می‌شود.[۵]

در زمان انجام اخفاء، ذات حرف نون یا تنوین از بین می‌رود ولی وصف آن یعنی غُنّه، باقی می‌ماند و مَخرج تلفظ آن از زبان به خَیشوم منتقل می‌شود.[۶] برخی متعقدند که مخرج تلفظ به خیشوم منتقل نمی‌شود؛ بلکه مخرج نون و تنوین به مخرج حرفی که بعد از آن قرار گرفته است و به خاطر وجود آن اخفاء شده است، نزدیک می‌شود.[۷]

به دلیل این که مخرج سه حرف ط، د، ت، نسبت به دیگر حروف، به مخرج نون نزدیک‌تر است، حرف نون یا تنوین دچار اخفای بیشتری می‌شوند؛ بدین معنا که با غنه کمتری تلفظ می‌شوند.[۸] دو حرف ق و ک دورترین مخرج را نسبت به نون و تنوین دارند؛ ازاین‌رو در آنها اخفای کمتری صورت گرفته و با غنه بیشتری تلفظ می‌شود.[۹] میزان اخفای حروف باقی‌مانده در حد متوسط دانسته شده است.[۱۰] هنگامی که اخفا در نزد حروف (ص، ض، ط، ظ، ق) باشد، غنه تفخیم شده و با غلظت تلفظ می‌شود.[۱۱]

به دلیل این که در حرف نون و تنوین، اخفاء به معنای واقعی خود محقق می‌شود، آن را اخفای حقیقی نامیده‌اند.[۱۲]

اخفای حرف میم

اگر بعد از حرف میم ساکن، حرف ب قرار بگیرد، این حرف در حرف بعد خود اخفاء می‌شود.[۱۳] هم‌مخرج بودن حرف میم و ب و سخت بودن اظهار و یا ادغام این دو حرف، علت اخفاء شدن حرف میم عنوان شده است.[۱۴] به این نوع از اخفاء، اخفای شَفَهی گفته می‌شود؛ زیرا هم حرف میم و هم حرف ب توسط لب‌ها تلفظ می‌گردد.[۱۵] گفته می‌شود که علمای سابقِ علم قرائت، اجماع داشته‌اند که اخفای شفهی باید با صفت اِطباق همراه باشد و لب‌ها بر روی هم قرار بگیرند.[۱۶] عَوَض ابراهیم، محقق علوم قرآنی بر این باور است که لزوم بازماندن لب‌ها به مقدار بسیار کم هنگام تلفظ حرف میم در حالت اخفاء، توسط قاریان مشهور مصری ترویج گردیده است.[۱۷]

اخفای حرکات

علمای علم تجوید علاوه بر اخفای حروف، از اخفای حرکات و إعراب نیز سخن به میان آورده‌اند. اخفای در حرکت آن است که آن حرکت به صورت ناقص تلفظ می‌شود؛ مانند اخفای حرکت ضَمّه در واژه لاتَأمَنّا در سوره یوسف.[۱۸] اصل این کلمه را لاتَأمَنُنا دانسته‌اند که حرف نون اول در حرف نون دوم ادغام شده و حرکت ضمه آن حذف شده است.[۱۹] در این حالت برای اشاره به حرکت حذف شده، لب‌ها به نشانه ضمهٔ حذف‌شده، جمع می‌شود؛ بدون این که صدای ضمه شنیده شود و در تلفظ کلمه تغییری ایجاد شود.[۲۰] این نوع ادا را اِشمام نامیده‌اند.[۲۱]

پانویس

  1. قاری، قواعد التجوید، ۱۴۲۲ق، ص۸۹؛ جمعیة المعارف الاسلامیة الثقافیه، تجوید القرآن الکریم، ۱۴۳۱ق، ص۶۱.
  2. جرمی، معجم علوم القرآن، ۱۴۲۲ق، ص۱۶.
  3. عبد، المیزان فی احکام تجوید القرآن، ۲۰۰۵م، ص۱۲۰.
  4. جمعیة المعارف الاسلامیة الثقافیه، تجوید القرآن الکریم، ۱۴۳۱ق، ص۶۱.
  5. جریسی، نهایة القول المفید، ۱۴۲۴ق، ص۱۲۵.
  6. جریسی، نهایة القول المفید، ۱۴۲۴ق، ص۱۲۵.
  7. جرمی، معجم علوم القرآن، ۱۴۲۲ق، ص۱۸.
  8. جریسی، نهایة القول المفید، ۱۴۲۴ق، ص۱۲۵.
  9. جریسی، نهایة القول المفید، ۱۴۲۴ق، ص۱۲۵.
  10. جریسی، نهایة القول المفید، ۱۴۲۴ق، ص۱۲۵.
  11. غوثانی، علم‌التجوید، ۱۴۲۵ق، ص۳۷.
  12. جرمی، معجم علوم القرآن، ۱۴۲۲ق، ص۱۶.
  13. قاری، قواعد التجوید، ۱۴۲۲ق، ص۹۲.
  14. جرمی، معجم علوم القرآن، ۱۴۲۲ق، ص۱۸.
  15. جریسی، نهایة القول المفید، ۱۴۲۴ق، ص۱۲۶.
  16. بقری، غنیةالطالبین، ۲۰۰۷م، ص۹۲.
  17. بقری، غنیةالطالبین، ۲۰۰۷م، ص۹۷-۹۹.
  18. جریسی، نهایة القول المفید، ۱۴۲۴ق، ص۱۲۷.
  19. ابوشامه، ابرزالمعانی، دار الکتب العلمیه، ص۵۳۱.
  20. ابوشامه، ابرزالمعانی، دار الکتب العلمیه، ص۵۳۱-۵۳۲.
  21. ابوشامه، ابرزالمعانی، دار الکتب العلمیه، ص۵۳۲.

منابع

  • ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل، ابراز المعانی من حرز الامانی فی القراءات السبع، به تحقیق عوض ابراهیم عطوه، بیروت، دار الکتب العلمیه، بی‌تا.
  • بقری، محمد بن عمر، غنیة الطالبین فی تجوید کلام رب العالمین، جیزه، مکتبة اولاد الشیخ للتراث، ۲۰۰۷م.
  • جرمی، ابراهیم، معجم علوم القرآن، دمشق، دار القلم، ۱۴۲۲ق.
  • جریسی، محمد مکی نصر، نهایة القول المفید فی علم تجوید القرآن المجید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
  • جمعیة المعارف الاسلامیة الثقافیه، تجوید القرآن الکریم، بیروت، جمعیة المعارف الاسلامیة الثقافیه، ۱۴۳۱ق.
  • عبد، فریال زکریا، المیزان فی احکام تجوید القرآن، قاهره، دارالایمان، ۲۰۰۵م.
  • غوثانی، یحیی، علم‌التجوید، دمشق، دار الغوثانی للدراسات القرآنیه، ۱۴۲۵ق.
  • قاری، عبدالعزیز بن عبدالفتاح، قواعد التجوید علی روایة حفص عن عاصم بن ابی‌النجود، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۴۲۲ق.