سریه عبدالله بن جَحش یا سریه نخله سریهای به فرماندهی عبدالله بن جحش در سال دوم هجری بود. پیامبر اسلام، عبدالله و یارانش را برای زیرنظر داشتن قریش و جمعآوری اطلاعات آنها فرستاد. اما آنها در ماه حرام، به کاروان قریش حمله کرده، یک نفر را کشتند و دو نفر را اسیر گرفتند.
زمان | سال دوم هجری قمری |
---|---|
مکان | نخله؛ منطقهای در نزدیکی مکه |
فرماندهان | |
فرماندهان جنگ | عبدالله بن جحش |
نیروها | |
۸ یا ۱۱ نفر از مهاجران قریش | |
خسارات | یک کشته و دو اسیر |
از آنجا که این حمله در ماه حرام بود، مورد اعتراض و طعنه مشرکان قرار گرفت. پیامبر نیز به عبدالله و یارانش یادآور شد که به جنگ در ماه حرام دستور نداده بود. در نهایت خداوند آیه ۲۱۷ سوره بقره را نازل کرد. خداوند در این آیه، قتال در ماه حرام را گناهی بزرگ برمیشمرد، با این حال اعلام میدارد که کفر به خداوند و اخراج مسلمانان از مکه گناه بزرگتری است و فتنه بزرگتر از قتل است. پس از نزول این آیه پیامبر اموال غنیمتی را قبول کرد و دو اسیر را در مقابل گرفتن فدیه، آزاد نمود.
عبدالله بن جحش
پدر عبدالله، جَحش بن رِئاب و مادرش اُمَیمَة دختر عبدالمطلب و عمه پیامبر اسلام بود.[۱] عبدالله از اولین افرادی بود (سابقون) که مسلمان شد.[۲] او از مهاجرین به حبشه بود[۲] و خواهرش زینب همسر پیامبر اسلام بود.[۳] عبدالله در جنگ بدر و جنگ احد حضور داشت[۴] و در جنگ احد شهید شد و بدنش مثله گردید.[۵]
اعزام عبدالله و یارانش
در ماه رجب[۶] یا جمادی الثانی[۷] سال دوم پس از هجرت،[۸] پیامبر اسلام افرادی را به فرماندهی عبدالله بن جحش به مأموریت فرستاد.[۷]
کتابهای تاریخی یاران عبدالله را هشت نفر[۹] یا یازده نفر[۱۰] دانستهاند که همه از مهاجرین بودند.[۹] به این سریه، سریه نخله نیز گفته میشود.[۱۱]
پیامبر در زمان فرستادن این افراد دستور خود را در نامهای به عبدالله داد و دستور داد با افرادش حرکت کند و پس از دو روز نامه را باز کند.[۱۲] محققان احتمال دادهاند که دستور به باز کردن نامه پس از دو روز، به این جهت بوده که دشمنان از مضمون نامه اطلاع نیابند.[۱۳]
عبدالله و یارانش پس از دو روز، نامه را خواندند. عبدالله بنابه دستور پیامبر به جهت خطری که وجود داشت به افرادش اختیار داد که میتوانند در ماموریت شرکت نکنند و بازگردند؛ اما همه آنها در ماموریت شرکت کرده و هیچ کدام باز نگشتند.[۱۴]
متن دستور پیامبر
براساس منابع تاریخی پیامبر به عبدالله و یارانش دستور داد به سرزمین نخله [یادداشت ۱] بروند. در آنجا مراقب قریش باشند و اخبار آنها را جمعآوری کرده و به پیامبر برسانند.[۱۶]
جنگ در ماه حرام
عبدالله و یارانش در سرزمین نخله به کاروان کوچکی از قریش برخورد کردند که اموال قریش را با خود داشت.[۱۷] میان افراد عبدالله در مورد اینکه به کاروان حمله کنند یا خیر، اختلاف شد؛ زیرا این حمله در ماه حرام بود و اگر صبر میکردند تا ماه حرام تمام شود، دیگر دسترسی به کاروان نداشتند.[۱۸]
در نهایت تصمیم به حمله گرفته شد. در این حمله یکی از مشرکان کشته،[۱۹] دو نفر اسیر و اموال به غنیمت گرفته شد.[۸] برخی مورخان معتقدند این غنیمت، اولین غنیمت در اسلام، آن کشته، اولین کشته توسط مسلمانان و آن دو اسیر، اولین اسیران در دست مسلمانان بودهاند.[۲۰]
اکثر مورخان این حمله و درگیری را در ماه رجب که ماه حرام میباشد، دانستهاند.[۱۹] برخی معتقدند این واقعه در ابتدای ماه رجب بوده[۲۱] و برخی معتقدند در آخرین روز ماه رجب بوده است.[۲۲] البته برخی این واقعه را در غیر ماه حرام دانستهاند.[۱۹]
ناراحتی پیامبر و نزول آیه قرآن
از سنتهاى عرب پیش از اسلام، احترام گذاشتن به چهار ماه رجب، ذىالقعده، ذىالحجه و محرم بود كه در این ماهها، به هیچ جنگ و کشتاری نمیپرداختند.[۲۳] اسلام نیز این سنت را تأیید كرد.[۲۴]
درگیری عبدالله و افرادش با مشرکان مکه در ماه حرام، مورد اعتراض و طعنه مشرکان واقع شد.[۲۵] مشرکان میگفتند محمد(ص) گمان میکند که از خداوند تبعیت میکند؛ در حالی که اولین فردی است که حرمت ماه حرام را نگه نداشته و فردی از ما را کشته است.[۲۱] البته مسلمانانی که هنوز در مکه بودند در پاسخ به مشرکان، این درگیری را در شعبان میدانستند.[۲۶]
زمانی که عبدالله و یارانش دو اسیر و اموال را نزد پیامبر(ص) آوردند، پیامبر بدانها گفت که به خداوند سوگند دستور به جنگ در ماه حرام نداده بودم. پیامبر اعتنایی به اموال و اسراء نکرد و چیزی نگرفت.[۲۷]
مسلمانان از پیامبر سؤال کردند که آیا قتال در ماه حرام، حلال است؟ خداوند آیه ۲۱۷ سوره بقره را نازل کرد.[۲۸] خداوند در این آیه، قتال در ماه حرام را گناهی بزرگ برمیشمرد؛ با این حال اعلان میدارد که کفر به خداوند و اخراج مسلمانان از مکه گناه بزرگتری است و فتنه بزرگتر از قتل است.[۲۹] پس از نزول این آیه پیامبر اموال غنیمتی را قبول کرد و دو اسیر را در مقابل گرفتن فدیه آزاد کرد.[۳۰]
پانویس
- ↑ ابنسعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۶۵.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۸۷۷.
- ↑ ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۹۰.
- ↑ ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۹۱.
- ↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۸۹.
- ↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۹۱.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ابن اثیر، الكامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۱۳.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۱۲.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۴۹.
- ↑ ابن اثیر، الكامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۱۳.
- ↑ واقدی، المغازى، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۳.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفة، ج۱، ص۶۰۱.
- ↑ مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۵، ص۲۲۷.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۴۹.
- ↑ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۷۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفة، ج۱، ص۶۰۲؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۴۹.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۱۱.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۷.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ ابن عبدالبر، الاستیعاب،۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۳.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، بورسعید، ج۴، ص۱۸۳.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۵۱.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۱۱.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۴۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۱.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۱۴.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفة، ج۱، ص۶۰۴.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۹.
- ↑ واحدی، أسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۷۰.
- ↑ سوره بقره، آیه۲۱۷.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، دارالمعرفة، ج۱، ص۶۰۴.
یادداشت
منابع
- ابناثیر، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
- ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵ق.
- ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ابنسعد، الطبقات الكبرى، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالكتب العلمیة ۱۴۱۰ق،
- ابنعبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: ابراهیم شلبی، عبدالحفیظ، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بیتا.
- بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوة، تحقیق: عبدالمعطی قلعجی، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق: محمد أبوالفضل، ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درسهایى از قرآن، ۱۳۸۳ش.
- مرتضی عاملی، جعفر، الصحیح من سیره النبی الاعظم، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۵ش.
- مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مكتبة الثقافة الدینیة، بى تا.
- مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع، تحقیق: محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامی، ۱۳۷۴ش.
- واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.