دربند

از ویکی شیعه
دربند
(باب الابواب)
اطلاعات کلی
کشورروسیه
مساحت۷۰ کیلومتر مربع
جمعیت کل۱۱۹،۲۰۰ (سال ۲۰۱۰)
اطلاعات تاریخی
پیشینه تشیعصفویه
اماکن
مساجدمسجد جامع یا مسجد شیعی


دربند، مهمترین شهر شیعه‌نشین داغستان روسیه و دروازه ورود اسلام به قفقاز است که در غرب دریای خزر و در ۲۶۱ کیلومتری شمال شهر باکو واقع شده و در دوره اسلامی، باب الابواب خوانده می‌شده است. دربند در گذشته بخشی از ایران بوده است که بر اساس قرارداد گلستان (۳ آبان ۱۱۹۲ برابر با ۲۵ اکتبر ۱۸۱۳م) از این کشور جدا شد و به روسیه پیوست.[۱] حدود ۵۰،۰۰۰ شیعه در این شهر زندگی می‌کنند. محمد تقی قمری دربندی و آقا دربندی از این شهر برخاسته‌اند.

نام‌ها

چون دربند در دهانه دره‌های رشته کوه‌های قفقاز، دیوارها و قلعه‌هایی از جمله مدینه باب قرار داشت، به آن باب الابواب نیز گفته‌اند[۲] کتزیاس، جغرافیانویس یونانی، آن را دروازة خزر ضبط کرده است. بنابر مطالب تاریخ آغوان، به آن دروازة هونها گفته‌اند[۳] ظاهراً این نام گذاری به لحاظ هجوم اقوام خزر و هونها از آنجا (باب) به بلاد قفقاز بوده است. به نوشتة مارکوارت به یونانی به آن چور و به ارمنی چول می‌گفته‌اند.[۴] در منابع ساسانی، باب را دربند نوشته‌اند.[۵]

در دورة اسلامی، دربند را با نام‌های «الباب» و «الابواب»[۶]؛ «باب»[۷]؛ «باب الابواب»[۸]؛ «دربند خزران»[۹]؛ «دربند شیروان»[۱۰]؛ «دربند خزر» و «دربند خزران»[۱۱]؛ و «باب الحدید»[۱۲] ضبط کرده‌اند. ظاهراً «دمورقاپی» نام ترکی ـ مغولی آن است که حمداللّه مستوفی از آن یاد کرده است.[۱۳]

تاریخ بنا

از تاریخ بنای باب الابواب تا پیش از روی کار آمدن ساسانیان، اطلاع چندانی در دست نیست، به نوشتة لِوُند ارمنی، سپاهیان مسلمان در زمان خلافت سلیمان بن عبدالملک(حک. ۹۶ـ۹۹)، در باب، کتیبه‌ای یافتند که براساس آن شهر در دورة امپراتور مارکیانوس (حک.۴۵۰ـ۴۵۷ م) همزمان با سلطنت یزدگرد دوم بنا شده است.[۱۴]

یزدگرد هنگام جنگ با هونها و کیداریان و دیگر قبایل چادرنشین شمال، در ناحیة باب و ابواب با خشت و گل دیواری ساخت[۱۵] بارتولد به نقل از دربند نامه، می‌نویسد: یزدگرد نخستین شاهی بود که دیوار دربند را تعمیر کرد و اسکندر پیش از او این دیوار را ساخته بود[۱۶] به نوشتة گردیزی، یزدگردبن بهرام آن را میان ارمنیه و خزر تا باب الابواب احداث کرده بود که در زمان حیات او به اتمام نرسید و قباد آن را به پایان رساند[۱۷] حمزة اصفهانی، بنای باب الابواب را به انوشیروان (خسرو اول) نسبت داده است[۱۸] به قول دیگر، خسرو اول، شهر معروف به باب و ابواب را با حصار ساخت و بسیاری از اقوام و ملوک رادر آنجا سکونت داد.[۱۹]

ظهیرالدین مرعشی بنای دیوار دربند را از انوشیروان نمی‌داند؛ بلکه به نرسی پسر جاماسب، که حدود سیزده سال در نواحی دربند جنگ می‌کرد و همة آن منطقه را آرام کرده بود، نسبت می‌دهد[۲۰]

تاریخ دوره اسلامی

درهم اسلامی ضرب شده در دوره اموی در دربند

در ۲۲ق، سپاهیان اسلام حملة خود را به دربند آغاز کردند. دراین سال خلیفه دوم، سراقة بن عمرو را به باب روانه کرد. سپس عبدالرحمان بن ربیعه، حذیفة بن اُسید غفاری و بکیربن عبداللّه لیثی را به یاری او فرستاد.[۲۱]

در ۲۵ق، خلیفه سوم، سلمان بن ربیعة باهلی را به ارمنستان فرستاد. او با پادشاه شروان، دیگر ملوک آن سامان، مردم مسقط، شابران و شهرِ باب صلح کرد[۲۲] در ۳۰ق، حذیفه از جنگ ری به یاری عبدالرحمان بن ربیعه به باب رفت[۲۳] در ۳۲، عثمان به سعید بن عاص دستور داد، تا سلمان بن ربیعه را بر سرحدات باب بگمارد و به جنگ بلنجر بفرستد[۲۴]

در ۱۰۴ق، درزمان خلافت یزید بن عبدالملک، خزرها باب الابواب را تصرف کردند. پس از آن جراح بن عبداللّه حکمی باب را فتح کرد و برخزرها پیروز شد[۲۵] در ۱۱۴، مسلمة بن عبدالملک بابُ الابواب را به پادگان جنگی تبدیل کرد[۲۶] مسلمة بن عبدالملک، ۰۰۰، ۲۴ تن سپاه شامی را در باب مستقر کرداین سپاه از اعراب دمشق، حمص، مردم شام و جزیره بود[۲۷] از آن هنگام به بعد اعراب در آنجا ساکن شدند.[۲۸]

در ۲۵۵ق، در زمان مهتدی، گروهی از موالی بنی سُلَیم به منطقة مرزی باب آمدند و یکی از آنان به نام هاشم بن سراقه به امارت باب رسید و حکومت هاشمیان باب را پایه‌ریزی کرد[۲۹]

به نوشتة مسعودی، در قرن چهارم، یکی از مسلمانان به نام محمدبن یزید که خاندان او از زمان مسلمة بن عبدالملک در باب سکونت اختیار کرده بودند و نیای خود را به هشام[۳۰]، می‌رسانید بالقب شروانشاه در باب حکومت می‌کرد[۳۱] در ۳۴۲ هنگامی که سالار مرزبان بن محمّد بر آذربایجان فرمان می‌راند گروهی در باب الابواب بر مرزبان قیام کردند، و مرزبان به جنگ آنان شتافت[۳۲] در ۳۴۴، سراسر مناطق باب و شروان در تسلط مرزبان بن محمد سلاّر (سالار) بود[۳۳] در ۳۵۷ سلاّ ر ابراهیم بن مرزبان در لشکرکشی به شروان، پیرامونِ باب را غارت کرد.[۳۴]

در ۴۶۰ سلطان الب ارسلان سلجوقی وقتی به آذربایجان رسید، پرده‌دار خود شاوتکین را با سپاهی به باب فرستاد و او اغلب بن علی امیر باب را که نزد شروانشاه زندانی بود آزاد کرد و باز به حکومت آنجا گماشت.[۳۵]

در ۴۶۲، الب ارسلان غلام خود، یغمای ترک، را به باب فرستاد و او شهر و قلعة باب را به جنگ گشود.[۳۶]

مغولان پس از فتح آذربایجان و اران، دربند شروان را فتح کردند، اما قلعه‌ای که امیر باب در آن پناه گرفته بود گشوده نشد.[۳۷]

در ۶۱۹، شروانشاه رشید، امیر شروان و باب بود. او در جنگ با قپچاقها گریخت و آنان قلعة باب را تصرف کردند. شروانشاه رشید پس از رفتن قپچاقها، قلعة باب را به دست آورد و باقیماندة آنان را کشت. وقتی خبر تصرف باب به قپچاقها رسید، به باب بازگشتند و رشید در جنگ با آنان کشته شد.[۳۸]

ابوالفداء از باب الابواب به نام باب الحدید نام می‌برد[۳۹] ظاهراً از قرن هشتم، نام‌های باب الابواب و باب الحدید بتدریج حذف شد و شهر نام کهن خود، دربند را بازیافت. امروزه آثار دیوار و قلعه و بندبابُ الابواب هنوز در شهر دربند دیده می‌شود.

مسجد جامع دربند

آثار باستانی و مساجد

  • قلعۀ دربند یا نارین‌قلعه، از آثار جهانی یونسکو محسوب می‌گردد که در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی برای جلوگیری از ورود اقوام بربر به ایران ساخته شد.
  • مسجد جامع یا مسجد شیعی دربند از بزرگ‌ترین و زیباترین مساجد قفقاز است.
  • مسجد مناره، از قدیمی‌ترین مساجد قفقاز که در بافت قدیم شهر دربند واقع است.

شیعیان

از دوره‌ صفویه به بعد این شهر با وجود جمعیت آرانی، تاتی و شروانی به تشیع روی آورد و به مرور زمان، شمالی‌ترین شهر شیعه در قلمرو ایران گردید. اکثر مردم دربند مقلّد آیت‌الله فاضل لنکرانی و آیت‌الله خامنه‌ای هستند که کتاب‌های ایشان به زبان روسی در اختیار آنان قرار دارد. مراسمات شیعی در مسجد جامع این شهر برگزار می‌گردد.

شخصیت ها

میرزا محمد تقی قمری گلزار دربندی،(۱۲۳۵- ۱۳۰۹ق.) از شاعران و مرثیه سرایان دربند. وی اشعاری را در مدح و مرثیه اهل بیت و به ویژه امام حسین(ع) سروده است. قمری از روضة الشهداء کاشفی و حدیقة السعداء ملا محمد فضولی استفاده کرده است، وی از محتشم کاشانی، خواجوی کرمانی و منوچهری تأثیر پذیرفته است.

فاضل دربندی(متوفی۱۲۸۶ق) از واعظان شیعه در قرن سیزدهم قمری. او در حوزه علمیه نجف و کربلا دانش آموخت و در تهران اقامت گزید. مشهورترین اثر دربندی اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، درباره شهادت امام حسین(ع) است. وجود پاره‌ای مطالب ضعیف و بی‌اساس از اعتبار علمی این اثر کاسته است، و آن را مورد انتقاد قرار داده است.

پانویس

  1. متن کامل عهدنامه گلستان
  2. رجوع کنید به ابن خرداذبه، ص۱۲۳ـ۱۲۴
  3. رضا، ص۱۷، ۳۴
  4. مارکوارت، ص۱۰۱
  5. پیرنیا، ج۱، ص۱۸۳،۲۱۷
  6. ابن خرداذبه، ص۱۲۲،۱۷۳؛ قدامه، ص۲۲۷؛ ابن رسته، ص۱۴۸؛ مسعودی، ج۱، ص۶۰
  7. طبری، ج۶، ص۴۵۴
  8. ابن فقیه، ص۲۵؛ اصطخری، ص۲۱۹؛ ابن حوقل، ص۳۳۹؛ یاقوت حموی، ج۱، ص۴۳۷
  9. حدودالعالم، ص۱۶۴
  10. ابن اثیر، ج۱۲، ص۳۵۹،۳۸۴
  11. بکران، ص۱۶،۳۱
  12. ابوالفداء، ص۴۶۹
  13. حمدالله مستوفی، ص۲۰،۱۸۰
  14. مارکوارت، ص۱۰۵
  15. مسعودی، ج۱، ص۳۰۴؛ اصطخری، ص۱۸۴؛ کریستن سن، ص۳۱۱
  16. د. اسلام، ذیل «دربند»
  17. گردیزی، ص۲۸ـ۳۰
  18. حمزه اصفهانی، ص۵۱
  19. مسعودی، ج ۱، ص۲۱۰؛ گردیزی، ص۳۳
  20. مرعشی، ص۳۷ـ۳۸
  21. طبری، ج ۴، ص۱۵۵
  22. ابن اثیر، ج ۳، ص۸۵ـ۸۶
  23. طبری، ج۴، ص۲۸۱؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۱۱
  24. طبری، ج۴، ص۳۰۴ـ۳۰۵
  25. طبری، ج۷، ص۱۴؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۱۰ـ۱۱۱
  26. طبری، ج۷، ص۹۰؛ ابنِ اثیر، ج ۵، ص۱۷۸
  27. بلاذری، ص۲۹۱؛ بلعمی، ج ۲، ص۹۴۴
  28. مسعودی، ج۱، ص۲۱۱، ۲۲۷
  29. منجم باشی، ص۱۷
  30. منجم باشی، ص۴، هیثم
  31. مسعودی، ج ۱، ص۲۱۰
  32. ابن اثیر، ج۸، ص۵۰۱
  33. ابن حوقل، ص۳۵۴
  34. منجم باشی، ص۶
  35. منجم باشی، ص۲۶
  36. منجم باشی، ص۲۷
  37. ابن اثیر، ج۱۲، ص۳۵۹
  38. ابن اثیر، ج۱۲،، ص۴۰۶ـ ۴۰۸
  39. ابوالفداء، ص۴۶۹

منابع

  • ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/۱۹۶۵ـ۱۹۶۶؛
  • ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷؛
  • ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷؛
  • ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسة، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷؛
  • ابن فقیه، مختصرکتاب البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷؛
  • اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمة عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۹ش ؛
  • ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷؛
  • محمدبن نجیب بکران، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ش ؛
  • احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
  • محمدبن محمد بلعمی، تاریخنامة طبری، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۶ش ؛
  • حسن پیرنیا، ایران باستان، یا، تاریخ مفصّل ایران قدیم، تهران ۱۳۶۹ش ؛
  • حدودالعالم من المشرق الی المغرب، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش ؛
  • حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ش ؛
  • حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض والانبیاء، بیروت، بی‌تا.
  • بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ش ؛
  • عنایت الله رضا، آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز)، تهران ۱۳۶۰ش ؛
  • محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت.۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷.
  • قدامة بن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷؛
  • آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمة رشید یاسمی، تهران ۱۳۵۱ش ؛
  • عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۴۷ش ؛
  • ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد دارن، پطرزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
  • علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹؛
  • احمدبن لطف الله منجم باشی، فصول من تاریخ الباب و شروان، چاپ مینورسکی، کمبریج ۱۹۵۸؛
  • یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
  • احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، بی‌تا.

پیوند به بیرون