آیه ۵۱ سوره شوری
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | سوره شوری |
شماره آیه | ۵۱ |
جزء | ۲۵ |
اطلاعات محتوایی | |
شأن نزول | سؤال یهودیان از پیامبر درباره سخن گفتن او با خدا |
مکان نزول | مکه |
درباره | وحی |
آیات مرتبط | آیه ۳ سوره شوری |
آیه ۵۱ سوره شوریٰ به راههای ارتباط و سخن گفتن خدا با پیامبران(ع) و بندگانش اشاره دارد. طبق این آیه، خدا از طریق القای پیام خود به قلب پیامبران، ارسال وحی از ورای حجاب (رساندن صدا به گوش پيامبران) و فرستادن فرشته وحی با پیامبران سخن میگوید. القای به قلب، گاه در مورد اشخاص دیگری که مقام نبوت ندارند نیز صورت گرفته است؛ مانند مادر حضرت موسی، حضرت مریم.
درباره شأن نزول آیه ۵۱ سوره شوریٰ گفته شده، این آیه در پاسخ جمعى از یهود نازل شد که به پیامبر اسلام(ص) میگفتند اگر مانند موسی(ع) با خداوند سخن بگویی، به تو ایمان میآوریم. به نظر ناصر مکارم شیرازی، این آیه، پاسخ به افرادی است که به خاطر عدم آگاهی، ممکن است فکر کنند، پیامبران در هنگام وحی، خدا را دیده و با او سخن میگویند.
جوادی آملی، مفسر شیعه، درباره عبارت «أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» در این آیه، معتقد است صدایی -که موسیٰ(ع) در وادی طویٰ از درخت شنید- مادی و فیزیکی نبود؛ چراکه اگر چنین بود، این صدا از یک جهت میبود؛ اما بر طبق روایات، موسی(ع) از شش جهت صدا را میشنید؛ ولی احساس میکرد که از سمت درخت است. همچنین اگر این صدا مادی بود همه انسانها آن را میشنیدند در حالی که دیگران نمیتوانستند آن را بشنوند.
راههای ارتباط پیامبران با خداوند
سوره شوری، با مسئله وحى آغاز شده و با مسئله وحى پایان مى یابد.[۱] به گفته مفسران، آیه ۵۱ سوره شوری به راههای ارتباط و سخن گفتن خدا با پیامبران(ع) و بندگانش اشاره دارد[۲] که این راهها عبارتند از:
- القای به قلب[۳] یا وحیِ غیررسالی که در مورد بسیاری از انبیا بوده؛ مانند حضرت نوح[۴] و حضرت داوود(ع)،[۵] اما القای به قلب، گاهی در مورد اشخاص دیگری که مقام نبوت ندارند نیز صورت گرفته است؛ مانند مادر حضرت موسی، حضرت مریم، و حواریون عیسیٰ.[۶]
- ارسال وحی از پشت حجاب و به وسیله صدا به گوش پيامبر، به طوری که کسی جز او آن صدا را نمیشنود؛[۷] مانند حضرت موسی(ع) که در کوه طور سخن میگفت و پاسخ خدا را میشنید.[۸] برخى نیز ارتباط از پشت حجاب را شامل رؤیای صادقه مى دانند؛ چنانكه در مورد ابراهیم(ع) در دستور ذبح اسماعیل(ع) آمده است.[۹]
- از طریق فرستادن فرشتهای که پیام الهی را به پیامبران ابلاغ کند؛ مانند پیام آوردن جبرئیل برای حضرت محمد(ص).[۱۰]
همچنین امام علی(ع) در پاسخ به مردی که پرسید «در کتاب نازل شده از سوی خدا شک دارم»، آیه ۵۱ سوره شوریٰ را خواند. علی(ع) به روشهای نزول وحی بر پیامبر اشاره کرده و آنچه بر پیامبر(ص) نازل شده را همان کلام خداوند دانست.[۱۱]
الهام خدا بر قلب امامان معصوم(ع)
برخی اندیشمندان علم کلام با توجه به آیه ۵۱ سوره شوری، القا علم الهی به قلب امامان معصوم(ع) را از موارد رابطه معصوم با خدا دانستهاند و در روایات مختلف، علاوه بر وصیت، به دریافت علوم توسط امامان شیعه(ع) از طریق الهام (افکندن در قلب) و مانند آن نیز اشاره شده است.[۱۲] بنابر روایتی، امام صادق(ع) در پاسخ به شخصی که پرسید «امام از کجا پاسخ سؤالها را میداند؟»، فرمود به طور خاص بر قلب امام افکنده شده و یا توسط گوش شنیده میشود و گاهی نیز به هر دو شیوه است.[۱۳]
شأن نزول
درباره شأن نزول آیه ۵۱ سوره شوری گفته شده جمعى از یهود به پیامبر اسلام(ص) گفتند تو اگر پیامبرى چرا مانند موسی(ع) با خدا سخن نمى گویی؟ و به او نگاه نمىکنى؟ تا به تو ایمان بیاوریم. پیامبر در پاسخ فرمود موسى هرگز خدا را ندید که در این هنگام آیه ۵۱ شوری نازل شده و چگونگى ارتباط پیامبران را با خداوند تشریح کرد.[۱۴]
به نوشته تفسیر نمونه، این آیه، روح و حقیقت وحی را به صورت فشرده و دقیق منعکس کرده است. همچنین آیه ۵۱ شوری، پاسخ روشنی است به افرادی که به خاطر عدم آگاهی، ممکن است فکر کنند، پیامبران در هنگام وحی، خدا را دیده و با او سخن میگویند.[۱۵]
وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ
و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی میفرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی میکند؛ چرا که او بلندمقام و حکیم است.
سوره شوری: آیه ۵۱، ترجمه ناصر مکارم شیرازی
ارسال پیام خدا توسط فرشتگان به پیامبران
به نوشته مکارم شیرازی در ذیل تفسیر آیه ۵۱ سوره شوریٰ، بعضی معتقدند نزول وحی از طریق فرستادن فرشته وحی، به چهار طریق است:[۱۶]
- آنجا که فرشته بی آنکه بر آن پیامبر ظاهر شود در روح او القاء میکرده است.
- گاه فرشته به صورت انسانی درمیآمد و پیامبر را مخاطب میساخت و مطالب را به او میگفت؛ مانند ظهور جبرئیل به صورت دِحْیه کَلْبی.
- گاه به صورتی بود که همچون زنگ در گوش پیامبر صدا میکرد و این سختترین نوع وحی بود به گونهای که حتی در روزهای بسیار سرد صورت حضرت محمد(ص) غرقِ عرق میشد و اگر سواره بود، حیوان چنان سنگین میشد که بیاختیار به زمین مینشست.
- گاه جبرئیل به صورت اصلیش که خدا او را بر آن صورت آفریده بود بر پیامبر ظاهر میشد و این در طول عمر پیامبر تنها دو بار صورت گرفت.
نزول وحی به صورت پنهانی
طبق آیه ۵۱ سوره شوری یکی از راههای ارتباط پیامبران با خدا، از پشت حجاب و به وسیله صدا به گوش پيامبر است. به نظر مفسران شیعه درباره «أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» در این آیه، وحی الهی از پس پرده یا حجابی؛ مانند درخت،[۱۷] به صورت صدایی به گوش آن پیامبر رسیده و به او وحی شده است.[۱۸] به نوشته محمدهادی معرفت در تاریخ قرآن، اين گونه شنيدن صوت و نديدن صاحب صوت، مانند آن است كه كسى از پس پرده سخن مىگويد و به همين علت با تعبير «من وراء الحجاب» از آن ياد شده است.[۱۹]
جوادی آملی، مفسر قرآن، معتقد است بنابر آیات ۱۱-۱۳ سوره طه، صدای وحی خداوند - که موسی(ع) در وادی طوی از درخت شنید- به دو دلیل صدای مادی و فیزیکی نیست؛
۱. اگر چنین بود، باید همه انسانها میشنیدند، در حالی که چنین نبود و دیگران نمیتوانستند بشنوند.
۲. باید این صدا از یک جهت خاص میبود؛ اما بر طبق روایات، حضرت موسی(ع) از شش جهت صدا را میشنید؛ ولی احساس میکرد که از سمت درخت است.[۲۰]
پانویس
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ش، ج۱۸، ص۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۸۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۹، ص۵۷؛ قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۷۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ش، ج۱۸، ص۷۲؛ شبر، تفسیر القرآن الکریم، مؤسسة دار الهجرة، ص۴۵۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۸۶؛ معرفت، التمهید، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۷۱-۷۲.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۵۸.
- ↑ سوره مؤمنون، آیه ۲۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۹، ص۵۷.
- ↑ غروی نائینی، «بازخوانی انواع وحی»، ص۲۴۷-۲۴۹.
- ↑ معرفت، تاریخ قرآن، ۱۳۸۲ش، ص۱۲-۱۳.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۶۴؛ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۱۷۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۸۶؛ معرفت، التمهید، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۹۴-۹۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۹۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۸۶.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۵۷-۲۵۸.
- ↑ نگاه کنید به: جناتی و عابدی شاهرودی، «طریقههای تکلّم خدا با امام معصوم (ع) براساس آیه ۵۱ سوره شوری (با تأکید بر آرای مفسرین شیعه)»، ص۵۳.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۰۸.
- ↑ قرطبی، تفسير قرطبی، ۱۳۸۴ق، ج۱۶، ص۵۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۸۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۸۸.
- ↑ سوره طه، آیه ۱۱-۱۳.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۱۷۷؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۷، ص۱۴۳؛ مغنیه، تفسیر کاشف، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۵۳۴؛ جوادی آملی، قرآن در قرآن، ۱۳۹۷ش، ص۵۳.
- ↑ معرفت، تاریخ قرآن، ۱۳۸۲ش، ص۱۳.
- ↑ جوادی آملی، قرآن در قرآن، ۱۳۹۷ش، ص۵۳.
منابع
- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، با گردآوری: محمدمهدی ناصح و محمدجعفر یاحقی، مشهد، آستان قدس رضوی. بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش.
- جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، نشر اسراء، چاپ پانزدهم، ۱۳۹۷ش.
- شبر، سید عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، قم، مؤسسة دار الهجرة، بیتا.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دار الثقافة، ۱۴۱۴ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ش/ ۱۳۹۰-۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۱-۱۹۷۴م.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، به تصحیح: هاشم رسولی و فضلالله یزدی طباطبایی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
- غروی نائینی، نهله، «بازخوانی انواع وحی»، فصلنامه مطالعات قرآنی، شماره ۴۳، پاییز ۱۳۹۹ش.
- قرطبی، شمس الدین، تفسیر قرطبی، به تحقیق: احمد البردونی و ابراهیم اطفیش، قاهره، دار الکتب المصریة، چاپ دوم، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، به تححیح: طیب جزایری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیجا، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ۱۳۸۸ش/ ۱۴۲۹ق/ ۲۰۰۹م.
- معرفت، محمدهادی، تاریخ قرآن، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش.
- مغنیه، محمدجواد، تفسیر التفسیر الکاشف، قم، دار الکتاب الإسلامی، ۱۴۲۴ق/ ۲۰۰۳م.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش.