آیه ۲۶ سوره ابراهیم
| مشخصات آیه | |
|---|---|
| واقع در سوره | سوره ابراهیم |
| جزء | ۱۳ |
| اطلاعات محتوایی | |
| درباره | تشبیه کلمه خبیثه به درختی ناپاک |
آیه ۲۶ سوره ابراهیم، «کلمه خبیثه» را به درختی ناپاک تشبیه میکند که فاقد ثبات بوده و در مدت کوتاهی نابود میشود. این تعبیر را بهمعنای شِرک، کفر یا هر سخنی که در نافرمانی خداوند باشد، تفسیر کردهاند.
اکثر مفسران، «شَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ» را به درخت حَنْظَل نسبت دادهاند که فاقد ریشه در زمین است. در برخی روایات، این درخت به بنیامیه تطبیق داده شده، اما برخی مفسران این روایات را مصداقی کامل دانسته و معتقدند تعبیر شجره خبیثه شامل همه اهل کفر و فسق میشود. سید محمدتقی مدرسی، عالم و مفسر شیعه، این تعبیر را ناظر به همه گروههای حزبی و قبیلهایِ گمراه دانسته و حزب بعث را از مصادیق آن در عصر خود معرفی کرده است.
در برخی منابع مانند کتاب مکارم الأخلاق، خواندن و نوشتن این آیه برای درمان برخی بیماریها توصیه شده است. آیه ۲۶ در ادامه آیه ۲۴ سوره ابراهیم آمده که در آن، «کلمه طیبه» به درختی پاک و ریشهدار تشبیه شده بود.
معرفی
خداوند در آیه ۲۶ سوره ابراهیم، «کلمه خبیثه» را به درختی ناپاک و بیثبات تشبیه کرده که بهسرعت نابود میشود و این تشبیه را برای بیان مفاهیمی چون شرک، کفر و گفتار گناهآلود بهکار برده است.[۱] در برخی منابع مانند مکارم الأخلاق، خواندن و نوشتن این آیه برای درمان بیماریها توصیه شده است.[۲] در آغاز سوره ابراهیم، خداوند به سرنوشت ظالمان و پاداش مؤمنان اشاره کرده و سپس با بهرهگیری از مثالهای حسی، مفاهیم معنوی را توضیح میدهد. در آیات ۲۴ و ۲۵، «کلمه طیبه» به درختی پاک و ریشهدار تشبیه شده و در آیه ۲۶، در برابر آن، «کلمه خبیثه» به درختی بیریشه و ناپایدار نسبت داده شده است[۳]
قرآن در موارد متعدد، برای فهم بهتر مفاهیم عقلی، از تشبیه به امور محسوس بهره میگیرد؛ زیرا این روش درک معانی انتزاعی را برای مخاطبان آسانتر میسازد.[۴]
﴿وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ٢٦﴾ [ابراهیم:26] ﴿و مثل سخنی ناپاک چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد ٢٦﴾
کلمه خبیثه
در آیه ۲۶ سوره ابراهیم، «کلمه» صرفاً به لفظ یا گفتار محدود نشده، بلکه به محتوای آن اشاره دارد.[۵] مفسران شیعه و اهلسنت، «کلمه خبیثه» را بهمعنای شرک، کفر یا هر سخن گناهآلود دانستهاند.[۶] برخی تفاسیر، آن را نماد دشمنان اهلبیت(ع) معرفی کردهاند.[۷]
مکارم شیرازی، عالم و مفسر شیعه، «کلمه خبیثه» را مفهومی گسترده شامل کفر، شرک، گفتار زشت، برنامههای گمراهکننده، انسانهای ناپاک و هر چیز ناپسند میداند.[۸]. مغنیه مفسر شیعه نیز هر سخن زیانبار خواه از مسلمان باشد یا از غیر مسلمان و حتی سکوت در برابر باطل را مصداق آن میداند.[۹]
این تعبیر در برابر «کلمه طیبه» در آیه ۲۴ سوره ابراهیم قرار دارد.[۱۰] برای «کلمه طیبه» نیز معانی متعددی ذکر شده، از جمله سنتها، دستورات، روشها و اعمال پاک و پُربرکت.[۱۱]
شجره خبیثه
در آیه ۲۶ سوره ابراهیم، «شَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ» به درختی ناپاک مانند حَنْظَل تشبیه شده که فاقد ریشه و ثبات است و بهسرعت نابود میشود.[۱۲] برخی مفسران مانند فخر رازی معتقدند این درخت ممکن است وجود خارجی نداشته باشد، اما صفات آن برای تشبیه کافی است.[۱۳] این تعبیر در برابر «شجره طیبه» در آیه ۲۴ ابراهیم قرار دارد که بیشتر مفسران و روایات آن را به نخل نسبت دادهاند.[۱۴]
در برخی روایات، شجره خبیثه بر بنیامیه تطبیق داده شده،[۱۵] اما مفسران دیگر آن را مصداقی عام برای اهل کفر، اهل فسق،[۱۶] گروههای گمراه مانند حزب بعث،[۱۷] و حتی جهل نسبت به خداوند دانستهاند.[۱۸]
وصف «خبیثه» به ویژگیهای نامطلوب در رایحه، طعم، ظاهر یا زیانرسانی درخت اشاره دارد.[۱۹] خداوند در پایان آیه، این درخت را «از زمین کندهشده و بیقرار» توصیف میکند.[۲۰] علامه طباطبایی این تعبیر را نشانه بیثمر بودن آن دانسته و برخی مفسران نیز معتقدند از کافر هیچ عمل صالحی پذیرفته نمیشود.[۲۱]
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۳۳۱؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۷، ص۳۸۴.
- ↑ طبرسی، مکارم الأخلاق، ۱۴۱۲ق، ص۳۸۴.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۸۵؛ کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۵، ص۱۳۵.
- ↑ فضلالله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۳، ص۱۰۵؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۰۹۸.
- ↑ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۴۰۲.
- ↑ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۲۴۸؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۵۳؛ محلی و سیوطی، تفسیر الجلالین، ۱۴۱۶ق، ص۲۶۲؛ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۴۴۳.
- ↑ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۲۲۵؛ استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ۱۴۰۹ق، ص۲۴۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۳۳۵.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۴۴۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۵۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۴۸۰؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۵۰۶؛ فضلالله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۳، ص۱۰۵؛ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۴۴۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۳۳۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۴۸۱؛ تستری، تفسیر التستری، ۱۴۲۳ق، ص۸۷؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۱۴۰.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۹۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۵۱–۵۲؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۲۰۲؛ دیوبندی، تفسیر کابلی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۶۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۴۸۱.
- ↑ طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۷، ص۳۸۴.
- ↑ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۴۰۳.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۹۳.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۹۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۳۳۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۵۳؛ ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۳۱۶.
منابع
- آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، محقق و مصحح: حسین استادولی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- تستری، ابومحمد سهل بن عبدالله، تفسیر التستری، تحقیق: محمد باسل عیون السود، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- ثعلبی نیشابوری، ابواسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- دیوبندی، محمود حسن، تفسیر کابلی، تهران، احسان، ۱۳۸۵ش.
- زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
- سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، قاهره، دارالشروق، چاپ هفدهم، ۱۴۱۲ق.
- شحاته، عبدالله محمود، تفسیر القرآن الکریم، قاهره، دار غریب، ۱۴۲۱ق.
- طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، محقق و مصحح: هاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
- فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
- فضلالله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
- فیض کاشانی، محمد، تفسیر الصافی، تصحیح: حسین اعلمی، تهران، مکتبة الصدر، ۱۴۱۵ق.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
- کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، ۱۳۳۶ش.
- محلی، جلالالدین، سیوطی، جلالالدین، تفسیر الجلالین، بیروت، مؤسسة النور للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.