پرش به محتوا

ماوراء النهر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Fayaz
imported>Fayaz
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:


ماوراء النهر محل تولد یا زندگی افرادی مانند [[عیاشی]]، [[کشی]]، [[ابوعلی سینا]] و [[فارابی]] بوده است.
ماوراء النهر محل تولد یا زندگی افرادی مانند [[عیاشی]]، [[کشی]]، [[ابوعلی سینا]] و [[فارابی]] بوده است.
==نام‌ها==
==نام‌ها==
ماوراءالنهر، نام عربی است که در فارسی ورا رود یا فرا رود یا وراز رود گفته شده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ورارود.</ref> هرچند برخی نام‌های دیگری چون توران<ref>زبیدی، تاج العروس، بیروت، ج۶، ص۱۳۶؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت، ج۲، ص۳۰؛ مدنی، الطراز الأول، ۱۳۸۴ش، ج۷، ص: ۱۴۲.</ref> و هیطل<ref> فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت، ج۳، ص۶۴۰.</ref> برای این منطقه قائلند.
ماوراءالنهر، نام عربی است که در فارسی ورا رود یا فرا رود یا وراز رود گفته شده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ورارود.</ref> هرچند برخی نام‌های دیگری چون توران<ref>زبیدی، تاج العروس، بیروت، ج۶، ص۱۳۶؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت، ج۲، ص۳۰؛ مدنی، الطراز الأول، ۱۳۸۴ش، ج۷، ص: ۱۴۲.</ref> و هیطل<ref> فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت، ج۳، ص۶۴۰.</ref> برای این منطقه قائلند.
== موقعیت جغرافیایی ==
== موقعیت جغرافیایی ==
ماوراءالنهر مشتمل بر سرزمین‌های واقع در شمال رود آمو<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراء النهر.</ref> (جیحون)<ref>برای اطلاعات بیشتر در مورد رود جیحون رجوع کن به: مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۸۴.</ref> است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۴۵؛ مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۰؛ قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ۱۹۹۸م، ص۵۵۷؛ ابن عبد الحق بغدادی، مراصد الإطلاع علی أسماء الأمکنة و البقاع، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۲۲۳.</ref> پس از فتح این ناحیه توسط [[مسلمانان]] به علت قرار گرفتن در آنسوی رود جیحون، ماوراء النهر نام گرفت.<ref>مجهول، حدود العالم، ۱۴۲۳ق، ص۵۵؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.</ref> و به عنوان یکی از اقالیم شرقی حکومت اعراب مسلمان<ref> مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۰.</ref> و گاهی ربع چهارم [[خراسان]] شهرت یافت.<ref> مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۳.</ref>  
ماوراءالنهر مشتمل بر سرزمین‌های واقع در شمال رود آمو<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراء النهر.</ref> (جیحون)<ref>برای اطلاعات بیشتر در مورد رود جیحون رجوع کن به: مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۸۴.</ref> است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۴۵؛ مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۰؛ قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ۱۹۹۸م، ص۵۵۷؛ ابن عبد الحق بغدادی، مراصد الإطلاع علی أسماء الأمکنة و البقاع، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۲۲۳.</ref> پس از فتح این ناحیه توسط [[مسلمانان]] به علت قرار گرفتن در آنسوی رود جیحون، ماوراء النهر نام گرفت.<ref>مجهول، حدود العالم، ۱۴۲۳ق، ص۵۵؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.</ref> و به عنوان یکی از اقالیم شرقی حکومت اعراب مسلمان<ref> مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۰.</ref> و گاهی ربع چهارم [[خراسان]] شهرت یافت.<ref> مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۳.</ref>  
===محدوده===
===محدوده===
در برخی منابع جغرافیای تاریخی، عناوینی چون آسیای میانه، آسیای مرکزی و ماوراء النهر را یکسان و مترادف دانسته‌اند.<ref>گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۶.</ref> از شهرهای مشهور ماوراءالنهر می‌توان به [[سمرقند]]، [[بخارا]]، [[ترمذ]]، [[نخشت]]، [[خجند]]، [[خوارزم]]، [[سغد|سُغد]]، [[تاشکند]] (چاچ)، [[کش|کَش]]، [[خیوه]] و گرگانج (جرجان/جرجانیه) اشاره کرد.<ref> مهلبی، الکتاب العزیزی أو المسالک و الممالک، ۲۰۰۶م، ص۱۶۱؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.</ref> اکنون بیشتر شهرهای تاریخی ماوراءالنهر در قلمرو کشور ازبکستان واقع شده است.<ref> دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.</ref>
در برخی منابع جغرافیای تاریخی، عناوینی چون آسیای میانه، آسیای مرکزی و ماوراء النهر را یکسان و مترادف دانسته‌اند.<ref>گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۶.</ref> از شهرهای مشهور ماوراءالنهر می‌توان به [[سمرقند]]، [[بخارا]]، [[ترمذ]]، [[نخشت]]، [[خجند]]، [[خوارزم]]، [[سغد|سُغد]]، [[تاشکند]] (چاچ)، [[کش|کَش]]، [[خیوه]] و گرگانج (جرجان/جرجانیه) اشاره کرد.<ref> مهلبی، الکتاب العزیزی أو المسالک و الممالک، ۲۰۰۶م، ص۱۶۱؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.</ref> اکنون بیشتر شهرهای تاریخی ماوراءالنهر در قلمرو کشور ازبکستان واقع شده است.<ref> دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.</ref>
==تاریخ==
این منطقه در دوره تاریخی، با توجه به اسناد تاریخی تحت نفوذ حکومت‌هایی چون [[هخامنشیان]]، سلوکیان، [[اشکانیان]]، سکاها، کوشانیان، هپتالیان، ترکان و [[ساسانیان]] بوده است به همین جهت نقش مهمی را در تحولات مهم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در تاریخ [[ایران]] و جهان داشته است.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۵.</ref> برخی معتقدند که این منطقه محل ظهور [[زرتشت]] بوده و برخی محل تولد و زندگی اولیه او را شهر [[بلخ]] دانسته‌اند<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۷.</ref> قبل از حمله اعراب آتشکده‌های فراوانی در [[بخارا]] به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شهرهای ماوراء النهر<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۳۵۳.</ref> و سایر شهرهای آن دیار وجود داشت.<ref> نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص۱۹۰.</ref> در این منطقه تسامح و تساهل مذهبی فراوانی وجود داشته و فقدان حضور آیین مذهبی [[تعصب|تعصب‌آمیز]] سبب شد پناهندگان آیین‌های گوناگون، این نواحی را برای سکونت خود انتخاب کنند و همین امر این منطقه را به صورت مرکزی برای تبادل اعتقادات و مذاهب گوناگون در آورده بود.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۹.</ref>


== قبل از اسلام ==
==ورود مسلمانان==
ماوراء النهر به لحاظ تمدنی سبقه پیش از تاریخ دارد.<ref>برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: ورجاوند، تمدن‌های پیش از تاریخ آسیای میانه، ماوراءالنهر، ۱۳۵۷ش، ص۱۹۹-۲۳۴.</ref> این منطقه در دوره تاریخی، با توجه به اسناد تاریخی تحت نفوذ حکومت‌هایی چون [[هخامنشیان]]، سلوکیان، [[اشکانیان]]، سکاها، کوشانیان، هپتالیان، ترکان و [[ساسانیان]] بوده است به همین جهت نقش مهمی را در تحولات مهم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در تاریخ [[ایران]] و جهان داشته است.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۵.</ref>
 
برخی معتقدند که این منطقه محل ظهور [[زرتشت]] بوده و برخی محل تولد و زندگی اولیه او را شهر [[بلخ]] دانسته‌اند<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۷.</ref> قبل از حمله اعراب آتشکده‌های فراوانی در [[بخارا]] به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شهرهای ماوراء النهر<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۳۵۳.</ref> و سایر شهرهای آن دیار وجود داشت.<ref> نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص۱۹۰.</ref> در این منطقه تسامح و تساهل مذهبی فراوانی وجود داشته و فقدان حضور آیین مذهبی [[تعصب|تعصب‌آمیز]] سبب شد پناهندگان آیین‌های گوناگون، این نواحی را برای سکونت خود انتخاب کنند و همین امر این منطقه را به صورت مرکزی برای تبادل اعتقادات و مذاهب گوناگون در آورده بود.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۹.</ref>
 
== ورود اسلام ==
سه سال پس از فتح [[مرو]] توسط [[مسلمانان]]، اولین حملات به این سرزمین آغاز گردید تا آنکه در سال [[سال ۸۵ هجری قمری|۸۵ق]] پس از آنکه [[قتیبه بن مسلم باهلی]] والی [[خراسان]] گردید،<ref> دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۷؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۰۵.</ref> موفق شد اکثر شهرهای این منطقه را<ref> سمعانی، ۱۳۸۲ش، الأنساب، ج۲، ص۷۱.</ref> یا تمامی آن را یکی پس از دیگری فتح نماید.<ref> دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۳ش، ص۲۸۰.</ref> این سرزمین بعد از فتح توسط اعراب به ماوراء النهر معروف شد.  
سه سال پس از فتح [[مرو]] توسط [[مسلمانان]]، اولین حملات به این سرزمین آغاز گردید تا آنکه در سال [[سال ۸۵ هجری قمری|۸۵ق]] پس از آنکه [[قتیبه بن مسلم باهلی]] والی [[خراسان]] گردید،<ref> دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۷؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۰۵.</ref> موفق شد اکثر شهرهای این منطقه را<ref> سمعانی، ۱۳۸۲ش، الأنساب، ج۲، ص۷۱.</ref> یا تمامی آن را یکی پس از دیگری فتح نماید.<ref> دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۳ش، ص۲۸۰.</ref> این سرزمین بعد از فتح توسط اعراب به ماوراء النهر معروف شد.  


دین [[اسلام]] در این سرزمین گسترش یافت به گونه‌ای که توانست به عنوان یک مرکز علمی و فرهنگی در برابر [[بغداد]] ظاهر شود.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۲.</ref> بنابر ادعای برخی از مورخان، شهرهایی چون [[سمرقند]] و [[بخارا]] به‌عنوان دو مرکز مهم اسلامی شهرت یافت؛ آنچنان که با بغداد برابری می‌کرد.<ref>بخارایی، تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر، ۱۳۷۷ش، ص۱۶.</ref>  
بخارا پس از مدتی به عنوان یک مرکز علمی و فرهنگی در برابر [[بغداد]] ظاهر شد.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۲.</ref> بنابر ادعای برخی از مورخان، شهرهایی چون [[سمرقند]] و [[بخارا]] به‌عنوان دو مرکز مهم اسلامی شهرت یافت؛ آنچنان که با بغداد برابری می‌کرد.<ref>بخارایی، تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر، ۱۳۷۷ش، ص۱۶.</ref> این منطقه به مدت پنج قرن بزرگ‌ترین مهد [[تمدن اسلامی]] و مرکز حکومت‌های مختلفی بوده است. <ref>بخارایی، تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر، ۱۳۷۷ش، ص۱۵-۲۵.</ref> ماوراء النهر زادگاه و محل دفن بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.</ref>
این منطقه به مدت پنج قرن بزرگ‌ترین مهد [[تمدن اسلامی]] و مرکز حکومت‌های مختلفی بوده است. <ref>بخارایی، تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر، ۱۳۷۷ش، ص۱۵-۲۵.</ref> ماوراء النهر زادگاه و محل دفن بسیاری از دانشمندان بزرگ ایرانی است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.</ref>


== حضور سادات علوی و شیعیان ==
== حضور سادات علوی و شیعیان ==
خط ۶۵: خط ۵۹:
مذهب عمده مردم ماوراء النهر به خصوص در قرن ششم هجری قمری، سنی [[حنفی]] بود. {{یادداشت|برخی از محققان در مورد علل گسترش فقه حنفی در ماوراء النهر تحقیقاتی انجام داده‌اند از جمله: ضیایی، علل گسترش فقه حنفی در ماوراء النهر تا پایان عصر سامانیان، ۱۳۹۱ش، ص۳۱-۵۷.}} البته به منزلت اهل‌بیت [[پیامبر(ص)]] نیز اقرار داشتند.<ref>غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، ۱۳۸۵ش، ص۱۰، به نقل از قزوینی رازی.</ref> [[فخر رازی]] در کتاب انساب خود از حضور گروه عظیمی از سادات علوی در این منطقه گزارش می‌کند<ref>غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، ۱۳۸۵ش، ص۱۰.</ref> برخی دیگر با استناد به نقل حدیث در فضائل [[اهل‌بیت(ع)]] در مجالس حدیثی ماوراء النهر و عزاداری در [[روز عاشورا]]، معتقدند که می‌توان به حضور گسترده شیعیان در این منطقه پی برد؛ همانطور که می‌توان به اشعاری که در مدح اهل‌‌بیت(ع) که در آن دیار توسط شاعران معروفی چون سوزنی سمرقندی و صابونی کشی و... سروده شده و در متون ادبی آن زمان باقی مانده، استناد کرد.<ref>غفرانی، علی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، شیعه شناسی، سال چهارم، شماره۱۴، تابستان ۱۳۸۵ش، ص۱۳-۱۵.</ref>
مذهب عمده مردم ماوراء النهر به خصوص در قرن ششم هجری قمری، سنی [[حنفی]] بود. {{یادداشت|برخی از محققان در مورد علل گسترش فقه حنفی در ماوراء النهر تحقیقاتی انجام داده‌اند از جمله: ضیایی، علل گسترش فقه حنفی در ماوراء النهر تا پایان عصر سامانیان، ۱۳۹۱ش، ص۳۱-۵۷.}} البته به منزلت اهل‌بیت [[پیامبر(ص)]] نیز اقرار داشتند.<ref>غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، ۱۳۸۵ش، ص۱۰، به نقل از قزوینی رازی.</ref> [[فخر رازی]] در کتاب انساب خود از حضور گروه عظیمی از سادات علوی در این منطقه گزارش می‌کند<ref>غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، ۱۳۸۵ش، ص۱۰.</ref> برخی دیگر با استناد به نقل حدیث در فضائل [[اهل‌بیت(ع)]] در مجالس حدیثی ماوراء النهر و عزاداری در [[روز عاشورا]]، معتقدند که می‌توان به حضور گسترده شیعیان در این منطقه پی برد؛ همانطور که می‌توان به اشعاری که در مدح اهل‌‌بیت(ع) که در آن دیار توسط شاعران معروفی چون سوزنی سمرقندی و صابونی کشی و... سروده شده و در متون ادبی آن زمان باقی مانده، استناد کرد.<ref>غفرانی، علی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، شیعه شناسی، سال چهارم، شماره۱۴، تابستان ۱۳۸۵ش، ص۱۳-۱۵.</ref>


یکی از مراکز مهم شیعیان در ماوراء النهر، شهر [[سمرقند]] بود. [[محمد بن مسعود عیاشی]] از عالمان برجسته شیعه حوزه علمیه فعالی را در این شهر تأسیس کرد.<ref>ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۹.</ref> از دیگر شهرهای شیعه نشین این دیار می‌توان به [[نیشابور]]، [[مشهد]]، [[بخارا]]، قوهستان، رَقه و... اشاره کرد به طوری که سادات علوی در این سرزمین‌ها مقامی بس ارجمند داشتند.<ref>ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ص۴۴۹، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۶ش.</ref>
یکی از مراکز مهم شیعیان در ماوراء النهر، شهر [[سمرقند]] بود. [[محمد بن مسعود عیاشی]] از عالمان برجسته شیعه حوزه علمیه فعالی را در این شهر تأسیس کرد.<ref>ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۹.</ref>
 
== عالمان و دانشمندان ==
== عالمان و دانشمندان ==
به باور برخی از محققان، عالمان ماوراء النهر نقش به سزایی در گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی ایفا کردند.<ref>برای اطلاعات بیشتر: ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش.</ref> از جمله آنان، محمد بن مسعود تمیمی معروف به [[عیاشی]] است که در اواخر [[قرن سوم]] می‌زیست و از میان آثار او کتاب [[تفسیر عیاشی (کتاب)|التفسیر]] باقی مانده است.<ref>ابن الندیم، الفهرست، بیروت، ص۲۷۴؛ النجاشی، رجال النجاشی، موسسه نشر اسلامی، ج۱، ص۳۵۰.</ref> از دیگر عالمان این دیار محمد بن عمر بن عبدالعزیز معروف به [[کشی]] است. وی یکی از [[رجال|رجال شناسان]] معروف و صاحب کتاب رجالی [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|معرفة الرجال در شرح حال اصحاب ائمه اطهار(ع)]] است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه کش.</ref>
*محمد بن مسعود تمیمی معروف به [[عیاشی]] در اواخر [[قرن سوم]] می‌زیست و از میان آثار او کتاب [[تفسیر عیاشی (کتاب)|التفسیر]] باقی مانده است.<ref>ابن الندیم، الفهرست، بیروت، ص۲۷۴؛ النجاشی، رجال النجاشی، موسسه نشر اسلامی، ج۱، ص۳۵۰.</ref>
 
*محمد بن عمر بن عبدالعزیز معروف به [[کشی]] یکی از [[رجال|رجال شناسان]] معروف و صاحب کتاب رجالی [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|معرفة الرجال در شرح حال اصحاب ائمه اطهار(ع)]] است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه کش.</ref>
عالمان و دانشمندان دیگری نیز از این دیار به جهان معرفی شده‌اند. [[ابونصر فارابی]]، [[ابوعلی سینا]]، [[ابوریحان بیرونی]]، [[فردوسی|فردوسی طوسی]]، [[رودکی|رودکی سمرقندی]]، ابوالفضل بلعمی، نظامی عروضی سمرقندی، سوزنی سمرقندی، کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، عمعق بخارایی، عوفی بخارایی، کسایی مروزی، عسجدی، [[مسعودی مروزی]]، [[جاراالله زمخشری|جارالله زمخشری]]، ابوشکور بلخی، دقیقی طوسی، مولوی بلخی، [[ناصرخسرو قبادیانی]]، رشیدالدین وطواط بلخی، کمال خجندی، ظهیری سمرقندی، سدید الدین عوفی بخارایی، نجم الدین کبری، [[عبدالرحمن جامی]] و... از جمله این دانشمندان بودند.<ref>دانشنامه اسلامی، تمدن اسلامی در ماوراء النهر، تاریخ بازدید: اسفند۱۳۹۶ش.</ref>


پس از حمله [[مغول]] مرکز علم و فرهنگ [[خراسان]] و ماوراء النهر رو به ضعف نهاد؛ به طوری که برخی معتقدند،  شهرهای دیگری  چون [[شیراز]] پرچم‌دار علم و فرهنگ شدند.<ref>تورانی اعلی، مکتب شیراز و زیرساختهای فلسفی حکمت متعالیه، تاریخ فلسفه، شماره۴، بهار۱۳۹۱ش. </ref>
عالمان و دانشمندان مسلمان دیگری نیز از این دیار به جهان معرفی شده‌اند. [[ابونصر فارابی]]، [[ابوعلی سینا]]، [[ابوریحان بیرونی]]، [[رودکی|رودکی سمرقندی]]، ابوالفضل بلعمی، نظامی عروضی سمرقندی، سوزنی سمرقندی، کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، عمعق بخارایی، عوفی بخارایی، کسایی مروزی، [[جاراالله زمخشری|جارالله زمخشری]]، کمال خجندی، ظهیری سمرقندی، سدید الدین عوفی بخارایی، نجم الدین کبری.<ref>دانشنامه اسلامی، تمدن اسلامی در ماوراء النهر، تاریخ بازدید: اسفند۱۳۹۶ش.</ref>


== حکومت‌ها ==
== حکومت‌ها ==

نسخهٔ ‏۲ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۰

ماوراء النهر
محدوده سرزمین ماوراءالنهر و مناطق اطراف در قرن سوم قمری
محدوده سرزمین ماوراءالنهر و مناطق اطراف در قرن سوم قمری
اطلاعات کلی
کشورازبکستان و تاجیکستان
اطلاعات تاریخی
نام قدیمورا رود
قدمتپیش از اسلام
پیشینه اسلام۸۵ق
وقایع مهمحضور گسترده علویان


ماوراء النهر (فرا رود) سرزمینی تاریخی است که در شمال رود آمو یا جیحون قرار دارد. عنوان ماوراءالنهر، بعد از فتح این مناطق توسط مسلمانان شهرت یافت. از شهرهای مشهور آن می‌توان به بخارا، سمرقند، ترمذ، چاچ (تاشکند) و خیوه و دو ناحیه باستانی سغد و خوارزم اشاره کرد.

فرا رود در اواخر قرن اول قمری به تصرف مسلمانان درآمد. این منطقه از سده دوم قمری به‌علت دوری از بغداد، مرکز خلافت عباسی مکان مناسبی برای مخالفان و ناراضیان بخصوص افرادی با گرایش‌های شیعه به‌شمار می‌آمد. تسامح مذهبی سامانیان و سختگیری‌های مذهبی سلجوقیان در هجرت شیعیان به این منطقه بی‌تاثیر نبوده است.

ماوراء النهر محل تولد یا زندگی افرادی مانند عیاشی، کشی، ابوعلی سینا و فارابی بوده است.

نام‌ها

ماوراءالنهر، نام عربی است که در فارسی ورا رود یا فرا رود یا وراز رود گفته شده است.[۱] هرچند برخی نام‌های دیگری چون توران[۲] و هیطل[۳] برای این منطقه قائلند.

موقعیت جغرافیایی

ماوراءالنهر مشتمل بر سرزمین‌های واقع در شمال رود آمو[۴] (جیحون)[۵] است.[۶] پس از فتح این ناحیه توسط مسلمانان به علت قرار گرفتن در آنسوی رود جیحون، ماوراء النهر نام گرفت.[۷] و به عنوان یکی از اقالیم شرقی حکومت اعراب مسلمان[۸] و گاهی ربع چهارم خراسان شهرت یافت.[۹]

محدوده

در برخی منابع جغرافیای تاریخی، عناوینی چون آسیای میانه، آسیای مرکزی و ماوراء النهر را یکسان و مترادف دانسته‌اند.[۱۰] از شهرهای مشهور ماوراءالنهر می‌توان به سمرقند، بخارا، ترمذ، نخشت، خجند، خوارزم، سُغد، تاشکند (چاچ)، کَش، خیوه و گرگانج (جرجان/جرجانیه) اشاره کرد.[۱۱] اکنون بیشتر شهرهای تاریخی ماوراءالنهر در قلمرو کشور ازبکستان واقع شده است.[۱۲]

تاریخ

این منطقه در دوره تاریخی، با توجه به اسناد تاریخی تحت نفوذ حکومت‌هایی چون هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان، سکاها، کوشانیان، هپتالیان، ترکان و ساسانیان بوده است به همین جهت نقش مهمی را در تحولات مهم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در تاریخ ایران و جهان داشته است.[۱۳] برخی معتقدند که این منطقه محل ظهور زرتشت بوده و برخی محل تولد و زندگی اولیه او را شهر بلخ دانسته‌اند[۱۴] قبل از حمله اعراب آتشکده‌های فراوانی در بخارا به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شهرهای ماوراء النهر[۱۵] و سایر شهرهای آن دیار وجود داشت.[۱۶] در این منطقه تسامح و تساهل مذهبی فراوانی وجود داشته و فقدان حضور آیین مذهبی تعصب‌آمیز سبب شد پناهندگان آیین‌های گوناگون، این نواحی را برای سکونت خود انتخاب کنند و همین امر این منطقه را به صورت مرکزی برای تبادل اعتقادات و مذاهب گوناگون در آورده بود.[۱۷]

ورود مسلمانان

سه سال پس از فتح مرو توسط مسلمانان، اولین حملات به این سرزمین آغاز گردید تا آنکه در سال ۸۵ق پس از آنکه قتیبه بن مسلم باهلی والی خراسان گردید،[۱۸] موفق شد اکثر شهرهای این منطقه را[۱۹] یا تمامی آن را یکی پس از دیگری فتح نماید.[۲۰] این سرزمین بعد از فتح توسط اعراب به ماوراء النهر معروف شد.

بخارا پس از مدتی به عنوان یک مرکز علمی و فرهنگی در برابر بغداد ظاهر شد.[۲۱] بنابر ادعای برخی از مورخان، شهرهایی چون سمرقند و بخارا به‌عنوان دو مرکز مهم اسلامی شهرت یافت؛ آنچنان که با بغداد برابری می‌کرد.[۲۲] این منطقه به مدت پنج قرن بزرگ‌ترین مهد تمدن اسلامی و مرکز حکومت‌های مختلفی بوده است. [۲۳] ماوراء النهر زادگاه و محل دفن بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی است.[۲۴]

حضور سادات علوی و شیعیان

ماوراء النهر از سده دوم قمری مکان مناسبی برای شیعیان به شمار می‌آمد. دلیل آن را دوری از مرکز خلافت عربی و عباسی و عدم دسترسی مخالفان شیعه بدانجا ذکر کرده‌اند.[۲۵] حضور چشمگیر علویان در این منطقه به زمان حکومت سامانیان در قرن سوم و چهارم هجری باز می‌گردد.[۲۶] عدم تعصب مذهبی سامانیان باعث شد سادات و شیعیان با امنیت کامل در آن منطقه سکنی گزینند. برخی از محققان دلائل دیگری در زمینه هجرت شیعیان به خصوص علویان در قرن پنجم و ششم هجری، به این منطقه نقل کرده‌اند که می‌توان به برخورد تعصب‌آمیز سلجوقیان با شیعیان اشاره کرد.[۲۷]

مذهب عمده مردم ماوراء النهر به خصوص در قرن ششم هجری قمری، سنی حنفی بود.

البته به منزلت اهل‌بیت پیامبر(ص) نیز اقرار داشتند.[۲۸] فخر رازی در کتاب انساب خود از حضور گروه عظیمی از سادات علوی در این منطقه گزارش می‌کند[۲۹] برخی دیگر با استناد به نقل حدیث در فضائل اهل‌بیت(ع) در مجالس حدیثی ماوراء النهر و عزاداری در روز عاشورا، معتقدند که می‌توان به حضور گسترده شیعیان در این منطقه پی برد؛ همانطور که می‌توان به اشعاری که در مدح اهل‌‌بیت(ع) که در آن دیار توسط شاعران معروفی چون سوزنی سمرقندی و صابونی کشی و... سروده شده و در متون ادبی آن زمان باقی مانده، استناد کرد.[۳۰]

یکی از مراکز مهم شیعیان در ماوراء النهر، شهر سمرقند بود. محمد بن مسعود عیاشی از عالمان برجسته شیعه حوزه علمیه فعالی را در این شهر تأسیس کرد.[۳۱]

عالمان و دانشمندان

عالمان و دانشمندان مسلمان دیگری نیز از این دیار به جهان معرفی شده‌اند. ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، رودکی سمرقندی، ابوالفضل بلعمی، نظامی عروضی سمرقندی، سوزنی سمرقندی، کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، عمعق بخارایی، عوفی بخارایی، کسایی مروزی، جارالله زمخشری، کمال خجندی، ظهیری سمرقندی، سدید الدین عوفی بخارایی، نجم الدین کبری.[۳۴]

حکومت‌ها

ماوراء النهر از مناطق بسیار مهم به حساب می‌آمد و از آن جهت که دروازه هجوم اقوام گوناگون به سرزمین‌های اسلامی به خصوص ایران بوده، دارای حساسیت استراتژیک است.[۳۵] در این منطقه بعد از ظهور اسلام حکومت‌های مستقل و نیمه مستقل فراوانی شکل گرفت که برخی از آنان به ویژه حکومت سامانیان در گسترش علم و فرهنگ و تمدن اسلامی نقش به سزایی داشتند.[۳۶]

بعد از سامانیان، ترکان ماوراء النهر[۳۷] حکومت را در این منطقه به دست گرفتند.[۳۸] قراخانیان نخستین خاندان ترک مسلمان بودند که توانستند بعد از سامانیان قدرت را به دست بگیرند.[۳۹] قدرت‌یابی قراخانیان به دلیل کوچ‌های پی‌درپی بسیاری از ترکان به منطقه ماوراءالنهر بود به صورتی که ساختار جمعیتی منطقه را متحول و اکثریت جامعه را به خود اختصاص دادند.[۴۰] غزنویان[۴۱] و سلجوقیان[۴۲] از دیگر خاندان‌های ترک بودند که قدرت را در این منطقه به دست گرفتند.

در سال ۶۱۶ق مغولان از طریق ماوراء النهر به سرزمین‌های اسلامی هجوم آوردند و با شکست خوارزمشاهیان[۴۳] و فتح ماوراء النهر وارد سرزمین‌های اسلامی شدند. مسلمانان زیادی توسط آنان کشته شدند و شهرها یکی پس از دیگری تخریب و غارت شد.[۴۴] هر چند این ناحیه نخستین کانون مبارزه با مغولان بود[۴۵] و مردم ماوراء النهر مبارزات فراوانی با مغولان انجام دادند؛[۴۶] اما مغولان تا مدت‌ها بر این منطقه حکم راندند؛[۴۷] لذا بعد از آن هیچگاه نتوانست به عنوان یک پایگاه و مرکز علمی و فرهنگی قد علم کند.[۴۸]

بعد از مغولان تیموریان به حکومت رسیدند. در این دوره، ماوراء النهر جان تازه‌ای یافت و دوباره مرکز علمی و فرهنگی ایران شد که به آن رنسانس عصر تیموری نیز گفته شده است.[۴۹] از دیگر حکومت‌هایی که در این منطقه به حکومت رسیدند و زمینه جدایی کامل ماوراء النهر از ایران و فرهنگ و تمدن آن فراهم آورد، حکومت شیبانیان یا ازبکان بود که در تقابل با حکومت صفوی قرار داشت.[۵۰]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • ابن حوقل، محمد، صورة الأرض، بیروت، دار صادر، ۱۹۳۸م.
  • ابن عبد الحق بغدادی، صفی الدین عبد المومن، مراصد الإطلاع علی أسماء الأمکنة و البقاع، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
  • ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست لابن الندیم، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
  • اروجی، فاطمه، جواد علیپور، ساخت دفاع شهری ماوراءالنهر در قرون نخستین اسلامی (با تأکید بر بخارا و سمرقند)، پژوهش‌نامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، سال دوم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۱۳۹۲ش.
  • اصطخری، ابراهیم بن محمد، المسالک و الممالک، قاهره، الهیئة العامة لقصور الثقافة، ۲۰۰۴م.
  • اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، تهران، نگاه، ۱۳۸۷ش.
  • بارتولد، واسیلی ولادیمیروویچ، ترکستان نامه، ترکستان در عهد هجوم مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران، آگاه، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
  • بایمتف، لقمان، مبارزات مردم ماوراء النهر در برابر بیداد مغولان، کیهان فرهنگی، شماره ۱۷۲، بهمن ۱۳۷۹ش.
  • بخارائی، شمس، تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر، تهران، دفتر نشر میراث مکتوب، ۱۳۷۷ش.
  • بلاذری، أبو الحسن أحمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت،‌ دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۸م.
  • پرگاری، صالح، روند قدرت گیری ترکان در تاریخ ایران، مجله شناخت، شماره ۳۴، تابستان ۱۳۸۱ش.
  • تورانی اعلی، منیره سلطان احمدی، مکتب شیراز و زیرساخت‌‎های فلسفی حکمت متعالیه، تاریخ فلسفه، شماره۴، بهار ۱۳۹۱ش.
  • حلمی، احمد کمال الدین، ترجمه عبدالله ناصری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۴ش.
  • خفاجی، احمد بن محمد، شفاء الغلیل، تحقیق محمد کشاش، بیروت،‌ دارالکتب العلمیة، بی‌تا.
  • خلعتبری، اللهیار، محبوبه شرفی، تاریخ خوارزمشاهیان، تهران، سمت، ۱۳۸۰ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
  • دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبارالطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
  • رحمتی، محسن، تکاپوهای سادات برای تشکیل حکومت ماوراءالنهر در سده پنجم هجری قمری، مطالعات تاریخ اسلام، سال دوم، شماره هفتم، زمستان۱۳۸۹ش.
  • زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • سمعانی، عبد الکریم بن محمد بن منصور التمیمی، الأنساب، تحقیق عبد الرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ۱۳۸۲ق.
  • ضیایی، محمد عادل، موسی عزیزی، علل گسترش فقه حنفی در ماوراءالنهر تا پایان عصر سامانیان، پژوهش‌نامه تاریخ اسلام، سال دوم، شماره هفتم، پاییز ۱۳۹۱.
  • غفرانی، علی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، شیعه شناسی، سال چهارم، شماره ۱۴، تابستان ۱۳۸۵ش.
  • فروزانی، سید ابوالقاسم، قراخانیان بنیانگذاران نخستین سلسله ترک مسلمان در فرارود، تهران، سمت، ۱۳۸۹ش.
  • فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت،‌ دارالکتب العلمیة، بی‌تا
  • قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد و اخبار العباد، بیروت،‌ دار صادر، ۱۹۹۸م.
  • قطغان، محمد یار بن عرب، مسخر البلاد «تاریخ شیبانیان»، ترجمه نادره جلالی، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۵ش.
  • کیلفورد باثورث، ادموند، تاریخ غزنویان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۲ش.
  • گلجان، مهدی، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراءالنهر، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۳ش.
  • لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷ش.
  • مجهول، حدود العالم من المشرق الی المغرب، تحقیق یوسف الهادی، قاهره، دار الثقافیة، ۱۴۲۳ق.
  • مدنی، علی خان بن احمد، الطراز الأول، مشهد، موسسة آل البیت (ع) لاحیاء التراث، ۱۳۸۴ش.
  • مقدسی، محمد بن احمد، أحسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، قاهره، مکتبة مدبولی، چاپ سوم، ۱۴۱۱ق.
  • مقدسی، مطهر بن طاهر، البدءوالتاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.
  • مهلبی، حسن بن احمد، کتاب العزیزی او المسالک و الممالک، دمشق، التکوین، ۲۰۰۶م.
  • ناجی، محمد رضا، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۶ش.
  • نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، به تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، موسسه نشر اسلامی، بی‌تا.
  • نرشخی، محمد بن جعفر، تاریخ بخارا، ترجمه أبو نصر أحمد بن محمد بن نصر القباوی، تحقیق محمد تقی مدرس رضوی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
  • ورجاوند، پرویز، تمدن‌های پیش از تاریخ آسیای میانه، ماوراءالنهر، بررسی‌های تاریخی، شماره ۳، سال سیزدهم، مرداد و شهریور ۱۳۵۷ش.
  • همدانی، آزیتا، ماوراء النهر از آغاز تا کنون، مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا، سال چهارم، شماره چهارم، بهار و تابستان ۱۳۸۸ش.
  • یاقوت حموی، یاقوت بن عبد الله، معجم البلدان، بیروت،‌ دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.


  1. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ورارود.
  2. زبیدی، تاج العروس، بیروت، ج۶، ص۱۳۶؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت، ج۲، ص۳۰؛ مدنی، الطراز الأول، ۱۳۸۴ش، ج۷، ص: ۱۴۲.
  3. فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت، ج۳، ص۶۴۰.
  4. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراء النهر.
  5. برای اطلاعات بیشتر در مورد رود جیحون رجوع کن به: مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۸۴.
  6. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۴۵؛ مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۰؛ قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ۱۹۹۸م، ص۵۵۷؛ ابن عبد الحق بغدادی، مراصد الإطلاع علی أسماء الأمکنة و البقاع، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۲۲۳.
  7. مجهول، حدود العالم، ۱۴۲۳ق، ص۵۵؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.
  8. مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۰.
  9. مقدسی، أحسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۳.
  10. گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۶.
  11. مهلبی، الکتاب العزیزی أو المسالک و الممالک، ۲۰۰۶م، ص۱۶۱؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.
  12. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.
  13. گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۵.
  14. گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۷.
  15. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۳۵۳.
  16. نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص۱۹۰.
  17. گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۹.
  18. دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۷؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۰۵.
  19. سمعانی، ۱۳۸۲ش، الأنساب، ج۲، ص۷۱.
  20. دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۳ش، ص۲۸۰.
  21. گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۲.
  22. بخارایی، تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر، ۱۳۷۷ش، ص۱۶.
  23. بخارایی، تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر، ۱۳۷۷ش، ص۱۵-۲۵.
  24. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.
  25. رحمتی، تکاپوهای سادات برای تشکیل حکومت ماوراء النهر در سده پنجم هجری قمری، ۱۳۸۹ش، ص۸۹-۱۱۰.
  26. ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۸-۴۵۱.
  27. غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، تابستان ۱۳۸۵ش، ۷-۲۴.
  28. غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، ۱۳۸۵ش، ص۱۰، به نقل از قزوینی رازی.
  29. غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، ۱۳۸۵ش، ص۱۰.
  30. غفرانی، علی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، شیعه شناسی، سال چهارم، شماره۱۴، تابستان ۱۳۸۵ش، ص۱۳-۱۵.
  31. ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۹.
  32. ابن الندیم، الفهرست، بیروت، ص۲۷۴؛ النجاشی، رجال النجاشی، موسسه نشر اسلامی، ج۱، ص۳۵۰.
  33. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه کش.
  34. دانشنامه اسلامی، تمدن اسلامی در ماوراء النهر، تاریخ بازدید: اسفند۱۳۹۶ش.
  35. اروجی، ساخت دفاع شهری ماوراءالنهر در قرون نخستین اسلامی (با تأکید بر بخارا و سمرقند)، ۱۳۹۲ش، ص۲۰.
  36. برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش، ص۵۲۳.
  37. برای اطلاعات بیشتر در ارتباط با روند قدرت گیری ترکان رجوع کنید به: پرگاری، روند قدرت گیری ترکان در تاریخ ایران، تابستان۱۳۸۱ش.
  38. فروزانی، قراخانیان بنیانگذاران نخستین سلسله ترک مسلمان در فرارود، ۱۳۸۹ش، ص۱.
  39. فروزانی، قراخانیان بنیانگذاران نخستین سلسله ترک مسلمان در فرارود، ۱۳۸۹ش، ص۱، ۱۳۸۹ش.
  40. فروزانی، قراخانیان بنیانگذاران نخستین سلسله ترک مسلمان در فرارود، ۱۳۸۹ش، ص۱-۲.
  41. رک: کیلفورد باثورث، ادموند، تاریخ غزنویان، ۱۳۷۲ش.
  42. رک: حلمی، دولت سلجوقیان، ۱۳۸۴ش.
  43. خلعتبری، تاریخ خوارزمشاهیان، ۱۳۸۰ش، ص۱۱۱-۱۲۵.
  44. اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۷ش.
  45. گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۲.
  46. برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: بایمتف، مبارزات مردم ماوراء النهر در برابر بیداد مغولان، ۱۳۷۹ش.
  47. برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۷ش.
  48. گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۳.
  49. گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۳.
  50. قطغان، مسخر البلاد «تاریخ شیبانیان»، ۱۳۸۵ش، مقدمه مصحح، ص۲۳، ۱۳۸۵ش.