ابوالفتح کشاجم
اطلاعات | |
---|---|
نام کامل | محمود بن حسین بن ابراهیم رملی |
لقب | کشاجم |
زمینه فعالیت | شعر، نجوم، کلام، طب |
ملیت | فلسطینی/ایرانی |
محل دفن | نامشخص |
خویشاوندان سرشناس | سندی بن شاهک (پدر پدربزرگ) |
پیشه | شاعر |
کتابها | دیوان کشاجم • ادب الندیم • المصائد و المطارد |
دیوان اشعار | دیوان کشاجم |
اساتید | ابوبکر صنوبری |
علت شهرت | اشعار شیعی |
ابوالفتح محمود بن حسین رَملی با تخلص کُشاجِم یا کَشاجم از شاعران شیعه در قرن سوم و چهارم هجری قمری است. بسیاری از اشعار کشاجم در مدح اهلبیت(ع) و پیروان آنها است. واقعه غدیر، مسئلهٔ خلافت پیامبر (ص)، برگزیدگی الهی امامان شیعه، فضائل امام علی (ع)، واقعهٔ کربلا، و ذکر مصائب امام حسین (ع) و شهدای کربلا در روز عاشورا، از مضمونهای پرتکرار در اشعار مذهبی کشاجم است. به جز دیوان اشعار کشاجم، امروزه آثاری از او در مردمشناسی و نحوهٔ زندگی و عادات همعصرانش باقی مانده است. به گفتهٔ مورخان، گرچه کشاجم از نوادگان سِنْدی بن شاهک (از نزدیکان هارون عباسی) بود؛ اما خودش را از شیعیان و محبان اهلبیت (ع) میدانست.
کشاجم در بلخ به دنیا آمد و مدتی در رمله (فلسطین) و سپس در مصر، شام و عراق زندگی کرد. تخلّص او (کشاجم) را واژهٔ برگرفته از حرف اول واژههای کاتب، شاعر، ادیب، جامع و متکلم میدانند. پژوهشگران معتقدند که کشاجم در سال ۳۵۰ قمری یا ۳۶۰ قمری درگذشته است؛ اما مکان درگذشت و دفنش مشخص نیست.
معرفی
ابوالفتح محمود بن حسین رَملی ملقب به کُشاجم یا کَشاجم،[۱] در روستای شمستیانِ بلخ به دنیا آمد.[۲] تاریخ تولد او را حدود اواسط قرن سوم قمری تخمین زدهاند؛[۳] به گفتهٔ مورخان، او در جوانی به رملهٔ فلسطین (در نزدیکی بیتالمقدس) مهاجرت کرد؛ اما زمان نقل مکان و مدت اقامت او در رمله مشخص نیست.[۴] کشاجم پس از مدتی از رمله خارج شد و به مصر، شام و عراق سفر کرد.[۵]
به گفته پژوهشگرانِ ادبی، اشعار کشاجم نشان میدهد که او در جوانی آشپز بود؛[۶] اما در طی سفرهای خود با حاکمان، سیاستمداران و علمای مختلف را ملاقات کرد و از این طریق با دانشهای متعددی آشنا شد. به گفتهٔ عبدالحسین امینی، کشاجم علاقهای به کسب مقامهای درباری و منصبهای حکومتی نداشت؛ بلکه در طول این سفرها سعی میکرد تا بر هنر ادبیات و دانشهایی همچون نجوم، طب و کلام تسلط یابد.[۷] امروزه از او آثاری در شعر و پزشکی باقی مانده است.[۸]
کشاجم در سال ۳۵۰ قمری یا ۳۶۰ قمری از دنیا رفت.[۹] پژوهشگران، مکان درگذشت و دفن او را نامشخص میدانند.[۱۰]
تخلّص
نویسندهٔ ادب الطف (کتابی دربارهٔ شاعران عاشورایی)، واژهٔ کشاجم را برگرفته از حروف اختصاریِ کاف (کاتب)، شین (شاعر)، الف (ادیب)، جیم (منجم) و میم (متکلم) دانسته است.[۱۱] در منابع دیگر گاهی این واژه را برگرفته از حرف اول کلمات کاتب، شاعر، ادیب، جمیل (یا جامع) و مغنی دانستهاند.[۱۲] همچنین، عبدالحسین امینی نقل کرده که کشاجم به طب نیز علاقمند شد و بر آن تسلط یافت. طبق این نقل، کشاجم در نهایت حرف «طاء» را نیز به لقبش افزود و خود را «طکشاجم» معرفی کرد؛ اما به این نام مشهور نشد.[۱۳] لقب دیگر کشاجم، «رملی» است که دلیلش را اقامت او در شهر رمله ذکر میکنند.[۱۴]
پیروی از مکتب اهل بیت (ع)
کشاجم را نوادهٔ سِنْدی بن شاهک (زندانبان امام موسی کاظم (ع) و از نزدیکان هارون الرشید) میدانند؛ با اینحال خودِ او در بسیاری از اشعارش تصریح میکند که از شیعیان و محبان اهل بیت (ع) بوده است. بسیاری از اشعار او در مدح اهل بیت (ع) و رثای شهدای کربلا است. [۱۵]
ویژگیهای ادبی
در مدح امام علی (ع) و محبانش حُبُّ عَلیٍّ عُلُوّ هِمَّةلأنه سید الأئمةمَیِّز مُحبیه هل تراهمإلا ذوی ثروة ونعمة؟!بین رئیس إلی أدیبقد أکمل الطرف واستتمةوطَیّب الأصل لیس فیهعند امتحان الأصول تُهمة[۱۶]ترجمه:
- دوستی علی نشانه بلندهمتی است زیرا که او بزرگ امامان است
- دوستانش را بشناس ببین که جز این است که صاحب دولت ونعمتاند؟
- برخی دارای منصب ریاست و مقام ادبی و فضایل هستند
- همگی ریشهدارند و اصالتشان و منزه و پاک از هر اتهامی است.
کشاجم را در ادبیات، شاگرد ابوبکر صنوبری [۱۷] (متوفی ۳۳۴ق و از شاعران شیعه)[۱۸] و همچنین أخفش اصغر (متوفی ۳۱۵ق) میدانند.[۱۹] پژوهشگران ادبیات، اشعار او را به لحاظ صوری دارای وزنِ سبک و ایجاز در کلام ارزیابی کردهاند.[۲۰] ابن میثم در شرح خود بر نهجالبلاغه گاهی برای توضیح برخی از دقتهای بلاغی کلام امام علی (ع) به اشعار کشاجم استناد میکند.[۲۱]
اشعار شیعی
محتوای بسیاری از اشعار کشاجم در مدح یا مرثیهٔ اهل بیت است. آقابزرگ تهرانی در کتاب الذریعه او را با عنوان شاعری معرفی میکنند که بسیاری از اشعارش در مدح و رثای اهلبیت (ع) است.[۲۲] همچنین او را از شاعرانی میدانند که آشکارا وفاداری خود را به اهل بیت (ع) اعلام کرده است.[۲۳] به گزارش پژوهشگرانی که به اشعار مذهبی کشاجم توجه ویژه داشتهاند، او در بعضی از ابیات خود از مضمون آیهٔ تطهیر استفاده کرده تا به پاکی ذاتی اهل بیت (ع) اشاره کند. همچنین امامان شیعه را برگزیدگان خداوند و جانشینان برحق پیامبر اکرم (ص) معرفی کرده است. اخلاقیات نیکوی امامان شیعه همچون شجاعت، صداقت و زهد آنها، از دیگر مضمونهایی است که در شعر کشاجم به چشم میخورد. همچنین، او انکار فضائل امام علی (ع) را با انکار نورِ خورشید مقایسه میکند. علاوه بر اینها، شعر کشاجم نشان میدهد که او برای دوستی و پیرویِ خاندان پیامبر (ص) اهمیت ویژهای قائل بوده است. واقعه غدیر، مسئلهٔ خلافت پیامبر (ص)، واقعهٔ کربلا، و ذکر مصائب یاران امام حسین (ع) و خانوادهٔ او در روز عاشورا، از دیگر مضمونهای پرتکرار در اشعار مذهبی کشاجم است.[۲۴]
اشعار سیاسی و اخلاقی
اشعار زیادی با مضامین اخلاقی از او باقی مانده است.[۲۵] کشاجم همچنین اشعاری در هجو حاکمان نیز دارد که طبق گزارش علامه امینی، طنز او بدون تندی، توهین و کلام قبیح است. از نظر علامه امینی کشاجم هجویههایش را وسیلهای برای دفاع از اعتقاداتش و انتقاد به قدرتمندان قرار داده است.[۲۶]
نَسب و ملیت
در رثای امام حسین (ع) و شهدای کربلا أجَلْ هو الرُّزْءُ جَلَّ فادِحُهْباکِرُهُ فاجِعٌ ورائِحُهْلا ربْعُ دارٍ عفا ولا طَلَلُأوْحشَ لمَّا نَأْتِ ملائِحُهْفَجَائِعٌ لو دَرَی الجنینُ بهالعادَ مُبْیَضَّةً مَسَائِحُهْیا بُؤْسَ للدَّهْرِ حینَ آلُ رسولِ الله تجتاحُهُمْ جَوَائِحُهْإذا تَفَکَّرْتَ فی مُصَابِهِمْأثْقَبَ زَنْدَ الهُمُومِ قَادِحَهْفبعضُهُمْ قُرِّبَتْ مَصَارِعُهُوبعضُهُمْ بُوعِدَتْ مَطَارِحُهْأظْلَمَ فی کَرْبِلاَءَ یومُهُمُثم تجَلّی وَهُمْ ذَبَائِحُهْ[۲۷]ترجمه:
- آری مصیبت سنگین همین است، صبحِ آن دردناک است وعصر آن هم
- هیچ خانهٔ خراب و دیوار شکستهای، غمناکتر از آن نیست که شیرینیاش را نیز ببازد
- مصیبتهای ناگوار که اگر طفل در شکم مادر، از آن باخبر شود مویش سفید میگردد
- وای بر روزگار که خاندان رسول خدا، را با داس مرگ درو کرد
- اگر در مصیبت آنان بیندیشی، شرار غم و اندوه به جانت خواهد افتاد
- برخی در همین دیار به خون غلتیدند، و برخی دورتر بخاک افتادند
- در کربلا روزگار برآنان سیاه شد، چون سیاهی فرونشست قربانیان معرکه بودند.
نسب کامل کشاجم را محمود بن الحسین بن ابراهیم بن سِنْدی بن شاهک رملی ذکر میکنند.[۲۸] طبق اسناد تاریخی، پدرش (حسین بن ابراهیم) در اصل از اهالی سیستان بود و خودش پسرانش را تعلیم میداد.[۲۹] ابراهیم بن سندی (پدربزرگ کشاجم) را والی کوفه و از عالمان آن شهر دانستهاند.[۳۰] منابع تاریخی، سندی بن شاهک (پدرِ پدربزرگ کشاجم) را از نزدیکان هارونالرشید برمیشمارند که زندانبان امام موسی کاظم (ع) بود.[۳۱] همچنین نقل شده که سندی، دخترش را که از محبان اهلبیت (ع) بود، به خدمت امام موسی کاظم (ع) گمارد و اکنون بخشی از شرح احوال آن امام از طریق او نقل شده است.[۳۲]
جلالالدین سیوطی(۸۴۹-۹۱۱ق) تصریح میکند که زبان کشاجم در اصل فارسی بوده.[۳۳] در برخی از اشعار کشاجم نیز نشانههایی بر ایرانیالاصل بودنش وجود دارد.[۳۴] با این حال برخی به دلیل اینکه کشاجم مدتی در مصر سکونت داشته او را مصری دانستهاند.[۳۵] در برخی از شرح حالها نیز اصالت او را به عراق، فلسطین و هند برگرداندهاند.[۳۶]
فهرست آثار
به گفتهٔ برخی منابع، گاهی تا ده کتاب برای کشاجم ذکر شده است؛ اما به جز «دیوان شعر»، «ادب الندیم» و «المصائد و المطارد»، اثری از دیگر کتابهای کشاجم باقی نمانده است.[۳۷] نام و شرح کتابهایی که به کشاجم نسبت میدهند بدین شرحند:
- دیوان اشعار کشاجم: دیوان اشعار کُشاجم را ابوبکر محمد بن عبدالله حمدونی به ترتیب حروف الفبا گردآوری کرد.[۳۸] این دیوان در سالهای مختلف و از سوی ناشران متفاوتی به چاپ رسیده است.
- ادب الندیم: کتابی کمحجم با رویکردی مردمشناسانه دربارهٔ نحوهٔ زندگی و عادات بزرگانِ ادب، فرهنگ و سیاست در قرن چهارم قمری. همچنین، نویسنده نکاتی را دربارهٔ بایدها و نبایدهای همنشینی با این افراد نیز ذکر کرده است.[۳۹]
- الطبیخ: این کتاب فهرستی از غذاها، اصطلاحات آشپزی و نحوهٔ پخت آنها را گردآوری کرده است.[۴۰]
- المَصائد و المَطارد: این کتاب گردآوریِ حکایتهایی است که در کتابهای تاریخی، فقهی و حدیثی دربارهٔ صید و نگهداری حیوانات وجود داشته و همچنین دربردارندهٔ آداب شکار در دربار حاکمان عباسی است.[۴۱]
- الرسائل: این کتاب دربردارندهٔ مجموعهای از جستارهای ادبی کشاجم بوده است.[۴۲]
- البیزره: جستاری دربارهٔ آداب بازداری و شکار با پرندگان شکاری و همچنین کالبدشناسی پرندگان بوده است؛ اما اکنون جز قطعات کوتاهی از آن باقی نمانده.[۴۳]
- الطردیات فی القصائد و الاشعار.[۴۴]
- خصائص الطرب.[۴۵]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه کشاجم؛ أمین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۰۳.
- ↑ أمین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۰۳.
- ↑ أمینی، أبوالفتح کشاجم وشعره فی الغدیر، بیتا، ص۱۸.
- ↑ مصطفوینیا و عابدین بایگان، «أهل البیت علیهم السلام فی شعر کشاجم»، ص۱۲۵.
- ↑ أمینی، أبوالفتح کشاجم وشعره فی الغدیر، بیتا، ص۱۱.
- ↑ مصطفوینیا و عابدین بایگان، «أهل البیت علیهم السلام فی شعر کشاجم»، ص۱۲۵.
- ↑ أمینی، أبوالفتح کشاجم وشعره فی الغدیر، بیتا، ص۸–۱۳.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۶۰. ؛ أمین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۰۳.
- ↑ شبّر، أدب الطّف أو شعراء الحسین (ع)، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۵؛ أمین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۰۳.
- ↑ مصطفوینیا و عابدین بایگان، «أهل البیت علیهم السلام فی شعر کشاجم»، ص۱۲۸.
- ↑ شبّر، أدب الطّف أو شعراء الحسین (ع)، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۵.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژهٔ کشاجم.
- ↑ أمینی، أبو الفتح کشاجم وشعره فی الغدیر، بیتا، ص۸.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۵۹.
- ↑ مصطفوینیا و عابدین بایگان، «أهل البیت علیهم السلام فی شعر کشاجم»، ص۱۲۲.
- ↑ أمینی، أبوالفتح کشاجم وشعره فی الغدیر، بیتا، ص۱۵.
- ↑ الطیب، «کشاجم (۳)»، ص۱۲۵۸.
- ↑ محمدزاده، دانشنامهٔ شعر عاشورایی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص ۱۲۹.
- ↑ مصطفوینیا و عابدین بایگان، «أهل البیت علیهم السلام فی شعر کشاجم»، ص۱۲۶.
- ↑ مصطفوینیا و عابدین بایگان، «أهل البیت علیهم السلام فی شعر کشاجم»، ص ۱۲۸–۱۲۹.
- ↑ اینمیثم، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۶.
- ↑ *آقابزرگ تهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۷.
- ↑ أمینی، أبوالفتح کشاجم وشعره فی الغدیر، بیتا، ص۸–۱۳.
- ↑ مصطفوینیا و عابدین بایگان، «أهل البیت علیهم السلام فی شعر کشاجم»، ص ۱۳۵–۱۳۸.
- ↑ أمینی، أبوالفتح کشاجم وشعره فی الغدیر، بیتا، ص۶.
- ↑ أمینی، أبوالفتح کشاجم وشعره فی الغدیر، بیتا، ص۸.
- ↑ شبّر، أدب الطّف أو شعراء الحسین (ع)، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۰–۴۳.
- ↑ شعلان، «مقدمه»، در ادب الندیم، ص۳۳.
- ↑ أمین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۰۳.
- ↑ شعلان، «مقدمه»، در ادب الندیم، ص۳۵–۳۶.
- ↑ أمینی، أبوالفتح کشاجم وشعره فی الغدیر، بیتا، ص۸–۱۳؛ مسعودی، ترجمه اثبات الوصیة، ۱۳۶۲ش، ص۳۷۴.
- ↑ شبّر، أدب الطّف أو شعراء الحسین (ع)، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۵–۴۶.
- ↑ سیوطی، المحاضرات والمحاورات، ج۱، ص۲۵۱.
- ↑ مصطفوینیا و عابدین بایگان، «أهل البیت علیهم السلام فی شعر کشاجم»، ص ۱۲۴–۱۲۵.
- ↑ الطیب، «کشاجم (۱)»، ص۹۴۹.
- ↑ مصطفوینیا و عابدین بایگان، «أهل البیت علیهم السلام فی شعر کشاجم»، ص۱۲۴–۱۲۵.
- ↑ طلس، «مقدمه»، در المصاید و المطارد، ص۱۲.
- ↑ أمین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۰۳.
- ↑ شعلان، «مقدمه»، در ادب الندیم، ۱۴۰۶ق، ص۴۲.
- ↑ زمردی، «بسحق اطعمه»، ص۴۰۳.
- ↑ کشاجم، المصاید و المطارد، ۱۹۵۴م، ص۳.
- ↑ طلس، «مقدمه»، در المصاید و المطارد، ص۱۲.
- ↑ الشویعر، «کشاجم، الشاعرالعالم…»، ص۷۲.
- ↑ حاجیخلیفه، کشف الظنون، ۲۰۱۷م، ج۲، ص۳۷۸.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۶۰؛ أمین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۰۳؛ ناجی، «دیوان کشاجم»، ص۸۲۴.
منابع
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، بیروت، دار الأضواء، ۱۴۰۳ق.
- أمین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج۱۰، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- أمینی، أبوالفتح کشاجم وشعره فی الغدیر، بیتا، بیجا، بینا.
- حاجی خلیفة، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج۲، بیروت، دارلکتب العلمیه، ۲۰۱۷م.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامهٔ دهخدا.
- زمردی، حمیرا، «بسحق اطعمه»، در دانشنامهٔ بزرگ اسلامی، ج۳، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۳ش.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، المحاضرات و المحاورات، بیروت، دارالغرب الإسلامی، ۱۴۲۴ق.
- شبّر، جواد، أدب الطّف أو شعراء الحسین (ع)، مشهد، دار المرتضی، ۱۴۰۹ق.
- شعلان، عبدالواحد، «مقدمه»، در أدب الندیم، تألیف ابوالفتح کشاجم، مصر، بینا، ۱۴۰۶ق.
- الشویعر، محمد بن سعد، «کشاجم، الشاعرالعالم و والواصف المبدء»، الفیصل، شماره ۳۹، رمضان ۱۴۰۰ق.
- طلس، محمد أسعد، «مقدمه» در المصاید و المطارد، تألیف ابوالفتح کشاجم، بغداد، دارالمعرفه، ۱۹۵۶م.
- الطیب، عبدالجواد، «کشاجم (۱)»، الرسالة، شماره ۸۹۴، ۷ ذی القعدة ۱۳۶۹ق.
- الطیب، عبدالجواد، «کشاجم (۳)»، الرسالة، شماره ۹۰۵، ۲۵ محرم ۱۳۷۰ق.
- کشاجم، ابوالفتح محمود بن الحسین، المصاید و المطارد، بغداد، دارالمعرفه، ۱۹۵۶م.
- کشاجم، ابوالفتح محمود بن الحسین، دیوان کشاجم، بیروت، دارالصادر، ۱۹۹۷م.
- محمدزاده، مرضیه، دانشنامهٔ شعر عاشورایی: انقلاب حسینی در شعر شاعران عرب و عجم. تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۶ش.
- مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، تهران، کتابفروشی خیام، ۱۳۶۹ش.
- مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ترجمه محمدجواد نجفی، تهران، اسلامیة، ۱۳۶۲ش.
- مصطفوینیا، سید محمدرضی؛ عابدین بایگان، محمد، «أهل البیت علیهم السلام فی شعر کشاجم حفید (السندی بن شاهک)»، دراسات الادب المعاصر، ش۹، ۱۳۹۰ش.
- مولوی، محمدعلی، «بازنامهها»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۹ش.
- ناجی، هلال؛ «دیوان کشاجم»، العرب، ش۷۰، ربیع الثانی ۱۳۹۲ق.