پرسش:آیا جهان‌شمول بودن قرآن با عربی بودن آن سازگار است؟

از ویکی شیعه

قرآن گرچه به زبان عربی است، ولی براى همه مردم نازل شده است. [۱] دعوت پیامبر اسلام در جهانى شدن، تدريجى و مرحله به مرحله بوده است. او در مرحله اول مأمور به دعوت اقوام خود و در مرحله ‌‌‌‌ ‌بعد مأمور به دعوت عرب و سپس مأمور به دعوت از عموم انسان‌ها بود. هنگامى كه دعوت اسلام در ميان عرب‌ها قوى و مستحكم شد، پيامبر مأمور به دعوت جهانی شد و این حقایق در آیات متعدد قرآن بیان شده است.[۲]


در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه ۷ سوره شوری آمده است کلمه «ام القری» در این آیه به معنای شهر مکه دلالت بر مرکز بودن آن و عبارت«من حولها» اشاره به همه جهان است که این بیانگر مراحل رسالت پیامبر اکرم(ص) است.[۳]


علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌نویسد، يكى از ادله‌اى كه مى‌رساند دعوت اسلام دارای مراحلی بوده است، آیات ۸۶ و ۸۷ سوره ص است. چون این آیات خطاب به كفار قريش است و در عین حال اين قرآن هدايت و تذكر براى تمام مردم جهان است و اختصاص به يک قوم و دو قوم ندارد و چون كتابى است همگانى، ديگر معنا ندارد كه رسول خدا(ص) از عرب اجر و پاداش بخواهد.[۴]


به خاطر همين پیامبر اسلام بعد از دعوت فامیل خود و قبایل عرب، از طرف خدا مأمور شد تا به سران بزرگ جهان آن روز، نامه بنویسد و آن‌ها را دعوت به اسلام کند.[۵]

محققان معتقدند؛ شکی نیست كه دعوت به اسلام شامل اهل‌کتاب و مخصوصا يهود و نصارى نيز مى شود؛ چون در قرآن بارها به اهل‌کتاب خطاب شده و آن‌ها را به پذيرفتن دين اسلام دعوت کرده است.[۶] همچنین در تاریخ آمده است که مردم غير عرب نیز اسلام را پذيرفته بودند؛ مانند: سلمان ايرانى، بلال حبشی و اویس یمنی و صهيب رومى.[۷]


آیت الله مکارم شیرازی از مفسران معاصر شیعی در پاسخ به این سوال می‌گوید، نازل شدن قرآن به زبان عربی، دلیل بر اختصاص قرآن به عرب‌ها نیست؛ چنانکه یک کتاب علمی اگر به زبان خاصی نوشته شود نباید دیگران خود را از یادگرفتن آن محروم کنند. همچنین تعبير به «عربى بودن» كه در ده مورد از قرآن تكرار شده، پاسخى است به آن‌ها كه پيامبر را متهم مى‌كردند كه او اين آيات را از يك فرد عجمى (غیر عرب زبان) ياد گرفته و محتواى قرآن يک فكر وارداتى است و وحی از طرف خدا نیست.[۸]


علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۴ سوره ابراهیم می‌نویسد، خداوند پیامبران را با زبان عادی که قوم آنها با آن سخن می‌گویند فرستاده، تا از این طریق مقاصد و اهداف وحی را به آن‌ها برساند.[۹] آنچه مهم است رساندن حقایق وحی برای هدایت و ارشاد مردم است و زبان تنها به عنوان ابزار هدایت، کارآمد است.[۱۰]

وَمَا أَرسَلنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم[۱۱]


و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [بتواند به وسيله آن زبان، پيام وحى را به روشنى] براى آنان بيان كند.



در تفسیر کاشف آمده است، اگر يک زبان انسانى همگانى كه تمامى اقوام آن را مى‌فهميدند، يافت مى‌شد، حتما حضرت محمد(ص) با همان زبان همگانى فرستاده مى‌شد؛ زيرا او پيامبر خدا براى تمامى مردم جهان و در هر زمان و مكان است. بنابراین هيچ مانعى ندارد كه پيامبر همگانى باشد و زبان او خاص.[۱۲]


علاوه بر این با مطالعه شیوه و گستره تبلیغی دیگر پیامبران اولوالعزم می توان نشان داد که اختلاف زبان هیچ وقت مانعی برای دعوت جهانی نیست.[۱۳] پیامبران اولوالعزم اقوامى كه اهل زبان خود نبوده‏ اند را نيز دعوت مى‏ كردند؛ مثلا حضرت ابراهيم(ع) با اينكه خود «سريانى» زبان بود، «عرب حجاز» را به عمل حج دعوت کرد. حضرت موسی(ع) با اينكه «عبرى» بود، فرعون و قوم او را كه «قبطى» بودند به ايمان به خدا دعوت فرمود. پیامبر اسلام نیز «يهود عبرى زبان» و «نصاراى رومى زبان» و غير ايشان را دعوت به اسلام می‌کرد و ایمان هریک از مردم با هرزبانی را از آنها مى‌پذيرفت.[۱۴]

پانویس

  1. طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۵۴۶.
  2. فضل الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹-۱۴۲۰ق، ج۲۰، ص۱۴۶.
  3. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۹، ص۳۴.
  4. طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۲۱.
  5. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۵ش، ج۲۰، ص۳۵۸.
  6. طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۲۱.
  7. طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۲۱.
  8. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۵ش، ج ‏۹، ص۳۰۰.
  9. طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۱۸.
  10. عارفیان، جاودانگی قرآن و حقیقت وحی، پژوهش‌های قرآنی، ویژه نامه قرآن و حقوق، ۱۳۸۲ش، شماره ۳۵ و ۳۶.
  11. سوره ابراهیم، آیه۴.
  12. مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۴۲۴.
  13. طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص ۲۰.
  14. طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۲۰.

منابع

  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ‏ى مدرسين حوزه علميه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۸ق.
  • عارفیان، عبدالحمید، جاودانگی قرآن و حقیقت وحی، پژوهش‌های قرآنی، ویژه نامه قرآن و حقوق، ۱۳۸۲ش، شماره ۳۵ و ۳۶.
  • فضل‌الله، سید محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۱۹-۱۴۲۰ق.
  • مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
آیا می‌دانستید که... جدیدترین پرسش‌ها
درگاه:پرسش/آیا می‌دانستید