پرش به محتوا

بیت الحکمه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Lohrasbi
imported>Lohrasbi
خط ۵۵: خط ۵۵:


به هرحال سلم در روزگار مأمون در این منصب دو شریک نیز داشته است: یکی شخصی به نام [[سعید بن هُریم]] (یا هارون) کاتب که به گفتۀ ابن ندیم از مترجمان فارسی به عربی و از جملۀ بلغای عرب بوده، و جاحظ به آثار وی استناد می‌کرده است<ref>ص۱۲۰، ۱۲۵؛ نیز نک: یاقوت، ۳/۱۳۷۹؛ صفدی، ۱۵/۲۶۹؛ سعیدبن هریم؛ نیز عش، ۳۹؛ بالتی گسدن، ۱۴۳</ref> و دیگری [[سهل بن هارون بن راهیون دستمیسانی]] (اهل دشت میشان) مشهور به ابن راهیون، ادیب برجستۀ ایرانی که یقیناً مشهورترین دارندۀ این عنوان بوده است. او نیز مانند دو تن دیگر از جملۀ بلغا و از مترجمان فارسی به عربی بوده است.<ref>ابن ندیم، ۱۰، ۱۲۰، ۱۲۵، ۳۰۵، که در مورد وی هر دو عبارت «‌صاحب بیت الحکمه‌» و «‌صاحب خزانةالحکمه‌» را به کار برده است؛ نیز نک: خطیب، ۳/۳۶۹؛ یاقوت، ۳/۱۴۰۹؛ صفدی، ۱۵/۲۶۹</ref> گویا اشارۀ ابن ندیم در مورد استناد جاحظ به آثار سعیدبن هارون در واقع مربوط به سهل بوده، زیرا جاحظ در بیشتر آثار خود بارها به سهل بن هارون استناد کرده است، اما استنادی به سعید بن هارون (یا هریم) یافت نشد. سهل بن هارون را با لقب «‌کاتب علیٰ خزانةالحکمه‌» نیز خوانده‌اند<ref>ابوحیان، ۱/۳۷؛ ابن نباته، ۲۴۲</ref> که در این مورد کاتب به همان معنی رئیس به کار رفته است. [[حسن بن مرار]] مشهور به ضبی نیز چنان که گفته شد، عنوان «‌صاحب بیت حکمة من بیوت حکم المأمون‌» داشته است.<ref>ابن عساکر، ۵/۲۳۹؛ ذهبی، تاریخ، ۱۰۰؛ صفدی، ۷/۳۷۹؛ نیز نک: ابن شاکر، ۱/۱۲۲</ref>
به هرحال سلم در روزگار مأمون در این منصب دو شریک نیز داشته است: یکی شخصی به نام [[سعید بن هُریم]] (یا هارون) کاتب که به گفتۀ ابن ندیم از مترجمان فارسی به عربی و از جملۀ بلغای عرب بوده، و جاحظ به آثار وی استناد می‌کرده است<ref>ص۱۲۰، ۱۲۵؛ نیز نک: یاقوت، ۳/۱۳۷۹؛ صفدی، ۱۵/۲۶۹؛ سعیدبن هریم؛ نیز عش، ۳۹؛ بالتی گسدن، ۱۴۳</ref> و دیگری [[سهل بن هارون بن راهیون دستمیسانی]] (اهل دشت میشان) مشهور به ابن راهیون، ادیب برجستۀ ایرانی که یقیناً مشهورترین دارندۀ این عنوان بوده است. او نیز مانند دو تن دیگر از جملۀ بلغا و از مترجمان فارسی به عربی بوده است.<ref>ابن ندیم، ۱۰، ۱۲۰، ۱۲۵، ۳۰۵، که در مورد وی هر دو عبارت «‌صاحب بیت الحکمه‌» و «‌صاحب خزانةالحکمه‌» را به کار برده است؛ نیز نک: خطیب، ۳/۳۶۹؛ یاقوت، ۳/۱۴۰۹؛ صفدی، ۱۵/۲۶۹</ref> گویا اشارۀ ابن ندیم در مورد استناد جاحظ به آثار سعیدبن هارون در واقع مربوط به سهل بوده، زیرا جاحظ در بیشتر آثار خود بارها به سهل بن هارون استناد کرده است، اما استنادی به سعید بن هارون (یا هریم) یافت نشد. سهل بن هارون را با لقب «‌کاتب علیٰ خزانةالحکمه‌» نیز خوانده‌اند<ref>ابوحیان، ۱/۳۷؛ ابن نباته، ۲۴۲</ref> که در این مورد کاتب به همان معنی رئیس به کار رفته است. [[حسن بن مرار]] مشهور به ضبی نیز چنان که گفته شد، عنوان «‌صاحب بیت حکمة من بیوت حکم المأمون‌» داشته است.<ref>ابن عساکر، ۵/۲۳۹؛ ذهبی، تاریخ، ۱۰۰؛ صفدی، ۷/۳۷۹؛ نیز نک: ابن شاکر، ۱/۱۲۲</ref>
شخصی به نام احمد بن محمد نیز عنوان صاحب بیت الحکمه داشته است که در مورد وی تنها می‌دانیم یکی از راویان متروک حدیث بوده، و از [[مالک بن انس]] روایتی کرده است.<ref>ابن جوزی، کتاب الضعفاء...، ۱/۸۴؛ ذهبی، میزان...، ۱/۱۵۲، المغنی، ۱/۵۸؛ ابن حجر، ۱/۳۲۳</ref> گذشته از این، به گفتۀ ابن ندیم، [[ابن ابی الحریش]] در خزانةالحکمه برای مأمون جلدسازی می‌کرد و [[محمد بن موسیٰ خوارزمی]] نیز پیوسته در خزانةالحکمۀ مأمون مشغول به کار بود یا در خزانةالحکمه برای مأمون کار می‌کرد.<ref>ص۱۰، ۲۷۴</ref>
به گفتۀ بالتی گسدن در کتاب سریانی به نام «‌تاریخ سیرت۸‌» ضمن اشاره به نسخه‌ای مجعول از معاهدۀ میان [[حضرت محمد(ص)]] و مسیحیان [[نجران]]، از حضور شخصی به نام حبیب در بیت الحکمه یاد شده است.<ref>ص۱۴۴</ref> همچنین در افسانه‌ای که نخستین بار قفطی بدان اشاره کرده، [[موسی بن شاکر]]، پدر بن موسیٰ راهزنی توبه‌کار است که هنگام مرگ وی فرزندانش خردسال بوده‌اند. پس مأمون آنها را به [[اسحاق بن ابراهیم مصعبی]] می‌سپارد و او (یا خود مأمون؟) این ۳ برادر را زیرنظر [[یحیی بن ابی منصور]]، ستاره شناس بنام ایرانی در بیت الحکمه جای می‌دهد.<ref>ص۴۴۱؛ نیز نک: ابن عبری، ۲۶۴؛ قس: ه د، ۱۲/۶۸۷، که به استناد همین روایت مصعبی را «‌مسئول بیت الحکمه‌» خوانده است</ref> گرچه این افسانه حتیٰ با آنچه خود قفطی دربارۀ موسی بن شاکر آورده، تناقض دارد،<ref>ص۳۱۵</ref> اما برخی با استناد به همین نکته، بنی موسیٰ و یحیی بن ابی منصور را نیز از کارکنان بیت الحکمه دانسته‌اند.<ref>مثلاً عش، ۴۱؛ بالتی گسدن، ۱۴۵-۱۴۶</ref>
تنها سندی که در مورد برخی وظایف بیت الحکمه، افزون بر نگاهداری کتاب، در دست داریم، بر پایۀ روایتی از کتاب الحیدة است. این کتاب شرح داستان گونه و یقیناً اغراق آمیز مناظراتی میان [[عبدالعزیز بن یحییٰ کنانی]] (د۲۴۰ق/۸۵۴م)، از یک سو و [[بشر مریسی]] و یاران وی (یعنی [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] و [[جهمیه]]) از سوی دیگر، دربارۀ قدیم یا مخلوق بودن [[قرآن کریم]] است. براساس این روایت، کنانی با شنیدن [[ماجرای محنه]] ـ که براساس آن اعتقاد به قدیم بودن قرآن ممنوع شده بودـ از [[مکه]] به [[بغداد]] می‌آید و جسورانه اعلام می‌کند که قرآن مخلوق نیست. وی در مناظره‌ای، به گفتۀ خود حریف را به سختی درهم می‌شکند. سپس بشر و طرفداران وی، به انگیزۀ انتقام، بر آن می‌شوند که در جلسه‌ای که هر جمعه در بیت الحکمه و معمولاً با حضور مأمون برگزار می‌شده است، خشم خلیفه را بر ضد کنانی برانگیزانند. کنانی یک بار نیز به برگزاری جلسه‌ای دیگر در «‌جایی جز بیت الحکمه‌» اشاره می‌کند و شرح ماجرا را با تفصیل و آب و تاب تمام می‌آورد. با صرف نظر از جنبه‌های اغراق آمیز این روایت، از سخن وی می‌توان دریافت که ظاهراً هر جمعه جلسه‌ای در بیت الحکمه برگزار می‌شده، و مأمون دراین جلسه در جایگاهی خاص و در پس پرده می‌نشسته است، چنان که سخنان همۀ حاضران را می‌شنیده، و البته حاضران نیز از حضور وی در پس پرده آگاه بوده‌اند و گاه نتایج مباحثات خود را بر وی عرضه می‌داشته‌اند.<ref>نک: ص۱۴۸-۱۵۱</ref> البته سبکی در [[طبقات الشافعیة]] انتساب کتاب به او را ساختگی می‌داند<ref>۱/۲۶۵-۲۶۶؛ قس: ابن ندیم۱۸۴؛ نیز خطیب، ۱۰/۴۴۹، که بر درستی انتساب این کتاب به کنانی تأکید کرده‌اند</ref> و حتیٰ گفته‌اند که کتاب الحیدة، پس از مرگ عبدالعزیز کنانی نوشته شده است.<ref>دربارۀ این کتاب، نک: فان اس، III/5zzee4-5zzee8</ref>
گوتاس با تکیه بر احتمال جعلی بودن این کتاب بر آن است که بیت الحکمه نمی‌توانسته جایی برای این گونه مناظرات باشد و اصولاً چنین کار سبکی (یعنی برگزاری مناظره در کتابخانه) را از مأمون بعید دانسته است.<ref>ص۵۹</ref> اما در اصل ماجرا نمی‌توان چندان تردید کرد، چه، این مناظره چندان مشهور بوده که خلیفه [[القادر بالله]] در ۴۲۰ق/۱۰۲۹م در اعلامیه‌ای مبنی بر تفسیق معتقدان به خلق قرآن، بدان اشاره کرده است.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۹/۲۲۳-۲۲۴</ref> به هرحال درستی یا نادرستی انتساب این کتاب به کنانی به درستی آن جزء از ماجرا که به برگزاری جلسه‌ای در بیت الحکمه اشاره دارد، لطمه نمی‌زند؛ زیرا بعید است که مؤلف، با دروغ پردازی در این خصوص ـ که هیچ کمکی به وی نمی‌کرده ـ اثر خود را بیش از پیش در معرض اتهام قرار داده باشد؛ ضمن اینکه برگزاری جلسات مناظره میان علما در یک کتابخانه آن قدر عجیب و خارق العاده نیست که برای باور داشتن آن به شواهد متعدد و [[تواتر|اخبار متواتر]] نیاز باشد.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۰۸

بیت الحِکمه (یا خزانة الحکمه / دارالحکمه)، اولین و معتبرترین مؤسسۀ علمی ـ فرهنگی تمدن اسلامی در بغداد است. تاریخ تأسیس آن به درستی معلوم نیست، اما به استناد غالب منابع، این مؤسسه در عهد هارون الرشید (۱۷۰ـ۱۹۳) بنا شد و در زمان مأمون (۱۹۸ـ ۲۱۸) به اوج شکوفایی و کمال رسید.

ترجمه و نقل مطالب کتاب‌های گردآمده به زبان عربی، از اساسی‌ترین فعالیت‌های بیت الحکمه به شمار می‌آمد و مترجمان برجسته و ماهری که مأمون استخدام کرده بود، آثار جمع آوری شده به زبانهای یونانی، رومی، قبطی، سریانی، هندی و پهلوی را ترجمه کردند.

از مترجمان نامور بیت الحکمه این افراد شایان ذکرند: یحیی بن بطریق، عبدالله بن مقفع، یوحنا بن ماسویه، حجاج بن مطر، حنین بن اسحاق و پسرش اسحاق بن حنین، حُبیش بن حسن و ثابت بن قُره.


بیت الحکمه در متون پژوهش‌گران معاصر

تصویری که مراجع کهن از بیت الحکمه به دست می‌دهند، با تصور پژوهش‌گران معاصر از چیستی و کارکرد آن، تفاوتی شگرف دارد. به عبارت دیگر تقریباً همۀ آنچه دراین گونه مآخذ آمده، و بیش از آنکه مستند به منابع معتبر باشد، متکی بر حدس و گمان بسیار و نیز مقایسۀ آن با نهادهای علمی کهن، یا بازسازی براساس الگوی نهادهای علمی معاصر است.

بیشتر مؤلفان معاصر، این نهاد را سازمانی دولتی، بسیار منظم و گسترده وصف کرده‌اند که همۀ فعالیت‌های علمی عصر اول عباسی در قالب آن صورت گرفته است. گویا علت روی آوردن محققان به گمان‌های بسیار، اطلاق عنوان گمراه‌کنندۀ «‌بیت الحکمه‌» بر این نهاد، بوده است.[۱]

اینان براساس تشابهی که به رغم خود میان عبارت بیت الحکمه و موزۀ اسکندریه یا بخشی از آن موسوم به «‌سراپیوم کهن‌» یافته‌اند، گاه حوزۀ علمی اسکندریه و گاه جندی شاپور را الگوی بیت الحکمه، و اقدامات منسوب به اسکندر، شاهان ساسانی و بطالسۀ مصر در گردآوری آثار مختلف آنها را[۲] نیز سرمشق خلفای عباسی دانسته‌اند.[۳] در نتیجه اینان بیت الحکمه یا بخشی از آن را، یک دارالترجمۀ رسمی و زیر نظر شخص خلیفه، برای نگهداری و ترجمۀ آثار یونانی و دیگر زبانها به عربی دانسته‌اند که مترجمان بسیار در آن مشغول به کار بوده‌اند.[۴] برخی از این فراتر رفته، اصولاً هدف از تأسیس بیت الحکمه را سامان دادن به کار ترجمه بر شمرده‌اند.[۵] در نتیجه هنگام پرداختن به بیت الحکمه، به جای توجه به آنچه از این نهاد معلوم است، بیشتر از ویژگی‌های مختلف نهضت ترجمه و شیوۀ حنین بن اسحاق در ترجمه و مسائلی از این قبیل سخن رانده‌اند.[۶] برخی دیگر به این نیز بسنده نکرده، ارصاد دورۀ عباسی را نیز از جمله وظایف بیت الحکمه و رصدخانۀ شماسیۀ بغداد و گاه رصدخانۀ کوه قاسیون دمشق را بخشی از بیت الحکمه دانسته‌اند.[۷] برخی دیگر نیز بیت الحکمه را یک کتابخانۀ عمومی بزرگ به شمار آورده‌اند.[۸]

تاریخچۀ ساختگی بیت الحکمه در آثار معاصر

مؤلفان معاصر، با تصوری که از کارکرد بیت الحکمه داشته‌اند. برخی اخبار و روایات تاریخی را به زعم خود تفسیر کرده، تاریخچه‌ای برای بیت الحکمه رقم زده، گاه با دقتی شگفت انگیز دربارۀ جزئیات آن سخن رانده‌اند. مثلاً برپایۀ اخباری که دربارۀ علاقۀ منصور عباسی به پزشکی و نجوم و دانشمندان این رشته‌ها، و نیز تألیف و ترجمۀ برخی آثار نجومی و پزشکی در روزگار این خلیفه در دست بوده، فرض کرده‌اند بیت الحکمه از روزگار منصور عباسی اندک اندک شکل گرفته، با افزوده شدن چند تألیف و ترجمه در روزگار مهدی، در روزگار هارون به طور رسمی تأسیس شده، در عصر مأمون نیز به اوج شکوفایی خود رسیده است.[۱۶] عش حتیٰ تئوفیل بن توما، سرپرست منجمان مهدی را سرپرست بیت الحکمۀ روزگار معرفی کرده است.[۱۷] تأکید برخی مؤلفان معاصر بر ریاست ابن ماسویه بر بیت الحکمه در روزگار هارون یا مأمون نیز تنها متکی بر روایتی نسبتاً مشکوک از ابن جلجل است. وی هنگام یادکرد احوال و آثار ابن ماسویه آورده است که هارون ترجمۀ آثار کهن طبی را «‌که هنگام فتح آنکارا و عموریه و سرزمینهای روم به دست آمده بود‌» به ابن ماسویه سپرد و او را امین ترجمه گردانید و کاتبانی چیره دست را برای کتابت زیرنظر وی قرار داد.[۱۸]

کاربرد عبارات بیت الحکمه یا خزانةالحکمه در آثار دورۀ اسلامی

پیش از بررسی چیستی و کارکردی نهادی که در دورۀ نخست خلافت عباسی، چنین نامی بر خود داشته، باید نخست دانست که اصولاً در دورۀ اسلامی این دو عبارت در چه مواردی به کار می‌رفته است؛ زیرا چنان که گفته شد، گویا بیشتر مؤلفان معاصر با پیش داوری در خصوص بار معنایی این دوعبارت دچار اشتباه شده‌اند.

در ردیه‌ای که عثمان بن سعید دارمی بر بشر مریسی نوشته، عبارت بیت الحکمه در کنار نام معاویة بن ابی سفیان آمده است، اثری که بشر در آن به بیت الحکمه اشاره کرده، همچون دیگر آثارش از میان رفته، اما دارمی در ردیۀ خود سخن بشر را چنین آورده است: «‌رقیب همچنین مدعی است که... معاویه «‌بیتی‌» داشت به نام بیت الحکمه. هرگاه حدیثی می‌یافت، در آنجا ثبت می‌کرد‌».[۳۴] مهم نیست که در روزگار معاویه چنین جایی وجود داشته است یا نه، بلکه مهم آن است که در این روایت، بیت الحکمه به وضوح معادل جایی شبیه به کتابخانۀ قصر به کار رفته است. خبری که مسعودی دربارۀ عادات معاویه یاد کرده است، وجود کتابخانۀ سلطنتی را در قصر تأیید می‌کند. براساس این روایت معاویه تا پاسی از شب می‌خوابید و سپس برمی خاست تا کتابدارانش کتاب‌هایی دربارۀ سیاست‌ها، جنگها و نیرنگ‌های سلاطین برایش بخوانند.[۳۵]

در مورد اطلاق نام بیت الحکمه بر کتابخانۀ سلطنتی شواهد دیگری نیز دردست است. در برخی روایات ترجمۀ عربی دیباچۀ کلیله و دمنه به قلم ابن مقفع، کتابخانۀ سلطنتی پادشاه هند بیت الحکمه و کتابخانه‌های پادشاهان پیشین خزائن الحکمة نامیده شده است.[۳۶] حمزۀ اصفهانی نیز در الامثال الصادرةعن بیوت الشعر، کتابخانه‌های سلطنتی ساسانیان را بیوت الحکمه نامیده است. سرخسی نیز در آداب الملوک این نام گذاری را تأیید می‌کند.[۳۷]

اشارات مآخذ کهن

همۀ آنچه از متون کهن دربارۀ این نهاد درمی‌یابیم، آن است که تنی چند از دانشمندان آن روزگار در آنجا به کار مشغول، یا دارای عنوان صاحب بیت/خزانةالحکمه بوده‌اند.

دربارۀ وجود جایی به نام بیت الحکمه در روزگار هارون، تنها دو شاهد دردست است. ابن ندیم آورده است که علان شعوبی ایرانی، پیوسته با خاندان برمکی رفت وآمد داشت و در بیت الحکمه برای هارون، مأمون و برمکیان نسخه برداری می‌کرد.[۴۸]اما برخلاف تصور مؤلفان معاصر، نمی‌توان تنها با استناد به آنچه ابن ندیم آورده است، وی را از کارمندان بیت الحکمه (به ویژه با تصوری که امروزه از کارمندان داریم) دانست؛ زیرا به تأکید یاقوت، او دکان وراقی داشته، و به کار استنساخ، تجلید و فروش نسخ خطی مشغول بوده،[۴۹] قاعدتاً همکاری وی با بیت الحکمه گاه به گاه و موردی (به تعبیر امروزی: پاره وقت) بوده است. ابن ندیم آورده است که ابوسهل بن نوبخت در خزانةالحکمۀ هارون کار می‌کرد.[۵۰] قفطی که ابوسهل منجم را بر اثر خلط با دیگر اعضای خاندان نوبختی از «‌ائمۀ متکلمین‌» برشمرده، هنگام نقل از سخن ابن ندیم آورده است که هارون وی را بر ریاست «‌خزانة کتب الحکمة‌» گمارد و او آنچه را که از کتب حکمت می‌یافت، به فارسی ترجمه می‌کرد.[۵۱] گویا قفطی در اینجا سخن ابن ندیم را به میل خود و براساس برداشتی که از آن داشته، تغییر داده است.

از آنچه گذشت می‌توان دریافت که این نهاد پیش از نابودی برمکیان (۱۸۷ق/۸۰۳م) وجود داشته است. سرپرست بیت الحکمه را ظاهراً «‌صاحب‌» می‌نامیده‌اند. گویا نخستین کسی که این منصب را داشته، شخصی به نام سلم است که همواره از او به صورت «‌سلم صاحب بیت الحکمه‌» یاد شده است. کهن‌ترین مدرکی که از وی در دست است و هیچ یک از محققان قبلی نیز بدان توجه نداشته‌اند، قطعه‌ای از آثار جاحظ است. جاحظ در رسالۀ «‌فصل ما بین العداوة و الحسادة‌» آورده است که گاه برخی آثار خود را که از لحاظ لفظ و معنی کمتر از آثار دیگرش بوده، به کسانی چون ابن مقفع، خلیل بن احمد فراهیدی، سلم صاحب بیت الحکمه، یحیی بن خالد، عتابی و دیگر مؤلفانی که از لحاظ زمانی جلوتر از وی بوده‌اند، نسبت داده است.[۵۲]

پانویس

  1. نک: ادامۀ مقاله
  2. حمزه، ۳۷، ۱۵۱-۱۵۳؛ ابن ندیم، ۲۳۸، ۲۴۰-۲۴۱؛ ثعالبی، ۴۵۹، ۴۸۵؛ گردیزی، ۲۲؛ مقدسی، ۳/۱۵۶؛ دینکرد، IX/578
  3. مثلاً نک: مکنسن، LII/26؛ عش، ۴۲-۴۸؛ حتی، ۳۱۰؛ شریف، ۱۶؛ سوردل، «‌بیت الحکمه »، ۱۱۴۱؛ غنیمه، ۸۷؛ نیز نک: بالتی گسدن، ۱۳۱؛ در مورد تحلیل معنای بیت الحکمه، نک: محفوظ، سراسر مقاله
  4. مکنسن، LI/124؛ حتی، ۳۱۰, ۴۱۰؛ شریف، ۱۶؛ عش، ۲۳-۲۴؛ کونیچ، ۹۶؛ کرنکو، ۱۰۴۵؛ الگود، ۱۰۴؛ اولمان، ۹؛ ژاکار، ۳۴-۳۵؛ لامنس، ۱۳۱-۱۳۲؛ نیز نک: سامرایی، ۳۰۹؛ زقروق، ۲۱۰؛ محقق، ۱۷۶؛ عباس، ۳۱۳؛ عبدالمنعم، ۳۸۴
  5. مایرهوف، «‌دانش...۱ »، ۳۱۶؛ مکنسن، LII/23؛ نصر، ۱۲؛ صدیقی، ۱۸؛ اُلیری، ۱۶۶؛ تیلر، ۲۷۱؛ مک پیک، ۷۳۹؛ سمیر، ۲۳۳؛ نیز نک: سارتن، I/544
  6. مثلاً عش، ۹-۵۷؛ سامرایی، ۳۰۵-۳۱۹؛ تکریتی، ۱۹۷ بب؛ فانی، ۱۹بب
  7. نیکلسن، ۳۵۹؛ حتی، ۳۷۳-۳۷۴, ۴۱۰؛ سارتن، I/558؛ سوردل، «‌بیت الحکمه »، ۱۱۴۱، شریف، ۱۶؛ میه لی، ۷۹؛ عش، ۱۰, ۲۲، نیز ۲۳۷؛ ژولیوه، ۳۹؛ بروکلمان، GAL, I/22zzee-221; 414؛ عبیدی، ۳۹
  8. کرنکو، ۱۰۴۵؛ حتی، ۳۷۳-۳۷۴
  9. ص۱۰, ۳۴, ۴۲
  10. ص۹-۵۷
  11. ص۳۴؛ نیز نک: محمد، ۴۸
  12. ۱/۱۸۷
  13. ص۵۳-۵۷؛ نیز کسیدون، ۲۴۳-۲۴۶
  14. خلافت...۲ »، ۱۲۴
  15. تکریتی، ۱۹۹؛ غنیمه، ۸۹
  16. عش، ۲۰, ۲۲, ۲۶؛ نیز نک: ایوب، ۴۶؛ فانی، ۲۰؛ درویش، ۳۹۱
  17. ص۲۲
  18. ص۶۵؛ نیز نک: صاعد، ۱۹۱؛ قفطی، ۳۸۰؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۷۵؛ ابن عبری، ۲۲۷؛ ابن فضل الله، ۹/۲۰۹
  19. نک: ادامۀ مقاله
  20. کرزون، ۳۰۳-۳۰۴؛ تامر، ۷۹؛ عبداللطیف، ۱۵؛ عش، ۲۳, ۲۶
  21. نک: ادامۀ مقاله
  22. ص۱۸
  23. نک: ادامۀ مقاله
  24. سباط، ۲۳۵؛ مایرهوف، «‌انتقال...۳ »، ۲۳، «‌آغاز...۴ »، ۱۲۲، «‌از اسکندریه...۵ »، ۲۱۳
  25. «پرتوی نو بر دورۀ آغازین...۶»، ۲۶؛ شریف، ۱۶؛ نیز رکایا، ۳۳۸؛ ژولیوه، ۳۹
  26. ص ۱۶؛ قس: الیری، ۱۶۶، که ضمن دارالحکمه نامیدن این مؤسسه، تأسیس آن را نیز به توصیۀ جبرئیل بن بختیشوع دانسته است؛ سعدی، ۴۱۲، که انتصاب حنین را به توصیۀ جبرئیل می‌داند؛ صدیقی، ۲۰-۲۱، که تأسیس را به دورۀ هارون و ریاست حنین را به ۸۳۰ تا ۸۳۳م نسبت می‌دهد؛ زقزوق، ۲۰۸، که می‌افزاید این منصب پس از حنین به فرزندش اسحاق و خواهرزاده‌اش حبیش رسید؛ نیز: سبع، ۱۸۸؛ زرکان، ۱۷۱
  27. حتی، ۳۱۰, ۴۱۰؛ الگود، ۱۰۴
  28. ص۱۷۱؛ البته راوی اصلی این حکایت ابن جلجل، ص۶۹، است و دیگران، از جمله ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۹، آن را تکرار کرده‌اند
  29. «پرتوی نو بر زندگی حنین...۷»، ۷۰۵-۷۰۶، «‌از اسکندریه »، ۲۱۳, ۲۲۳، «‌دانش »، ۳۱۸؛ نیز نک: الیری، ۱۶۸-۱۶۹، که دورۀ متوکل را دوران اوج بیت الحکمه می‌داند؛ صدیقی، ۱۸؛ تامر، ۷۸
  30. مثلاً سوردل، «‌بیت الحکمة»، ۱۱۴۱
  31. بالتی گسدن، ۱۵۰، که البته جریان محنه در روزگار مأمون را نیز مؤثر می‌داند
  32. در این باره، نک: ادامۀ مقاله
  33. نک: کرنکو، ۱۰۴۵؛ عنایت الله، ۱۶۰؛ غنیمه، ۸۹؛ صفا، ۱/۵۰؛ فانی، ۲۱؛ تکریتی، ۲۰۳
  34. ص۱۳۵؛ نیز نک: عش، ۱۱-۱۲؛ بالتی گسدن، ۱۳۳
  35. مروج...، ۳/۲۲۲؛ نیزعش، ۱۲-۱۳
  36. ص۳۱، ۳۸
  37. نک: فان اس، III/2zzeezzee؛ گوتاس، ۵۴-۵۵
  38. ۱/۳۰۲
  39. اخبار...، ۹۱
  40. ۱/۱۳۰، ۱۴۴، ۱۸۶، قس: ۱/۱۶۰
  41. ص۳۶۰
  42. ص۱۸۵؛ نیز نک: واقدی، ۱/۳۰۱، که از البیت المصور بالحکمة یاد کرده است
  43. ابن خلکان، ۵/۳۲۳-۳۲۸؛ مقری، ۱/۲۴۳-۲۴۸
  44. یاقوت، ۵/۲۰۰۸؛ ابن طاووس، ۱۵۷
  45. ابن عساکر، ۵/۲۳۹؛ ذهبی، تاریخ...، ۱۰۰؛ صفدی، ۷/۳۷۹؛ نیز نک: ابن شاکر، ۱/۱۲۲
  46. صفدی، ۱۵/۴۸۷
  47. نیز نک: براون، ۵؛ گوتاس، ۵۵
  48. ابن ندیم، ۱۰۵؛ یاقوت، ۴/۱۶۳۱؛ صفدی، ۱۹/۵۵۸، که وی را علان وراق نیز نامیده‌اند
  49. یاقوت، ۴/۱۶۳۱
  50. ص۲۷۴
  51. ص۲۵۵
  52. ص۳۵۱، نیز المحاسن...، ۴، که خطبۀ آن تکرار بخشی از همین رساله است
  53. ص۲۶۷-۲۶۸؛ نیز نک: قفطی، ۹۷-۹۸؛ قس: حاجی خلیفه، ۵/۳۸۶، که او را سلمان نامیده است.
  54. ابن ندیم، ۲۴۳؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۷؛ حاجی خلیفه، ۳/۹۵؛ قس: صفدی، ۱۳/۲۱۶-۲۱۷، که وی را سلمان نامیده است
  55. ابن ندیم، ۱۲۰-۳۰۵
  56. ۲/۱۲۷؛ در مورد کسانی که با سلم تشابه اسمی داشته‌اند، نک: بالتی گسدن، ۱۴۲
  57. ص۱۲۰، ۱۲۵؛ نیز نک: یاقوت، ۳/۱۳۷۹؛ صفدی، ۱۵/۲۶۹؛ سعیدبن هریم؛ نیز عش، ۳۹؛ بالتی گسدن، ۱۴۳
  58. ابن ندیم، ۱۰، ۱۲۰، ۱۲۵، ۳۰۵، که در مورد وی هر دو عبارت «‌صاحب بیت الحکمه‌» و «‌صاحب خزانةالحکمه‌» را به کار برده است؛ نیز نک: خطیب، ۳/۳۶۹؛ یاقوت، ۳/۱۴۰۹؛ صفدی، ۱۵/۲۶۹
  59. ابوحیان، ۱/۳۷؛ ابن نباته، ۲۴۲
  60. ابن عساکر، ۵/۲۳۹؛ ذهبی، تاریخ، ۱۰۰؛ صفدی، ۷/۳۷۹؛ نیز نک: ابن شاکر، ۱/۱۲۲
  61. ابن جوزی، کتاب الضعفاء...، ۱/۸۴؛ ذهبی، میزان...، ۱/۱۵۲، المغنی، ۱/۵۸؛ ابن حجر، ۱/۳۲۳
  62. ص۱۰، ۲۷۴
  63. ص۱۴۴
  64. ص۴۴۱؛ نیز نک: ابن عبری، ۲۶۴؛ قس: ه د، ۱۲/۶۸۷، که به استناد همین روایت مصعبی را «‌مسئول بیت الحکمه‌» خوانده است
  65. ص۳۱۵
  66. مثلاً عش، ۴۱؛ بالتی گسدن، ۱۴۵-۱۴۶
  67. نک: ص۱۴۸-۱۵۱
  68. ۱/۲۶۵-۲۶۶؛ قس: ابن ندیم۱۸۴؛ نیز خطیب، ۱۰/۴۴۹، که بر درستی انتساب این کتاب به کنانی تأکید کرده‌اند
  69. دربارۀ این کتاب، نک: فان اس، III/5zzee4-5zzee8
  70. ص۵۹
  71. ابن جوزی، المنتظم، ۹/۲۲۳-۲۲۴

پیوند به بیرون