شریف حسن بن حمزه
ابْنِحَمْزه، شریف حسن بن حمزه بن علی طبری مرعشی (درگذشت ۳۵۸ق/۹۶۹م)، فقیه و محدث امامی سدۀ چهارم قمری بوده است. او برای فراگیری علوم اسلامی به شهرهای قم، ری، مکه و کوفه رفت و از محضر بزرگانی چون احمد بن ادریس قمی و ابوغانم اسماعیل بن عبدالرحمان حارثی بهرهمند شد، شیخ صدوق و جعفر بن احمد بن رازی از جمله استماعکنندگان حدیث او بودند. گرچه توثیقی در مورد ابنحمزه نرسیده، ولی شیخ مفید و شیخ طوسی او را به زهد و ورع و صلاح ستودهاند.
نسب
نسب او با ۶ واسطه به امام زینالعابدین(ع) میرسد. خاندان او که به جهت انتساب به جدش علی مرعش، مرعشی خوانده میشدند، از علویان ساکن طبرستان بودند. ابنحمزه خود نیز به گفته فخر رازی،[۱] اهل طبرستان بود و حتی اعقاب او در آنجا میزیستند.[۲]
آشنایی با زندگی ابنحمزه، به عنوان یکی از حلقههای مهم سلسله إسناد آثار سلف امامیه، حائز اهمیت است، چنانکه نام او به عنوان راوی آثار در شرح حال ۹۵ تن از کسانی که در رجال نجاشی و ۶ تن از کسانی که در فهرست شیخ طوسی آمده، ذکر شده است.
تحصیلات و مشایخ
طبرستان
شواهد متعدد دلالت بر آن دارد که او تحصیل خود را در طبرستان آغاز کرد و در آنجا از مشایخی چون ابوالعباس احمد بن محمد دینوری و ابوجعفر محمد بن امیدوار طبری اخذ حدیث کرد.[۳] همچنین نام جمعی دیگر از طبریان در میان مشایخ او به چشم میخورد.
قم و ری
در مطالعه مشایخ ابنحمزه به نام محدثانی برمیخوریم که نشان میدهد ابنحمزه مرحلهای از تحصیل خود را در قم و ری گذرانده است. از آن جمله میتوان محمد بن جعفر اسدی رازی،[۴] احمد بن ادریس قمی[۵] و محمد بن جعفر بن بطّه قمی[۶] را نام برد.
تاریخ مراجعت ابنحمزه از سفر قم و ری حداکثر به سال ۳۱۲ قمری میرسد، زیرا بر اساس سندی که ابننوح سیرافی ارائه کرده، او در ایام حکمرانی جعفر بن حسن ناصر در آمل اخذ حدیث کرده است.[۷]
عراق
از ۳۱۲ تا ۳۲۸ق از زندگی ابنحمزه در منابع تاریخی و رجالی اطلاعی به دست نرسیده، ولی میتوان حدس زد که او پس از مدتی اقامت در موطن خود، آهنگ عراق کرده باشد.
او در ۳۲۸ق از احمد بن محمد بن سعید بن عقده بهره برده[۸] و در همین سال هارون بن موسی تلعکبری از او استماع حدیث کرده است.[۹]
مکه
در حکایتی که غضائری[۱۰] از خود ابنحمزه نقل کرده، به مراحل تحصیل او در طبرستان، قم و تکمیل آن در عراق اشاره رفته است. ابنحمزه در تاریخی نامشخص، شاید در جریان سفر به عراق، به حج رفته و در مکه از ابوغانم اسماعیل بن عبدالرحمان حارثی استماع حدیث کرده است.[۱۱]
دیگر مشایخ
در مورد مشایخ روایی او به جزآنان که یاد شد، از محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری،[۱۲] علی بن ابراهیم قمی،[۱۳] علی بن حاتم قزوینی[۱۴] و محمد بن جریر بن رستم طبری[۱۵] میتوان نام برد.
در سندی در الاختصاص،[۱۶] روایت ابنحمزه از کلینی نیز دیده میشود.[۱۷]
درگذشت
نجاشی بدون تصریح به بازگشتن یا بازنگشتن او به طبرستان گزارش کرده که وی در ۳۵۸ق وفات یافته است[۱۸] ولی ابناسفندیار[۱۹] مرقد او را در آمل دانسته است و از این رو وی باید پس از بغداد به طبرستان بازگشته باشد.
در زمان حکومت اردشیر، بهاءالدین مامطیری او را بر آن داشت تا مقبره ابنحمزه را تجدید بنا کند.[۲۰]
شاگردان و راویان
درباره فاصله ۳۲۸ تا ۳۵۶ق از حیات ابنحمزه نیز در منابع سکوتی دیده میشود، ولی امکان ورود او به قم و ری، در راه بازگشت به طبرستان، بعید نمینماید. احتمال دارد استماع شیخ صدوق و جعفر بن احمد بن رازی از او در همین سفر بوده باشد.[۲۱]
ابنحمزه در ۳۵۶ق به بغداد رفت، و مشایخ آنجا از او استماع کردند.[۲۲]
از دیگر شاگردان و راویان او میتوان به احمد بن محمد بن عبیدالله ابنعیاش جوهری،[۲۳] محمد بن احمد ابنشاذان قمی،[۲۴] احمد بن علی بن نوح سیرافی،[۲۵] شیخ مفید،[۲۶] حسین بن عبیدالله غضائری[۲۷] و احمد بن عبدالواحد ابنعبدون[۲۸] اشاره کرد.[۲۹]
وثاقت ابنحمزه
از نظر رجالی گرچه توثیقی در مورد ابنحمزه نرسیده، ولی مفید و شیخ طوسی او را به زهد و ورع و صلاح ستودهاند[۳۰] و نجاشی او را در زمرۀ بزرگان طایفه امامیه شمرده است.[۳۱] همچنین ابنبابویه و حسین بن عبیدالله غضائری درباره او عبارت «رضیالله عنه» به کار بردهاند.[۳۲] و از آنجا که برخی از علمای رجال به کاربردن عبارت رضی الله عنه برای یک راوی را دلیل روشن بر وثاقت راوی گرفتهاند[۳۳]، ابنحمزه هم موثق است.
تبحر در علوم مختلف
ابنحمزه نه تنها در حدیث شهرت داشت، بلکه به عنوان فقیه نیز شناخته میشده است.[۳۴] همچنین در برخی منابع از او با عنوان نسب شناس،[۳۵] ادیب،[۳۶] شاعر[۳۷] و حتی متکلم[۳۸] یاد شده است. عناوین آثار مفقود او برخی از این گفتهها را تأیید میکند.
آثار
از جمله آثار متعدد ابنحمزه المبسوط فی عمل یوم و لیلة، الاشفیة فی معانی الغیبة و تباشیر الشریعة قابل ذکرند.[۳۹]
از اشعار او ابناسفندیار قصیدهای در ۳۷ بیت[۴۰] و ابنشهر آشوب یک دوبیتی[۴۱] نقل کردهاند.
پانویس
- ↑ فخر رازی، الشجرة المبارکه، ص۱۷۰.
- ↑ مروزی، الفخری، ص۷۵.
- ↑ نک: صدوق، معانی الاخبار، ص۳۱۳؛ غضائری،تکمله، صص۹۹-۱۰۰؛ نجاشی، رجال، ص۶۰.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۴۱، ص۳۷۳.
- ↑ طوسی، «مشیخة التهذیب»، ص۷۲، ص۷۴.
- ↑ نجاشی، رجال، ۲۳، جم.
- ↑ نک: نجاشی، رجال، ص۶۰.
- ↑ نک: غضائری، تکملة، ص۱۰۰؛ قس: ابنرازی، نوادر، ص۳۹، ۴۱.
- ↑ نک: طوسی، رجال، ص۴۶۵.
- ↑ غضائری، تکمله، ص۹۹-۱۰۰.
- ↑ نک: صدوق، فضائل الاشهر، ص۳۲.
- ↑ نک: مفید، امالی، ص۲۵۳؛ طوسی، امالی، ج۱، ص۲۰۶.
- ↑ نجاشی، ص۱۶، جاهای مختلف؛ طوسی، فهرست، ص۶۳، جاهای مختلف.
- ↑ مفید، امالی، ص۳۳.
- ↑ نجاشی، ص۳۷۶.
- ↑ مفید، الاختصاص، ص۲۲.
- ↑ برای دیگر مشایخ او نک: صدوق، الخصال، ص۴۲۰،ص۵۳۲؛ صدوق، عیون، ج۱، ص۳۶؛ ابنرازی، جامع الاحادیث، ص۱۵؛ طوسی، امالی، ج۱، ص۱۵۳، ص۲۰۷، ص۲۰۸؛ ج۲، ص۳۲؛ راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۰۹؛ ابنطاووس، فلاح السائل، ص۱۵۲.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۶۴.
- ↑ ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ص۱۰۲-۱۰۳.
- ↑ ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ص۱۰۳.
- ↑ نک: صدوق، الخصال، ص۴۲۰؛ ابنرازی، جامع الاحادیث، ص۱۵؛ ابنرازی، نوادر، ص۳۹.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۶۴؛ طوسی، فهرست، ص۵۲؛ قس: طوسی، رجال، ص۴۶۵؛ علامه حلی، رجال، ص۴۰؛ و ابنداوود حلی، رجال، ص۱۱۷ که در آنها ۳۵۴ یا ۳۶۴ق ضبط شده است.
- ↑ ابنعیاش، مقتضب الاثر، ص۴۸.
- ↑ ابنشاذان، مائه منقبه، ص۷۶.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۲۶، جاهای مختلف.
- ↑ طوسی، فهرست، ص۵۲؛ نجاشی، رجال، ص۱۶، جاهای مختلف.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۷، ۴۵.
- ↑ طوسی، «مشیخة التهذیب»، ص۳۲.
- ↑ در مورد دیگر راویان وی نک: خزاز، کفایه الاثر، ص۲۶۵، ۲۷۱، ۲۸۸؛ ابنطاووس، فلاح السائل، ص۱۵۲.
- ↑ مفید، امالی، ص۸، ۱۲، ۲۵۳، جم؛ طوسی، فهرست، ۵۲؛ طوسی، رجال، ص۴۶۵.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۶۴.
- ↑ صدوق، الخصال، ص۴۲۰، جاهای مختلف؛ غضائری، تکملة، ص۹۹.
- ↑ مقاله ترحم و ترضی، نویسنده: حسن نیا،علی؛ مکارم ترجمان؛ مجله: حدیث اندیشه» دوره جدید، پاییز و زمستان ۱۳۸۵ - شماره ۲، ص۸۳.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۶۴؛ طوسی، فهرست، ص۵۲؛ ابنصوفی، ص۲۰۹؛ قس: ابنطاووس، اقبال، ص۵.
- ↑ ابنعنبه، ص۳۱۴.
- ↑ طوسی، رجال، ص۴۶۵؛ طوسی، فهرست، ص۵۲.
- ↑ ابنشهر آشوب، معالم العلماء، ص۱۵۰؛ فخررازی، الشجره المبارکه، ص۱۷۰؛ ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ص۱۰۲.
- ↑ ابناسفندیار،تاریخ طبرستان، ص۱۰۲.
- ↑ در مورد این آثار و جز آن نک: نجاشی، رجال، ص۶۴؛ طوسی، فهرست، ص۵۲؛ ابنصوفی، ص۲۰۹.
- ↑ ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ص۱۰۳- ۱۰۵.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۶۸.
یادداشت
منابع
- ابناسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش.
- ابنداوود حلی، حسن، الرجال، به کوشش جلال الدین محدث، تهران، ۱۳۴۲ش.
- ابنرازی، جعفر، جامع الاحادیث.
- ابنرازی، جعفر، نوادر الاثر، تهران، ۱۳۶۹ق.
- ابنشاذان، محمد، مائه منقبه، قم، ۱۴۰۷ق.
- ابنشهرآشوب، محمد، معالم العلماء، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
- ابنشهرآشوب، محمد، مناقب، قم، چاپخانه علمیه؛ ابنصوفی، علی، المجدی، قم، ۱۴۰۹ق.
- ابنطاووس، علی، اقبال، ایران، سنگی، ۱۳۲۰ق.
- ابنطاووس،علی، فلاح السائل، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
- ابنعنبه، احمد، عمدة الطالب، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
- ابنعیاش جوهری، احمد، مقتضب الاثر، قم، چاپخانه علمیه.
- خزاز، علی، کفایه الاثر، قم، ۱۴۰۱ق.
- راوندی، سعید، قصص الانبیاء، به کوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، ۱۴۰۹ق.
- صدوق، محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق.
- صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا(ع)، نجف، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
- صدوق، محمد، فضائل الاشهر الثلاثه، به کوشش غلامرضا عرفانیان، نجف، ۱۳۹۶ق.
- صدوق، محمد، معانی الاخبار، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۳۶۱ق.
- طوسی، محمد، «مشیخه التهذیب»، شرح مشیخه تهذیب الاحکام حسن موسوی خرسان، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
- طوسی، محمد، رجال، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
- طوسی، محمد، فهرست، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، کتابخانه مرتضویه.
- طوسی، محمد،امالی، بغداد، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
- علامه حلی، حسن، رجال، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
- غضائری، حسین، «تکمله»، رساله ابی غالب الزراری فی آل اعین، اصفهان، ۱۳۹۹ق.
- فخر رازی، محمد، الشجره المبارکه، قم، ۱۴۰۹ق.
- مروزی، اسماعیل، الفخری، قم، ۱۴۰۹ق.
- مفید، الامالی، به کوشش غفاری و استاد ولی، قم، ۱۴۰۳ق.
- مفید، محمد، الاختصاص، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، منشورات جماعه المدرسین.
- نجاشی، احمد، رجال، به کوشش موسی شبیری، قم، ۱۴۰۷ق.
پیوند به بیرون
- منبع اصلی مقاله: دايرة المعارف بزرگ اسلامی