پرش به محتوا

سادات طباطبایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>A.atashinsadaf
imported>A.atashinsadaf
خط ۳۵: خط ۳۵:
برخی از این سادات که به [[تبریز]] کوچیدند در سدۀ ۹ق در روزگار فرمان‌روایی [[آق‌قویونلو]]، غالباً [[منصب شیخ الاسلامی]] [[آذربایجان]] را عهده‌دار بودند و پس از آن به خاندان‌های مختلف با نام‌های گوناگون مانند وهابی، وکیلی، عدل، دیبا و قاضی تقسیم شدند.<ref>محیط طباطبایی، محمد، ج۱، ص۴۱</ref>
برخی از این سادات که به [[تبریز]] کوچیدند در سدۀ ۹ق در روزگار فرمان‌روایی [[آق‌قویونلو]]، غالباً [[منصب شیخ الاسلامی]] [[آذربایجان]] را عهده‌دار بودند و پس از آن به خاندان‌های مختلف با نام‌های گوناگون مانند وهابی، وکیلی، عدل، دیبا و قاضی تقسیم شدند.<ref>محیط طباطبایی، محمد، ج۱، ص۴۱</ref>


در روزگار دیلمیان یکی از سادات طباطبایی به نام [[زید الاسود بن ابراهیم بن محمد بن قاسم رسیی|زیدالاسود]] با «شاهان دخت» دختر [[عضدالدوله]] ازدواج کرد و به [[شیراز]] آمد و در آن‌جا ساکن شد. نسب [[سادات انجوی]] [[شیراز]] به او می‌رسد.<ref>ابن عنبه، الفصول الفخریه، ص۱۳۰</ref>
در روزگار دیلمیان یکی از سادات طباطبایی به نام [[زید الاسود بن ابراهیم بن محمد بن قاسم رسیی|زیدالاسود]] با «شاهان دخت» دختر [[عضدالدوله]] ازدواج کرد و به [[شیراز]] آمد و در آن‌جا ساکن شد. نسب [[سادات انجوی]] شیراز به او می‌رسد.<ref>ابن عنبه، الفصول الفخریه، ص۱۳۰</ref>


==شخصیتها==
==شخصیتها==

نسخهٔ ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۴۳

سادات طباطبایی به شاخه‌ای از سادات حسنی از نسل اسماعیل بن ابراهیم طباطبا گفته می‌شود. از آنجا که ابراهیم لکنت زبان داشته و به واژه قبا، طبا می‌گفته به طباطبا معروف گشته و تبارش به سادات طباطبایی مشهور شدند. خاندان‌های مختلف طباطبایی در ایران و دیگر کشورها پراکنده‌اند، و شخصیت‌های بزرگ علمی، مذهبی در این خانواده پرورش یافته است.

علت نامگذاری

ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم غمر بن حسن مثنی بن امام حسن مجتبی(ع) به طباطبا معروف بوده و این نام بر تبار وی نیز بکار رفته است. در علت نامگذاری این شاخه به طباطبا اختلاف است. بعضی بر آنند که جد آنان یعنی ابراهیم بن اسماعیل بن غمر (همان طباطبا) هرگاه می خواست بگوید «قبا» به خاطر لکنتی که در زبان داشت، می‌گفت: «طبا»،[۱]

ناصر کبیر در علت این نامگذاری گفته این «طباطبا» در زبان نبطی به معنی خواجه خواجگان است.[۲][۳][۴] یعنی سید سادات.

خاندان مختلف طباطبایی

بنی اتج در آمل [۵]

بنی عساف در اصفهان[۶]

بنی مستلحقان در مصر

بنی مستجد در مصر

بنی کرکی در مصر

بنی المحل در خوزستان، بغداد حلب و ارجان [۷]

آل حکیم در عراق

طباطبایی های زواره

طباطبائی ها در ایران

برخی از نوادگان ابراهیم طباطبا به ایران سفر کردند و در طبرستان و دیلم (مازندران و گیلان) اقامت گزیدند.

شاخه‌ای از این سلسله لقب «کیا» داشته و در گیلان و مازندران می‌زیستند و از نقش مذهبی، سیاسی و اجتماعی مهمی برخوردار بودند.

یکی از اینان «خرم کیا» است که مزارش در لاهیجان است و در ۶۷۴ق به قتل رسیده و نامش بر کتیبه‌ای که در ۱۱۰۵ق تهیه شده، نوشته شده است.[۸]

در اواخر سدۀ ۳ق یکی دیگر از نوادگان ابراهیم به اصفهان سفر کرد و در این شهر ساکن شد. سادات طباطبایی ایران بیش‌ تر از نسل وی هستند که از اصفهان به زواره و اردستان و پس از آن به دیگر جاها رفتند و در نقاط مختلف پراکنده شدند.

برخی از این سادات که به تبریز کوچیدند در سدۀ ۹ق در روزگار فرمان‌روایی آق‌قویونلو، غالباً منصب شیخ الاسلامی آذربایجان را عهده‌دار بودند و پس از آن به خاندان‌های مختلف با نام‌های گوناگون مانند وهابی، وکیلی، عدل، دیبا و قاضی تقسیم شدند.[۹]

در روزگار دیلمیان یکی از سادات طباطبایی به نام زیدالاسود با «شاهان دخت» دختر عضدالدوله ازدواج کرد و به شیراز آمد و در آن‌جا ساکن شد. نسب سادات انجوی شیراز به او می‌رسد.[۱۰]

شخصیتها

شخصیتهای تاریخی

محمد بن ابراهیم: وی سرسلسله سادات طباطبایی است، ابوسرایا به نام وی در کوفه بیعت گرفت و به سال 199ق قیام کرد. [۱۱]

قاسم رسی: امام زیدیه و واضع مذهب فقهی قاسمی، وی در سال 246ق در گذشت.[۱۲] [۱۳]

هادی الی الحق: یحیی بن حسین بن قاسم رسی، یکی از ائمه زیدیه، در سال 298ق در گذشت. [۱۴] [۱۵]

ابن طباطبا علوی اصفهانی نسابه: در سده چهارم می زیسته و کتاب منتقله الطالبیه در انساب سادات از آثار اوست.[۱۶]

ابن طقطقی: نقیب سادات حله، نجف و کربلا در قرن هفتم، شهرت وی بیشتر به دلیل کتابش منیه الفضلاء فی تواریخ الخلفاء و الوزراء می باشد، این کتاب به تاریخ فخری معروف شد.[۱۷]

شخصیتهای معاصر

علامه بحرالعلوم

آیه الله بروجردی

آیه الله حکیم

علامه طباطبایی

پانویس

  1. المجدي في أنساب الطالبيين ،ص:260
  2. سر السلسلة العلویة، ص 16
  3. عمدة الطالب، ص 172
  4. لغت نامه دهخدا، در لفظ »طباطبا».
  5. عمده طالب،ص 177
  6. عمده طالب،ص 177
  7. المعقبون، ج1ص 252
  8. از آستارا تا استارباد، ج۲، ص۹۸-۱۰۰
  9. محیط طباطبایی، محمد، ج۱، ص۴۱
  10. ابن عنبه، الفصول الفخریه، ص۱۳۰
  11. مقاتل الطالبین، 199و518-536
  12. عمده الطالب، ص 175
  13. معجم الانساب، ص 187
  14. عمده الطالب، ص 177
  15. بروکلمان، ج3ص 327-330
  16. عمده الطالب ص 173و 174
  17. تاریخ ادبیات در ایران، ج3ص 1243

منابع

  • ابن صوفى نسابه‏، المجدي في أنساب الطالبيين، مرعشى نجفى‏، قم‏، 1422، چاپ دوم.‏
  • ابن عنبه حسنى‏،عمدة الطالب في أنساب آل أبي طالب‏ 828، انصاريان، قم‏،1417 ق‏.
  • ابن عنبه، الفصول الفخریه، به کوشش جلال‌الدین حسینی ارموی (محدث)، تهران، ۱۳۴۶ش.
  • رجایی، سید مهدی، المعقبون من آل ابی طالب، موسسه عاشورا، قم، 1385.
  • ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، ۱۳۵۱ش.
  • محیط طباطبایی، محمد، شوخی جدی، یغما، س ۱۸، شم‌ ۱، فروردین ۱۳۴۴ش.

جستارهای وابسته

سادات

سادات حسنی

سادات موسوی

سادات رضوی

سادات مرعشی