پرش به محتوا

تهلیل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Mgolpayegani
imported>Mgolpayegani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''تهلیل'''، گفتن لااله الاّ اللّه، مهمترین شعار [[توحید|توحیدی]] [[اسلام]]. این [[ذکر]]، از جمله ذکرهای [[ایمان|مؤمنان]] است و در [[روایات]] به عنوان برترین سخنان، دژ محکم الهی و از [[ایمان|ارکان ایمان]] شمرده شده است. [[حدیث سلسله الذهب]] از [[امام رضا(ع)]] نشان‌دهنده اهمیت این ذکر نزد [[خداوند]] است.
'''تهلیل'''، گفتن لااله الاّ اللّه، مهمترین شعار [[توحید|توحیدی]] [[اسلام]]. این [[ذکر]]، از جمله ذکرهای [[ایمان|مؤمنان]] است و در [[روایات]] به عنوان برترین سخنان، دژ محکم الهی و از [[ایمان|ارکان ایمان]] شمرده شده است. [[حدیث سلسله الذهب]] از [[امام رضا(ع)]] نشان‌دهنده اهمیت این ذکر نزد [[خداوند]] است.


==مفهوم شناسی==
==مفهوم شناسی==
تهلیل در لغت از ماده هلل و به معنای بالابردن صدا است. <ref>جوهری ، ج 5، ص 1852؛ ابن فارس ، ج 6، ص 11؛ ابن منظور، ج 15، ص 120؛ مرتضی زبیدی ، ج 15، ص 810</ref> مصدر منحوت این جمله، هَیلَلة است. مانند [[بسمله|بسملة]] برای بسم الله الرحمن الرحیم و [[حوقله|حوقلة]] برای لاحول و لاقوة الا بالله <ref>ازهری، ج5، ص370؛ ثعالبی، ص224ـ225</ref>
تهلیل در لغت از ماده هلل و به معنای بالابردن صدا است.<ref>جوهری، ج۵، ص۱۸۵۲؛ ابن فارس، ج۶، ص۱۱؛ ابن منظور، ج۱۵، ص۱۲۰؛ مرتضی زبیدی، ج۱۵، ص۸۱۰</ref> مصدر منحوت این جمله، هَیلَلة است. مانند [[بسمله|بسملة]] برای بسم الله الرحمن الرحیم و [[حوقله|حوقلة]] برای لاحول و لاقوة الا بالله<ref>ازهری، ج۵، ص۳۷۰؛ ثعالبی، ص۲۲۴۲۲۵</ref>


در اصطلاح دینی، عبارت است از گفتن لااله الاّ اللّه. وجه نام‌گذاری این عمل به تهلیل نیز آن است که فرد به هنگام گفتن لااله الاّ اللّه، صدای خود را بلند می‌کند. <ref>ازهری، ج5، ص368</ref>
در اصطلاح دینی، عبارت است از گفتن لااله الاّ اللّه. وجه نام‌گذاری این عمل به تهلیل نیز آن است که فرد به هنگام گفتن لااله الاّ اللّه، صدای خود را بلند می‌کند.<ref>ازهری، ج۵، ص۳۶۸</ref>


== در قرآن و حدیث==
== در قرآن و حدیث==
عبارت لااله الاّ اللّه دو بار به همین صورت در [[قرآن کریم]] به کار رفته است <ref>رجوع کنید به صافات: 35؛ محمد: 19</ref> و به صورت‌های مشابه، مانند لااله الاّ أنا و لااله الاّ أنت و به‌ویژه لااله الاهو، بیش از سی بار در قرآن آمده است. <ref>رجوع کنید به عبدالباقی، ذیل «إل'ه »</ref>
عبارت لااله الاّ اللّه دو بار به همین صورت در [[قرآن کریم]] به کار رفته است<ref>رجوع کنید به صافات: ۳۵؛ محمد: ۱۹</ref> و به صورت‌های مشابه، مانند لااله الاّ أنا و لااله الاّ أنت و به‌ویژه لااله الاهو، بیش از سی بار در قرآن آمده است.<ref>رجوع کنید به عبدالباقی، ذیل «إل'ه”</ref>


مفسران بر اساس حدیث نبوی و اقوال صحابه و تابعین، «کلمه التقوی » را که در قرآن <ref>فتح: 26</ref> نیز آمده، همان لااله الاّ اللّه دانسته‌اند. <ref>برای نمونه رجوع کنید به بخاری جُعْفی، ج7، ص229؛ ترمذی، ج5، ص62؛ طبری، ج26، ص66ـ67؛ ابن بابویه، 1386، ج1، ص251؛ طوسی، ج4، ص283</ref>
مفسران بر اساس حدیث نبوی و اقوال صحابه و تابعین، «کلمه التقوی” را که در قرآن<ref>فتح: ۲۶</ref> نیز آمده، همان لااله الاّ اللّه دانسته‌اند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به بخاری جُعْفی، ج۷، ص۲۲۹؛ ترمذی، ج۵، ص۶۲؛ طبری، ج۲۶، ص۶۶۶۷؛ ابن بابویه، ۱۳۸۶، ج۱، ص۲۵۱؛ طوسی، ج۴، ص۲۸۳</ref>


در منابع حدیثی و تفاسیر، لااله الاّ اللّه با نام‌ها و اوصافی چون کلمة التوحید، <ref>فضل بن حسن طَبْرِسی، ج6، ص480، ج8، ص584</ref> کلمة الاخلاص، <ref>ابن بابَویه، 1362ش، ج1، ص299؛ همو، 1404، ج2، ص119</ref> کلمة الحق،<ref> ابن حَجَر عَسقَلانی، ج8، ص160</ref> الکلمة الطیبة، <ref>قُرطُبی، ج9، ص359؛ طباطبائی، ج12، ص51</ref> و العروة الوثقی <ref>شوکانی، ج1، ص277</ref> معرفی شده است. برخی نیز آن‌را [[اسم اعظم]] خدا دانسته‌اند. <ref>رجوع کنید به نَوَوی، ج17، ص18؛ مازندرانی، ج10، ص316</ref>
در منابع حدیثی و تفاسیر، لااله الاّ اللّه با نام‌ها و اوصافی چون کلمة التوحید،<ref>فضل بن حسن طَبْرِسی، ج۶، ص۴۸۰، ج۸، ص۵۸۴</ref> کلمة الاخلاص،<ref>ابن بابَویه، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۹۹؛ همو، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۱۹</ref> کلمة الحق،<ref> ابن حَجَر عَسقَلانی، ج۸، ص۱۶۰</ref> الکلمة الطیبة،<ref>قُرطُبی، ج۹، ص۳۵۹؛ طباطبائی، ج۱۲، ص۵۱</ref> و العروة الوثقی<ref>شوکانی، ج۱، ص۲۷۷</ref> معرفی شده است. برخی نیز آن‌را [[اسم اعظم]] خدا دانسته‌اند.<ref>رجوع کنید به نَوَوی، ج۱۷، ص۱۸؛ مازندرانی، ج۱۰، ص۳۱۶</ref>


===اهمیت ذکر لااله الا الله===
===اهمیت ذکر لااله الا الله===
ذکر لااله الاّ اللّه از جمله ذکرهای مؤمنان است. برخی از تعابیری که در [[روایات]] در مورد این ذکر بیان شده عبارت است از:
ذکر لااله الاّ اللّه از جمله ذکرهای مؤمنان است. برخی از تعابیری که در [[روایات]] در مورد این ذکر بیان شده عبارت است از:


'''← از ارکان ایمان:''' بنابر احادیث، اقرار به آن، یکی از ارکان پنج‌گانه [[اسلام]] و بزرگ‌ترین باب از ابواب هفتاد و چندگانه [[ایمان]] است. <ref>رجوع کنید به ابن حنبل ، ج 2، ص 120، 143، 379؛ بخاری جعفی ، ج 1، ص 8؛ علی بن حسن طبرسی ، ص 86</ref>
'''← از ارکان ایمان:''' بنابر احادیث، اقرار به آن، یکی از ارکان پنج‌گانه [[اسلام]] و بزرگ‌ترین باب از ابواب هفتاد و چندگانه [[ایمان]] است.<ref>رجوع کنید به ابن حنبل، ج۲، ص۱۲۰، ۱۴۳، ۳۷۹؛ بخاری جعفی، ج۱، ص۸؛ علی بن حسن طبرسی، ص۸۶</ref>


'''← برترین سخنان:''' [[پیامبر اکرم]] برترین سخنان را لااله الاّ اللّه و عبارات هم ارز آن، همچون سبحان اللّه و الحمدللّه و اللّه اکبر برشمرده است. <ref>رجوع کنید به بخاری جعفی ، ج 7، ص 229؛ طَبَرانی ، ج 3، ص 315</ref>
'''← برترین سخنان:''' [[پیامبر اکرم]] برترین سخنان را لااله الاّ اللّه و عبارات هم ارز آن، همچون سبحان اللّه و الحمدللّه و اللّه اکبر برشمرده است.<ref>رجوع کنید به بخاری جعفی، ج۷، ص۲۲۹؛ طَبَرانی، ج۳، ص۳۱۵</ref>


'''←سفارش به گفتن آن:'''
'''←سفارش به گفتن آن:'''
به جهت اهمیت این ذکر، پیامبر در صدر اسلام، مردم را با «قولوا لااله الاّ اللّه تُفلحوا» به اسلام دعوت می‌کرد. <ref>رجوع کنید به ابن حنبل، ج3، ص492، ج4، ص63؛ ابن شهر آشوب، ج1، ص51؛ مجلسی، ج18، ص202</ref> همچنین، به مسلمانان توصیه می نمود که اسلام خود را با زیاد گفتن لااله الاّ اللّه تجدید کنند. <ref>رجوع کنید به حاکم نیشابوری، ج4، ص256؛ متقی، ج1، ص416</ref>
به جهت اهمیت این ذکر، پیامبر در صدر اسلام، مردم را با «قولوا لااله الاّ اللّه تُفلحوا» به اسلام دعوت می‌کرد.<ref>رجوع کنید به ابن حنبل، ج۳، ص۴۹۲، ج۴، ص۶۳؛ ابن شهر آشوب، ج۱، ص۵۱؛ مجلسی، ج۱۸، ص۲۰۲</ref> همچنین، به مسلمانان توصیه می‌نمود که اسلام خود را با زیاد گفتن لااله الاّ اللّه تجدید کنند.<ref>رجوع کنید به حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۵۶؛ متقی، ج۱، ص۴۱۶</ref>


'''← دژ محکم الهی:''' در [[حدیث قدسی]] که [[امام رضا(ع)]] با واسطه پدرانش از پیامبر اکرم نقل کرده است و در بین [[شیعیان]] به [[حدیث سلسلة الذهب]] معروف است، [[خداوند]] لااله الاّ اللّه را دژ مستحکم خود دانسته که ورود در آن موجب امان از عذاب الاهی می‌شود. <ref>رجوع کنید به ابن بابویه، 1387، ص25؛ قضاعی، ج2، ص323ـ324؛ ابن عساکر، ج5، ص462، ج7، ص115؛ مجلسی، ج49، ص127</ref>
'''← دژ محکم الهی:''' در [[حدیث قدسی]] که [[امام رضا(ع)]] با واسطه پدرانش از پیامبر اکرم نقل کرده است و در بین [[شیعیان]] به [[حدیث سلسلة الذهب]] معروف است، [[خداوند]] لااله الاّ اللّه را دژ مستحکم خود دانسته که ورود در آن موجب امان از عذاب الاهی می‌شود.<ref>رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۳۸۷، ص۲۵؛ قضاعی، ج۲، ص۳۲۳۳۲۴؛ ابن عساکر، ج۵، ص۴۶۲، ج۷، ص۱۱۵؛ مجلسی، ج۴۹، ص۱۲۷</ref>


==موقعیت عرفانی==
==موقعیت عرفانی==
عبارت لااله الاّ اللّه از دیرباز مورد توجه [[عرفان|عارفان]] مسلمان بوده و بی‌شک یکی از جهات اهمیت آن قرآنی بودن این عبارت است. چنانکه ابن عربی می‌گوید این رحمت خداوند به انسان است که خود در [[قرآن]] چنین تعبیری به کار برده وگرنه چگونه بندگان می‌توانستند با علم به حق ابتدا «لااله” بگویند و سپس در مقام اثبات بر آیند.<ref>ج۲، ص۲۲۴۲۲۵</ref>
به نظر می‌رسد [[احادیث|احادیثی]] که درباره لااله الاّ اللّه نقل شده در شکل گیری و رشد تفاسیر عرفانی لااله الاّ اللّه تأثیر داشته است. [[ابوحامد غزالی]] در [[احیاء علوم الدّین]]<ref>رجوع کنید به ج۱، ص۲۹۸۳۰۰</ref> مجموعه‌ای از این احادیث را نقل کرده است. یکی از این احادیث مژده می‌دهد که هر کس از روی [[اخلاص]] لااله الاّ اللّه بگوید به [[بهشت]] خواهد رفت.<ref>احیاء علوم الدّین، ج۱، ص۲۹۹</ref>


عبارت لااله الاّ اللّه از دیرباز مورد توجه [[عرفان|عارفان]] مسلمان بوده و بی شک یکی از جهات اهمیت آن قرآنی بودن این عبارت است. چنانکه ابن عربی می گوید این رحمت خداوند به انسان است که خود در [[قرآن]] چنین تعبیری به کار برده وگرنه چگونه بندگان می‌توانستند با علم به حق ابتدا «لااله » بگویند و سپس در مقام اثبات بر آیند. <ref>ج2، ص224ـ225</ref>
برخی [[عرفان|عرفا]] جمله لااله الاّ اللّه را ذکر خفی (قلبی) نامیده‌اند.<ref>رجوع کنید به نراقی، ص۳۳۳</ref> به این دلیل که تلفظ کردن به آن نیازی به لب ندارد و آن را می‌توان در دل نیز تلفظ کرد.<ref> زرکشی، ص۸۲</ref>
به نظر می‌رسد [[احادیث|احادیثی]] که در باره لااله الاّ اللّه نقل شده در شکل گیری و رشد تفاسیر عرفانی لااله الاّ اللّه تأثیر داشته است. [[ابوحامد غزالی]] در [[احیاء علوم الدّین]]  <ref>رجوع کنید به ج 1، ص 298ـ300</ref> مجموعه ای از این احادیث را نقل کرده است. یکی از این احادیث مژده می‌دهد که هر کس از روی [[اخلاص]] لااله الاّ اللّه بگوید به [[بهشت]] خواهد رفت. <ref>احیاء علوم الدّین، ج 1، ص 299</ref>


برخی [[عرفان|عرفا]] جمله لااله الاّ اللّه را ذکر خفی (قلبی) نامیده‌اند.<ref>رجوع کنید به نراقی ، ص 333</ref> به این دلیل که تلفظ کردن به آن نیازی به لب ندارد و آن‌ را می‌توان در دل نیز تلفظ کرد.<ref> زرکشی ، ص 82</ref>


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۲۹

تهلیل، گفتن لااله الاّ اللّه، مهمترین شعار توحیدی اسلام. این ذکر، از جمله ذکرهای مؤمنان است و در روایات به عنوان برترین سخنان، دژ محکم الهی و از ارکان ایمان شمرده شده است. حدیث سلسله الذهب از امام رضا(ع) نشان‌دهنده اهمیت این ذکر نزد خداوند است.

مفهوم شناسی

تهلیل در لغت از ماده هلل و به معنای بالابردن صدا است.[۱] مصدر منحوت این جمله، هَیلَلة است. مانند بسملة برای بسم الله الرحمن الرحیم و حوقلة برای لاحول و لاقوة الا بالله[۲]

در اصطلاح دینی، عبارت است از گفتن لااله الاّ اللّه. وجه نام‌گذاری این عمل به تهلیل نیز آن است که فرد به هنگام گفتن لااله الاّ اللّه، صدای خود را بلند می‌کند.[۳]

در قرآن و حدیث

عبارت لااله الاّ اللّه دو بار به همین صورت در قرآن کریم به کار رفته است[۴] و به صورت‌های مشابه، مانند لااله الاّ أنا و لااله الاّ أنت و به‌ویژه لااله الاهو، بیش از سی بار در قرآن آمده است.[۵]

مفسران بر اساس حدیث نبوی و اقوال صحابه و تابعین، «کلمه التقوی” را که در قرآن[۶] نیز آمده، همان لااله الاّ اللّه دانسته‌اند.[۷]

در منابع حدیثی و تفاسیر، لااله الاّ اللّه با نام‌ها و اوصافی چون کلمة التوحید،[۸] کلمة الاخلاص،[۹] کلمة الحق،[۱۰] الکلمة الطیبة،[۱۱] و العروة الوثقی[۱۲] معرفی شده است. برخی نیز آن‌را اسم اعظم خدا دانسته‌اند.[۱۳]

اهمیت ذکر لااله الا الله

ذکر لااله الاّ اللّه از جمله ذکرهای مؤمنان است. برخی از تعابیری که در روایات در مورد این ذکر بیان شده عبارت است از:

← از ارکان ایمان: بنابر احادیث، اقرار به آن، یکی از ارکان پنج‌گانه اسلام و بزرگ‌ترین باب از ابواب هفتاد و چندگانه ایمان است.[۱۴]

← برترین سخنان: پیامبر اکرم برترین سخنان را لااله الاّ اللّه و عبارات هم ارز آن، همچون سبحان اللّه و الحمدللّه و اللّه اکبر برشمرده است.[۱۵]

←سفارش به گفتن آن: به جهت اهمیت این ذکر، پیامبر در صدر اسلام، مردم را با «قولوا لااله الاّ اللّه تُفلحوا» به اسلام دعوت می‌کرد.[۱۶] همچنین، به مسلمانان توصیه می‌نمود که اسلام خود را با زیاد گفتن لااله الاّ اللّه تجدید کنند.[۱۷]

← دژ محکم الهی: در حدیث قدسی که امام رضا(ع) با واسطه پدرانش از پیامبر اکرم نقل کرده است و در بین شیعیان به حدیث سلسلة الذهب معروف است، خداوند لااله الاّ اللّه را دژ مستحکم خود دانسته که ورود در آن موجب امان از عذاب الاهی می‌شود.[۱۸]

موقعیت عرفانی

عبارت لااله الاّ اللّه از دیرباز مورد توجه عارفان مسلمان بوده و بی‌شک یکی از جهات اهمیت آن قرآنی بودن این عبارت است. چنانکه ابن عربی می‌گوید این رحمت خداوند به انسان است که خود در قرآن چنین تعبیری به کار برده وگرنه چگونه بندگان می‌توانستند با علم به حق ابتدا «لااله” بگویند و سپس در مقام اثبات بر آیند.[۱۹] به نظر می‌رسد احادیثی که درباره لااله الاّ اللّه نقل شده در شکل گیری و رشد تفاسیر عرفانی لااله الاّ اللّه تأثیر داشته است. ابوحامد غزالی در احیاء علوم الدّین[۲۰] مجموعه‌ای از این احادیث را نقل کرده است. یکی از این احادیث مژده می‌دهد که هر کس از روی اخلاص لااله الاّ اللّه بگوید به بهشت خواهد رفت.[۲۱]

برخی عرفا جمله لااله الاّ اللّه را ذکر خفی (قلبی) نامیده‌اند.[۲۲] به این دلیل که تلفظ کردن به آن نیازی به لب ندارد و آن را می‌توان در دل نیز تلفظ کرد.[۲۳]


پانویس

  1. جوهری، ج۵، ص۱۸۵۲؛ ابن فارس، ج۶، ص۱۱؛ ابن منظور، ج۱۵، ص۱۲۰؛ مرتضی زبیدی، ج۱۵، ص۸۱۰
  2. ازهری، ج۵، ص۳۷۰؛ ثعالبی، ص۲۲۴۲۲۵
  3. ازهری، ج۵، ص۳۶۸
  4. رجوع کنید به صافات: ۳۵؛ محمد: ۱۹
  5. رجوع کنید به عبدالباقی، ذیل «إل'ه”
  6. فتح: ۲۶
  7. برای نمونه رجوع کنید به بخاری جُعْفی، ج۷، ص۲۲۹؛ ترمذی، ج۵، ص۶۲؛ طبری، ج۲۶، ص۶۶۶۷؛ ابن بابویه، ۱۳۸۶، ج۱، ص۲۵۱؛ طوسی، ج۴، ص۲۸۳
  8. فضل بن حسن طَبْرِسی، ج۶، ص۴۸۰، ج۸، ص۵۸۴
  9. ابن بابَویه، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۹۹؛ همو، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۱۹
  10. ابن حَجَر عَسقَلانی، ج۸، ص۱۶۰
  11. قُرطُبی، ج۹، ص۳۵۹؛ طباطبائی، ج۱۲، ص۵۱
  12. شوکانی، ج۱، ص۲۷۷
  13. رجوع کنید به نَوَوی، ج۱۷، ص۱۸؛ مازندرانی، ج۱۰، ص۳۱۶
  14. رجوع کنید به ابن حنبل، ج۲، ص۱۲۰، ۱۴۳، ۳۷۹؛ بخاری جعفی، ج۱، ص۸؛ علی بن حسن طبرسی، ص۸۶
  15. رجوع کنید به بخاری جعفی، ج۷، ص۲۲۹؛ طَبَرانی، ج۳، ص۳۱۵
  16. رجوع کنید به ابن حنبل، ج۳، ص۴۹۲، ج۴، ص۶۳؛ ابن شهر آشوب، ج۱، ص۵۱؛ مجلسی، ج۱۸، ص۲۰۲
  17. رجوع کنید به حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۵۶؛ متقی، ج۱، ص۴۱۶
  18. رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۳۸۷، ص۲۵؛ قضاعی، ج۲، ص۳۲۳۳۲۴؛ ابن عساکر، ج۵، ص۴۶۲، ج۷، ص۱۱۵؛ مجلسی، ج۴۹، ص۱۲۷
  19. ج۲، ص۲۲۴۲۲۵
  20. رجوع کنید به ج۱، ص۲۹۸۳۰۰
  21. احیاء علوم الدّین، ج۱، ص۲۹۹
  22. رجوع کنید به نراقی، ص۳۳۳
  23. زرکشی، ص۸۲

منابع

  • قرآن کریم؛
  • ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷؛
  • ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
  • ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالمعرفه، [بی‌تا]؛
  • ابن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، [بی‌تا]؛
  • ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف ۱۹۵۶؛
  • ابن عربی، الفتوحات المکیه، بیروت: دارصادر، [بی‌تا]؛
  • ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ ۲۰۰۰؛
  • ابن فارس، معجم مقاییس اللغه؛
  • ابن منظور، لسان العرب؛
  • احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب الخزاین، چاپ حسن حسن‌زاده آملی و علی اکبر غفاری، تهران [۱۳۸۰]؛
  • اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه، چاپ احمدعبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷؛
  • سلیمان بن احمد طبرانی، مسند الشامیین، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶؛
  • طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن؛
  • طبری، جامع البیان؛
  • طوسی، مجمع البیان؛
  • عبدالملک بن محمد ثعالبی، فقه اللغه و سرالعربیه، چاپ سلیمان سلیم بواب، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
  • علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹؛
  • علی بن حسن طبرسی، مشکاه الانوار فی غرر الاخبار، چاپ مهدی هوشمند، قم ۱۴۱۸؛
  • فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع؛
  • مجلسی، بحارالانوار؛
  • محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغه، بج ۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره [بی‌تا]؛
  • محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵؛
  • محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
  • محمدبن بهادر زرکشی، معنی لااله الاالله، چاپ علی محیی الدین علی قره داغی، قاهره ۱۹۸۵؛
  • محمدبن سلامه قضاعی، مسند الشهاب، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
  • محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶؛
  • محمدبن علی شوکانی، فتح القدیر، بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی‌تا]؛
  • محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۲، ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳؛
  • محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، قاهره، [۱۳۷۷/۱۹۵۷]؛
  • محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛
  • محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛
  • محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران [۱۳۹۷]؛
  • یحیی بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷؛

پیوند به بیرون