عبدالله بن سعد بن ابیسرح: تفاوت میان نسخهها
←نزول برخی آیات در شأن عبدالله: اصلاح ارقام |
|||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==نزول برخی آیات در شأن عبدالله== | ==نزول برخی آیات در شأن عبدالله== | ||
علاوه بر [[آیه ۹۳ سوره انعام]]، که برخی مفسران نزول آن را پیرامون ارتداد عبدالله بن سعد دانستهاند<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، | علاوه بر [[آیه ۹۳ سوره انعام]]، که برخی مفسران نزول آن را پیرامون ارتداد عبدالله بن سعد دانستهاند<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص ۵۱۸.</ref> شأن نزول برخی آیات دیگر را نیز در مورد او دانستهاند: | ||
*[[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|تفسیر قمی]] از تفاسیر کهن شیعه (تألیف در [[قرن سوم هجری]]) [[آیه ۱۰۸ سوره نحل]]: «آنان کسانیاند که خدا بر دلها و گوش و دیدگانشان مُهر نهاده» را نازل شده در شأن عبدالله بن سعد بن ابیسرح دانسته است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۹۱.</ref> | *[[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|تفسیر قمی]] از تفاسیر کهن شیعه (تألیف در [[قرن سوم هجری]]) [[آیه ۱۰۸ سوره نحل]]: «آنان کسانیاند که خدا بر دلها و گوش و دیدگانشان مُهر نهاده» را نازل شده در شأن عبدالله بن سعد بن ابیسرح دانسته است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۹۱.</ref> |
نسخهٔ ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۳۷
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | عبدالله بن سَعْد بن أبیسَرْح |
نسب/قبیله | قریش |
خویشاوندان | عثمان بن عفان |
درگذشت | سال ۳۶ هجری |
مشخصات دینی | |
دلیل شهرت | کتابت وحی، ارتداد، حکومت مصر در زمان خلافت عثمان |
عبدالله بن سَعْد بن أبیسَرْح از کاتبان وحی بود که مرتد شد و پیامبر اسلام دستور کشتن او را صادر کرد ولی با وساطت عثمان وی را بخشید.
عبدالله از قبیله قریش و برادر رضاعی عثمان بن عفان بود. وی مدتی پس از مسلمانشدن مرتد شد و به مکه فرار کرد. پیامبر در فتح مکه خون برخی افراد از جمله عبدالله بن سعد را هَدَر دانست و دستور داد مسلمانان در هر صورت این افراد را بکشند. عبدالله به عثمان بن عفان پناه برد. عثمان به همراه عبدالله نزد پیامبر رفت و برای وی امان خواست. پیامبر به مدت طولانی مکث کرد و پس از آن قبول کرد. بعد از خروج عثمان، پیامبر به اصحاب خود گفت سکوت کردم تا او را بکشید. فردی از اصحاب گفت اشارهای به ما میکردید تا او را بکشیم. پیامبر در پاسخ گفت که شایسته پیامبر نیست که نگاه دزدانه داشته باشد.
عثمان بن عفان در زمان خلافت خود عبدالله بن سعد، را به حکومت مصر گمارد. عبدالله در زمان حکومت خود بر مصر بخشهایی از افریقا را فتح کرد. وی پس از کشتهشدن عثمان به عسقلان رفت و از سیاست کناره گرفت. وی به سال ۳۶ هجری فوت کرد.
برخی مفسران نزول آیه ۹۳ سوره انعام را پیرامون ارتداد عبدالله بن سعد دانستهاند. شأن نزول برخی آیات دیگر را نیز در مورد او دانستهاند تفسیر قمی از تفاسیر کهن شیعه آیه ۱۰۸ سوره نحل: «آنان کسانیاند که خدا بر دلها و گوش و دیدگانشان مُهر نهاده و آنان خود غافلانند» را نازل شده در شأن عبدالله بن سعد بن ابیسرح دانسته است.
زندگینامه
عبدالله بن سعد بن أبیسرح بن حارث از قبیله قریش بود.[۱] پدر او سعد بن ابیسرح را از منافقان دانستهاند.[۲] مادر عبدالله بن سعد به عثمان بن عفان شیر داده بود و عبدالله و عثمان برادران رضاعی یکدیگر بودند.[۳] برخی منابع وی را عبدالله بن ابیسرح ذکر کردهاند.[۴] عبدالله پس از مسلمانشدن از اولین کتابت وحی بود. با این حال پس از مدتی مرتد شد و به نزد مشرکان در مکه رفت. در فتح مکه، پیامبر دستور کشتن وی را داده بود که در نهایت با وساطت عثمان بن عفان پیامبر او را بخشید.[۵]
عثمان بن عفان در زمان خلافت خود عبدالله بن سعد را به حکومت مصر گمارد.[۶] در سال ۲۷ هجری بخشهایی از افریقا توسط سپاهیان اسلام و به فرماندهی عبدالله بن سعد فتح گردید.[۷] عبدالله فتوحات دیگری نیز داشت.[۸] پس از کشتهشدن عثمان، عبدالله به عَسْقَلان رفت و از سیاست کناره گرفت. او در سال ۳۶ هجری فوت کرد.[۹]
از کتابت قرآن تا ارتداد
پیامبر اسلام برخی افراد را برای کتابت وحی معین کرد. یکی از اولین کاتبان وحی عبدالله بن سعد بن ابیسرح بود.[۱۰] روزی پیامبر وی را فراخواند تا آیات ۱۲ تا ۱۴ از سوره مومنون که پیرامون خلقت انسان نازل شده بود را بنویسد. عبدالله پس از شنیدن این آیات تعجب کرد و گفت «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ». پیامبر گفت بر من همین نازل شده «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ[۱۱]». عبدالله شک کرد که اگر پیامبر راستگو باشد بر من نیز به مانند او وحی نازل میشود و اگر دروغگو باشد همانگونه که او میگوید من میگویم. پس مرتد شد.[۱۲] وی به مکه نزد مشرکان رفته و به آنان ملحق شد.[۱۳]
در برخی منابع نقل شده که وقتی پیامبر به عبدالله میگفت بنویس «علیما حکیما» او مینوشت «غفورا رحیما». پس مرتد شد و نزد مشرکان مکه رفت.[۱۴] تفسیر مجمعالبیان این مطلب را از امام باقر(ع) نیز نقل شده میداند.[۱۵] آیه «سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»[۱۶] را نازل شده در داستان ارتداد عبدالله بن سعد بن أبیسرح دانستهاند.[۱۷] البته علامه طباطبایی مفسر شیعه نزول این آیه در شأن عبدالله بن سعد را نفی کرده است.[۱۸]
دستور پیامبر به هدر بودن خون عبدالله و وساطت عثمان
پیامبر اسلام در فتح مکه برخی افراد از جمله عبدالله بن سعد بن أبیسرح را نام برد، خون آنان را هَدَر دانست و دستور داد مسلمانان در هر صورت این افراد را بکشند.[۱۹] عبدالله به نزد عثمان بن عفان رفت و به او پناه برد. عثمان به همراه عبدالله نزد پیامبر رفت و از پیامبر برای وی امان خواست. پیامبر به مدت طولانی مکث کرد و پس از آن قبول کرد. بعد از خروج عثمان پیامبر رو به اصحاب کرد و گفت سکوت کردم تا او را بکشید. فردی از اصحاب گفت اشارهای به ما میکردید تا او را بکشیم. پیامبر در پاسخ گفت که شایسته پیامبر نیست که نگاه دزدانه داشته باشد.[۲۰]
شهید مطهری عالم شیعه معتقد است پیامبر دستور به کشتن عبدالله داده بود و این دستور اعتبار داشت تا لحظهای که پیامبر از آن بگذرد. وقتی پیامبر سکوت کرده بود اصحاب باید متوجه میشدند که این سکوت نشانه عدم رضایت پیامبر است. پیامبر در شأن خود نمیدید که با ابرو و چشم و لب اشاره کند.[۲۱]
نزول برخی آیات در شأن عبدالله
علاوه بر آیه ۹۳ سوره انعام، که برخی مفسران نزول آن را پیرامون ارتداد عبدالله بن سعد دانستهاند[۲۲] شأن نزول برخی آیات دیگر را نیز در مورد او دانستهاند:
- تفسیر قمی از تفاسیر کهن شیعه (تألیف در قرن سوم هجری) آیه ۱۰۸ سوره نحل: «آنان کسانیاند که خدا بر دلها و گوش و دیدگانشان مُهر نهاده» را نازل شده در شأن عبدالله بن سعد بن ابیسرح دانسته است.[۲۳]
- عثمان بن عفان از اموال خود در راه خیر استفاده میکرد. عبداللّه بن سعد بن ابیسرح به او گفت احتمال میدهم دیگر چیزی برای تو باقی نماند. عثمان گفت: من گناهان و لغزشهایی دارم و با این انفاق رضایت خداوند و عفو او را میجویم. عبداللّه گفت: شترت را با بارش به من ببخش، من تمام گناهانت را به عهده میگیرم. عثمان شتر را به او داد و شاهد گرفت و مدتی از صدقهدادن باز ایستاد تا اینکه آیات «أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّی وَ أَعْطی قَلِیلًا وَ أَکْدی[۲۴] نازل شد.[۲۵]
- مدتی پس از جنگ احد، بزرگان شهر مکه مانند ابوسفیان و عکرمه به همراه عبدالله بن سعد از پیامبر امان گرفته و وارد مدینه شدند. آنان از پیامبر خواستند دیگر در مورد خدایان آنها صحبت نکند تا آنها نیز پیامبر و خدای وی را رها کنند. گفتار آنان بر پیامبر سخت آمد. در نهایت پیامبر به آنها دستور داد از مدینه خارج شوند. آیه ۱ سوره احزاب در این واقعه نازل شد.[۲۶]
پانویس
- ↑ ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۵۶.
- ↑ ابنقتیبة، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۳۰۱.
- ↑ ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۵۵.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۳۹.
- ↑ ابناعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۵۶.
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۹۱۸.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۸۸.
- ↑ صالحی دمشقی، سبلالهدی، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۸۷.
- ↑ صالحی دمشقی، سبلالهدی، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۸۷.
- ↑ ابنعاشور، التحریر و التنویر، بیروت، ج۱، ص۷۲.
- ↑ سوره مومنون، آیه۱۴.
- ↑ واحدی نیشابوری، أسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳؛ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۱۸.
- ↑ صالحی دمشقی، سبلالهدی، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۸۷.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۴، ص۲۰۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص ۵۱۸.
- ↑ سوره انعام، آیه ۹۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص ۵۱۸؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۴، ص۲۰۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۳۰۷.
- ↑ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۹۸.
- ↑ صالحی دمشقی، سبلالهدی، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۸۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، ج۲۷، ص۵۸۳.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص ۵۱۸.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۹۱.
- ↑ سوره نجم، آیات ۳۳- ۳۴.
- ↑ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۲۷.
- ↑ واحدی نیشابوری، أسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۶۴.
منابع
- ابناثیر، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
- ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
- ابنعاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسه التاریخ، چاپ اول، بیتا.
- ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- دینوری، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر، قم، الرضی، ۱۳۶۸ش.
- ابنقتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق: ثروت عکاشة، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲ق.
- زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق احمد قصیرعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- فضلالله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: سید طیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، بیتا.
- مقریزی، تقیالدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.