عبدالله بن سَعْد بن اَبی‌سَرْح (درگذشت ۳۶ق) از کاتبان وحی بود که مرتد شد و به مگه گریخت. عبدالله جزو معدود کسانی بود که پیامبر در فتح مکه خون آن‌ها را هَدَر دانست. عبدالله به برادر رضاعی‌اش عثمان بن عفان پناه برد. عثمان از پیامبر برای او امان خواست، پیامبر به مدت طولانی مکث کرد و چون کسی اقدام به کشتن او نکرد، درخواست عثمان را قبول کرد.

عبدالله بن سَعد
مشخصات فردی
نام کاملعبدالله بن سَعْد بن ابی‌سَرْح
نسب/قبیلهقریش
خویشاوندانعثمان بن عفان
درگذشتسال ۳۶ق
مشخصات دینی
دلیل شهرتکتابت وحی، ارتداد، حکومت مصر در زمان خلافت عثمان


عثمان در دوره زمام‌داری خود عبدالله بن سعد را به حکومت مصر گمارد. عبدالله در زمان حکومت بر مصر، بخش‌هایی از افریقا را فتح کرد. وی پس از کشته‌شدن عثمان به عَسْقَلان رفت و از سیاست کناره گرفت. وی در سال ۳۶ هجری فوت کرد.

برخی مفسران نزول آیه ۹۳ سوره انعام را پیرامون ارتداد عبدالله بن سعد دانسته‌اند. شأن نزول برخی آیات دیگر را نیز در مورد او دانسته‌اند تفسیر قمی از تفاسیر کهن شیعه آیه ۱۰۸ سوره نحل: «آنان کسانی‌اند که خدا بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مُهر نهاده و آنان خود غافلانند» را درباره عبدالله بن سعد دانسته است.

اسلام‌آوردن و کتابت وحی

عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح بن حارث از قبیله قریش بود.[۱] پدر او سعد بن ابی‌سرح را از منافقان دانسته‌اند.[۲] مادر عبدالله بن سعد به عثمان بن عفان شیر داده بود و عبدالله و عثمان برادران رضاعی یکدیگر بودند.[۳] برخی منابع وی را عبدالله بن ابی‌سرح ذکر کرده‌اند.[۴] عبدالله پس از مسلمان‌شدن از اولین کاتبان وحی بود.[۵] با این حال پس از مدتی مرتد شد.[۶]

به گفته واحدی نیشابوری نگارنده اسباب النزول، عبدالله یکی از کسانی بود که مدتی پس از جنگ احد، به همراه بزرگان شهر مکه مانند ابوسفیان و عکرمه از پیامبر امان گرفته و وارد مدینه شدند. آنان از پیامبر خواستند دیگر در مورد خدایان آنها صحبت نکند تا آن‌ها نیز پیامبر و خدای وی را رها کنند. گفتار آنان بر پیامبر سخت آمد. در نهایت پیامبر به آن‌ها دستور داد از مدینه خارج شوند و آیه ۱ سوره احزاب در این واقعه نازل شد.[۷]

نزول برخی آیات درباره عبدالله

علاوه بر آیه ۹۳ سوره انعام، که برخی مفسران نزول آن را پیرامون ارتداد عبدالله بن سعد دانسته‌اند[۸] تفسیر قمی از تفاسیر کهن شیعه (تألیف در قرن سوم هجری) آیه ۱۰۸ سوره نحل: «آنان کسانی‌اند که خدا بر دلها و گوش و دیدگانشان مُهر نهاده» را نازل شده در شأن عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح دانسته است.[۹]

حکومت مصر در دوران عثمان

عثمان بن عفان در زمان خلافت خود، عبدالله بن سعد را به حکومت مصر گمارد.[۱۰] در سال ۲۷ هجری بخش‌هایی از افریقا توسط سپاهیان اسلام و به فرماندهی عبدالله بن سعد فتح گردید.[۱۱] عبدالله فتوحات دیگری نیز داشت.[۱۲] پس از کشته‌شدن عثمان، عبدالله به عَسْقَلان رفت و از سیاست کناره گرفت. او در سال ۳۶ هجری فوت کرد.[۱۳]

ماجرای ارتداد

یکی از اولین کاتبان وحی عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح بود.[۱۴] روزی پیامبر وی را فراخواند تا آیات ۱۲ تا ۱۴ از سوره مؤمنون که پیرامون خلقت انسان نازل شده بود را بنویسد. عبدالله پس از شنیدن این آیات تعجب کرد و گفت «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ». پیامبر گفت بر من نیز همین نازل شده است». عبدالله شک کرد که اگر پیامبر راستگو باشد بر من نیز به مانند او وحی نازل می‌شود و اگر دروغگو باشد همان‌گونه که او می‌گوید من می‌گویم. پس مرتد شد[۱۵] و به مکه نزد مشرکان رفته و به آنان ملحق شد.[۱۶]

در برخی منابع نقل شده که وقتی پیامبر به عبدالله می‌گفت بنویس «علیما حکیما» او می‌نوشت «غفورا رحیما». پس مرتد شد و نزد مشرکان مکه رفت.[۱۷] تفسیر مجمع البیان این مطلب را از امام باقر(ع) نیز نقل کرده است.[۱۸] آیه «سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»[۱۹] را نیز مربوط به داستان ارتداد عبدالله بن سعد بن أبی‌سرح دانسته‌اند.[۲۰] علامه طباطبایی مفسر شیعه نزول این آیه درباره عبدالله بن سعد را نفی کرده است.[۲۱]

دستور پیامبر به قتل عبدالله و وساطت عثمان

پیامبر اسلام در فتح مکه برخی افراد از جمله عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح را نام برد، خون آنان را هَدَر دانست و دستور داد مسلمانان در هر صورت این افراد را بکشند.[۲۲] عبدالله به نزد عثمان بن عفان رفت و به او پناه برد. عثمان به همراه عبدالله نزد پیامبر رفت و از پیامبر برای وی امان خواست. پیامبر به مدت طولانی مکث کرد و پس از آن قبول کرد. بعد از خروج عثمان، پیامبر رو به اصحاب کرد و گفت سکوت کردم تا او را بکشید. فردی از اصحاب گفت اشاره‌ای به ما می‌کردید تا او را بکشیم. پیامبر در پاسخ گفت که شایسته پیامبر نیست که نگاه دزدانه داشته باشد.[۲۳]

مرتضی مطهری عالم شیعه معتقد است پیامبر دستور به کشتن عبدالله داده بود و این دستور اعتبار داشت تا لحظه‌ای که پیامبر از آن بگذرد. وقتی پیامبر سکوت کرده بود اصحاب باید متوجه می‌شدند که این سکوت نشانه عدم رضایت پیامبر است. پیامبر در شأن خود نمی‌دید که با ابرو و چشم و لب اشاره کند.[۲۴]

پانویس

  1. ابن‌اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۵۶.
  2. ابن‌قتیبة، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۳۰۱.
  3. ابن‌اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۵۵.
  4. دینوری‏، الأخبار الطوال‏، ۱۳۶۸ش، ص۱۳۹.
  5. ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۵۶.
  6. ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۵۶.
  7. واحدی نیشابوری، أسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۶۴.
  8. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص ۵۱۸.
  9. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۹۱.
  10. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۹۱۸.
  11. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۸۸.
  12. صالحی دمشقی‏، سبل‌الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۸۷.
  13. صالحی دمشقی‏، سبل‌الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۸۷.
  14. ابن‌عاشور، التحریر و التنویر، بیروت، ج۱، ص۷۲.
  15. واحدی نیشابوری، أسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳؛ فضل‌الله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۱۸.
  16. صالحی دمشقی‏، سبل‌الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۸۷.
  17. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۴، ص۲۰۲.
  18. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص ۵۱۸.
  19. سوره انعام، آیه ۹۳.
  20. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص ۵۱۸؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۴، ص۲۰۳.
  21. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۳۰۷.
  22. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۹۸.
  23. صالحی دمشقی‏، سبل‌الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۸۷.
  24. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، ج۲۷، ص۵۸۳.

منابع

  • ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
  • ابن‌عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسه التاریخ‏، چاپ اول‏، بی‌تا.
  • ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • دینوری‏، احمد بن داود، الأخبار الطوال‏، تحقیق عبد المنعم عامر، قم، الرضی، ۱۳۶۸ش.
  • ابن‌قتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق: ثروت عکاشة، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲ق.
  • ‏زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق احمد قصیرعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • طباطبائی، سید محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی‏، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • فضل‌الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: سید طیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، بی‌تا.
  • مقریزی، تقی‌الدین‏، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، تحقیق محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.