پرسش:کدام صحابه پیامبر(ص)، توسط امام علی(ع) نفرین شدند؟

از ویکی شیعه

امام علی(ع) برخی صحابه پیامبر(ص) را بدلیل کتمان حدیث غدیر نفرین کرد. انس بن مالک صحابی و خادم پیامبر(ص) به بَرَص(پیسی) گرفتار شد. زید بن ارقم دیگر صحابه پیامبر(ص)، نیز علت از دست دادن بینایی خود را، نفرین امام علی(ع) بیان کرده است. بلاذری تاریخ‌نگار قرن سوم، دلیل کور شدن براء بن عازب را نفرین امام علی(ع) به دلیل اظهار نکردن حدیث غدیر دانسته است.

نفرین شدن انس بن مالک

امام علی(ع)، انس بن مالک‏ را مامور کرد تا نزد طلحه‏ و زبیر در بصره برود و آنچه را که از پیامبر(ص) درباره آنها شنیده به آنها یادآوری کند. انس پیری و فراموشی را بهانه کرد. امام(ع) او را نفرین کرد و سرش به سفیدی مبتلا شد آنچنان که عمامه آن را نمی‌پوشاند.[۱]

ابن ابی‌الحدید(۵۸۶-بعداز۶۵۶ق) دانشمند اهل‌سنت و شارح نهج البلاغه می‌نویسد، مشهور است که امام علی(ع) در رَحْبِه (مکانی در وسط صحن مسجد کوفه[۲])، مردم را قسم داد، آیا کسی از رسول خدا(ص) شنیده است که پس از بازگشت از حجة الوداع، گفت: "مَنْ کُنْتُ مَوْلاه فَعَلِی مَوْلاه..."؛ هرکس من مولای او هستم، علی مولای اوست... .[۳]
گروهی برخاستند و شهادت دادند.[۴] ابوهریره هم جزو شهادت دهندگان بود.[۵] سپس امام(ع) از انس بن مالک که در غدیر حاضر بود، در خواست شهادت داد اما با امنتاع انس رو به رو شد. امام به او گفت اگر دروغ گفته باشی، خداوند سرت را به برص مبتلا کند، که عمامه‌ات نتواند آن سفیدی را بپوشاند. سر انجام قبل از مرگ به بیماری پیسی مبتلا شد.[۶] ابن قتیبه(۲۷۶ق) نیز در کتاب المعارف خود به علت پیسی گرفتن انس اشاره کرده‌ است.[۷]

علامه مجلسی در نقلی علت نفرین شدن انس، خادم پیامبر(ص)[۸] را کتمان حدیث طَیر مَشوی [یادداشت ۱] دانسته‌ است.[۹] و برخی دیگر علت آن را بیان نکردن حدیث بساط[یادداشت ۲] یاد کرده‌اند.[۱۰]

کور شدن زید بن ارقم

زید بن ارقم خزرجی در واقعه سقیفه، از کسانی بود که امام علی(ع) را جانشینِ پیامبر(ص) می‌دانست.[۱۱] با این حال طبرسی متکلم قرن ششم شیعه در کتاب الاحتجاج[۱۲] و دیگران[۱۳] آورده‌اند که زید، علت نابینا شدنش را نفرین امام علی(ع) به‌خاطر اظهار نکردن حدیث غدیر بیان کرده است.
ذهبی(۷۴۸ق) معتقد است، زید بعد از مدتی که نابینا بود، دوباره بینایی‌اش را به‌دست آورد.[۱۴] برخی بر این عقیده‌اند که احتمال دارد، زید ابتدا انکار کرده و با نفرین امام(ع) نابینا شد؛ سپس ابراز پشیمانی کرد و بینایی‌اش بازگشت.[نیازمند منبع]
سید محسن امین معتقد است نسبت دادن روایت‌های کتمان شهادت به زید، اشتباه است و آنها را درباره براء بن عازب دانسته‌است.[۱۵] دلیل او این است که راویان بسیاری، حدیث غدیر را از زید نقل کرده‌اند.[۱۶] علامه امینی نیز می‌نویسد، حدیث غدیر در میان منابع معتبر اهل‌سنت با اسناد گوناگونی از زید بن ارقم نقل شده است.[۱۷] ابن عبدالبر مورخ قرن پنجم، از او به عنوان همراهان و یاران امام(ع) در جنگ صفین (که دو سال بعد از ماجرای رحبه اول بوده) یاد کرده‌است.[۱۸]

افراد دیگر

بَلاذُری تاریخ‌نگار قرن سوم قمری، تعداد نفرین شدگان توسط امام علی(ع) در ماجرای رحبه اول(سال ۳۵ ه.ق) سه نفر دانسته‌ است.[۱۹] اما برخی پنج نفر،[۲۰] شش نفر[۲۱] و تا هشت نفر[۲۲] نام برده‌اند.

  • براء بن عازب را جزو کسانی دانسته‌اند که از بیعت با خلافت ابوبکر امتناع کرده بود.[۲۳] شیخ مفید او را جزء مهاجرانی دانسته که با امام علی(ع) بیعت کرده است؛[۲۴] اما با این حال علامه امینی(۱۳۲۰-۱۲۹۰ق) در الغدیر[۲۵] و بلاذری(۲۷۹ق) در انساب الاشراف[۲۶] و دیگران[۲۷] گفته‌اند به دلیل کتمان حدیث غدیر به نفرین امام علی(ع) گرفتار شد و بینایی‌اش را از دست داد.
  • جریر بن عبدالله بجلی، طبق نقل‌های تاریخی، هنگام ورود امام علی(ع) به کوفه، از طرف امام(ع) مامور گرفتن بیعت از مردم شد.[۲۸] او در خطابه‌ای مردم را به بیعت با امام(ع) فراخواند و خود در نامه‌ای اعلام حمایت و اطاعت از ایشان نمود.[۲۹] اما علامه امینی در الغدیر[۳۰] و ابن عساکر(۵۷۱ق) در تاریخ دمشق[۳۱] ودیگران[۳۲] گفته‌اند او بخاطر کتمان حدیث غدیر به نفرین امام علی(ع) گرفتار شد و مرتد شد.
  • اشعث بن قیس کندی، صحابی پیامبر(ص) بود.[۳۳] که پس از درگذشت پیامبر(ص) از بیعت با ابوبکر خودداری کرد.[۳۴] ابوبکر سربازانی را به یمن فرستاد تا اشعث را اسیر کنند و به مدینه ببرند. پس از مدتی ابوبکر اشعث را آزاد کرد و خواهرش ام فروه را به ازدواج او درآورد.[۳۵] علامه بحرانی (حدود۱۱۴۸ق) در عوالم العلوم و الاحوال او را از جمله نفرین شدگان توسط امام علی(ع) معرفی کرده است.[۳۶]
  • عبد الرحمن بن مدلج، به نقل ابن‌حجر در الاصابه.[۳۷]
  • خالد بن یزید، به نقل علامه‌بحرانی در عوالم العلوم و الاحوال.[۳۸]
  • یزید بن ودیعة، به نقل ابن‌اثیر در کتاب اسد الغابه.[۳۹]

پانویس

  1. سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۵۳۰، حکمت۳۱۱؛ علامه بحرانی، عوالم العلوم و الاحوال، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۵۷.
  2. مطرزی، المغرب، بی‌تا، ج۱، ص۱۸۵.
  3. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، بی‌جا، ج۱۹، ص۲۱۸.
  4. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، بی‌جا، ج۱۹، ص۲۱۸.
  5. ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء، ج۵، ص۲۶.
  6. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، بی‌جا، ج۱۹، ص۲۱۸.
  7. ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۵۸۰.
  8. ابن‌سعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۱۲و۱۴.
  9. علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۳۵۲و۳۵۳.
  10. قمی، سفینه البحار، بی‌تا، ج۱، ص۱۷۹.
  11. الامین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۸۸.
  12. طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۹۷.
  13. طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۷۱و۱۷۵.
  14. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۶۷.
  15. الامین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۸۸.
  16. الامین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۸۸.
  17. علامه امینی، الغدیر، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۷-۹۲.
  18. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۵۳۶.
  19. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۵۷؛ ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ دمشق، ۱۹۹۵م، ج۴۲، ص۲۰۷.
  20. ابن اثیر، اُسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۸۸.
  21. علامه‌امینی، الغدیر، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۳۵۰و۳۵۱.
  22. علامه‌بحرانی، عوالم العلوم و الاحوال، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۹۰.
  23. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بی‌تا، ج۲، ص۱۲۴.
  24. شیخ مفید، الجمل، ۱۳۷۴ش، ص۱۰۴.
  25. علامه‌امینی، الغدیر، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۳۵۰و۳۵۱.
  26. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۵۷.
  27. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ دمشق، ۱۹۹۵م، ج۴۲ ، ص۲۰۷.
  28. نصر بن مزاحم، ص ۱۵؛ بلاذری، انساب، ج ۳، ص۶۵؛ طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۵۶۰.
  29. ابن‌اعثم، ج۱، ص۱۴۸-۱۵۰
  30. علامه‌امینی، الغدیر، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۳۵۰و۳۵۱.
  31. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ دمشق، ۱۹۹۵م، ج۴۲، ص۲۰۷.
  32. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۵۷.
  33. ابن اثیر، اُسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۱۸.
  34. ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۳۳۴.
  35. ابن اثیر، اُسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۱۸.
  36. علامه‌بحرانی، عوالم العلوم و الاحوال، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۹۰.
  37. ابن حجر، الإصابه، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۳۰۰؛ ابن اثیر، اُسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۸۸.
  38. علامه‌بحرانی، عوالم العلوم و الاحوال، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۹۰.
  39. ابن اثیر، اُسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۸۸.

یادداشت

  1. روایتی است در فضیلت امام علی(ع) که در آن، پیامبر(ص) قصد تناول گوشت پرنده‌ای بریان داشت. او از خدا خواست با محبوب‌ترینِ خلق هم‌غذا شود. طولی نکشید که امام علی(ع) آمد و با او هم‌غذا شد.(علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۳۵۲و۳۵۳.)
  2. در این روایت امام علی(ع) به دستور پیامبر(ص) عده‌ای را بر قالیچه نشاند و آن را به پرواز درآورد و به غار اصحاب کهف برد. در این سفر اصحاب کهف فقط جواب سلام امام علی(ع) را دادند. بعد از بازگشت، پیامبر(ص) به انس دستور می‌دهند که به هنگام یاری خواستن امام علی(ع)، این واقعه را بازگو کند.(قمی، سفینه البحار، بی‌تا، ج۱، ص۱۷۹.)

منابع

  • ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، بی‌تا.
  • ابن اثیر، عز الدین، أسد الغابة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
  • ابن حجر، احمد بن علی، الإصابه، به تحقیق عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، به‌تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
  • ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، به‌تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
  • ابن قتیبه دینوری، عبدالله، المعارف، به تحقیق ثروت عکاشة، القاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲م.
  • ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الأولیاء، مصر، السعادة، ۱۳۹۴ق.
  • ابن‌عساکر، علی بن الحسن، تاریخ دمشق، به‌تحقیق عمرو بن غرامة العمروی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الامین، سید محسن، اعیان الشیعه، به‌تحقیق حسن الامین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، به تعلیق سهیل زکار وریاض الزرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
  • ذهبی، شمس الدین، سیر أعلام النبلاء، بیروت، موسسه الرساله، چاپ سوم، ۱۴۰۵ق.
  • سید رضی، نهج البلاغه، به‌تصحیح صبحی صالح، قم، مرکز بحوث الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الجمل، به‌تحقیق سید علی میرشفیعی، قم، الاعلام الاسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
  • طبرانی، سلیمان بن احمد، به‌تحقیق حمدی بن عبد المجید السلفی، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، به‌تعلیق سید محمد باقر الخرسان، نجف، الکتبی، ۱۳۸۶ق.
  • طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، بیروت، موسسه الاعلمی، بی‌تا.
  • علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، جمعی از مترجمان، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۸۷ش.
  • علامه بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم و الاحوال، به تحقیق آیت الله سید مرتضی ابطحی اصفهانی، قم، موسسه امام مهدی(عج)، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، قم، اسوه، بی‌تا.
  • مطرزی، ناصر بن عبدالسید، المغرب فی ترتیب المعرب، بی‌جا، دارالکتب العربی، بی‌تا.
  • یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
آیا می‌دانستید که... جدیدترین پرسش‌ها
درگاه:پرسش/آیا می‌دانستید