رکن رابع
رُکْن رابع یا رُکْن چهارم، چهارمین اصل از اصول عقاید شیخیه کرمان است. بر اساس این اعتقاد، در هر دورهای انسان کاملی وجود دارد که واسطه میان انسانها و امام زمان(عج) است. به باور آنان رکن رابع، احکام شرعی را بدون واسطه از امام زمان(عج) دریافت میکند و در اختیار مردم قرار میدهد. نظریه رکن رابع را محمد کریمخان کرمانی مطرح کرده است. دیگر فرقههای شیخیه، چون این نظریه را از تعالیم شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی نمیدانند، به آن اعتقادی ندارند.
رکن رابع چیست؟
رکن رابع (چهارم)، از اصول عقاید شیخیه کرمان است.[۱] مدعای این نظریه این است که در هر عصری، شیخ و انسان کاملی وجود دارد که احکام را بدون واسطه از امام زمان(عج) میگیرد و به مردم میرساند.[۲]
شیخیه کرمان، بر خلاف شیعه امامیه، اصول دین را چهار اصل یا رکنِ توحید، نبوت، امامت و رکن رابع میدانند.[۳] به باور آنان، عدل از صفات الهی و معاد از مسلَّمات اعتقاد به نبوت است. بنابراین این دو اصل به ترتیب به توحید و نبوت برمیگردند.[۴] از آنجا که شیخ یا واسطه بین مردم و امام زمان(ع) رکن چهارم اصول دین آنان است، به آن رکن رابع میگویند.[۵]
به باور شیخیه کرمان، اسماء و صفات خداوند، عین ذات او نیستند و در مرحله پایینتر از آن قرار دارند. امام زمان(ع)، اسم خداست و در رتبه پایینتر از ذات او قرار دارد. تنها امام زمان میتواند به وصال خدا برسد و انسانهای دیگر تنها میتوانند به سوی اسم اعظم خدا، یعنی امام، سلوک عرفانی داشته باشند. ما نیز نمیتوانیم بدون واسطه به وصال امام زمان(ع) برسیم؛ لازم است واسطهای ما را به او ربط دهد و آن واسطه همان شیخ یا رکن رابع است.[۶]
شیخیه کرمان معتقدند که سیر عرفانی انسانهای عادی، به فنای در شیخ ختم میشود؛ نهایت سیر شیخ، فنای در امام و نهایت سیر عرفانی امام، فنای در حقّ است. آنان این چهار رکن را لازم میدانند.[۷] آنان رکن رابع را امام ناطق، نایب خاص و قطب هم میخوانند.[۸] برخی از مشایخ شیخیه، مقصود از رکن رابع را تولی و تبری، یعنی دوستداشتن ائمه معصومین(ع) و دوری از دشمنان آنان میدانند.[۹]
تاریخچه
طرح نظریه رکن رابع از سوی محمدکریمخان کرمانی بوده است.او شاگرد سید کاظم رشتی و رئیس و مؤسس فرقه شیخیه کرمانیه است.[۱۰] او تعداد رکن رابع را در هر عصر بیش از ۷۰ نفر معرفی کرده است.[۱۱] از رساله سی فصلش نقل میکنند که او خود را شیخ و رکن نمیدانسته است.[۱۲] او اساتید خود یعنی احسایی و رشتی را به عنوان شیخ و رکن دوران خود معرفی کرده است[۱۳] و درباره انتساب نظریه به احسایی و رشتی میگوید:
- «اینکه شیخ، خود را رکن بداند اصلا از شیخ این ادعا را نشنیدهام و در کتب ایشان به صراحت ندیدهام؛ بلکه کتب ایشان پر است از دلیل تعدد رکن رابع در هر عصر که میتوان در کتاب رجعت احسایی و شرح قصیده رشتی آنها را یافت.»[۱۴]
نقدها
برخی از پژوهشگران با بررسی آثار بهجا مانده از احسایی و رشتی میگویند در آثار این دو، سخنی از اعتقاد به رکن رابع نبوده است و آنان قائل به این نظریه نبودند. و نظریه رکن رابع را ساخته محمد کریمخان دانستهاند.[۱۵] به همین علت شیخیه کرمان که پیرو محمد کریم خان هستند را رکنیه یا کریمخانیه نامیدهاند.[۱۶]
شیخیه آذربایجان نیز به رکن رابع اعتقاد ندارند. شیخیه تبریز و احقاقیها نیز با این نظریه مخالفت کرده و انتساب آن به شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی را نادرست دانستهاند. به باور آنان این نظریه از ابداعات محمد کریم خان است.[۱۷] از جمله مخالفان رکن رابع، میرزا حسن گوهر بود که حوزه درس سید کاظم رشتی را بعد از مرگش در عتبات ادامه داد.[۱۸]
منتقدان نظریه رکن رابع میگویند، جدا دانستن اسماء و صفات خداوند از ذات او، به معنای این است که خدا فاقد حیات، علم و قدرت است؛ بنابراین ذات خدا خشک، مرده و جاهل خواهد بود؛ آنان همچنین اشکال کردهاند که آیات قرآن و روایات، ما را به ذات خداوند دعوت میکنند نه امام. همچنین گفتهاند با کدام دلیل تنها امام امکان وصول به ذات خداوند را دارد؟ اگر وصال خدا برای امام ممکن است، باید برای دیگر انسانها نیز ممکن باشد.[۱۹]
رکن رابع و بابیگری
به گفته برخی پژوهشگران مهمترین تأثیر نظریه رکن رابع، در شکلگیری فرقه بابیه بوده است. علیمحمد باب رئیس فرقه بابیه در ابتدا پیرو فرقه شیخیه بوده و خود را رکن رابع مینامید و از همین نظریه به ادعاهای دیگری رسید.[۲۰]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ تهرانی، امامشناسی، ۱۴۲۶ق، ج ۵، ص۱۷۸.
- ↑ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۲ش، ص۲۶۹.
- ↑ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۲ش، ص۲۶۹.
- ↑ فرمانیان، آشنایی با فرق تشیع، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۲.
- ↑ فرمانیان، آشنایی با فرق تشیع، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۲.
- ↑ تهرانی، امامشناسی، ۱۴۲۶ق، ج ۵، ص۱۷۸.
- ↑ تهرانی، امامشناسی، ۱۴۲۶ق، ج ۵، ص۱۷۸.
- ↑ فرمانیان، آشنایی با فرق تشیع، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۳.
- ↑ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۲ش، ص۲۷۰.
- ↑ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۲ش، ص۳۶۶.
- ↑ نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۵.
- ↑ نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۳.
- ↑ نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۶.
- ↑ نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۶.
- ↑ رحمانیان، سراج، اصل معرفت به رکن رابع در اندیشه شیخیه، ۱۳۹۰ش، ص۶۹.
- ↑ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۲ش، ص۲۶۶.
- ↑ خداوردی تاج آبادی، سیاستهای دولت قاجار در برابر شیخیه کرمان، ۱۳۹۱ش، ص۱۰۲.
- ↑ خداوردی تاجآبادی، سیاستهای دولت قاجار در برابر شیخیه کرمان، ۱۳۹۱ش، ص۱۰۲.
- ↑ تهرانی، امامشناسی، ۱۴۲۶ق، ج ۵، ص۱۷۸.
- ↑ باقری، جستاری در نقد بابیت با تأکید بر نقد آموزه رکن رابع در اندیشه شیخیه، ۱۳۹۱ش.
منابع
- باقری، علیاکبر، جستاری در نقد بابیت با تأکید بر نقد آموزه رکن رابع در اندیشه شیخیه، مجله معرفت ادیان، شماره سوم، ۱۳۹۱ش.
- حسینی تهرانی، سید محمدحسین، امامشناسی، مشهد، ناشر علامه طباطبایی، چاپ سوم، ۱۴۲۶ق.
- خداوردی تاجآبادی، محمد، سیاستهای دولت قاجار در برابر شیخیه کرمان، فصلنامه پژوهشهای تاریخی، شماره ۱۴، تابستان ۱۳۹۱ش.
- رحمانیان، داریوش و محسن سراج، اصل معرفت به رکن رابع در اندیشه شیخیه، مطالعات تاریخ اسلام، شماره ۸، بهار ۱۳۹۰ش.
- فرمانیان، مهدی، آشنایی با فرق تشیع، قم، نشر مرکز مدیریت حوزه علمیه، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش.
- مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
- نجفی، سید محمدباقر، بهائیان، تهران، نشر مشعر، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
پیوند به بیرون