پرش به محتوا

آیه ۶۷ سوره یوسف

از ویکی شیعه
مشخصات آیه
جزء۱۳
اطلاعات محتوایی
دربارهتوصیه یعقوب(ع) به فرزندانش برای ورود به مصر


آیه ۶۷ سوره یوسف توصیه‌ای است از زبان حضرت یعقوب(ع) به فرزندانش که هنگام ورود به مصر، همگی از یک دروازه وارد نشوند. گفته شده است که فرزندان یعقوب افرادی زیبا و درشت‌اندام بودند و یعقوب از چشم‌زخم به آنان بیم داشت. برخی نیز معتقدند که توصیه او برای جلوگیری از سوء‌ظنِ احتمالی نسبت به آنان بوده است؛ چراکه ورود جمعی و هماهنگ فرزندان، ممکن بود موجب جلب توجه یا ایجاد سوء‌تفاهم گردد. فرزندان، خواستهٔ پدر را انجام دادند، اما آیه ۶۸ یادآور می‌شود که این کار نفعی در دفع امور حتمی نداشت. یعقوب با بیان «نمی‌توانم حادثه‌ای را که از سوی خدا حتمی است از شما دفع کنم» تأکید می‌کند که این توصیه، مانع تحقق تقدیر الهی نمی‌شود.

در آیه ۶۷، از زبان یعقوب آمده است: «إِنِ الحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ؛ حُکم و فرمان تنها از آنِ خداست». این عبارت دلالت بر آن دارد که حکم قطعی و نهایی از سوی خداوند است و هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد.

﴿وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ۝٦٧ [یوسف:67]|﴿و گفت ای پسران من [همه] از یک دروازه [به شهر] در نیایید بلکه از دروازه‌های مختلف وارد شوید و من [با این سفارش] چیزی از [قضای] خدا را از شما دور نمی‌توانم داشت فرمان جز برای خدا نیست بر او توکل کردم و توکلکنندگان باید بر او توکل کنند ۝٦٧

حاجتی در جان یعقوب[۱]

برادران یوسف برای سفر دوم به مصر، توانستند موافقت پدرشان یعقوب(ع) را برای همراهی بنیامین با آنها جلب نمایند.[۲] قرآن در آیه ۶۷ یوسف، توصیه‌ای از زبان یعقوب[۳] پیش از این سفر را نقل می‌کند.[۴] وی خطاب به فرزندانش گفت همه از یک دروازه وارد شهر نشوید بلکه از ورودی‌های مختلف وارد گردید.[۵] فرزندان یعقوب خواسته پدر را انجام دادند.[۶] اما انجام آن، سودی به حال آنان نداشت.[۷] قرآن در آیه ۶۸ با تعبیر «حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا؛ حاجتى در دل يعقوب (كه از اين راه) انجام شد» از آن یاد کرده است.[۸] در اینکه چرا یعقوب چنین خواسته‌ای را مطرح کرده، نظراتی ذکر شده است:[۹]

  • ترس از چشم زخم؛ فرزندان یعقوب را افرادی زیبا و درشت هیکل دانسته‌اند.[۱۰] به گفته علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، یعقوب در زمان خداحافظی احساس کرد این جمع با آن هیبت نیکو، پراکنده خواهند شد و از تعدادشان کاسته خواهد شد.[۱۱] وی از چشم زخم بر آنان می‌ترسید[۱۲] به‌خصوص که آنان در مصر به نزدیک بودن و اکرام توسط حاکم مصر شناخته می‌شدند.[۱۳]
  • علت توصیه یعقوب این بود که ورود آنها با هم ممکن بود در دل مردم شبهه ایجاد کند، موجب سوء ظن به آنان گردد[۱۴] و به عواقب ناخوشایندی بینجامد.[۱۵]
  • احتمال داده شده که ورود از چند ورودی به جهت اطلاع از اخبار شهر بوده است.[۱۶]
    یعقوب در ادامه با تعبیر «نمی‌‏توانم حادثه‌‏اى را كه از سوى خدا حتمى است از شما دفع كنم» اعتراف می‌کند با این سفارش نمی‌‏تواند چيزى از مقدرات خدا را از آنان دور كند[۱۷] و اختیار امور به دست وی نیست.[۱۸] اگر خداوند ناملایمی را برای آنان اراده کرده باشد، سفارش یعقوب نمی‌تواند آنان را از آن خواسته خداوند دور کند.[۱۹]

إِنِ الحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ

در آیه ۶۷ یوسف از زبان یعقوب گفته شده: «إِنِ الحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ؛ حكم و فرمان، تنها از آنِ خداست‏». مقصود چنین دانسته شده که از حکم قطعی خداوند هیچ رهایی وجود ندارد.[۲۰] این تعبیر علاوه بر این آیه، در سوره انعام نیز ذکر شده که خداوند به پیامبر می‌فرماید که چنین بگوید.[۲۱] در آیه ۴۰ سوره یوسف نیز، از زبان حضرت یوسف(ع) این تعبیر ذکر شده است.[۲۲] خوارج هم از شعار «لا حکم الا لله» برای مخالفت و رویارویی با امام علی(ع) استفاده می‌کردند.[۲۳] مراد از حُکم در این شعار را به معنای «تحکیم» دانسته‌اند؛ یعنی جز خداوند را نمی‌توان حَکَم قرار داد.[۲۴]

توکل

گفتار حضرت یعقوب؛ «بر او توكل كردم»، در انتهای آیه ۶۷ یوسف، چنین تفسیر شده که خداوند می‌تواند شما را از چشم‌زخم و حَسَد دور نگه داشته و سالم بازگرداند. همچنین تعبیر «توكل‌كنندگان بايد بر او توكل كنند» اشاره دارد که یعقوب از فرزندان می‌خواهد به خدا توکل کرده و امور خود را به وی بسپارند.[۲۵] از این بخش آیه استفاده شده که انسان باید از حیله دشمنان، خود را دور نگه دارد، با این حال باید به خداوند نیز توکل کند.[۲۶]

پانویس

  1. سوره یوسف، آیه ۶۸.
  2. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۲۸.
  3. حسينى شيرازی، تبيين القرآن، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۲۵۵.
  4. شیخ طوسی، التبيان في تفسير القرآن، بیروت، ج۶، ص۱۶۷.
  5. سمرقندی، بحر العلوم، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۲۰‍۱.
  6. مغنیه، التفسير الكاشف، ۱۴۲۴ق، ج‏۴، ص۳۳۸.
  7. قرائتی،  تفسير نور، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۲۴۹.
  8. سوره یوسف، آیه ۶۸.
  9. شیخ طوسی، التبيان في تفسير القرآن، بیروت، ج۶، ص۱۶۷.
  10. ثعلبی نیشابوری، الكشف و البيان، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۲۳۷.
  11. طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۲۱۸.
  12. ثعلبی نیشابوری، الكشف و البيان، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۲۳۷.
  13. فیض کاشانی، تفسير الصافي، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۲.
  14. قرائتی، تفسير نور، ۱۳۸۳ش، ج‏۶، ص۱۲۱.
  15. فضل الله، من وحى القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۴۱.
  16. مغنیه، التفسير الكاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۳۳۷.
  17. قرائتی،  تفسير نور، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۲۴۷.
  18. شیخ طوسی، التبيان في تفسير القرآن، بیروت، ج۶، ص۱۶۷.
  19. فیض کاشانی، تفسير الصافي، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۲.
  20. سید قطب، فى ظلال القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۰۱۷.
  21. سوره انعام، آیه ۵۷.
  22. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۴۱۱.
  23. اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ق، ص۵.
  24. فراهیدی، کتاب العین، قم، ج۳، ص۶۷.
  25. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۸۱.
  26. مدرسی، من هدى القرآن، ۱۴۱۹ق، ج‏۵، ص۲۳۴.

منابع

  • اشعری قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تهران، مرکز انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۰ش.
  • ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • حسينى شيرازی، سید محمد، تبيين القرآن، بیروت، دارالعلوم، ۱۴۲۳ق.
  • سمرقندی، نصر بن محمد بن احمد، بحرالعلوم، تحقیق و تعلیق محب الدین عمر بن غرامة العمروی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ق.
  • سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، قاهره، دارالشروق، چاپ هفدهم، ۱۴۱۲ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: احمد قصیرعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • طباطبائی، سید محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمد جواد بلاغی‏، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، بی‌تا.
  • فضل الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: حسین اعلمی، تهران، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
  • مدرسی، سید محمد تقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.