کاربر:H.atefimanesh/صفحه تمرین

از ویکی شیعه
آیه ۷ سوره حمد
مشخصات آیه
نام آیهآیه ۷ سوره حمد
واقع در سورهحمد
شماره آیه۷
جزء۱
اطلاعات محتوایی
شأن نزولندارد
مکان نزولمکه و مدینه
موضوعاعتقادی
دربارهدرخواست هدایت از خدا
آیات مرتبطآیه ۶۹ سوره نساء؛ آیه ۶ سوره فتح؛ آیه ۹۰ سوره آل عمران؛ آیه ۴۱-۵۶ سوره واقعه


آیه ۷ سوره حمد راه مستقيم را راه كسانى معرّفى می‌كند كه مورد نعمت الهى واقع شده‏‌اند. این آیه بعد از درخواست هدایت، از خداوند تقاضا دارد كه او را در مسير غضب‌‏شدگان و گمراهان قرار ندهد. بنابراین انسان در اين آیه، عشق و علاقه و تولّاى خود را به انبياء و شهدا و صالحان و راه آنان، ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاريخ نيز برائت و دورى می‌جويد و اين آیه مصداق تولّى و تبرّى است. منظور از کسانی که خداوند به آنها نعمت داده است، انبياء، صدّيقين، شهدا و صالحين هستند و توجّه به راه آنها، ما را از خطر كجروى و قرار گرفتن در خطوط انحرافى باز می‌دارد. در قرآن غضب شدگان، افرادى همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّت‏‌هايى همچون قوم عاد، ثمود و بنی‌اسرائيل، معرّفى شده‌‏اند. و افرادی نیز به عنوان گمراه معرّفى شده‏‌اند، از جمله: كسانى كه ايمان خود را به كفر تبديل كردند، مشركان، كفار، عصيان‏گران، مسلمانانى كه كفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند، كسانى‌كه مردم را از راه خدا باز می‌دارند، كسانى‌كه به خدا يا رسول خدا توهين می‌كنند، آنانكه حقّ را كتمان می‌كنند و كسانى كه از رحمت خدا مأيوسند. در قرآن نام برخى به عنوان گمراه كننده آمده است، از قبيل: ابليس، فرعون، سامرى، دوست بد، رؤسا و نياكان منحرف.

متن و ترجمه آیه

آیه هفتم سوره حمد ترسیم واضح و روشنى است از «صراط مستقیم»، یعنی راه کسانى‌که مشمول نعمت‌هاى او شده‌اند، و از راه کسانی‌که مورد خشم خدا و گمراه هستند جدا است.[۱]

صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ


راه کسانی [چون پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان که به خاطر لیاقتشان] به آنان نعمتِ [ایمان، عمل شایسته و اخلاق حسنه] عطا کردی، هم آنان که نه مورد خشم تواند و نه گمراه‌اند.



آیه ۷ سوره حمد


جایگاه

آیه هفتم از سوره حمد آخرین آیه از این سوره است و این آیه مصداق روشن از تولی و تبری است.[۲] نکته مهمی که در این آیه وجود دارد این است که دعا و درخواست از خداوند بعد از شناخت خداوند و محبت و عشق و عبادت او که در آیات قبل آمده است مطرح شده است و این کار ادب دعا کردن را به ما می‌آموزد.[۳]

محتوا

به گفته مکارم شیرازی در حقيقت خدا در آیه هفتم سوره حمد به ما دستور مى‌دهد طريق و خط پيامبران و نيكوكاران و آنها كه مشمول نعمت و الطاف او شده‌اند را بخواهيم و به ما هشدار مى‌دهد كه در برابر شما هميشه دو خط انحرافى غضب شدگان و گمراهان قرار دارد.[۴] طبرسی در تفسیر مجمع البیان منظور از کسانی که خداوند به آنها نعمت داده است را بر اساس آیه ۶۹ سوره نساء، انبياء، صدّيقين، شهدا و صالحين می‌داند.[۵] طبرسی همچنین غضب شدگان را بر اساس آیه ۶۰ سوره مائده قوم یهود می‌داند و این نظر را نیز به همه مفسران نسبت می‌دهد.[۶] و گمراهان را نیز بر اساس آیه ۷۷ سوره مائده مسیحیان می‌داند.[۷] قرائتی در تفسیر نور می‌گوید در این آیه منظور از کسانی که خداوند به آنها نعمت داده است، انبياء، صدّيقين، شهدا و صالحين هستند و توجّه به راه آنها و آرزوى پيمودن آن و تلقين اين آرزو به خود، ما را از خطر كجروى و قرار گرفتن در خطوط انحرافى باز می‌دارد.[۸]

در تفاسیر مقصود از غضب شدگان و گمراهان را موارد متعددی بیان کرده‌اند ولی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می‌گوید «مغضوب عليهم» مرحله‌‏اى سخت‌‏تر و بدتر از «ضالين» است، و به تعبير ديگر «ضالين» گمراهان عادى هستند، و مغضوب عليهم، گمراهان لجوج و يا منافق، و به همين دليل در بسيارى از موارد، غضب و لعن خداوند در مورد آنها ذكر شده است و این تعریف از غضب شدگان و گمراهان را جامع تمام معانی‌ای که در تفاسیر برای این دو گروه معرفی کرده‌اند می‌داند.[۹]

قرائتی غضب شدگان در این آیه را، افرادى همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّت‏‌هايى همچون قوم عاد، ثمود و بنی‌اسرائيل،[۱۰] و افرادی را نیز به عنوان گمراه معرّفى می‌کند، از جمله: كسانى كه ايمان خود را به كفر تبديل كردند، مشركان، كفار، عصيان‏گران، مسلمانانى كه كفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند، كسانى‌كه مردم را از راه خدا باز می‌دارند، كسانى‌كه به خدا يا رسول خدا توهين می‌كنند، آنانكه حقّ را كتمان می‌كنند و كسانى كه از رحمت خدا مأيوسند.[۱۱] در قرآن نام برخى به عنوان گمراه كننده آمده است، از قبيل: ابليس، فرعون، سامرى، دوست بد، رؤسا و نياكان منحرف.[۱۲] گمراهان خود بستر و زمينه‏‌ انحراف را فراهم و گمراه‌كنندگان از اين بسترها و شرايط آماده، استفاده می‌كنند.[۱۳]

به گفته قرائتی، انسان در اين آیه، عشق و علاقه و تولّاى خود را به انبياء و شهدا و صالحان و راه آنان، ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاريخ نيز برائت و دورى می‌جويد و اين مصداق تولّى و تبرّى است.[۱۴] زیرا وقتی مي‌گوييم «صراط الذين انعمت عليهم» تولی خود را با اولياء الهی بيان می‌كنيم و وقتی می‌گوييم «غير المغضوب عليهم»، تبری خود را از دشمنان خداوند كه مورد غضب خداوند و گمراه هستند بيان می‌كنيم.[۱۵]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۷.
  2. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۹.
  3. حسنی، «آموزش ادبِ ستایش در سوره حمد»، سایت خبرگزاری بین المللی قرآن.
  4. مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۳. دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۲ش،
  5. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۵۰-۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۹.
  6. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۵۰-۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۰.
  7. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۵۰-۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۰.
  8. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۷.
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۴.
  10. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۸.
  11. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۴۰.
  12. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۴۰.
  13. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۴۰.
  14. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۹.
  15. جوادی آملی، «تفسیر سوره حمد جلسه ۳۸»، سایت اسراء.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه حسین انصاریان.
  • جوادی آملی، عبدالله، «تفسیر سوره حمد جلسه ۳۸»، سایت اسراء، تاریخ درج مطلب: ۸ بهمن ۱۳۶۳، تاریخ بازدید: ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳.
  • حسنی، سعید، «آموزش ادبِ ستایش در سوره حمد»، سایت خبرگزاری بین المللی قرآن، تاریخ درج مطلب: ۱ مرداد ۱۳۹۸ش، تاریخ بازدید: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ش.
  • «شأن نزول، مقاصد و اهداف کلی سوره حمد، و محورها و آموزه های آن چیست؟»، سایت اسلام کوئست، تاریخ درج مطلب: ۱۹ دی ۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ش.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‏، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • «مفهوم تولّی و تبرّی»، سایت آیت‌الله مکارم شیرازی، تاریخ درج مطلب: بی‌تا، تاریخ بازدید: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.