آیه ۳۲ سوره نساء
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | سوره نساء |
جزء | ۵ |
آیه ۳۲ سوره نساء توصیهای است[۱] که آرزوی آنچه را خداوند به دیگران داده، نداشته باشید.[۲] از آیه استفاده کردهاند که نباید گفت کاش اموال و مقام دیگران را من داشتم.[۳] آیه شامل استعداد، مال، شأنیت و هر چیزی که به برخی داده شده میشود.[۴] از امام صادق(ع) نقل شده که هیچ کدامتان نگویید آنچه دیگری از مال و نعمت و زن زیبا دارد کاش از برای من بود. بگویید که خداوندا به من نیز عطا بفرما.[۵] این آرزو حرام نیست بلکه عمل نکوهیده و ناپسندی است که انسان را از اصلاح خویش باز داشته و مبدأ حسادت است.[۶] برخی مفسران نهی از این آرزو را به خشکاندن ریشه درخت شر و فساد تشبیه کردهاند.[۷]
آیه اشاره به تفاوتهای واقعی و طبیعی دارد و تفاوتهای ساختگی که بر اثر استعمار و ظلم به وجود میآید را شامل نمیشود؛ زیرا آنها خواست خداوند نیست و انسان میتواند آرزوی نابودی آنها را داشته باشد.[۸] فیض کاشانی عالم و مفسر شیعه در ذیل آیه آورده که زنان و مردان بهرهای از دنیا دارند که آنها را به دست آوردهاند. دیگران نیز باید تلاش کنند و با عمل، آنها را به دست آورند، نه با آرزو کردن و حسادت.[۹] «وَلَا تَتَمَنَّوْا» در این آیه به معنای آرزو نکردن است و آن را غیر از امید گفتهاند.[۱۰] در موضوع استقلال مالی زنان به این آیه استدلال شده است.[۱۱]
وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکمْ عَلَیٰ بَعْضٍ ۚ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمًا
آرزو مکنید آن چیزهایی را که بدانها خدا بعضی از شما را بر بعضی دیگر برتری داده است. مردان را از آنچه کنند نصیبی است و زنان را از آنچه کنند نصیبی. و روزی از خدا خواهید که خدا بر هر چیزی آگاه است.
آیه ۳۲سوره نساء
در شأن نزول آیه آمده که گروهی از زنان نزد پیامبر آمدند و گلایه کردند که چرا تنها از مردان نام برده میشود و آنها میترسند که در آنها خیری نباشد و خداوند از آنها استفاده نکند. پس آیه ۳۲ سوره نساء نازل شد.[۱۲] شأن نزولهای دیگری نیز برای این آیه ذکر شده است.[۱۳] با وجود شأن نزولها، این آیه را عام دانستهاند و معتقدند محتوای آیه عمومیت دارد هرچند پیرامون موضوع خاصی نازل شده باشد.[۱۴]
علامه طباطبایی، نهی در این آیه را نهی ارشادی دانسته است.[۱۵] اما محمدجواد مغنیه عالم و مفسر شیعی معتقد است آیه شامل غبطه نمیشود و تنها حسد را در برمیگیرد و آن را ممنوع برمیشمرد[۱۶] محمدتقی مدرسی در من هدی القرآن (کتاب) معتقد است؛ انسانها گمان میکنند که نعمت خداوند محدود است و اگر به فردی داده شد دیگر به آنها نخواهد رسید. پس آرزو میکنند که نعمت از دیگران گرفته شود تا به آنها برسد.[۱۷]
پانویس
- ↑ امین، مخزن العرفان، ۱۳۶۱ش، ج۴، ص۶۱.
- ↑ طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۴، ص۶۷.
- ↑ حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۹۴.
- ↑ سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۴۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۶۴.
- ↑ موسوی سبزواری، مواهب الرحمان، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۱۴۶.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۳۳۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۶۳.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۴۴۶.
- ↑ طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۴، ص۶۸.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن،۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۲۸.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۶۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۶۳.
- ↑ طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۴، ص۶۷.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۳۳۷.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۱۰.
- ↑ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۶۶.
منابع
- امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.
- حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، بیروت، دار العلوم، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
- سید قطب، فی ظلال القرآن، دارالشروق، بیروت، قاهره، چاپ هفدهم، ۱۴۱۲ق.
- طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، به تحقیق حسین اعلمی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
- مدرسی، سید محمد تقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- موسوی سبزواری، سید عبدالاعلی، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اهل بیت(ع)، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، فرهنگ قرآن، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳ش.