آیه ۳۲ سوره مائده

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از مائده ۳۲)
آیه ۳۲ سوره مائده
مشخصات آیه
واقع در سورهسوره مائده
شماره آیه۳۲
جزء۶
اطلاعات محتوایی
موضوعاهمیت جان یک انسان بی‌گناه


آیه ۳۲ سوره مائده بیانگر اهمیت جان انسان‌ است به این صورت که قتل یک فرد بی‌گناه را به مانند قتل همه انسان‌ها و نجات یک انسان را معادل نجات تمام انسان‌ها دانسته است. جوادی آملی این آیه را ناظر به حقوق بشر دانسته و به گفته مکارم شیرازی نیز گرچه آیه از اجرای این حکم بر بنی‌اسرائیل خبر می‌دهد اما این حکم مختص آنان نیست.

مفسران وجوه متعددی در مورد علت این حکم بیان کرده‌اند. شیخ طوسی در تفسير تبيان شش مورد، طبرسی در مجمع البيان پنج پاسخ و فاضل مقداد در كنز العرفان به چهار مورد اشاره کرده‌اند. از جمله این جواب‌ها وجود استعداد قتلِ همه انسان‌ها، در کسی است که قاتل یک بی‌گناه است و به نظر برخی از مفسران کشته‌شدن یک نفر بی‌گناه در جامعه سبب عادی‌سازی قتل است.

به گفته محمدحسین طباطبایی این تساوی به این معنا نیست که مجازات اخروی قتل چند فرد بی‌گناه به اندازه قتل یک نفر است. وی با توجه به سخنی از امام صادق(ع) معتقد است عذاب قاتل یک انسان با قاتل چند انسان در نوع مشترک است اما آنکه بیشتر کشته، مستحق مقدار بیشتری از همان نوع عذاب است.

نکات کلی

آیه ۳۲ سوره مائده اشاره به ارزش جان انسان بی‌گناه دارد. طبق این آیه کشتن یک انسان به اندازه قتل تمام انسان‌ها مذموم و نجات جان یک انسان از مرگ ارزشی مانند نجات تمام بشریت دارد. این آیه بعد از نقل داستان قتل هابیل توسط برادرش قابیل در قرآن قرار دارد و پیامی از آن داستان قلمداد شده است. در این آیه خداوند بیان می‌کند بخاطر بی‌گناه کشته‌شدن هابیل، ما بر بنی‌اسرائیل مقرّر کردیم که کشتن بی‌دلیل یک انسان به اندازه قتل تمام انسان‌ها و نجات یک انسان از مرگ به اندازه نجات تمام انسان‌ها ارزش دارد. و در انتهای آیه اشاره به قانون‌شکنی بنی‌اسرائیل دارد و آنها را افرادی دانسته که نسبت به پیامبرانی که با دلیل‌های روشن آمده بودند بی اعتنایی کردند و راه اسراف را پیشه ساختند.[۱]

﴿مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ۝٣٢ [مائده:32]﴿از این روی بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسی را جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادی در زمین بکشد چنان است که گویی همه مردم را کشته باشد و هر کس کسی را زنده بدارد چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته‌است و قطعاً پیامبران ما دلایل آشکار برای آنان آوردند [با این همه] پس از آن بسیاری از ایشان در زمین زیاده روی می‌کنند ۝٣٢

طبق حدیثی از معصومین(ع) منظور از اسراف در آیه حلال‌دانستن محرمات و ریختن خون انسان‌هاست.[۲] با توجه به برخی روایات منظور از احیای انسانها اموری چون نجات از آتش‌سوزی و غرق،[۳] بردن از فقر به ثروت[۴] و خارج‌کردن از کفر به ایمان است.[۵] در روایتی نجات‌دادن انسان از گمراهی اعتقادی بزرگترین تأویل آیه دانسته شده است.[۶]

آیه مختص بنی‌اسرائیل نیست

مفسران از جمله مکارم شیرازی و جوادی آملی تصریح کرده‌اند که این حکم مخصوص بنی‌‌اسرائیل نیست.[۷] ذكر نام بنى‌اسرائيل را به خاطر آن دانسته ‌اند كه قتل و خونريزى مخصوصا قتل‌هايى كه از حسادت سرچشمه می‌گيرد در ميان آنها فراوان بوده است.[۸] محمدجواد مغنیه نیز عبارات تورات که در آن کشتن زنان و کودکان را بر آنها مباح کرده، کشتار پیامبران در گذشته بوسیله قوم بنی‌اسرائیل و رفتار آنان با مردم فلسطین در قرن ۲۰ میلادی را گواهانی بر اين مدّعا دانسته است.[۹]

به گفته علامه طباطبایی برخی آمدن اسم بنی‌اسرائیل در این آیه را دلیل بر این مطلب گرفته اند که آیه ۲۷ تا ۳۱ سوره مائده در مورد فرزندان فردی از میان بنی اسرائیل بنام آدم بوده است نه آدم ابوالبشر. او در ادامه به سه دلیل این آیات را مربوط به پسران حضرت آدم می‌داند و نظریه مقابل را مردود دانسته است.[۱۰]

چگونه قتل یا نجات یک نفر مساوی با تمام انسان‌ها دانسته شده؟

مفسران وجوه متعددی در مورد علت این حکم بیان کرده‌اند. در تفسير تبيان شش پاسخ و در مجمع البيان پنج پاسخ و در كنز العرفان چهار پاسخ به این مسئله داده شده ولى مکارم شیرازی پاره‏‌اى از آنها را بسيار دور از معنى آيه دانسته است.[۱۱] جوادی آملی، مفسر و فیلسوف شیعه، آیه را ناظر به حقوق بشر دانسته و گفته است کسی که انسانی را می‌کشد در واقع به اصل انسانیت مشترک بین انسان‌ها آسیب رسانده است.[۱۲] برخی از اموری که در توجیه تساوی یک نفر با تمام افراد گفته شده چنین است:

  1. قاتل فرد بی‌گناه آمادگی قتل تمام انسانها را دارد، همچنين كسى كه به خاطر نوع‌دوستى و عاطفه انسانى، یک نفر را نجات دهد آمادگی نجات تمام انسانها را داراست.[۱۳]
  2. قتل بی‌گناه سایر قتلها را آسان جلوه می‌دهد و رواج‌دهنده سنت بدی است.[۱۴]
  3. جامعه انسانى همانند اعضاى يک پيكرند.[۱۵]
  4. ابن مسعود و گروهى از صحابه معتقدند از دیدگاه مقتول قاتل همه را كشته است و با نجات یک شخص مثل اين است كه در دیدگان او همه را احيا كرده باشد.[۱۶]
  5. به باور ابن عباس فرد واحدی که قتلش به منزله کشتن تمام انسانها و نجاتش به منزله نجات تمامی آنها است نبی و یا امام عادل است.[۱۷]

آیا مجازات کشتن چند نفر با یک نفر برابر است؟

در کتاب تفسیر اهل بیت(ع) هجده حدیث در مورد این آیه وارد شده است.[۱۸] طبق برخی از این روایات منظور از تساوی قتل یکی با همه، تساوی در عذاب اخروی است.[۱۹] در حدیثی امام باقر(ع) در جواب پرسشی می‌فرماید عذاب بر قاتلِ بیش از یک نفر، مضاعف می‌شود.[۲۰] محمدحسین طباطبایی، در توضیح این حدیث می‌گوید قاتلِ یک نفر و قاتلِ چند نفر یا همه، در یک جایگاه هستند اما در همان جایگاه مقدار عذاب متفاوت است. پس تساوی در سنخ عذاب است نه مقدار آن. همچنین روایت حنان بن سدیر نیز خبر از یکسانی سنخی می‌دهد نه در مقدار.[۲۱]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ترجمه قرآن، ۱۳۷۳ش، ص۱۱۲-۱۱۳.
  2. طوسی، التبيان في تفسير القرآن، دار إحياء التراث العربي‏، ج‏۳، ص۵۰۴.
  3. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۱۰.
  4. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۶۷.
  5. عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۳۱۳.
  6. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۱۰.
  7. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۴، ص۳۵۷؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۱ش، ج۲۲، ص۳۵۸.
  8. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۴، ص۳۵۷؛ جوادی آملی،‌ تسنیم، ۱۳۹۱ش،‌ ج۲۲، ص۳۵۹.
  9. مغنیه، تفسير كاشف، ۱۳۷۸ش، ج‏۳، ص۸۱.
  10. طباطبائی، الميزان، ۱۳۷۴ش، ج‏۵، ص۴۸۶.
  11. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۴، ص۳۵۵.
  12. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۱ش، ج۲۲، ص۳۶۴.
  13. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۴، ص۳۵۵.
  14. طوسی، التبيان في تفسير القرآن، دار إحياء التراث العربي‏، ج‏۳، ص۵۰۲؛ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ۱۳۷۲ش، ج‏۳، ص۲۸۹.
  15. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۴، ص۳۵۶.
  16. طبرسی، تفسير مجمع البيان، ۱۳۷۳ش، ج‏۳، ص۲۸۹.
  17. طوسی، التبيان في تفسير القرآن، دار إحياء التراث العربي‏، ج‏۳، ص۵۰۳.
  18. برازش، تفسیر اهل بیت(ع)، ۱۳۹۴ش، ج۴، ص۹-۱۸.
  19. کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۲۷۱-۲۷۲؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۹۴.
  20. طباطبائی، الميزان، ۱۳۷۴ش، ج‏۵، ص۵۲۵.
  21. طباطبائی، الميزان، ۱۳۷۴ش، ج‏۵، ص۵۲۶.

منابع

  • برازش، علیرضا، تفسیر اهل بیت(ع)، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تهران، مكتبة العلمية الاسلامية، ۱۳۸۰ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الكتاب‏، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سید محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، ۱۳۷۴ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، تفسير جوامع الجامع، قم، مركز مديريت‏ حوزه علميه قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، ایران، قم، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن‏، بیروت، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ اول.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مغنیه، محمدجواد، تفسير كاشف، ترجمه موسی دانش، قم، بوستان كتاب قم‏، ۱۳۷۸ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.