آیه ۱۳۱ سوره طه

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از طه آیه۱۳۱)
آیه ۱۳۱ سوره طه
مشخصات آیه
جزء۱۶
اطلاعات محتوایی
دربارهحسرت نخوردن بر نعمت‌های کافران
آیات مرتبطآیه ۸۸ سوره حجر


آیه ۱۳۱ سوره طه توصیه می‌کند که هرگز نباید به نعمت‌هایِ مادیِ کافران و مخالفان، اهمیت داد و حسرت آنها را خورد. این آیه نعمت به مشرکان را برای امتحان آن‌ها دانسته است.

امام باقر(ع) توصیه کرده‌اند باید از چشم‌داشتن به افرادی که نعمت‌های بیشتری نسبت به ما دارند، پرهیز کرد و در ادامه آیه ۱۳۱ سوره طه را شاهد آوردند. خداوند در ادامه آیه رزقی که به پیامبر داده شده را بهتر می‌داند،‌ برخی این رزق را نعمت‌های آخرت و برخی هدایت و نبوت معنا کرده‌اند.

این آیه در خطاب به پیامبر نازل شده است. با این حال برخی مفسران معتقدند با وجود خطاب ظاهری آیه به پیامبر اما مقصود اصلی اصلی عموم مسلمانان هستند.

شأن نزولی برای این آیه ذکر کرده‌اند که مهمانی برای پیامبر(ص) آمد. پیامبر خادم خود را نزد یک یهودی فرستاد که مقداری آرد قرض بگیرد و بگوید پیامبر تا اول ماه رجب، نسیه را پس بدهد. یهودی نپذیرفت و گفت نسیه نمی‌دهد. خبر به پیامبر رسید و وی گفت: به خدا در زمین و آسمان امین هستم. آیه ۱۳۱ سوره طه برای تسلی پیامبر(ص) نازل شد.

﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى ۝١٣١ [طه:131]|﴿و زنهار به سوی آنچه اصنافی از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم دیدگان خود مدوز و [بدان که] روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است ۝١٣١

نداشتنِ حسرتِ نعمتِ دیگران

آیه ۱۳۱ سوره طه در ادامه آیات قبل از آن، که به شکیبایی توصیه کرده بودند، آمده است.[۱] این آیه توصیه می‌کند که هرگز نگاه به نعمت‌های مادی که به گروه‌هایی از کافران و مخالفان داده شده، نباید داشت.[۲] برخی مفسران در تفسیر این آیه آورده‌اند که بر انسان مومن است که اگر نعمت دنیا به وی روی آورد، وابسته به آن نشود. و اگر به وی نرسید حسرت آن را نخورد.[۳]

قرائتی از مفسران شیعه نقل می‌کند که براساس قرآن، بهره‌مندی از نعمت‌های دنیایی مجاز است و قرآن مال دنیا را «خیر»، »فضل» و «زینت» می‌داند. اما آنچه مورد مذمت قرار گرفته دلبستگی شدید به مال دنیا است.[۴]

مشابه آیه ۱۳۱ سوره طه در سوره حجر نیز ذکر شده که در بخش ابتدایی شبیه یکدیگر و در بخش دوم متفاوت از یکدیگر هستند: «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنینَ؛ و به آنچه ما دسته‌هایی از آنان [کافران‏] را بدان برخوردار ساخته‌ایم چشم مدوز، و بر ایشان اندوه مخور، و بال خویش برای مؤمنان فرو گستر»[۵]

از امام باقر(ع) نقل شده که نباید به افراد بالادست خود چشم بدوزیم. امام در ادامه به آیه ۱۳۱ سوره طه استناد کرده‌اند.[۶] از امام باقر(ع) روایت دیگری نیز نقل شده که وقتی آیه ۱۳۱ طه نازل شد، پیامبر خدا نشست و گفت: «هرکس که با تسلّی‌های خداوند آرام نگیرد، جانش در اثر حسرت‌های دنیا تکه‌تکه می‌شود. و هرکس که چشمش به‌دنبال مالی که در دست مردم است، باشد اندوهش به درازا می‌کشد».[۷]

معنای آیه

آیه ۱۳۱ سوره طه در بیان این نکته است که به ثروت کافران[۸] و نعمت‌هایی که به دیگران داده شده،[۹] نباید اهمیت داده شود. در ابتدای آیه تعبیر «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ» آمده که از نگاه‌کردن به همراه رغبت، آرزوکردن[۱۰] و تحسین نمودن نهی می‌کند.[۱۱] این تعبیر »نگاهت را به آن‌ها طولانی مکن» مجاز خوانده شده و به این معنا است که به آن تعلق‌خاطر نداشته باش.[۱۲]

تعبیر «أَزْواجاً مِنْهُمْ» به معنای گروه‌هایی از کافران است؛ چه مشرک باشند و چه اهل‌کتاب.[۱۳] خداوند در این آیه آنچه به مشرکان عطا کرده را «زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» توصیف می‌کند[۱۴] که به معنای زینت و آرایش زندگانی دنیا است. این تعبیر شامل تمام چیزهایی که نفس به آنها رغبت دارد می‌شود. آیه تذکر می‌دهد که به زینت و زیبایی دنیا که به ایشان داده‌‏ایم، نگاه مکن.[۱۵]

خداوند در ادامه آیه نعمت به مشرکان را برای امتحان آن‌ها دانسته است.[۱۶] خداوند در ادامه آیه، رزقی که به پیامبر داده را بهتر می‌داند.[۱۷] برخی مفسران این رزق را نعمت‌های آخرت دانسته‌اند که بهتر از نعمت‌های دنیایی خواهد بود.[۱۸] برخی نیز این رزق را به معنای هدایت و نبوت معنا کرده‌اند.[۱۹]

خطاب آیه

این آیه در خطاب به پیامبر اسلام نازل شده است.[۲۰] با این حال برخی مفسران معتقدند با وجود خطاب ظاهری آیه به پیامبر اما مقصود اصلی عموم مسلمانان هستند.[۲۱] برخی علت این موضوع را چنین می‌دانند که دنیا در نگاه پیامبر بسیار بی‌ارزش بوده و معنا ندارد که خداوند به پیامبرش چنین خطابی داشته باشد.[۲۲]

شأن نزول

شأن نزولی برای این آیه ذکر کرده‌اند که مهمانی برای پیامبر(ص) آمد. پیامبر، ابورافع خادم خود را نزد یک یهودی فرستاد که مقداری آرد قرض بگیرد و بگوید پیامبر تا اول ماه رجب، نسیه را پس می‌دهد. یهودی نپذیرفت و گفت نسیه نمی‌دهد. خبر به پیامبر رسید و وی گفت: به خدا در زمین و آسمان امین هستم. سپس آیه ۱۳۱ سوره طه برای تسلی پیامبر(ص) نازل شد.[۲۳]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۴۱.
  2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۴۱.
  3. فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۵، ص۱۷۸.
  4. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۴۱۳.
  5. سوره حجر، آیه۸۸.
  6. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۳۸.
  7. کوفی اهوازی، الزهد، ۱۴۰۲ق، ص۴۶-۴۷.
  8. مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۵۴.
  9. مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۵۷.
  10. حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۳۳۳.
  11. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۲۷.
  12. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۲۳۸.
  13. مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۵۴.
  14. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۲۳۸.
  15. حسینی شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ق، ج۸، ص۳۴۹.
  16. حسینی شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ق، ج۸، ص۳۴۹.
  17. سوره طه، آیه۱۳۱.
  18. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۵۹.
  19. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۲۷.
  20. کاشانی، تفسیر منهج الصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۶، ص۳۷.
  21. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۴۱.
  22. طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۹، ص۱۲۷.
  23. واحدی نیشابوری، أسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۱۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۵۹.

منابع

  • حسینی شاه‌عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنی‌عشری، تهران، میقات، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، بیروت، دار العلوم، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی‏، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • فضل الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: حسین اعلمی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
  • ‌ کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمدحسن علمی، ۱۳۳۶ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، تحقیق و تصحیح غلامرضا عرفانیان یزدی، قم، المطبعة العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
  • مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.