آیه ۳۶ سوره حجر به مهلت خواستن ابلیس از خدا برای زنده ماندن تا روز قیامت[۱] و گمراه کردن انسان‌ اشاره دارد.[۲] عبارات و کلمات این آیه در آیه ۷۹ سوره ص نیز تکرار شده است.

مشخصات آیه
واقع در سورهحجر
شماره آیه۳۶
جزء۱۴
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمکه
موضوعمهلت خواستن ابلیس
آیات مرتبطآیه ۷۹ سوره ص/ آیه ۱۴ سوره اعراف


قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ.؛ پروردگارا اكنون كه چنين است مرا تا روز رستاخيز مهلت ده.

این آیه در ذیل آیات ۲۶ تا ۴۰ سوره حجر قرار گرفته است که به گفته مفسران، به جریان خلقت انسان و نافرمانی ابلیس در سجده بر آدم اشاره دارد.[۳]

به گفته مفسران قرآن کریم ابلیس در ذیل آیه شریفه از خداوند دو درخواست داشته است:[۴] یکی مهلت خواستن برای گمراه کردن انسان[۵] و دیگر زنده ماندن تا روز قیامت.[۶] درخواست اوّل او برای امتحان و ابتلاء انسان‌ پذیرفته شد[۷] تا وسیله‌ای باشد برای تکامل و پرورش انسان؛[۸] ولی درخواست دوم او پذیرفته نشد؛[۹] زیرا به گفته علامه طباطبائی ابلیس از خداوند درخواست حیات ابدی داشت که تا برپائی روز قیامت زنده بماند؛[۱۰] اما خدا او را تا زمان معینی مهلت داد.[۱۱]

در ارتباط با اینکه تا چه زمانی به ابلیس مهلت داده شده است بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد که از جمله آن‌‌ها به موارد زیر اشاره شده است:

علامه طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان براین باور است که از آیه قرآن نمی‌توان مدت تعیین شده را مشخص کرد. وی در پاسخ به این شبهه که اگر فرصت داده شده به ابلیس معلوم باشد، خداوند با اجابت این درخواست از سوی ابلیس، گویی او را تشویق به فریب انسان‌ها کرده است؛ می‌گوید: اولا با دقت در آیه می‌توان فهمید که وادار کردن ابلیس به معصيت در حالی كه خودش ريشه همه معصيت‌ها است، بی معناست (توضیح مطلب این است که اغراء به معصیت و تحریک کردن کسی به انجام آن در موردی است که خود او انگیزه‌ای برای ارتکاب گناه نداشته باشد نه مانند ابلیس که سوگند یاد کرده و مصمم است تمام انسان‌ها را فریب بدهد.)[۱۵] ثانیا اگر جواب خداوند به ابليس و فرصت دادنش به او براى ما مبهم است دليل نمى‌شود بر اينكه براى ابليس هم مبهم باشد و دلیلش هم این است که او پس از آگاهی از فرصت یافتن گفت: «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» یعنی از «وقت معلوم» در آیه فهمید که تا روزی که بشری در زمین زندگی می‌کند که او بتواند فریبش بدهد، فرصت دارد.

پیرامون ارتباط آیه ۳۶ سوره حجر و استجابت دعا، امام صادق(ع) فرمودند: همانا امام سجاد(ع) در کنار کعبه دعا می‌کرد و با استناد به این آیه، خطاب به خداوند می‌فرمود: خدایا همان گونه که دعای ابلیس را که مبغوض‌ترین خلق توست اجابت کردی، دعای مرا نیز اجابت کن.[۱۶] تمسک به ربوبیت خداوند و استفاده از کلمه «ربّ» هنگام دعا مورد توجه قرار گرفته است.[۱۷][یادداشت ۱]

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۱۹.
  2. فیض کاشانی،‌ تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۱۲.
  3. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۱۵-۵۱۸.
  4. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۱۲.
  5. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴‍۱۵ق، ج۲، ص۱۱۲.
  6. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۱۹.
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۳۴۶.
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۳۴۶.
  9. طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۱۵۹.
  10. طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۱۵۹.
  11. طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۱۵۹.
  12. عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۶۲.
  13. بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۳،ص۳۶۵.
  14. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش،‌ ج۱۹، ص۳۴۳.
  15. طباطبایی، المیزان، الناشرمنشورات اسماعيليان، ج۱۲، صص۱۵۲-۱۵۳.
  16. بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۶۶.
  17. طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲،‌ ص۱۵۸.

یادداشت

  1. استجابت دعای ابلیس و دادن فرصت به او برای فریب انسان‌ها به معنای بی اختیار بودن آنها در برابر وسوسه‌ها و فریب‌های او نیست که در این صورت با عدالت خداوند ناسازگار است. در برابر وساوس شیطان استقلال و اراده و اختیار انسان از کار نمی‌افتند و همواره انسان حق انتخاب دارد و به اندازه اختیار و استقلالی که درکارهایش دارد مواخده خواهد شد.طباطبایی، المیزان، ج۸، صص۴۱-۴۲

منابع

  • بحرانی، سید هاشم،‌ البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • طباطبائی، محمد‌حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر نشر اسلامی (جامعه مدرسین)، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، الناشر منشورلات اسماعیلیان، بی تا، بی جا.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، بیروت،‌ مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۱ق.
  • فیض کاشانی، ملا‌محسن، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • مکارم شیرازی،‌ ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.