پرش به محتوا

پیش‌نویس:عبدالکریم سروش

از ویکی شیعه
عبدالکریم سروش
روشنفکر دینی
شناسنامه
نام کاملحسین حاج فرج الله دباغ
زادروز۲۵ آذر ۱۳۲۴ش
شهر تولدتهران
کشور تولدایران
فرزندانسروش دباغ، حسین دباغ
دیناسلام
مذهبشیعه
اطلاعات سیاسی
مناصبعضو ستاد انقلاب فرهنگی
اطلاعات علمی و مذهبی
تألیفاتفهرست آثار عبدالکریم سروش
وبگاه رسمیhttp://drsoroush.com/fa/


عبدالکریم سروش متفکر مسلمان، روشنفکر دینی، نومعتزلی و مولوی شناس ایرانی. سروش خود را از یک سو در پیوند با معنویت و دین و از سوی دیگر در گرو دانش و خِرَد نوین می‌داند. او معتقد است دنیای معاصر برای دین‌داری مشکلاتی ایجاد کرده و در این دوره باید به سمت فعال کردن معرفت دینی در پرتو اندیشه‌های مدرن رفت. برخی نظریات سروش با مخالفت عالمان بزرگ شیعه از جمله برخی مراجع قرار گرفته است.

سروش کتاب مثنوی معنوی اثر مولوی را کتابی الهامی دانسته و معتقد است بخش‌هایی از آن، رایحه‌ی وحی دارد. او همچنین مولانا را عجین‌تر از هر فردی در زندگی روحی و فکری خود می‌داند. سروش در مورد فقه معتقد است جهان جدید، جهان فروع تازه نیست، جهان اصول تازه است و پیش‌فرض‌های فقه در مورد مفاهیمی مانند انسان و عقلانیت باید مورد تجدید نظر اصولی قرار نگیرد تا بتوان مشکلات را حل کرد.

سروش در داروسازی و شیمی آنالیتیک تحصیل کرد و فلسفه علم را در انگلستان خواند. او فلسفه اسلامی را در نزد یک روحانی در ایران آموخت. سروش با انقلاب اسلامی ایران، از انگلستان به ایران آمد و به حکم امام خمینی، عضو ستاد انقلاب فرهنگی گردید. او در ابتدا پیوند محکمی با انقلابیون داشت. با گذشت زمان، شکل‌گیری برخی نظریات سروش و مشکلاتی که برای او در ایران اتفاق افتاد، رویکرد مثبت او نسبت به انقلاب از بین رفت و رویکردی دشمنانه با جمهوری اسلامی ایران پدیدار شد. سروش معتقد به سکولاریسم و جدایی دین از سیاست است.

آغاز شهرت سروش را به جهت حمایت روحانیت از او در ابتدای انقلاب اسلامی ایران دانسته‌اند. اما آغاز جدایی سروش از روحانیت را انتشار مقاله «قبض و بسط تئوریک شریعت» دانسته‌اند. این مقاله توسط روحانیان معروفی نقد گردید. سروش همچنین در دوره‌های مختلف به سازمان روحانیت انتقادهایی را مطرح کرد که واکنش‌ها و پاسخ‌هایی را در جامعه روحانیت داشت. البته سروش با برخی روحانیان ارتباط خوبی داشت.

سروش خاتمیت را فرمان دادن بدون نیاز به استدلال دانسته که با رحلت پیامبر از بین رفته و دیگر هیچ‌کس حق ندارد بدون استدلال به دیگران حکمی کند. او امامت را در مقابل خاتمیت دانسته و معتقد است: اینکه با اتکاء به وحی و شهود سخنانی بگویند که در قرآن و سنت نبوی نباشد، با خاتمیت در تعارض است. منتقدان معتقدند در این نظریه، تفسیر خاتمیت با رویکردی ضدعقل به پیامبران مطرح شده در حالی که قرآن مخالفان خود را به استدلال و عقل‌گرایی دعوت می‌کند. در مسئله امامت نیز آیات قرآن، از افرادی یاد می‌کنند که پیامبر نبودند، اما اسراری از غیب بر آنها الهام می‌شد.

زندگی‌نامه

حسین حاج فرج‌الله دباغ معروف به عبدالکریم سروش در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۲۴ش در یکی از محلات جنوبی تهران، متولد شد.[۱] سروش پیش از انقلاب مجبور به استفاده از اسم مستعار برای چاپ برخی کتاب‌هایش گردید تا ساواک برای او مزاحتمی ایجاد نکند. نام عبدالکریم را خود انتخاب کرد و نام فرزند بزرگش که سروش بود را به عنوان نام‌خانوادگی برگزید.[۲]

سروش در سال دوم دبیرستان به مدرسه علوی که به مذهبی بودن و اهمیت دادن به علوم جدید شهرت داشت،[۳] رفت و تا آخر دبیرستان در آنجا ماند.[۴] او در دانشگاه، رشته داروسازی را خواند و در سال ۱۳۴۷ش فارغ‌التحصیل شد.[۵] سروش در دوره دانشجویی حدود پنج سال در نزد یک روحانی که شهید مطهری معرفی کرده بود، فلسفه اسلامی نیز خواند.[۵]

سروش پس از پایان سربازی در سال ۱۳۴۹ش[۵] یک سال و نیم سرپرست آزمایشگاهی در بوشهر گردید.[۵] سپس به تهران بازگشت و در آزمایشگاه کنترل دارو مشغول شد.[۵] در همین دوره مسئولان دبیرستان علوی به سروش پیشنهاد دادند برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود و در نهایت فردی بازاری به نام حاج ابوالفضل کرد احمدی تمام هزینه‌های تحصیل او در خارج از کشور را پرداخت کرد.[۶] سروش در انگلستان فوق لیسانس شیمی آنالیتیک خواند و سپس به تحصیل در رشته فلسفه علم پرداخت.[۶] او در انگلستان کتاب مثنوی معنوی و المحجه البیضاء را بسیار مطالعه می‌کرد و معتقد است این دو، غذایی روحی و معنوی برای او بودند.[۷]

با انقلاب اسلامی ایران، او به ایران بازگشت.[۶] پس از انقلاب مسئولیت‌هایی را برعهده گرفت که عمدتا علمی و فرهنگی بود.[۸] ابتدا در دانشگاه تربیت معلم مشغول به تدریس گردید.[۹] شهید باهنر در دولت شهید رجایی، پیشنهاد وزارت علوم را به سروش داد که او نپذیرفت.[۱۰] سروش در دهه هشتاد به خاطر فشارهای سیاسی و مشکلاتی که در ایران برایش اتفاق افتاد، از ایران مهاجرت کرد.[۱۱] او گاه به دعوت برخی مراکز علمی به ایران می‌آمد اما از سال ۱۳۸۸ش به بعد دیگر به ایران باز نگشت.[۱۲]

سال ۲۰۰۴م سروش یکی از صد چهره تأثیرگذار سال از نگاه مجله Time گردید.[۱۳] همچنین جایزه اراسموس در سال ۱۳۸۳ش به سه متفکر مسلمان که در جوامع مسلمان خدمتی به علوم انسانی و حقوق بشر یا در مورد چالش اسلام با مدرنیته پژوهش کرده‌اند[۱۴]، تعلق گرفت که یکی از آن‌ها عبدالکریم سروش بود.[۱۵] آثار سروش در قالب کتاب‌ها[۱۶] و مقالات[۱۷] به چاپ رسیده است.

انجمن حجتیه

دبیرستان علوی با انجمن حجتیه ارتباط بسیار داشت و افراد بسیاری از این مدرسه به این انجمن پیوستند.[۱۸] سروش نیز در سال ششم دبیرستان به انجمن حجتیه پیوست و در جلسات و فعالیت‌های آنان شرکت داشت اما در سال اول دانشگاه از این انجمن خارج شد.[۱۸] حضور او در این انجمن کمتر از یک سال بود.[۱۹]

ستاد انقلاب فرهنگی

شهید باهنر به سروش پیشنهاد داد که نام او را برای عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی به امام خمینی بدهد و سروش نیز پذیرفت. در نهایت سروش در خرداد ۱۳۵۹ به حکم امام خمینی به عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی درآمد.[۲۰] افرادی که مخالف انقلاب فرهنگی بودند، به خصوص آنانی که از دانشگاه اخراج شدند، سروش را از سردمداران این فکر دانسته و معتقدند او نقش پررنگی در این قضایا داشته است.[۲۱] البته سروش با این ادعاها مخالف بوده و هدف ستاد انقلاب فرهنگی را نه بستن دانشگاه بلکه بازگشایی آن می‌داند.[۲۲]

مناظره‌های سال ۱۳۶۰ش

سروش در مناظره‌های تلویزیون ایران

در سال ۱۳۶۰ش مناظره‌هایی در تلویزیون ایران برگزار شد. در مناظره ایدئولوژیک، آیت الله مصباح یزدی و دکتر سروش در یک طرف و در طرف دیگر احسان طبری از طرف حزب توده و فرخ نگهدار از اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران قرار داشتند.[۲۳] این مناظره‌ها در پنج جلسه[۲۳] در بهار سال ۱۳۶۰ش ضبط شد و اولین آنها در ۹ خرداد ماه ۱۳۶۰ش از شبکه اول تلویزیون پخش شد.[۲۳] حضور دکتر سروش در این مناظره‌ها به پیشنهاد مصباح یزدی بود.[۱۹]

حلقه کیان

سروش با مجله کیهان فرهنگی ارتباط داشت و مقالاتی برای آن‌ها می‌نوشت.[۲۴] سروش برخی مقالات مهم و چالشی مانند «مقالات قبض و بسط تئوریک شریعت» را در این مجله به چاپ رساند که مشکلاتی برای سروش و مجله پدید آورد.[۲۴] با بیشتر شدن مشکلات، کادر اصلی کیهان فرهنگی از این مجله جدا شده و مجله «کیان» را بنا نهادند.[۲۴] مقالات مهم و چالشی از سروش در این مجله چاپ شد که از جمله آن‌ها مقاله «حریت و روحانیت» بود.[۲۵] افراد فعال در مجله کیان، به نام «حلقه کیان» معروف شدند و عبدالکریم سروش از جمله آنان بود.[۲۴]

دغدغه‌ها و انگیزه‌ها

سروش دغدغه ذهنی خود را چنین نقل می‌کند که از یک سو دل در گرو معنویت و دین دارد و از سوی دیگر دل در گرو دانش و خِرَد نوین.[۲۶] او معتقد است خواستن این دو با هم کاملاً ممکن است و به دنبال این است که «دیالوگ و داد و ستدی میان دو سرمایهٔ بزرگ بشریت یعنی دین و خرد نوین» برقرار کند، چنان‌که «نه خرد نوین را تابع دیانت کند و نه دیانت را تابع خرد نوین».[۲۷]

سروش دباغ فرزند عبدالکریم سروش پروژه فکری پدرش را در ادامه پروژه اقبال لاهوری یعنی «بازسازی فکر دینی» می‌داند[۲۸] و معتقد است دکتر سروش تلاش فکری خود را به بازخوانی انتقادیِ اندیشه دینی و به دست دادن یک نظام الهیاتی جدید در چارچوب سنت اندیشه دینی می‌داند.[۲۸] سروش خود را یک «نومعتزلی» می‌داند.[۲۹]

بخش بزرگی از نظریات و آثار سروش به‌صورت مستقیم یا غیر مستقیم درباره چگونگی مواجهه با سنت در جهان مدرن است. او تلاش بسیاری برای احیاء دین و معنویت در عصر علم و خِرَد سکولار، داشته است.[۳۰] دین‌داری و خردورزی، ایمان و علم، تحقیق و تقلید، عقل و شرع و نظایر آن در زمره مهم‌ترین مقولاتی هستند که سروش به آن‌ها پرداخته است.[۳۱]

سروش را از متفکرانی دانسته‌اند که بیان شیوا و قلم رسایی دارد و در سخنوری و کتابت زیر دست دانسته شده است.[۳۲]

مولوی به مثابه یک الگو

عبدالکریم سروش:

«کمتر شب و روزی بوده است که به دل یا به زبان، آشکار یا نهان، سخنی از او (مولانا) یا با او نگویم و ضمیر خود و دیگران را با نام و کلام او مطرا و مطهر و معطر و منور نکنم».[۳۳]

سروش معتقد است اگر بتواند از یک الگو برای خود یاد کند، آن مولانا است که هیچ‌کس به اندازه مولانا در زندگی او چنین تأثیر نداشته است[۳۴] به گفته سروش به سبب قدرت اشعار سعدی در مقابل اشعار مولانا، مولوی در ابتدا چندان جذابیتی برای او نداشت.[۳۵] اما با گذشت زمان، آشنایی عمیق‌تری نسبت به مولانا یافت.[۳۶]

سروش به مانند مولانا معتقد است که کتاب مثنوی معنوی، قرآن به فارسی است[۳۷] و حتی مثنوی را بی‌هیچ شبهه، کتابی الهامی می‌داند که پاره‌هایی در آن، رایحه‌ی آشنا و آشکار وحی و کشف از آن به‌دست می‌آید.[۳۸] کتاب مثنوی با تصحیح و پیشگفتار عبدالکریم سروش چاپ شده است.[۳۹] او برخی شعرهای مولوی در مورد دعا را نقل می‌کند و آن‌ها را از لطیف‌ترین دعاها دانسته و می‌گوید از وقتی که این شعر در ذهنش جای‌گیر شده حتی گاه در نمازهایش نیز آن اشعار را می‌خواند.[۴۰] سروش در تلویزیون ایران از سال ۱۳۶۰ هجری شمسی به بعد یک سلسله دروس در باب مولوی و مثنوی داشت که حدود ۲۴ برنامه ضبط شد و تنها ۱۳ برنامه از آن پخش شد.[۴۱] به ادعای سروش امام خمینی با وجود علاقه‌ای که به مولانا داشت به جهت فشارهای بیرونی، دستور قطع این برنامه داد.[۴۱]

سروش و روحانیت

آغاز شهرت سروش را به جهت حمایت روحانیت از او در ابتدای انقلاب اسلامی ایران دانسته‌اند.[۴۲] نظام جمهوری اسلامی ایران و روحانیون آن، سروش را در صداوسیما، روزنامه‌های دولتی و ... ترویج کردند.[۴۲] اما آغاز جدایی سروش از روحانیت را در اردیبهشت سال ۱۳۶۷ش و با انتشار نخستین مقاله از مجموعه مقالات «قبض و بسط تئوریک شریعت» دانسته‌اند.[۱۱] این مقاله توسط روحانیان مطرحی مانند آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله سبحانی و صادق لاریجانی نقد گردید.[۴۳]

سروش همچنین در اویل دهه هفتاد سخنرانی داشت که در شماره ۲۴ مجله کیان (فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۴) با عنوان «حریت و روحانیت» چاپ شد.[۴۴] این مقاله نیز بازتاب منفی در میان روحانیت داشت.[۴۵] سروش در این مقاله ابراز داشت، روحانیت با ارتزاق از دین، رفته رفته به نهادی تبدیل خواهد شد که کارکردش ابقای خود این نهاد است.[۴۶] سروش در بخشی از مقاله خود به کلام شهید مطهری استناد کرده بود که ارتزاق از دست مردم برای روحانیان آفات بسیار دارد و آنان را پیرو عوام می‌کند.[۴۷]

این مقاله در ابتدا با پاسخ علی مطهری مورد نقد قرار گرفت.[۴۵] آیت‌الله جوادی آملی در نماز جمعه قم به نقد سخنان سروش پرداخت.[۴۸] نقدهای دیگری نیز مطرح شد اما مهم‌ترین آن‌ها، نقد آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی بود که سروش آن‌را عنایتی عتاب آلود خواند.[۴۹] آقای خامنه‌ای این گفتارها را «واژگون فهمیدن حقایق» دانست و منتشر کردن آن‌را فتنه خواند.[۵۰] البته ایشان در همان سخنرانی گفت که این افراد نیت بدی ندارند اما نمی‌دانند حرف و عملشان چه تبعاتی دارد.[۵۰]

در سال ۱۳۷۸ش سروش نامه‌ای به آیت‌الله منتظری نوشت که «فقه در ترازو» نامیده شد. سروش در این نوشته از آیت‌الله منتظری خواست به جای اجتهاد در فروع، راه اجتهاد در اصول را در پیش بگیرد و به جای تجدیدنظر در احکام فقهی، در فقه تجدیدنظر کند.[۵۱] این مقاله پاسخ ملایمی از طرف آیت‌الله منتظری داشت اما واکنش اصلی از آن آیت‌الله یزدی بود که انتقادات تندی علیه سروش داشت و سروش نیز پاسخ تندی به ایشان نوشت.[۵۱] سروش همچنین در دوره‌های مختلف به سازمان روحانیت انتقادهایی را مطرح کرده است که واکنش‌ها و پاسخ‌هایی را در جامعه روحانیت داشت.[۵۲]

البته سروش با برخی روحانیان ارتباط خوبی داشت. او امام خمینی را «انسانی بزرگ و روحی عارف و مجاهد» معرفی می‌کند.[۵۳] سروش در سال ۱۳۶۰ مقاله‌ای در مورد شهید مطهری با عنوان «استاد مطهری، احیاکننده‌ای راستین در عصر جدید» نوشت و او را در ردیف احیاگرانی مانند غزالی و اقبال لاهوری دانست[۵۴] و او را تیزهوش، مسئله‌یاب و در فکر «احیاء دین» معرفی کرد.[۵۵]همچنین سال‌ها پس از شهادت شهید مطهری در یک سخنرانی، شهید مطهری را «نامدار، دانشمند و مجاهد» معرفی کرد.[۵۶] البته سروش در برخی مسائل علمی از جمله در خاتمیت پیامبر با شهید مطهری مخالفت کرد.[۵۷] سروش همچنین سید محمدباقر صدر را مرجع نابغه شیعه خوانده[۵۶] و آیت‌الله منتظری را دلیرترین فقیه دانست.[۵۸]

سروش و فقه

عبدالکریم سروش در کنار آیت الله منتظری

سروش معتقد است بدیهیات گذشته، امروز از بداهت افتاده‌اند و این به تحول در عقلانیت بر می‌گردد. فقیهان هم باید در بدیهیات گذشته دوباره نظر کنند و این عین اجتهادی است که فقیه باید انجام دهد.[۵۹]

به اعتقاد سروش، جهان جدید، جهان فروع تازه نیست، جهان اصول تازه است و تا وقتی در فقه تنها به فروع تازه اندیشیده شود، نمی‌توان راه‌حل‌های اصولی ارائه کرد.[۶۰]تا زمانی که جهان‌بینی فقهی و به‌خصوص پیش‌فرض‌های آن در مورد انسان و عقلانیت مورد تجدید نظر اصولی قرار نگیرد، نمی‌توان مشکلات و معضلات را حل کرد.[۶۱]

سروش در سال ۱۳۷۸ش در نامه‌ای به آیت‌الله منتظری مطرح کرد که به جای اجتهاد در فروع، راه اجتهاد در اصول را در پیش بگیرد و به جای تجدیدنظر در احکام فقهی در خود فقه تجدیدنظر کند.[۵۱]

از نگاه سروش باید بیرون فقه تقویت شود تا دورن فقه نیز از راکد بودن بیرون بیاید. بیرون فقه یعنی معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی، خداشناسی، وحی‌شناسی و … .[۶۲] فقیه باید با شناخت از این مسائل به داخل فقه برود. او معتقد است ابزارهای درون فقه، هیچ حصاری را تغییر نمی‌دهد.[۶۲] سروش برای نمونه حقوق انسان را مثال می‌آورد که امر بیرونی است و به اعتقاد او فقها باید با توجه به این مبنا به درون فقه بپردازند تا تغییرات جدی پدید آورند.[۶۲] او همچنین فربهی علم فقه را نقص برای حوزه علمیه و اسلام دانسته که موجب رنجوری دیگر معارف دینی شده است.[۶۳]
سروش اذعان دارد که بسیاری از مناقشاتش بر فقه برگرفته از غزالی است.[۶۴]

دین در دنیای مدرن

عبدالکریم سروش در کنار جان هیک فیلسوف مشهور بریتانیایی

سروش معتقد است در جهان جدید، هدف زندگی معنای دیگری پیدا کرده است. لذت‌جویی و خوش‌باشی از اهداف زندگی بشر گردیده و غفلت، از اصول زندگی شده است.[۶۵]

از نگاه سروش مردم معمولاً از مدرنیته، به میوه‌های آن نظر دارند و ریشه‌های مدرنیته و جهان مدرن که علم مدرن است، کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.[۶۶]

سروش دین‌ورزی را سه قسم می‌داند:

  • دین‌ورزی معیشت اندیش (عامیانه) که در آن شخص به نحو تقلیدی و جبری، دین‌دار می‌شود و می‌ماند. سروش دین‌داری عموم مردم را در این بخش قرار می‌دهد. البته سروش معتقد است این نوع دین‌داری وجوه و امتیازات مثبت بسیاری برای فرد و جامعه دارد.[۶۷]

عبدالکریم سروش:

«دین اسلام برای من به مانند زبان فارسی می‌ماند که با آن بزرگ شده‌ام. با اسلام و از طریق پیامبر اسلام، معنویت را شناختم و جهان دیگر را کشف کردم و در دل آن، جهان را برای خود مفهوم کردم».[۶۸]

  • دین داری معرفت اندیش (عالمانه): این دین‌داری ارثی و جبری نیست، اختیاری و انتخابی است. دین در اینجا نه به منزله عادت بلکه به منزله یک معرفت مطرح می‌شود.[۶۷]
  • دین داری تجربت اندیش (عارفانه): دین به مثابه یک تجربه مطرح می‌شود و این دین‌داری پیامبرانه است، عارفانه است. خداوند در این دینداری یک معشوق و محبوب است که انسان با آن رابطه وجودی برقرار می‌کند.[۶۷]

سروش معقد است هر سه نوع دین‌داری در دنیای معاصر دچار مشکلاتی هستند. دین‌داری معیشت اندیش در جوامع امروزی موانع و مشکلات بسیار زیادی دارد و نوع زندگی در جهان معاصر برای بسیاری از احکام و التزامات دینی، مشکلاتی را ایجاد کرده است.[۶۷] دین‌داری معرفت اندیش نیز در جهان معاصر مشکلات دوچندان دارد و با تحولات و پیشرفت‌های علمی در جهان، دین‌داری عالمانه نیز دچار مشکلات جدی شده است.[۶۷] این مشکلات حتی برای دین‌داری تجربت اندیش نیز وجود دارد؛ آرامش و مراقبه را از انسان گرفته و انسان را از داشتن یک روح آرام محروم کرده‌است.[۶۷]

سروش معتقد است تجربه اسلام در دوران مدرن چندان متفاوت با تجربه مسیحیت و یهودیت نخواهد بود. تجربه تاریخی مسیحیت چنین می‌گوید که علم، هنر، تکنولوژی و سیاست جدید ابتدا دین را به ناتوانی خواهند افکند و سپس مرحله تفسیرهای تازه فرا می‌رسد و دینداران در پرتو دستاوردهای جدید بشری به بازفهمی دین، دست خواهند گشود.[۶۹]

سروش در مقام بیان راه‌حل معتقد است نباید به دنبال استخراج اندیشه‌های مدرن از متون دینی رفت.[۷۰] به اعتقاد او استخراج مدرنیته از متون دینی یکی از چاله‌هایی بود که بسیاری از متفکران مؤمن در آن افتادند.[۷۰] سروش معتقد است در این دوره باید به سمت فعال کردن معرفت دینی در پرتو اندیشه‌های مدرن رفت. در این بازفهمی و بازتفسیری است که دین، قوت درونی خود را چنان‌که هست، نشان خواهد داد و ماندنی بودن و نبودنش آشکار خواهد گشت.[۷۱]

سلوک دیندارانه در جهان مدرن
دکتر سروش سلسله نشست‌هایی با عنوان «سلوک دیندارانه در جهان مدرن» را برگزار کرد و به موانع و انگیزه‌های دین‌دار بودن در جهان معاصر پرداخت.[۷۲] این سلسله نشست‌ها در قالب ۴۰ سخنرانی برگزار شد.[۷۳] این سلسله مباحث در سال ۲۰۱۶ آغاز گردید و در سال ۲۰۱۸ به پایان رسید.[۷۲]

سروش و انقلاب اسلامی ایران

سروش با انقلاب اسلامی ایران، تحصیل در انگلستان را رها کرده و به ایران آمد. او در ابتدا پیوند محکمی با انقلابیون برقرار کرد و تعریف و تمجیدهایی نیز نسبت به انقلاب ایران داشت.[۷۴] او با گذشت چند دهه از انقلاب، آن‌را مردمی می‌داند و این ادعا که نیروهای خارجی، انقلاب را بپا کردند، اهانت به مردم می‌داند.[۷۵]

با گذشت زمان، شکل‌گیری برخی نظریات سروش و مشکلاتی که برای او در ایران اتفاق افتاد، رویکرد مثبت او نسبت به انقلاب از بین رفت و رویکردی دشمنانه با جمهوری اسلامی ایران برقرار شد به نحوی که تعبیر «حرمت نظام هتک شد» از طرف آیت الله خامنه‌ای رهبر ایران را خبری خوش دانست که در تمام عمر خود خبری بدین خوشی نشنیده بود.[۷۶] او حتی در برخی نامه‌هایش بر جمهوری اسلامی لعن و نفرین می‌فرستد.[۷۷]

سروش کلام برخی هم‌فکرانش که نامه‌های وی به آیت‌الله خامنه‌ای را تند و غیر آشتی‌جویانه می‌خواندند می‌پذیرد و خود را در زمان نوشتن نامه‌ها مانند آتشفشانی از خشم معرفی می‌کند.[۷۸]

سروش چند دهه پس از انقلاب، انقلاب اسلامی را پیروزی تفکر شیخ فضل‌الله نوری بر تفکر مرحوم نائینی و آخوند خراسانی می‌داند.[۷۹] از نگاه سروش انقلاب ایران و انقلابیون آن می‌دانستند که چه نمی‌خواهند اما نمی‌دانستند که چه می‌خواهند.[۸۰] او معتقد است انقلابیون نتوانستند در جدال سنت و مدرنیته راهی باز کنند.[۸۰]

سروش معتقد به سکولاریسم و جدایی دین از سیاست است و این را نه تنها در سیاست بلکه به جامعه و حوزه اجتماعی نیز تسری می‌دهد.[۸۱] او همچنین طرفدار لیبرالیسم خاصی است که کارل پوپر (Karl Popper) مطرح کرد. در این نظریه، جامعه باید چنان باشد که عالمان همه رشته‌ها بتوانند آزادانه آراء خود را مطرح کنند و این آزادی، بر حاکمیت لوازمی دارد و حکومت باید حمایت کند تا در نهایت جامعه‌ای خاص پدید آید.[۸۲]

امام خمینی

سروش اولین بار با عمویش پس از واقعه ۱۵ خرداد در جلسه عمومی امام خمینی را دید. ملاقات بعدی او نزدیک انقلاب ایران و در پاریس بود.[۸۳] او در مورد این ملاقات نقل می‌کند که وقتی امام خمینی از اتاق بیرون آمد یکباره یک «وجود فوق‌العاده فراگیرنده و رعب آور» به نظر آمد و برای مدت کوتاهی سروش در جایش میخ‌کوب شد.[۸۳] سروش در سخنرانی با نام «آفتاب دیروز و کیمیای امروز» که یک هفته پس از وفات امام خمینی در خرداد ۱۳۶۸ش داشت، او را «انسانی بزرگ و روحی عارف و مجاهد» معرفی می‌کند که «دلیری‌ها و دشمن‌شکنی‌ها و احیاگری‌هایش نیاز به تبلیغ نداشت».[۵۳]

او همچنین در سال ۱۳۶۹ش در سخنرانی «امام و عزت مسلمین» که چاپ نیز شد عزت مسلمانان را از رفیع‌ترین آرمان‌های امام دانسته و در این موضوعات از امام خمینی تعریف می‌کند.[۸۴] برخی معتقدند عشق و علاقه سروش به آیت‌الله خمینی هیچگاه حتی زمانی که او به اپوزیسیون تبدیل شده بود، از بین نرفت.[۸۵]

سروش پس از آن‌که در زمره مخالفان جمهوری اسلامی قرار گرفت در برابر این سؤال که میان محمدرضا شاه و امام خمینی کدام را انتخاب می‌کند، پاسخ داد که خمینی را ترجیح می‌دهد؛ زیرا «خمینی باسوادترین رهبر ایران از ابتدای حکومت هخامنشیان تا حاضر» بوده است. او امام خمینی را فقیه درجه اول که عرفان و فلسفه نیز خوانده بود، معرفی می‌کند. او معتقد است میان امام خمینی و پادشاهان دیگر از پهلوی تا قبل‌تر اصلاً جای مقایسه نیست.[۸۶] از نگاه سروش در گذشته امام خمینی چیز ناپاکی وجود نداشت.[۸۶] او معتقد است برخلاف برخی پادشاهان که قلدر یا آدم‌کش بودند، خمینی این خصایص را نداشت بلکه شجاعت که یک فضیلت اخلاقی است را داشته است.[۸۶]

دین و قدرت

عبدالکریم سروش درباره رابطه دین و قدرت، رشد دین را در سایه قدرت و دیگر معارف بشری امکان‌پذیر می‌داند.[۸۷] به باور او دین یک قدرت است که با تعامل با دیگر قدرت‌ها به تثبیت خود می‌پردازد. سروش معتقد است پیامبر اسلام(ص) آگاهانه از قدرت و اقتدار برای حفظ اسلام و سرزمین‌های اسلامی استفاده می‌کرد و این ویژگی اقتدارگرایی مورد تأیید قرآن است.[۸۷] به گفته سروش روحیه اقتدارگرایی در پیامبر از همان ابتدای اسلام و حضور در مکه وجود داشت.[۸۷] البته استفاده از قدرت و خشونت مؤسسانه فقط منحصر در پیامبر اسلام(ص) است و دیگران حق تبعیت از این روش را ندارند.[۸۷]

نظریه دین و قدرت با انتقادات بسیاری از سوی جریان‌های مختلف فکری مواجه شد. استفاده از واژه‌های مدرن برای توصیف پدیده‌های قدیم،[۸۸] یک بُعدی دیدن دین،[۸۹] تفسیر نادرست آیات قرآن[۹۰] و عدم جامع‌نگری به مباحث قرآنی،[۹۱] استناد به سست‌ترین روایات[۹۰] و برخورد دوگانه با روایات،[۹۲] یکی دانستن تاریخ اسلام با اصل دین اسلام[۹۰] از نقدهایی است که به نظریه دین و قدرت وارد شده است.

قبض و بسط تئوریک شریعت

مطالب قبض و بسط تئوریک شریعت ابتدا از اردیبهشت ۱۳۶۷ تا خرداد ماه ۱۳۶۹ به صورت سلسله مقالاتی در مجله کیهان فرهنگی انتشار یافت و بعدها در قالب کتاب منتشر شد.[۹۳] انتشار این مقالات بحث‌برانگیز شد و واکنش‌های فراوانی برانگیخت که در نهایت تعطیلی موقت مجله کیهان فرهنگی را در پی داشت.[۹۴]

در قبض و بسط تئوریک شریعت سخن از بشری‌بودن و تاریخی‌بودن و زمینی‌بودن معرفت دینی است.[۹۵] او معتقد است فهم از شریعت در تحولی مستمر بوده است.[۹۶] او معتقد است هر فهم نو بر دو رکن معرفتی بنا می‌شود؛ رکن بیرونی و رکن درونی. رکن بیرونی معلومات تازه‌ای است که وارد ذهن می‌شوند و رکن درونی معلوماتی است که در ذهن وجود دارد. برخورد این دو رکن، فهم جدیدی را برای انسان به وجود می‌اورد.[۹۷] برخی اصل این نظریه را به گادامر دانشمند غربی نسبت داده‌اند.[۹۸]

این مقالات مخالفان بسیاری پیدا کرد؛ آیت الله جوادی آملی[۹۹] آیت‌الله سبحانی[۱۰۰] آیت‌الله مصباح[۱۰۱] صادق آملی لاریجانی[۱۰۲] از افرادی بودن که به نقد این نظریه پرداختند. مخالفان این نظریه معتقدند همه معرفت‌های دینی قابل تغییر نیستند بلکه تنها معرفت‌هایی که دلیل قطعی ندارند، قابل تغییر هستند.[۱۰۳] از نگاه اینان نمی‌توان پذیرفت که همه معارف دینی بوسیله فهم‌های جدید برون دینی تغییر یابد.

از بسط تجربه نبوی تا رویاهای رسولانه

بَسْط تجربه نبوی نظریه‌ای که بر اساس آن، وحی مختص به پیامبر (ص) نیست، و تجربه‌های پیامبرانه پس از پیامبر اسلام(ص) نیز در افراد مختلف ادامه می‌یابد.[۱۰۴] نظریه بسط تجربه نبوی، دین را خلاصه و عصاره تجربه‌های پیامبر دانسته که با ادامه تجربه‌های نبوی پس از پیامبر، از سوی دیگر مسلمانان، بر غِنا و فربهی دین افزوده می‌شود.[۱۰۵] در مقابل، مخالفان نظریه بسط تجربه نبوی، معتقدند در هیچ‌یک از آیات قرآن نیامده که قرآن جوشیده از درون پیامبر و سخن او است،[۱۰۶] بلکه قرآن خود را به صراحت کلام خدا معرفی می‌کند.[۱۰۷] در بحث «کلام محمد» دانستن قرآن دو نامه از دکتر سروش خطاب به آیت الله سبحانی، با عنوان «بشر و بشیر» و «طوطی و زنبور» و دو نامه انتقادی از آیت الله سبحانی خطاب به دکتر سروش، منتشر شد.[۱۰۸]

رؤیاهای رسولانه نظریه عبدالکریم سروش که وحی را از مقوله رؤیا دانسته و معتقد است قرآن روایت رؤیاهای پیامبر اسلام است.[۱۰۹] سروش، پیامبر را روایتگر تجربه‌ها و ناظر منظره‌هایی می‌داند که خود در رؤیا دیده است.[۱۱۰] مخالفان رؤیاهای رسولانه معتقدند هیچ سند معتبر تاریخی وجود ندارد که مخاطبان اولیه وحی یا خود پیامبر، مدعی خوابنامه بودن قرآن یا راوی بودن پیامبر باشند.[۱۱۱] همچنین پیامبر در هیچ آیه‌ای گوینده نیست، در هیچ‌کجا، آیات از زبان پیامبر نیست؛ بلکه در تمام آیات، پیامبر مانند دیگران، مخاطب است.[۱۱۲]

خاتمیت پیامبر و مسئله امامت

مفهوم خاتمیت در نظریه بسط تجربه نبوی، فرمان دادن بدون نیاز به استدلال معرفی شده[۱۱۳] که با رحلت پیامبر از بین رفته و دیگر هیچ‌کس حق ندارد بدون استدلال به دیگران حکمی کند.[۱۱۴] به نظر سروش، تجربه دینی پس از پیامبر تنها برای خود شخص حجت است و برخلاف تجربه پیامبر، برای دیگران الزام‌آور نیست.[۱۱۵] سروش امامت را نیز در مقابل خاتمیت دانسته و معتقد است: اینکه با اتکاء به وحی و شهود سخنانی بگویند که در قرآن و سنت نبوی نباشد، با خاتمیت در تعارض است.[۱۱۶] البته سروش معتقد است می‌توان اسلام را آن‌گونه که پیامبر می‌خواست، نزد علی و فرزندانش یافت.[۱۱۷]

منتقدان معتقدند در این نظریه، تفسیر خاتمیت با رویکردی ضدعقل بهپیامبران مطرح شده و ختم نبوت با آزادسازی عقل مساوی دانسته شده[۱۱۸] در حالی که قرآن مخالفان خود را به استدلال و عقل‌گرایی دعوت می‌کند.[۱۱۹] در مسئله امامت نیز آیات قرآن، از افرادی یاد می‌کنند که پیامبر نبودند، اما اسراری از غیب بر آنها الهام می‌شد.[۱۲۰] به نظر مخالفان، براساس تعریف سروش از خاتمیت، اثری از ولایت، پس از پیامبر اسلام (ص) باقی نمی‌ماند، در حالی که آیات و روایات به ولایت افرادی غیر از پیامبر اشاره دارد.[۱۲۱]

تفسیر نهج البلاغه و امام علی(ع)

عبدالکریم سروش:

«علی(ع) که خود سر حلقه‌ی پارسایان بود و در سلوک و تقرب، به مرتبه ی ارجمند ولایت نایل آمده بود و آموزگار بزرگ جهاد اصغر و اکبر و پرده دار حرم ستر خدا بود، بهتر از هر کس دیگر شایستگی داشت که معنی تقوا را باز نماید و از اوصاف پارسایان، پرده بردارد.».[۱۲۲]

سروش به مدت شش سال در مسجد امام صادق(ع)، هر سال ۹ماه و به‌صورت هفتگی، سخنرانی در موضوعات دینی و فرادینی داشت که بیشتر بر نهج البلاغه متمرکز بود. کتاب «اوصاف پارسیان» و «حکمت و معیشت» نتیجه این سخنرانی‌ها بود.[۱۲۳] کتاب «حکمت و معیشت» شرح نامه امام علی(ع) به فرزندش است.[۱۲۴] همچنین کتاب «اوصاف پارسیان» که آن‌را از اخلاقی‌ترین کتاب‌های عبدالکریم سروش دانسته‌اند، مجموعه درس گفتارهای او درباره خطبه متقین است.[۱۲۵]

سروش امام علی(ع) را «شخصیت عظیم‌القدرِ نابغه، که با هر استانداردی شخصیت فوق‌العاده‌ای است» معرفی می‌کند.[۱۱۷] او معتقد است علی بهترین صحابی پیامبر بود و با نفرات بعدی فاصله بسیار زیاد داشت.[۱۱۷] به اعتقاد سروش، در میان امامان شیعه، علی نابغه است و از همه برتر است و با اینکه هرکدام فضیلت و بزرگی خود را دارا هستند اما علی از هر حیث چند گام از همه آن‌ها پیش‌تر است.[۱۱۷]

سروش در یک سخنرانی، امام علی(ع) را شخصیت فوق‌العاده‌ای معرفی می‌کند که از افراد بسیار ناکام تاریخ بود، برخلاف پیامبر اسلام که پیش و پس از نبوت، بسیار موفق بود.[۱۱۷]

ذاتی و عرضی در دین

مقاله «ذاتی و عرضی در دین» ابتدا در سال ۱۳۷۷ش در مجله کیان به چاپ رسید.[۱۲۶] و سپس در کتاب بسط تجربه نبوی نیز چاپ شد.[۱۲۷]

سروش دین را به دو بخش ذاتی و عرضی تقسیم می‌کند. از نگاه او خداوند اهدافی دارد که همان ذاتیات دین است.[۱۲۸] از نگاه سروش ذاتی آن چیزهایی هستند که نمی‌توانستند نباشند.[۱۲۹] اسلام به ذاتیاتش اسلام است نه به عرضیاتش و مسلمانی در گرو التزام و اعتقاد به ذاتیات است.[۱۳۰]

خداوند برای بیان، تفهیم و تحصیل اهداف خود از زبانی خاص استفاده می‌کند که همه از عرضیات دین هستند.[۱۲۸] عرضیات دین چیزهایی هستند که می‌توانستند نباشند.[۱۲۹] سروش معتقد است علاوه بر زبان اسلام، فرهنگ اسلام نیز عربی است؛ این که قرآن از حوران سیه‌چشم در بهشت،[۱۳۱] ساکن در خیمه‌ها[۱۳۲] توصیه به نگریستن به خلقت شتر[۱۳۳] و بسیاری موارد از فرهنگ عربی که در قرآن مورد استفاده قرار گرفته، همه عرضی هستند.[۱۳۴]

مخالفان این نظریه معتقدند عرضی‌های بسیاری وجود دارد که خود بخشی از پیام اصلی دین را به همراه دارد.[۱۳۵] قرآن از دریچه ذکر داستان‌های اقوام گذشته، اهدافی را دنبال نموده و درصدد تبلیغ پیام خویش است.[۱۳۵] مخالفان ذاتی و عرضی معتقدند در هر داستان و واقعه، در هر جنگ و صلح، حکمتی وجود داشته است.[۱۳۵] همچنین ذات و گوهر دین در عرضیات دین تجلی می‌کند و نبود عرضیات، مانع تجلی و ظهور دین کامل است.[۱۳۵] از نگاه مخالفان نه تنها تغییر ذاتیات دین به نفی دین خواهد انجامید، بلکه تغییر عرضیات دین و انکار آن‌ها نیز به تغییر دین و تحریف آن منجر می‌گردد.[۱۳۵]

برخی منتقدان معتقدند سروش معیار مستحکمی برای تفکیک ذاتی و عرضی ارائه نمی‌کند.[۱۳۶] منتقدان معتقدند ذاتی و عرضی براساس اندیشه باستانی هستند و در تفکر مدرن استفاده به ندرت از آن‌ها استفاده می‌شود. نگاه مدرن پدیدارشناسانه به دین خواهد بود که در آن تاریخ و نمود دین، خود ذات آن هستند.[۱۳۶]

دین اقلی و اکثری

«دین اقلی و اکثری» موضوع سخنرانی بود که عبدالکریم سروش در جمع دانشجویان ایرانی در مونترال کانادا در اسفند ۱۳۷۵ش ایراد کرد.[۱۳۷] این موضوع در سال ۱۳۷۷ش در مجله کیان با عنوان «دین اقلی و اکثری» به چاپ رسید.[۱۳۸] همچنین در کتاب بسط تجربه نبوی نیز چاپ شد.[۱۳۹] سروش در این نظریه معتقد است آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ؛ امروز، دین شما را کامل کردم» برای اشاره به کامل شدن، آمده است و نه جامع بودن.[۱۴۰] همچنین آیه اشاره به اکمال حداقلی دارد و نه حداکثری؛ به این معنا که حداقل لازم هدایت به مردم داده شده است اما حداکثر ممکن در تکامل تدریجی و بسط تاریخی بعدی اسلام پدید خواهد آمد.[۱۴۱]

دین اقلی از نگاه سروش به این معنا است که اگر دین را دنیایی بدانیم، دین واجد احکامی است که با اقل شرایط معیشتی آدمی وفق می‌دهد و قابل اجراست و اگر دین را اخروی بدانیم، کم‌ترین سعادت اخروی را ممکن می‌سازد.[۱۴۲] سروش در دین حداقلی به سخن غزالی استناد می‌کند که دنیا را چنان سامان می‌دهیم که آخرت‌گرایان بتوانند آخرت خود را تأمین کنند و مابقی امور دنیا بر عهده عقلای قوم است.[۱۴۳] سروش در این نظریه معتقد است احکام فقهی همه عرضی هستند.[۱۴۴]

مخالفان این نظریه معتقدند مسیر منطقی برای یافتن قلمرو دین، مراجعه به خود «دین» است، نه گمانه‌زنی‌ها و حدسیات.[۱۴۵] اینان معتقدند انسان مؤمن، به‌دنبال مشخص کردن انتظار خود از دین نیست، بلکه باید ببیند دین از وی چه انتظاراتی دارد.[۱۴۵] انسان پس از آنکه به «حقانیت دین» پی برد و به آن «ایمان» آورد، در حدود و گستره احکام و معارف دینی، خواهد ماند.[۱۴۵]

برخی از مخالفان نیز معتقدند دین قصدی بر اکثری بودن ندارد؛ برخی امور را به انسان‌ها و عقل انسانی واگذار کرده است و قوت اسلام و فقه اسلامی در همین است؛ زیرا بیان اکثری و جایی برای تدبیر بشری در نظر نگرفتن، عدم انطباق پذیری اسلام با زمان‌ها و مکان‌های مختلف را در پی دارد، که این مسئله با جهانی و جاودانی بودن اسلام ناسازگار است.[۱۴۶]

پانویس

  1. «کندوکاو در شرح احوال و آرای سروش به زبان خودش»، سایت عبدالکریم سروش.
  2. ««عبدالکریم» انتخاب من بود، «سروش» توصیه آقای حداد»، پایگاه انصاف.
  3. «مستند عبدالکریم سروش: معرفت و مدارا»، سایت یوتیوب.
  4. «کندوکاو در شرح احوال و آرای سروش به زبان خودش»، سایت عبدالکریم سروش.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ «کندوکاو در شرح احوال و آرای سروش به زبان خودش»، سایت عبدالکریم سروش.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ «مستند عبدالکریم سروش: معرفت و مدارا»، سایت یوتیوب.
  7. «کندوکاو در شرح احوال و آرای سروش به زبان خودش»، سایت عبدالکریم سروش.
  8. مرتضوی، «سروش»، ص۱۵۶.
  9. «کندوکاو در شرح احوال و آرای سروش به زبان خودش»، سایت عبدالکریم سروش.
  10. «دریغا که مجال قهوه خوردن با پوپر از دست رفت»، سایت عبدالکریم سروش.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ «عبدالکریم سروش کیست؟ ایدئولوگ دیروز، اپوزیسیون امروز»، سایت رویداد ۲۴.
  12. مرتضوی، «سروش»، ص۱۵۷.
  13. بهنود، «سروش یکی از صد اثرگزار عالم»، سایت عبدالکریم سروش.
  14. «گفت وگویی با دکتر سروش به مناسبت دریافت جایزه اراسموس» سایت عبدالکریم سروش.
  15. «مستند عبدالکریم سروش: معرفت و مدارا»، سایت یوتیوب.
  16. «مجموعه کتاب‌ها»، سایت عبدالکریم سروش
  17. «عبدالکریم سروش»، پرتال جامع علوم انسانی.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ «کندوکاو در شرح احوال و آرای سروش به زبان خودش»، سایت عبدالکریم سروش.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ برنامه پرگار، مناظره‌های انقلاب، دو مهمان چهل سال بعد، بخش اول، سایت یوتیوب.
  20. «مستند عبدالکریم سروش: معرفت و مدارا»، سایت یوتیوب.
  21. سهیمی، «دکتر عبدالکریم سروش با منتقدانش چه می‌کند» سایت صدانت
  22. «یک‌بار انقلاب فرهنگی کافی بود»، سایت عبدالکریم سروش.
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ «روایتی از مناظره های داغ سال 60»، سایت شفاف.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ ۲۴٫۳ « دوم خرداد به زیان کیان تمام شد» سایت عبدالکریم سروش.
  25. قوچانی، «سروش در ترازو»، سایت عبدالکریم سروش.
  26. «ما، هم به قرآن نگاه نقدی داریم و هم به پیامبر»، سایت زیتون.
  27. «ما، هم به قرآن نگاه نقدی داریم و هم به پیامبر»، سایت زیتون.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ «عبدالکریم سروش در پی عبور از دین نیست»، گفتگو با سروش دباغ.، سایت زیتون.
  29. «نومعتزلی هستم»، سایت اصطلاح.
  30. رفیعی، «مَرَجَ البَحرین؛ رؤیای سروش، روایت شبستری»، سایت زیتون.
  31. مرتضوی، «سروش»، ص۱۵۳.
  32. مرتضوی، «سروش»، ص۱۵۳.
  33. مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۷۶ش، صفحه سی و یک.
  34. « دریغا که مجال قهوه خوردن با پوپر از دست رفت» سایت عبدالکریم سروش.
  35. «کندوکاو در شرح احوال و آرای سروش به زبان خودش»، سایت عبدالکریم سروش.
  36. «کندوکاو در شرح احوال و آرای سروش به زبان خودش»، سایت عبدالکریم سروش.
  37. «نسخه کامل گفتگوی صدای آمریکا با عبدالکریم سروش»، سایت یوتیوب.
  38. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۲۴.
  39. «کتاب مثنوی معنوی، تصحیح عبدالکریم سروش»، سایت آسمان کتاب.
  40. سروش، گلستان مثنوی یا گلستان معنوی
  41. ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ «نسخه کامل گفتگوی صدای آمریکا با عبدالکریم سروش»، سایت یوتیوب.
  42. ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ قوچانی، «گزارشی از نقدهای متقابل روحانیان و سروش»، پرتال جامع علوم انسانی.
  43. قوچانی، «گزارشی از نقدهای متقابل روحانیان و سروش»، پرتال جامع علوم انسانی.
  44. قوچانی، «سروش در ترازو»، سایت عبدالکریم سروش.
  45. ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ قوچانی، «سروش در ترازو»، سایت عبدالکریم سروش.
  46. سروش، «سقف معیشت بر ستون شریعت»، ص۲۶.
  47. سروش، «سقف معیشت بر ستون شریعت»، ص۲۷.
  48. سروش، «سقف معیشت بر ستون شریعت»، ص۲۸.
  49. سروش، «سقف معیشت بر ستون شریعت»، ص۲۹.
  50. ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ سروش، «سقف معیشت بر ستون شریعت»، ص۲۷.
  51. ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ ۵۱٫۲ قوچانی، «گزارشی از نقدهای متقابل روحانیان و سروش»، پرتال جامع علوم انسانی.
  52. «واکنش آیت الله علیدوست به ادعاهای سروش علیه حوزه و روحانیت»، خبرگزاری رسا
  53. ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ سروش، «آفتاب دیروز و کیمیای امروز»، ص۴.
  54. سروش، «استاد مطهری، احیاکننده‌ای راستین در عصر جدید»، ص۳۷-۴۴.
  55. سروش، «استاد مطهری، احیاکننده‌ای راستین در عصر جدید»، ص۴۴.
  56. ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ سروش، «گفتار تازه از دکتر سروش به مناسبت سالگرد شهادت مرحوم مرتضی مطهری»، کانال تلگرام عبدالکریم سروش.
  57. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۶۹.
  58. سروش، «نوشته دکتر سروش در وصف آیت‌الله منتظری»، سایت همبستگی.
  59. سروش، «فقه در ترازو»، ص۱۷.
  60. سروش، «فقه در ترازو»، ص۱۷.
  61. سروش، «فقه در ترازو»، ص۱۷.
  62. ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ ۶۲٫۲ برنامه پرگار، مناظره‌های انقلاب، دو مهمان چهل سال بعد، بخش اول، سایت یوتیوب.
  63. «واکنش دکتر سروش به نقد آیت الله علیدوست»، خبرگزاری رسمی حوزه
  64. برنامه پرگار، مناظره‌های انقلاب، دو مهمان چهل سال بعد، بخش اول، سایت یوتیوب.
  65. سروش، «دین و دنیای جدید»، پرتال جامع علوم انسانی.
  66. سروش، «دین و دنیای جدید»، پرتال جامع علوم انسانی.
  67. ۶۷٫۰ ۶۷٫۱ ۶۷٫۲ ۶۷٫۳ ۶۷٫۴ ۶۷٫۵ سروش، سخنرانی سلوک دیندارانه در جهان مدرن، جلسه۱.، سایت آپارات.
  68. «مستند عبدالکریم سروش: معرفت و مدارا»، سایت یوتیوب.
  69. سروش، «دین در دنیای مدرن به کجا می‌رود»، ص۹۲.
  70. ۷۰٫۰ ۷۰٫۱ سروش، «سنت و روشن‌فکری دینی»، ص۹.
  71. سروش، «دین در دنیای مدرن به کجا می‌رود»، ص۹۳.
  72. ۷۲٫۰ ۷۲٫۱ سروش، «سلوک دیندارانه در جهان مدرن» جلسه۴۰. سایت آپارات.
  73. «سلوک دیندارانه در جهان مدرن»، سایت آپارات.
  74. «عبدالکریم سروش کیست؟ ایدئولوگ دیروز، اپوزیسیون امروز»، سایت رویداد ۲۴.
  75. سروش، «۱۰سال حصر و سالگرد ۴۲ سال»، کانال تلگرام عبدالکریم سروش.
  76. «متن کامل نامه عبدالکریم سروش به آیت الله خامنه ای»، سایت رادیو فردا
  77. سروش، «متن کامل نامه عبدالکریم سروش»، سایت بی بی سی فارسی.
  78. برنامه پرگار، مناظره‌های انقلاب، دو مهمان چهل سال بعد، بخش اول، سایت یوتیوب.
  79. سروش، سخنرانی «چهلمین سالگرد انقلاب بهمنی»، سایت یوتیوب.
  80. ۸۰٫۰ ۸۰٫۱ سروش، «۱۰سال حصر و سالگرد ۴۲ سال»، کانال تلگرام عبدالکریم سروش.
  81. مرتضوی، «سروش»، ص۱۶۴.
  82. پرگار: مناظره‌های انقلاب، دو مهمان، چهل سال بعد، بخش دوم، سایت یوتیوب
  83. ۸۳٫۰ ۸۳٫۱ «مستند عبدالکریم سروش: معرفت و مدارا»، سایت یوتیوب.
  84. سروش، «امام و عزت مسلمین»، پرتال جامع علوم انسانی
  85. «عبدالکریم سروش کیست؟ ایدئولوگ دیروز، اپوزیسیون امروز»، سایت رویداد ۲۴.
  86. ۸۶٫۰ ۸۶٫۱ ۸۶٫۲ سروش، سخنرانی «چهلمین سالگرد انقلاب بهمنی»، سایت یوتیوب
  87. ۸۷٫۰ ۸۷٫۱ ۸۷٫۲ ۸۷٫۳ دین یک قدرت است، سایت زیتون.
  88. شش نکته‌ی سنجش‌گرانه در باب نظریه‌ی «دین و قدرت» سروش، سایت زیتون؛ پرسش‌های محمدرضا جلایی‌پور از استاد سروش، سایت انصاف نیوز.
  89. نیم رخ دکتر سروش، سایت محمد نصر اصفهانی.
  90. ۹۰٫۰ ۹۰٫۱ ۹۰٫۲ علیدوست، دین و حکمت، سایت سلسبیل.
  91. نصر اصفهانی، نیم رخ دکتر سروش.، سایت محمد نصر اصفهانی.
  92. یک پرسش از آقای سروش، سایت مهرنیوز.
  93. مرتضوی، «سروش»، ص۱۵۸.
  94. مرتضوی، «سروش»، ص۱۵۸.
  95. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۳.
  96. سروش، «قبض و بسط تئوریک شریعت»، ص۱۸.
  97. سروش، «قبض و بسط تئوریک شریعت»، ص۱۸.
  98. باقی، «پرسشی که همچنان بی پاسخ ماند»، سایت عمادالدین باقی.
  99. جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت: بررسی و نقد نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، ۱۳۷۸ش.
  100. سبحانی، «تحلیلی از: بسط و قبض تئوریک شریعت یا نظریه تکامل معرفت دینی»
  101. مصباح یزدی، «سلسله درسهایی درباره معرفت دینی(۴): نقد و بررسی ادله «قبض و بسط تئوریک شریعت»
  102. لاریجانی، «نقدی بر مقاله «بسط و قبض تئوریک شریعت»»
  103. مصباح یزدی، «سلسله درسهایی درباره معرفت دینی (4): نقد و بررسی ادله قبض و بسط تئوریک شریعت»، ص۱۲.
  104. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۶۵.
  105. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۱۷.
  106. طاهری، «بسط تجربه نبوی در بوته نقد»، ص۴۱.
  107. منتظری، سفیر حق و صفیر وحی، ۱۳۸۷ش، ص۴۰–۴۱.
  108. «مسئله وحی: با نگاهی به مکاتبات آیت الله سبحانی و دکتر سروش»، ، سایت پاتوق کتاب فردا.
  109. سروش، کلام محمد رؤیای محمد، (محمد (ص) راوی رؤیاهای رسولانه ۲)، ۱۳۹۷ش، ص۱۱۰.
  110. سروش، کلام محمد رؤیای محمد، (محمد (ص) راوی رؤیاهای رسولانه ۵)، ۱۳۹۷ش، ص ۱۹۲.
  111. آرمین، «پاسخی به دکتر سروش»، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  112. «مناظره اول سروش با عبدالعلی بازرگان»، سایت نوانیشی دینی.
  113. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۷۴.
  114. «ما، هم به قرآن نگاه نقدی داریم و هم به پیامبر»،، سایت زیتون.
  115. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۷۳–۷۵.
  116. «ما، هم به قرآن نگاه نقدی داریم و هم به پیامبر»، سایت زیتون.
  117. ۱۱۷٫۰ ۱۱۷٫۱ ۱۱۷٫۲ ۱۱۷٫۳ ۱۱۷٫۴ سروش، سخنرانی «امام علی (ع) در نهج البلاغه»، سایت یوتیوب.
  118. بهمن‌پور، «بنگر که را به قتل که دلشاد می‌کنی»، ص۸۲۷.
  119. فاضلی، «نادرنگری»، ص۸۳.
  120. سبحانی، جعفر، «خاتمیت، انقطاع وحی تشریعی: پاسخ آیت‌الله سبحانی به دکتر سروش»، پایگاه حوزه.
  121. فاضلی، «نادرنگری»، ص۸۷.
  122. «اوصاف پارسیان، نسخه متنی» سایت تبیان.
  123. سروش، حکمت و معیشت، دفتر نخست، ۱۳۸۸ش، ص۱.
  124. سروش، حکمت و معیشت، دفتر نخست، ۱۳۸۸ش، ص۲.
  125. «متن کامل کتاب اوصاف پارسایان دکتر عبدالکریم سروش»
  126. «ذاتی و عرضی در دین»، کیان ۱۳۷۷ش، شماره۴۲.
  127. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۴۷–۶۲.
  128. ۱۲۸٫۰ ۱۲۸٫۱ سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۴۶.
  129. ۱۲۹٫۰ ۱۲۹٫۱ سروش، «برشانه غول‌ها ایستاده‌ایم»، ص۱۲۰.
  130. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۲۰.
  131. سوره واقعه، ایه۲۲.
  132. سوره الرحمن، آیه۷۲.
  133. سوره غاشیه، آیه۱۷.
  134. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۳۳.
  135. ۱۳۵٫۰ ۱۳۵٫۱ ۱۳۵٫۲ ۱۳۵٫۳ ۱۳۵٫۴ طالبی، «نقدی بر مقاله ذاتی و عرضی در دین» پایگاه حوزه.
  136. ۱۳۶٫۰ ۱۳۶٫۱ «عبدالکریم سروش کیست؟ ایدئولوگ دیروز، اپوزیسیون امروز»، سایت رویداد ۲۴.
  137. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۴۷.
  138. «دین اقلی و اکثری»، کیان ۱۳۷۷ش، شماره۴۱.
  139. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۴۷–۶۲.
  140. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۶۰.
  141. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۱۷.
  142. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۵۱.
  143. پرگار: مناظره‌های انقلاب، دو مهمان، چهل سال بعد، بخش دوم، سایت یوتیوب
  144. «مستند عبدالکریم سروش: معرفت و مدارا»، سایت یوتیوب.
  145. ۱۴۵٫۰ ۱۴۵٫۱ ۱۴۵٫۲ «همه دلایل ابطال‌پذیر موافقان دین حداقلی»، سایت آیت الله خامنه‌ای.
  146. هاشمی، «نظریه دین اقلی و کمال دین» پایگاه حوزه.

منابع