پرش به محتوا

نظریه استخلاف

از ویکی شیعه

نظریه اِسْتِخْلاف نظریه‌ای است که سید محمدباقر صدر مطرح کرده و به تبیین ماهیت حکومت اسلامی بر مبنای حاکمیت دوگانه الهی و مردمی می‌پردازد. بر اساس این نظریه، خداوند انسان را به‌عنوان موجودی عاقل و آزاد، خلیفه خود در زمین قرار داده است. برای جلوگیری از انحراف در مسیر خلافت الهی، پیامبران، ائمه و فقهای جامع‌الشرایط به‌عنوان ناظران این مسیر تعیین شده‌اند.

صدر معتقد است انسان‌ها با پذیرش حاکمیت الهی به‌عنوان امانت، مسئول تحقق ارزش‌هایی مانند عدالت، علم و آبادانی جامعه می‌شوند. این نظریه با تأکید بر مفاهیمی مانند برابری، مشورت، مشارکت سیاسی زنان و نقش مردم در قانون‌گذاری، سعی در ایجاد تعادل بین حاکمیت الهی و مردمی دارد.

این دیدگاه به‌عنوان مبنای نظری نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است.

معرفی و جایگاه نظریه

تصویر کتاب الاسلام یقود الحیاة

نظریه استخلاف آخرین دیدگاه سید محمدباقر صدر درباره ماهیت حکومت در اندیشه شیعه است. این نظریه تأکید دارد که انسان به‌عنوان جانشین خدا بر زمین وظیفه دارد حکومت را بر اساس ارزش‌های الهی اداره کند.[۱] صدر این نظریه را یک سال قبل از شهادتش در پاسخ به سؤال گروهی از علمای لبنان ارائه کرد تا مبانی جمهوری اسلامی ایران را توضیح دهد.[۲] این نظریه در کتاب الاسلام یقود الحیاة با عنوان «خلافة الانسان و شهادة الانبیاء» مطرح شده است.[۳]

پیش از صدر، ابوالاعلی مودودی، عالم اهل‌سنت، نظریه مشابهی داشت که پس از فروپاشی خلافت در هند و پاکستان شکل گرفت.[۴] او معتقد بود که همه انسان‌های مؤمن جانشین خدا هستند و باید امور حکومت را با اجماع حل کنند.[۵] بر اساس این دیدگاه، مردم با انتخاب یک رهبر، حق خلافت خود را به او واگذار می‌کنند، و این رهبر باید با مشورت با مسلمانان و رعایت مقتضیات زمان حکومت کند.[۶]

این نظریه در برابر دیدگاه‌های انسان‌محور اومانیستی قرار دارد و بر محوریت خدا در حکومت تأکید می‌کند، نشان‌دهنده جهان‌بینی توحیدی صدر درباره سیاست و اداره جامعه است.[۷]

تبیین نظریه استخلاف سید محمدباقر صدر

سید محمدباقر صدر، با استناد به چندین آیه از قرآن،[۸] نظریه استخلاف خود را بر دو پایه (خط) استوار می‌کند: خلافت (حاکمیت) انسان در زمین[۹] و نظارت انبیاء.[۱۰] محمدحسین جمشیدی، پژوهشگر اندیشه‌های صدر، در توضیح این عبارت آورده است که به باور صدر در زمان غیبت، حکومت از دو خط ۱) خلافت انسان با مسئولیت تشکیل نهاد حکومتی مشتمل بر قوای مقننه و مجریه و ۲) شهادت مرجع فقیه عام با مسئولیت نظارت شرعی بر حکومت و بیان احکام و داوری (قضاوت) تشکیل می‌گردد که در نهایت به حکومت جمهوری اسلامی منجر می‌شود.[۱۱]

به گفته برخی اندیشمندان، طبق نظریه استخلافِ محمدباقر صدر، انسان از سلطه غیر خدا آزاد و بر سرنوشت خود حاکم است. پس از رهایی از سلطه طاغوت، خلافت الهی در زمین به او منتقل می‌شود.[۱۲] هرایر دکمجیان (Hrair Dekmejian) از اسلام‌شناسان غربی بر این نکته تأکید می‌کند که امت اسلامی طبق این نظریه بر اساس دو قاعده، حاکمیتِ اعطایی از سوی خدا را در جامعه اجرایی می‌کند: اول) اصل شورا و مشورت، دوم) تصویبِ مرجع تقلید. اصل شورا بر اساس مشورت همگانی و رأی اکثریت تبلور می‌یابد و رئیس جمهور بعد از ترخیص و تصویب مرجع تقلید زمام امور را به دست می‌گیرد.[۱۳] محسن کدیور از پژوهشگران شیعی نیز معتقد است مردم در این نظریه بر اساس قاعده شوری و ولایت بر یکدیگر به طور مساوی، اِعمال حاکمیت خواهند کرد و ناظر بر این اِعمال ولایت و حاکمیت از نظر تطبیق با مقررات اسلامی، مراجع تقلید خواهند بود.[۱۴] به گفته او در این نظریه فارغ از نقش مردم، مرجعیت نقش اساسی در حیات سیاسی ایفا می‌کند[۱۵] و زنان همچون مردان در اِعمال خلافت و ولایت سهیم هستند.[۱۶] همچنین برای مردم نقش بیشتری در مسئله قانون‌گذاری پیش‌بینی شده و نقش مرجعیت بیشتر نظارتی است تا اجرایی.[۱۷]

خلافت انسان

از دیدگاه صدر، حاکمیت و ولایتِ مطلق بر جهان و انسان برای خداوند است و خدا بر اساس سنت‌های خود، انسان عاقلِ دارای آزادی و اختیار را به دلیل توانایی تشخیص و استنباط و همچنین داشتن نیروی تصمیم‌گیری، بر سرنوشت خویش حاکم کرده است.[۱۸] صدر از این حاکمیتِ اعطاییِ خدا به انسان با نام‌هایی چون خلافة الانسان، خلافة العامّ، اِستخلاف، اِستئمام و اِستئمان یاد کرده است.[۱۹] به گفته صدر، خلافت اعطایی خدا به انسان چون امانت محسوب می‌شود، برای ظالمان و مستکبران حقی در آن وجود ندارد.[۲۰]

به باور صدر، گستره خلافت انسان شامل همه هستی و موجودات آن می‌شود[۲۱] و هدف از این خلافت اجرای حکومت، قضاوت و به طور کلی آبادانی طبیعی و اجتماعی جهان است و اینکه انسان بتواند شبیه ارزش‌هایی که در وجود خدا متجلّی است، مانند عدل، علم، رحمت به ضعیفان و انتقام از ستمگران را در وجودِ خود به‌عنوان خلیفه خدا تحقق بخشد.[۲۲]

نظارت

سید محمدباقر صدر دومین پایه نظریه خود درباره حکومت اسلامی را بر مفهوم شهادت (گواه یا ناظر) قرار می‌دهد. او با اشاره به ویژگی‌های غریزی انسان و امکان وقوع خطا، فراموشی، معصیت و ظلم برای انسان، بر ضرورت وجود ناظرانی برای حفظ خلافت انسان از انحرافات، تأکید می‌کند.[۲۳]

او به سه دسته از ناظران اشاره می‌کند: پیامبران، رَبّانیان و احبار (دانشمندان). به گفته او اَحبار علمای دین هستند و ربانیان درجه‌ای میان پیامبران و عالمان دینند که همان پیشوایان معصوم هستند؛ بنابراین به نظر او گواهان یا ناظران خلافت، سه گروه پیامبران، امامان و مراجع هستند.[۲۴] صدر وظیفه این گواهان را فراگیری رسالت آسمانی، اِشراف و مراقبت بر رفتار انسان‌ها در جهت ایفای نقش خود در خلافت عمومی و جلوگیری از انحرافات می‌داند.[۲۵]

نتایج نظریه خلافت انسان

به گفته جمشیدی از پژوهشگران اندیشه صدر، در نتیجه پذیرش نظریه استخلاف، می‌توان نتایجی برای آن برشمرد؛ ازجمله:

  • ایجاد جامعه سیاسی و تشکیل حکومت: پایه تشکیل حکومت برای تدبیر امور جامعه، خلافت عامه انسان است.
  • آزادی انسان از سلطه‌جویی و برتری‌خواهی دیگران: نتیجه خلافت همه انسان‌ها از جانب خدا؛ یعنی برابری آنها و عدم سلطه دیگران بر انسان.
  • پیشرفت و تکامل: عدم وجود محدویت در برابر انسان برای توسعه، پیشرفت و تکامل تا رسیدن به خدا
  • دوری از فساد قدرت: به دلیل احساس مسئولیت و امانت انسان در مقابل خدا و توجه به آخرت انسان از فساد دوری می‌کند.
  • تحقق عدالت و قسط: با رفع تبعیض در جامعه، عدالت در جامعه محقق می‌شود.[۲۶]

پانویس

  1. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۱۲۹؛ خیری، «بازخوانی اندیشه تمدن‌ساز شهید سید محمدباقر صدر»، ص۶۳.
  2. برجی، «الدوله الدینیه عند محمد باقر الصدر»، ص۳۱۶.
  3. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۲۹-۱۷۲.
  4. مفید بجنوردی، «نقد و بررسی نظریه استخلاف ابوالاعلی مودودی با تأکید بر زمینه‌های سیاسی»، ص۹۷.
  5. مودودی، تئوری سیاسی اسلام، ۱۳۵۷ش، ص۲۸-۴۰.
  6. مودودی، تئوری سیاسی اسلام، ۱۳۵۷ش، ص۴۵-۴۸.
  7. بهمنی، «وجه تمایز اندیشه شهید صدر با اومانیسم، نظریه استخلاف است»، مندرج در سایت ایکنا.
  8. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۲۹-۱۳۱.
  9. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۳۳.
  10. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۴۳.
  11. جمشیدی، محمدحسین، «مفهوم و چیستی حکومت در اندیشه سیاسی شهید صدر(ره)»، ص۱.
  12. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۱۲۹-۱۳۰؛ دکمجیان، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۵.
  13. دکمجیان، جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۵.
  14. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۱۲۹-۱۳۴.
  15. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۱۳۶.
  16. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۱۳۷.
  17. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۱۳۷-۱۳۹.
  18. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۳۳-۱۳۹.
  19. جمشیدی، «نظریه خلافت عمومی انسان در اندیشه سیاسی سید محمدباقر صدر»، ص ۱۵۴.
  20. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۳۶.
  21. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۳۴.
  22. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۴۱-۱۴۲.
  23. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۴۳-۱۴۴.
  24. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۴۴.
  25. صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۴۴-۱۴۵.
  26. جمشیدی، «نظریه خلافت عمومی انسان در اندیشه سیاسی سید محمدباقر صدر»، ص ۱۷۳-۱۷۷.

منابع