حکمای اربعه تهران: تفاوت میان نسخهها
imported>Lohrasbi |
imported>Lohrasbi |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
=== آثار === | === آثار === | ||
بسیاری از آثار قمشهای، از جمله اکثر غزلیاتی که با تخلص صهبا به سبک عراقی سروده بود، در دست نیست. چند رسالهای که از او باقیمانده، تقریباً همگی مضامین عرفانی دارند، از جمله رساله ولایت که ذیل شرح او بر فصّ شیثی از فصوصالحکم ابنعربی است، الخلافهالکبری، رساله فی وحده الوجود بلالموجود، رساله فی موضوع العلم و رساله فی تحقیقالاسفار الاربعه و همه آثار عرفانی او از شاهکارهای ادبیات عرفانیاند.<ref>صدوقیسها، ص۱۰۵ - ۱۰۷</ref> | بسیاری از آثار قمشهای، از جمله اکثر غزلیاتی که با تخلص صهبا به سبک عراقی سروده بود، در دست نیست. چند رسالهای که از او باقیمانده، تقریباً همگی مضامین عرفانی دارند، از جمله رساله ولایت که ذیل شرح او بر فصّ شیثی از فصوصالحکم ابنعربی است، الخلافهالکبری، رساله فی وحده الوجود بلالموجود، رساله فی موضوع العلم و رساله فی تحقیقالاسفار الاربعه و همه آثار عرفانی او از شاهکارهای ادبیات عرفانیاند.<ref>صدوقیسها، ص۱۰۵ - ۱۰۷</ref> | ||
== میرزا ابوالحسن جلوه == | |||
{{اصلی|سید ابوالحسن جلوه}} | |||
سومین حکیم حوزه تهران، میرزا ابوالحسن جلوه، در ۱۲۳۸ در احمدآباد گجرات هند به دنیا آمد. در اصفهان به تحصیل پرداخت و از شاگردان میرزاحسن نوری و آقامیرزاحسن چینی بود.<ref>صدوقیسها، ص۷۳</ref> سپس به تهران مهاجرت کرد و از ۱۲۷۳ تا ۱۳۱۴، که سال رحلت اوست، بیشتر در مدرسه دارالشفاء به تدریس آثار [[ابن سینا]]، مخصوصاً شفا و [[الاشارات و التنبیهات]]، اشتغال و در این امر شهرت داشت و آثار ملاصدرا را هم تدریس میکرد.<ref>مدرّس تبریزی، ج۱، ص۴۲۰؛ امین، ج۲، ص۳۳۷</ref> جلوه با اعیان و فضلای دیوانی وقت رفت و آمد داشت و هم بین طلاب و هم بین دیوانیان محترم بود.<ref>بامداد، ج۱، ص۴۱</ref> او در واقع فیلسوفی مشائی و احیاکننده نحله ابنسینا بود و به حکمت متعالیه چندان عنایتی نداشت،<ref>مطهری، ص۶۰۹</ref> حتی به ملاصدرا تعرض میکرد که چرا آنقدر در اسفار و سایر آثارش بدون ذکر منبع از گذشتگان نقل قول کرده است.<ref>امین، ج۲، ص۳۳۷</ref> | |||
آثارش عبارتاند از: حواشی بر شفای ابنسینا که سالها آن را تدریس میکرد،<ref>آقابزرگ طهرانی، ج۱۴، ص۲۰۱</ref> حواشی بر شرحالهدایه الاثیریه و مشاعر و المبدأ و المعاد و اسفار ملاصدرا.<ref>امین، ج ۲، ص۳۳۷ - ۳۳۸؛ آقابزرگ طهرانی، ج۶، ص۱۹</ref> او تعلیقاتی نیز بر شرح فصوصالحکم قیصری<ref>آقابزرگ طهرانی، ج ۶، ص ۱۲۶</ref> و چند رساله مستقل در موضوعاتی همچون حرکت جوهری و ربط حادث به قدیم دارد.<ref>ر.ک: آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۸۹؛ ج۱۰، ص۷۵</ref> | |||
جلوه در بررسی متون فلسفی دقتنظر فراوان داشت و آنچه را که تدریس میکرد بدقت تصحیح مینمود. بیشتر کتابهای فلسفی که در دوران قاجار به صورت سنگی چاپ شدهاند، از نسخ چاپ سربی بعدی در ایران و سایر کشورهای اسلامی صحیحترند، چنانکه از مقابله چاپ سنگی و سربی شفا برمیآید. دقت و توجه جلوه به متن فلسفی در تصحیح آن، میراث مهم آن عصر برای دوران بعدی است. | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۱۵ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۳۰
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۹۴ توسط [[کاربر:{{{کاربر}}}]] برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
حوزه فلسفی تهران
در ۱۲۳۲ محمدحسینخان مروی، مدرسه مروی را در تهران بنا نهاد[۱] و فتحعلی شاه قاجار(حکومت: ۱۲۱۲ - ۱۲۵۰) ملا علی نوری را به تهران دعوت کرد تا در این مدرسه به تربیت طلاب در علوم عقلی بپردازد، اما وی به علت کهولت سن و داشتن تعداد زیادی شاگرد در اصفهان، دعوت شاه را رد کرد و در عوض شاگرد برجسته خود، ملا عبداللّه زُنوزی، را در ۱۲۳۷ برای تدریس فلسفه به تهران فرستاد.
ملاعبداللّه زنوزی، که میتوان او را مؤسس حوزه تهران دانست، در زنوز، از توابع مرند، به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلاتِ مقدماتی دینی در خوی، به کربلا رفت و به فراگرفتن اصول فقه پرداخت. مدتی نیز در قم به تحصیل فقه اشتغال داشت. سپس راهی اصفهان شد و در آنجا به فلسفه و حکمت علاقهمند گردید و مدتها نزد ملاعلی نوری به فراگرفتن فلسفه، مخصوصاً حکمت متعالیه ملاصدرا، پرداخت. سپس به عنوان استادی توانا در حکمت متعالیه صدرایی به تهران آمد و بیست سال، یعنی تا وفاتش در ۱۲۵۷، در مدرسه مروی به تدریس فلسفه پرداخت.[۲]
آقا علی مدرس
اولین حکیم از حکمای اربعه، علیبن عبداللّه زنوزی مشهور به آقا علیمدرّس طهرانی و ملقب به حکیم مؤسس، فرزند و شاگرد ملاعبداللّه زنوزی، در ۱۲۳۴ در اصفهان تولد یافت. در سه سالگی با پدرش به تهران مهاجرت کرد. در آنجا تحصیلات مقدماتی را به پایان رساند و در محضر پدر سطوح فلسفه و کلام شیعی را فرا گرفت. سپس به عتبات عالیات سفر کرد و به فراگرفتن علوم منقول پرداخت. پس از آن به ایران بازگشت و در اصفهان به تکمیل علوم معقول، مخصوصاً در محضر میرزا حسن نوری (متوفی بعد از ۱۲۶۷) و سید رضی لاریجانی، پرداخت. چندی نیز در قزوین محضر ملاآقا قزوینی (متوفی ۱۲۸۲) را درک کرد. در ۱۲۷۰، پس از اتمام تحصیلاتش در علوم عقلی، به تدریس در تهران پرداخت و هفت سال در مدرسه قاسمخان، مدتی در منزل خویش و متجاوز از بیست سال در مدرسه سپهسالار، مدرّس رسمی علوم معقول و منقول بود،[۳] اگر چه تخصص و شهرتش در فلسفه بود.[۴] او نه تنها کتب ملاصدرا، از قبیل اسفار، شرح الهدایة الاثیریة، المبدأ و المعاد و الشواهد الربوبیه را تدریس میکرد، بلکه شواهدی در دست است که متن شفا و حکمة الاشراق را نیز تعلیم میداده است.[۵] آقاعلی پس از عمری بسیار پربار، چه از لحاظ تألیف و چه از لحاظ تربیت شاگردان برجسته، در ۱۳۰۷ در تهران درگذشت.[۶]
آثار
آثار باقیمانده از او عبارتاند از:
- بدایع الحکم؛
- تعلیقات بسیار مهمی بر اسفار و الشواهدالربوبیه و شرح الهدایه الاثیریه؛
- مقدمه بر مفاتیح الغیب ملاصدرا؛
- تعلیقات بر شوارق الالهام لاهیجی و لمعات الهیه ملاعبداللّه زنوزی و تعدادی رساله مستقل در مسائل گوناگون حکمت[۷].
مهمترین اثر او، بدایع الحکم به زبان فارسی است. بدایع الحکم در واقع سرآغاز بحث درباره فلسفه تطبیقی در دوران جدید در تاریخ فلسفه اسلامی است و از اهمیت تاریخی برخوردار است.
توجه به فلسفه غرب
کنت دو گوبینو، (متوفی ۱۲۹۹/۱۸۸۲) سفیر فرانسه در ایران که ضمناً فیلسوف نیز بود، با آقاعلی رفت و آمد داشت و گویا او را برای تدریس فلسفه اسلامی به فرانسه دعوت کرد ولی آقاعلی نپذیرفت. آقاعلی به مطالب فلسفی مطرح در غرب نیز توجه داشت.[۸] علاقه او به کسب اطلاعات درباره فلسفه در غرب علاوه بر گزارش گوبینو، از طریق میرزاحسنخان اعتمادالسلطنه (متوفی ۱۳۳۱) که با او رفت و آمد نزدیک داشت، و بدیعالملک میرزا عمادالدوله(متوفی بعد از ۱۳۱۶) که سؤالات مطروح در بدایع الحکم را به او عرضه داشت، نیز قابل پیگیری است.[۹]
علامه طباطبایی، آقاعلی را سرآغاز گفت و شنود فلسفی بین شرق و غرب در دوران جدید میدانست.
نظرات فلسفی
آقاعلی گرچه بزرگترین شارح ملاصدرا و ادامه دهنده حکمت متعالیه در عصر قاجار بود، در مباحث معاد جسمانی، اعتبارات ماهیت، معقولات ثانیه فلسفی، حرکت جوهری و مطالب مهم دیگرِ حکمت متعالیه، نظریات بدیعی از خود به جا گذاشته است.[۱۰] وی بهاندازه حاج ملاهادی سبزواری شهرت نداشت، ولی خلاقیت فلسفی او از سبزواری بیشتر بود.[۱۱]
آقا محمدرضا قمشهای
حکیم و عارف معاصرِ آقاعلی، آقامحمدرضا فرزند شیخ ابوالقاسم قمشهای، متخلص به صهبا، در واقع مکمل آقاعلی در حوزه تهران بود و میتوان او و آقاعلی و حاجی سبزواری را بزرگترین فلاسفه اسلامی قرن سیزدهم دانست.
وی در ۱۲۴۱ق در قمشه اصفهان متولد شد و در همان شهر مقدّمات علوم دینی را فرا گرفت. سپس به اصفهان رفت و در محضر استادانی همچون ملامحمدجعفر لاهیجی (متوفی بعد از ۱۲۵۵) شارح مشاعر ملاصدرا، میرزاحسن نوری فرزند ملاعلی نوری، و آقا سیدرضی مازندرانی که استاد اصلی او در عرفان بود، به تحصیل پرداخت[۱۲]. وی در اصفهان زندگی سادهای داشت و بیشتر اموال خود را صرف فقرا میکرد و از اصحاب قدرت گلهمند بود. بعد از ۱۲۸۸، اصفهان را ترک کرد و در تهران اقامت گزید.[۱۳] آقامحمدرضا تا پایان عمر در تهران به تدریس عرفان و متونی مانند فصوص الحکم، فتوحات مکیه و مصباح الانس پرداخت، گرچه حکمت متعالیه را نیز تدریس میکرد و به حکمت اشراق هم علاقه داشت. در عرفان آنچنان بود که برخی او را ابنعربی دوران جدید نامیدهاند. گویا به عرفان عملی نیز توجه داشت و مرید یکی از پیران طریقه ذهبیه بود. خود نیز درویشانه میزیست و گاهی با طالبان درک محضرش، در خرابههای اطراف شهر ملاقات میکرد. به حسن اخلاق و تخلق به صفات نیک اشتهار داشت.[۱۴]
با کسی مبارزه و عناد نداشت. میرزا ابوالحسن جلوه که به تسلط بر فلسفه مشائی معروف بود خواست با او در فلسفه معارضه کند. آقا محمدرضا بخوبی از عهده تدریس فلسفه مشاء بر آمد، ولی جلوه نتوانست فصوصالحکم و مفاتیحالغیب را تدریس کند. با اینهمه، آقا محمدرضا نخواست هیچگونه استفاده شخصی از این امر کند و خود را معارض با هیچکس نمیدانست.[۱۵]
این عارف بزرگ در ۱۳۰۶ در تهران درگذشت و در ابنبابویه دفن شد.[۱۶]
آثار
بسیاری از آثار قمشهای، از جمله اکثر غزلیاتی که با تخلص صهبا به سبک عراقی سروده بود، در دست نیست. چند رسالهای که از او باقیمانده، تقریباً همگی مضامین عرفانی دارند، از جمله رساله ولایت که ذیل شرح او بر فصّ شیثی از فصوصالحکم ابنعربی است، الخلافهالکبری، رساله فی وحده الوجود بلالموجود، رساله فی موضوع العلم و رساله فی تحقیقالاسفار الاربعه و همه آثار عرفانی او از شاهکارهای ادبیات عرفانیاند.[۱۷]
میرزا ابوالحسن جلوه
سومین حکیم حوزه تهران، میرزا ابوالحسن جلوه، در ۱۲۳۸ در احمدآباد گجرات هند به دنیا آمد. در اصفهان به تحصیل پرداخت و از شاگردان میرزاحسن نوری و آقامیرزاحسن چینی بود.[۱۸] سپس به تهران مهاجرت کرد و از ۱۲۷۳ تا ۱۳۱۴، که سال رحلت اوست، بیشتر در مدرسه دارالشفاء به تدریس آثار ابن سینا، مخصوصاً شفا و الاشارات و التنبیهات، اشتغال و در این امر شهرت داشت و آثار ملاصدرا را هم تدریس میکرد.[۱۹] جلوه با اعیان و فضلای دیوانی وقت رفت و آمد داشت و هم بین طلاب و هم بین دیوانیان محترم بود.[۲۰] او در واقع فیلسوفی مشائی و احیاکننده نحله ابنسینا بود و به حکمت متعالیه چندان عنایتی نداشت،[۲۱] حتی به ملاصدرا تعرض میکرد که چرا آنقدر در اسفار و سایر آثارش بدون ذکر منبع از گذشتگان نقل قول کرده است.[۲۲]
آثارش عبارتاند از: حواشی بر شفای ابنسینا که سالها آن را تدریس میکرد،[۲۳] حواشی بر شرحالهدایه الاثیریه و مشاعر و المبدأ و المعاد و اسفار ملاصدرا.[۲۴] او تعلیقاتی نیز بر شرح فصوصالحکم قیصری[۲۵] و چند رساله مستقل در موضوعاتی همچون حرکت جوهری و ربط حادث به قدیم دارد.[۲۶]
جلوه در بررسی متون فلسفی دقتنظر فراوان داشت و آنچه را که تدریس میکرد بدقت تصحیح مینمود. بیشتر کتابهای فلسفی که در دوران قاجار به صورت سنگی چاپ شدهاند، از نسخ چاپ سربی بعدی در ایران و سایر کشورهای اسلامی صحیحترند، چنانکه از مقابله چاپ سنگی و سربی شفا برمیآید. دقت و توجه جلوه به متن فلسفی در تصحیح آن، میراث مهم آن عصر برای دوران بعدی است.
پانویس
منابع
- منبع اصلی مقاله: دانشنامه جهان اسلام
- ↑ علی زنوزی، ج۳، ص۱۴۶ و پانویس۴؛ بامداد، ج۳، ص۳۹۷
- ↑ علی زنوزی، ج۳، ص۱۴۵ - ۱۴۶
- ↑ علی زنوزی، ج۱، مقدمه کدیور، ص۳۱ - ۳۲؛ ج۳، ص۱۴۷ - ۱۴۸
- ↑ علی زنوزی، ج۱، مقدمه کدیور، ص ۳۳
- ↑ علی زنوزی، ج۱، مقدمه کدیور، ص۳۵
- ↑ علی زنوزی، ج۱، مقدمه کدیور، ص۵۲
- ↑ علی زنوزی، ج ۳، مقدمه کدیور، ص۱۴ - ۱۵
- ↑ علی زنوزی، ج۱، مقدمه کدیور، ص۴۸ - ۵۰
- ↑ علی زنوزی، ج۱، مقدمه کدیور، ص ۴۷۵۱
- ↑ علی زنوزی، ج۱، مقدمه کدیور، ص۵۷ - ۵۸
- ↑ علی زنوزی، ج۱، مقدمه کدیور، ص۵۶ - ۵۸
- ↑ عبرت نائینی، ج۲، ص۶۷۵؛ صدوقیسها، ص۴۵ - ۴۶
- ↑ صدرالدین شیرازی، مقدمه آشتیانی، ص صد و بیست و هفت؛ صدوقیسها، ص ۴۹
- ↑ معصومعلیشاه، ج ۳، ص ۵۰۸؛ صدوقیسها، ص۵۸
- ↑ رجوع کنید به لاهیجی، مقدمه آشتیانی، ص ۷۲؛ صدوقیسها، ص ۵۸ ۵۹
- ↑ معصومعلیشاه، ج ۳، ص ۵۰۸ ۵۰۹؛ صدوقیسها، ص ۱۰۷
- ↑ صدوقیسها، ص۱۰۵ - ۱۰۷
- ↑ صدوقیسها، ص۷۳
- ↑ مدرّس تبریزی، ج۱، ص۴۲۰؛ امین، ج۲، ص۳۳۷
- ↑ بامداد، ج۱، ص۴۱
- ↑ مطهری، ص۶۰۹
- ↑ امین، ج۲، ص۳۳۷
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج۱۴، ص۲۰۱
- ↑ امین، ج ۲، ص۳۳۷ - ۳۳۸؛ آقابزرگ طهرانی، ج۶، ص۱۹
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج ۶، ص ۱۲۶
- ↑ ر.ک: آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۸۹؛ ج۱۰، ص۷۵