confirmed، templateeditor
۱۱٬۶۵۴
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
جز (تمیز کاری) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|نام =یزید | |نام =یزید | ||
| لقب = | | لقب = | ||
| تولد (مکان) = | | تولد (مکان) =[[سال ۲۶ هجری قمری|۲۶ق]] | ||
| مرگ (مکان) =[[سال ۶۴ قمری|سال ۶۴ق]] - دمشق | | مرگ (مکان) =[[سال ۶۴ قمری|سال ۶۴ق]] - دمشق | ||
| پدر=[[معاویة بن ابیسفیان]] | | پدر=[[معاویة بن ابیسفیان]] | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| آغاز حکومت= | | آغاز حکومت= | ||
| پایان حکومت = | | پایان حکومت = | ||
| همزمان با =[[امام حسین(ع) | | همزمان با =[[امام حسین(ع)]] | ||
| مرکز حکومت =[[دمشق]] | | مرکز حکومت =[[دمشق]] | ||
| اقدامات مهم =[[واقعه کربلا]]، [[واقعه حره]]، حمله به مکه | | اقدامات مهم =[[واقعه کربلا]]، [[واقعه حره]]، حمله به مکه | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
طبق نقل تاریخ، زمانی که معاویه تصمیم به ولایتعهدی یزید گرفت، [[زیاد بن ابیه]] به او گفت: «یزید انسان سستی است که به شکارکردن بیش از [[خلافت]] علاقه دارد و برای خلافت مناسب نیست».<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> معاویه برای نشان دادن چهرهای مجاهد از یزید، در [[سال ۵۲ قمری]] او را با سپاهیان مسلمان، به سوی روم فرستاد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸۶؛ یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref> همچنین مقام امیری حاجیان را به یزید داد تا وی را از شرابخواری بازدارد و از مخالفتها علیه او بکاهد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> بهعلاوه اینکه [[بیعت|بیعت گرفتن]] برای یزید را تا پس از شهادت [[امام حسن(ع)]] به تأخیر انداخت.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۳۴. </ref> | طبق نقل تاریخ، زمانی که معاویه تصمیم به ولایتعهدی یزید گرفت، [[زیاد بن ابیه]] به او گفت: «یزید انسان سستی است که به شکارکردن بیش از [[خلافت]] علاقه دارد و برای خلافت مناسب نیست».<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> معاویه برای نشان دادن چهرهای مجاهد از یزید، در [[سال ۵۲ قمری]] او را با سپاهیان مسلمان، به سوی روم فرستاد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸۶؛ یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref> همچنین مقام امیری حاجیان را به یزید داد تا وی را از شرابخواری بازدارد و از مخالفتها علیه او بکاهد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> بهعلاوه اینکه [[بیعت|بیعت گرفتن]] برای یزید را تا پس از شهادت [[امام حسن(ع)]] به تأخیر انداخت.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۳۴. </ref> | ||
در [[صلح امام حسن|صلحنامه]] امام حسن(ع) آمده بود که معاویه نباید کسی را جانشین خود کند و انتخاب خلیفه را به شورای مسلمانان واگذارد. به گزارش منابع تاریخی پس از شهادت امام حسن(ع)، معاویه به صلحنامه وفادار نماند و به فرمانداران و کارگزارانش دستور داد به ستایش از یزید بپردازند و هیأتهایی از شهرهای بزرگ برای [[بیعت]] با یزید به سوی او روانه کنند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸۶؛ یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref> | در [[صلح امام حسن|صلحنامه]] [[امام حسن(ع)]] آمده بود که معاویه نباید کسی را جانشین خود کند و انتخاب خلیفه را به شورای مسلمانان واگذارد. به گزارش منابع تاریخی پس از شهادت امام حسن(ع)، معاویه به صلحنامه وفادار نماند و به فرمانداران و کارگزارانش دستور داد به ستایش از یزید بپردازند و هیأتهایی از شهرهای بزرگ برای [[بیعت]] با یزید به سوی او روانه کنند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸۶؛ یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref> | ||
مردم [[مدینه]] بیش از دیگر شهرهای اسلامی، با بیعت مخالف بودند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۲۵۰.</ref> معاویه به شاعرانِ مخالف یزید، هدیههایی داد و نظر آنان را برگرداند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۵۰۳.</ref> همچنین به مدینه سفر کرد تا از مردم بیعت بگیرد؛<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۸۶۷.</ref> ولی نتوانست [[امام حسین]]، [[عبدالله بن زبیر]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالرحمن ابن ابی بکر]] را وادار به بیعت با یزید کند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۸۶۷.</ref> نقل است [[عبدالله بن عمر]] درباره بیعت با یزید گفت: «بیعت کنیم با کسی که با میمونها و سگها بازی میکند و [[شراب]] مینوشد و آشکارا فسق میکند؟! عذر ما نزد [[خدا]] چیست؟!».<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref> | مردم [[مدینه]] بیش از دیگر شهرهای اسلامی، با بیعت مخالف بودند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۲۵۰.</ref> معاویه به شاعرانِ مخالف یزید، هدیههایی داد و نظر آنان را برگرداند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۵۰۳.</ref> همچنین به مدینه سفر کرد تا از مردم بیعت بگیرد؛<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۸۶۷.</ref> ولی نتوانست [[امام حسین]]، [[عبدالله بن زبیر]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالرحمن ابن ابی بکر]] را وادار به بیعت با یزید کند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۸۶۷.</ref> نقل است [[عبدالله بن عمر]] درباره بیعت با یزید گفت: «بیعت کنیم با کسی که با میمونها و سگها بازی میکند و [[شراب]] مینوشد و آشکارا فسق میکند؟! عذر ما نزد [[خدا]] چیست؟!».<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
==خلافت یزید== | ==خلافت یزید== | ||
پس از مرگ | پس از مرگ [[معاویه]]، یزید به حکومت رسید.<ref>طبری، تاریخ المم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۹۰۴.</ref> او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، به انتصاب پدرش و به صورت موروثی حاکم شد.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۳۲. </ref> بر اساس منابع تاریخی، یزید در زمان حکومتش هرگونه مخالفتی را سرکوب میکرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۷.</ref> در روز نخست، نامهای به حاکم [[مدینه]] نوشت و او را از مرگ معاویه مطلع ساخت و به او دستور داد که از [[حسین بن علی(ع)]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالرحمن بن ابیبکر]] و [[عبدالله بن زبیر]] به زور بیعت بگیرد و هر کس نپذیرفت گردنش را بزند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۷۷.</ref> [[مسعودی]] در توصیف سیاست او مینویسد: سیره یزید همان سیره [[فرعون]] بود، بلکه فرعون عادلتر از او در میان رعیتش و منصفتر از او در میان خاص و عامش بود.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۸.</ref> همچنین مسعودی از [[ابومخنف]]، نقل کرده که در زمان حکومت یزید، شرابخواری و گناه به دست کارگزاران او در [[مکه]] و [[مدینه]] به صورت علنی رواج یافت.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۸.</ref> | ||
حکومت یزید سه سال طول کشید.<ref>طبری، تاریخ المم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۳۱۲۱.</ref> مورخان اعمال و اقدامات او در این سه سال را سرآغاز بسیاری از مخالفتها بر ضد [[خلفای بنیامیه]] و سقوط حکومت آنان میدانند.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۷۵. </ref> او در سال اول حکومتش امام حسین(ع) و اهل بیت او را شهید کرد،<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۵۳.</ref> در سال دوم، حرمت مدینه را شکست و به مدت سه روز جان و مال مردم مدینه را بر سپاهیانش حلال کرد<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۵۳.</ref> و در سال سوم [[کعبه]] را مورد تاخت و تاز قرار داد و آن را به آتش کشید.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۵۳.</ref> | حکومت یزید سه سال طول کشید.<ref>طبری، تاریخ المم و الملوک، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۳۱۲۱.</ref> مورخان اعمال و اقدامات او در این سه سال را سرآغاز بسیاری از مخالفتها بر ضد [[خلفای بنیامیه]] و سقوط حکومت آنان میدانند.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹ش، ص۷۵. </ref> او در سال اول حکومتش امام حسین(ع) و اهل بیت او را شهید کرد،<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۵۳.</ref> در سال دوم، حرمت مدینه را شکست و به مدت سه روز جان و مال مردم مدینه را بر سپاهیانش حلال کرد<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۵۳.</ref> و در سال سوم [[کعبه]] را مورد تاخت و تاز قرار داد و آن را به آتش کشید.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۵۳.</ref> | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
== فتوحات نظامی == | == فتوحات نظامی == | ||
بر اساس منابع تاریخی، یزید در [[ | بر اساس منابع تاریخی، یزید در [[سال ۶۱ هجری]]، سپاهی را به جنگ رومیان فرستاد که به «جنگ سوریا» معروف است.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۳.</ref> همچنین والی او در [[خراسان]]، توانست تا نواحی [[سمرقند]]، پیش رفته و [[سغد]] و [[بخارا]] را فتح کند؛<ref>نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص۵۶.</ref> ولی در [[سال ۶۲ هجری قمری|سال ۶۲ هجری]] با اهل «خوارزم» به چهارصد هزار دینار صلح کرد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۳۹.</ref> | ||
در زمان یزید، سپاه [[مسلمانان]] در «شمال آفریقا» به فتوحاتی دست یافتند؛ ولی یزید دستور داد قلعه مسلمانان در «جزیره ارواد» آفریقا<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۲۳.</ref> را خراب کنند و به شام برگردند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۲۳. </ref> او لشکریان خود را از «قبرس» فرا خواند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۱۵۴.</ref> همچنین از برخی مناطق که در زمان [[معاویه]] با صرف هزینهها و تلفات بسیار فتح شده بود عقب نشست.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۱۵۴.</ref> | در زمان یزید، سپاه [[مسلمانان]] در «شمال آفریقا» به فتوحاتی دست یافتند؛ ولی یزید دستور داد قلعه مسلمانان در «جزیره ارواد» آفریقا<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۲۳.</ref> را خراب کنند و به شام برگردند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۲۳. </ref> او لشکریان خود را از «قبرس» فرا خواند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۱۵۴.</ref> همچنین از برخی مناطق که در زمان [[معاویه]] با صرف هزینهها و تلفات بسیار فتح شده بود عقب نشست.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۱۵۴.</ref> | ||