Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۸۸
ویرایش
جز (←انواع غیرت) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
'''تفاوت غیرت، تعصب، حسد''' | '''تفاوت غیرت، تعصب، حسد''' | ||
غیرت، تعصب و [[حسد]] در عین حال که مرز باریکی دارند، اما اوصاف کاملاً متفاوت از هماند. غیرت، یک حس اجتماعی و نوعی، در امور مثبت و سازنده است و فایده و هدفش متوجه دیگران است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۱۵.</ref> اما تعصّب به معنی جانبداری، حمایت و یاری از کسی یا چیزی (خواه آن کس یا چیز مثبت باشد یا منفی) همراه با دلبستگی به آن است.<ref>عمید، فرهنگ عمید، ۱۳۶۳ش، ص۴۰۴و۴۰۳.</ref> حسادت هم از [[گناهان کبیره]] است که ریشه در خودخواهی، غرایز و احساسات شخصی و فردی (و نه بیرونی و اجتماعی) دارد.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۱۷ق، ج۴۱، ص۵۲.</ref> لازم به توضیح که هر سه واژه ریشه در خشم و غضب دارند، غیرت تعدیل قوه خشم است و جنبه افراط آن نزاع و خونریزی است و جنبه تفریط آن هم بیغیرتی است.<ref>فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ۱۳۷۵ش، ص۵۳و۵۶.</ref> <br /> | غیرت، تعصب و [[حسد]] در عین حال که مرز باریکی دارند، اما اوصاف کاملاً متفاوت از هماند. غیرت، یک حس اجتماعی و نوعی، در امور مثبت و سازنده است و فایده و هدفش متوجه دیگران است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۱۵.</ref> اما تعصّب به معنی جانبداری، حمایت و یاری از کسی یا چیزی (خواه آن کس یا چیز مثبت باشد یا منفی) همراه با دلبستگی به آن است.<ref>عمید، فرهنگ عمید، ۱۳۶۳ش، ص۴۰۴و۴۰۳.</ref> حسادت هم از [[گناهان کبیره]] است که ریشه در خودخواهی، غرایز و احساسات شخصی و فردی (و نه بیرونی و اجتماعی) دارد.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۱۷ق، ج۴۱، ص۵۲.</ref> لازم به توضیح که هر سه واژه ریشه در خشم و غضب دارند، غیرت تعدیل قوه خشم است و جنبه افراط آن نزاع و خونریزی است و جنبه تفریط آن هم بیغیرتی است.<ref>فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ۱۳۷۵ش، ص۵۳و۵۶.</ref> <br /> | ||
'''غیرت در ادبیات فارسی''' | |||
غیرت از جمله مفاهیمی است که در ادبیات فارسی و اشعار شعرایی چون [[حافظ شیرازی|حافظ]] و [[سعدی]]<ref>[http://ganjoor.net/saadi/divan/ghazals/sh77/ گنجور سعدی، غزل شماره۷۷]</ref> به کار رفته است. ابیات زیر از حافظ نمونهای از آن است: | |||
{{شعر۲ | |||
|در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد|عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد | |||
|جلوهای کرد رخت دید ملک عشق نداشت|عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد | |||
|عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد|برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد<ref>[http://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh152/ گنجور حافظ، غزل شماره۱۵۲]</ref>}} | |||
دلائل بی غیرتی | |||
در روایات برای بیغیرتی دلایلی ذکر شده است از جمله: | در روایات برای بیغیرتی دلایلی ذکر شده است از جمله: | ||
*اختلاط [[محارم|محرم]] و نامحرم.<ref>امام علی(ع): نبّئت انّ نسائکم یدافعن الرّجال فی الطّریق، اما تستحیون؟ لعن اللّه من لایغار.ترجمه= به من خبر رسیده که زنان شما در مسیر راهها به مردان تنه میزنند، آیا حیاء نمیکنید، خداوند لعنت کند کسی را که غیرت نمیورزد. منبع: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۷۴.</ref> | *اختلاط [[محارم|محرم]] و نامحرم.<ref>امام علی(ع): نبّئت انّ نسائکم یدافعن الرّجال فی الطّریق، اما تستحیون؟ لعن اللّه من لایغار.ترجمه= به من خبر رسیده که زنان شما در مسیر راهها به مردان تنه میزنند، آیا حیاء نمیکنید، خداوند لعنت کند کسی را که غیرت نمیورزد. منبع: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۷۴.</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۵۵: | ||
همچنین بر اساس مادهٔ ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکرَه باشد، فقط مرد را میتواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.» مبنای این اصل قانونی فتاوای [[مجتهد|فقهای]] شیعه است که مبتنی بر روایاتی در این زمینه است. البته در این وضعیت هرچند شخص گناه و جرمی مرتکب نشده اما باید واقعه را در دادگاه اثبات کند. همچنین نظر مخالفی نیز در بین اقلیتی از فقها، همچون [[سید ابوالقاسم خویی|ابوالقاسم خویی]]، مطرح شدهاست که روایات مربوط به این حکم را غیر معتبر یا مربوط به حالت دفاع میدانند.<ref>صادقی، حقوق جزای اختصاصی، جرایم علیه اشخاص، ۱۳۸۸ش، ص۵۵و۵۶.</ref> | همچنین بر اساس مادهٔ ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکرَه باشد، فقط مرد را میتواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.» مبنای این اصل قانونی فتاوای [[مجتهد|فقهای]] شیعه است که مبتنی بر روایاتی در این زمینه است. البته در این وضعیت هرچند شخص گناه و جرمی مرتکب نشده اما باید واقعه را در دادگاه اثبات کند. همچنین نظر مخالفی نیز در بین اقلیتی از فقها، همچون [[سید ابوالقاسم خویی|ابوالقاسم خویی]]، مطرح شدهاست که روایات مربوط به این حکم را غیر معتبر یا مربوط به حالت دفاع میدانند.<ref>صادقی، حقوق جزای اختصاصی، جرایم علیه اشخاص، ۱۳۸۸ش، ص۵۵و۵۶.</ref> | ||
==تک نگاری ها== | ==تک نگاری ها== |