۱۷٬۸۹۵
ویرایش
(اصلاح مطلب در ترجیع) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (اصلاح جزیی) |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در منابع [[اهل سنت]] بدون آنکه آغاز تشریع نماز به وحی بازگردانده شود، نقلهایی آمده است؛ مانند اینکه مسلمانان برای اعلام وقت نماز در انتخاب وسیلهای برای فراخوانی مردم به ادای این [[فریضه]] آرائی گوناگون ابراز داشتند، چنانکه برخی بر افروختن آتش یا نواختن [[ناقوس]] یا بوق را پیشنهاد میکردند. [[عمر بن خطاب|عمر]] معتقد بود بهتر است مردی را مامور کنند تا مردم را به نماز بخواند و بدین ترتیب پیامبر(ص)، بلال را بر این کار گمارد.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۰؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۲۸۵.</ref> | در منابع [[اهل سنت]] بدون آنکه آغاز تشریع نماز به وحی بازگردانده شود، نقلهایی آمده است؛ مانند اینکه مسلمانان برای اعلام وقت نماز در انتخاب وسیلهای برای فراخوانی مردم به ادای این [[فریضه]] آرائی گوناگون ابراز داشتند، چنانکه برخی بر افروختن آتش یا نواختن [[ناقوس]] یا بوق را پیشنهاد میکردند. [[عمر بن خطاب|عمر]] معتقد بود بهتر است مردی را مامور کنند تا مردم را به نماز بخواند و بدین ترتیب پیامبر(ص)، بلال را بر این کار گمارد.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۰؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۲۸۵.</ref> | ||
بر اساس نقلی دیگر پیامبر میاندیشید که همچون [[اهل کتاب]] بوقی یا ناقوسی برای فراخوانی مردم به کار گرفته شود تا اینکه [[عبدالله بن زید ابن عبدربه]] از بنی حارث بن خزرج خوابی دید و در خواب جملههای اذان بر او القا شد. پیامبر(ص) آن خواب را رویای حق تشخیص داد و دستور داد تا آن اذکار را به بلال بیاموزد.<ref>ابن ماجه، سنن، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۲۳۳ـ۲۳۲؛ ابوداوود سجستانی، سنن ابی داوود، ۱۴۰۱ق، ج۱، ۳۳۸ـ۳۳۶.</ref>اما | بر اساس نقلی دیگر پیامبر میاندیشید که همچون [[اهل کتاب]] بوقی یا ناقوسی برای فراخوانی مردم به کار گرفته شود تا اینکه [[عبدالله بن زید ابن عبدربه]] از بنی حارث بن خزرج خوابی دید و در خواب جملههای اذان بر او القا شد. پیامبر(ص) آن خواب را رویای حق تشخیص داد و دستور داد تا آن اذکار را به بلال بیاموزد.<ref>ابن ماجه، سنن، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۲۳۳ـ۲۳۲؛ ابوداوود سجستانی، سنن ابی داوود، ۱۴۰۱ق، ج۱، ۳۳۸ـ۳۳۶.</ref>اما بر اساس روایاتی که از اهل بیت رسیده، اذان برتر است از آن است که برگرفته از رویای کسی چون عبدالله بن زید بوده باش<ref> نگاه کنید به حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۷۸.</ref> | ||
==عبارات== | ==عبارات== |
ویرایش