کاربر:Salar/صفحه تمرین
اشراف حسینی
اشراف حسینی (حکومت: ۳۸۱-اواخر سده ۱۱ق)، امیران مدینه از نسل امام حسین(ع) هستند. اشراف حسینی به صورت نیمهمستقل و زیر نفوذ دیگر حکومتها مانند فاطمیان، عباسیان، ایوبیان، ممالیک و عثمانی بودند.
حکومت اشراف حسینی در مدینه، با «مُهَنّا الأکبر» و حمایت فاطمیان آغاز شد و در اواخر سده یازدهم قمری، به فرمان دولت عثمانی از آنها گرفته شد و زیر نظر اشراف حسنی که امیران مکه بودند قرار گرفت.
اشراف حسینی، گرایشهای شیعی داشتند. از سده ششم قمری تشیع در مدینه گسترش یافت و پس از نفوذ ممالیک برخی امور از دست شیعیان گرفته شد و در دوران عثمانی به شیعیان سخت گرفته شد.
جایگاه
اشراف حسینی در قرن چهارم هجری، با حمایت فاطمیان، حاکم مدینه شده و در این شهر خطبه میخواندند.[۱] فاطمیان و عباسیان درگیریهای مختلفی برای نفوذ بر مکه و مدینه داشتند؛ اما با مسلط شدن فاطمیان و حمایت آنها، اشراف حسینی از نسل امام حسین(ع) حاکم مدینه شدند.[۲] همچنین به دستور اشراف حسینی، از ۳۶۰ق نام عباسیان از منابر حذف شده و عبارت «حی علی خیرالعمل» در اذان گفته میشد.[۳] اشراف حسینی، گرایشهای شیعی داشتند و در میان آنها، پیروان فاطمیانِ اسماعیلی، زیدیانِ یمن و امامیان به چشم میخوردند.[۴] آنها به صورت حکومتی نیمهمستقل و زیر نفوذ دیگر حکومتها مانند فاطمیان، عباسیان، ایوبیان، ممالیک و عثمانی بودند.[۵]
تشکیل حکومت
زمان دقیق تشکیل حکومت امیران مدینه از نسل امام حسین(ع) مشخص نیست؛ اما آغاز حکومت آنها را از نیمه دوم سده چهارم قمری و از حدود سال ۳۸۱ق دانستهاند.[۶] درباره اولین حاکم مدینه از نسل امام حسین(ع)، اختلاف است. به نوشته تاریخ أُمراء المدینة المنوره، حکومت اشراف حسینی از حدود سال ۳۸۱ق توسط حسن بن طاهر، از نسل امام حسین(ع)، در مدینه آغاز شد؛[۷] اما ابن خلدون، تاریخنگار قرن هشتم و نهم قمری، به جنگ بین حسن بن طاهر و پسرعموهای پدرش اشاره کرده که با شکست حسن در این جنگ، آنها به حکمرانی مدینه دست یافتند.[۸] برخی نیز حسين بن مهنا، از نسل امام حسین و بنیهاشم را اولین حاکم مدینه از اشراف حسینی میدانند.[۹]
گفته شده اشراف حسینی به صورت حکومتی نیمهمستقل و زیر نفوذ دیگر حکومتها مانند فاطمیان، عباسیان، ایوبیان، ممالیک و عثمانی،[۱۰] تا اواخر سده یازدهم قمری بر مدینه حکومت میکردند.[۱۱] پیش از آغاز حکومت اشراف حسینی نیز برخی از سادات حسنی مانند بنیاَخضَر در ۲۵۱ق مدتی کوتاه حکمرانی مدینه را به دست گرفتند.[۱۲]
ارتباط اشراف حسینی با دربار هند و ایران
در برخی منابع به رفت و آمد تجار و عالمانی از اشراف مدینه به ایران ـــ بخصوص شهر اصفهان، پایتخت حکومت صفویان (حکومت: ۹۰۷-۱۱۳۵ق)، ـــ و جنوب هند اشاره شده است. گفته شده علت این رفت و آمد اشراف به ایران، سه هدف بود: زیارت قبر امام رضا(ع) در مشهد، تحصیل علم و بهرهمندی از مواهب مادی که شاه یا دیگران ممکن بود به سبب شیعه بودن، به آنان بدهند.[۱۳]
همچنین شاه عباس اول، شاه طهماسب اول و شاه عباس دوم توجه بسیاری به اشراف حسینی مدینه داشتند و موقوفاتی در اصفهان به نام اشراف ثبت شده است؛ از جمله در موقوفهای به سال ۱۰۱۴ق، نصف اجاره بهای بازار، کاروانسرا و حمام در نقش جهانِ اصفهان به دستور شاه عباس اول، وقف اشراف حسینی مدینه شد.[۱۴]
مفهومشناسی
اشراف، جمع شریف و به معنی برتر و بلند مرتبه است[۱۵] و به بزرگان هر قوم نیز اشراف میگویند.[۱۶] این لقب از نیمه دوم سده چهارم قمری از سوی فاطمیان مصر درباره نسل حسنین(ع)، به عنوان حاکمان مکه و مدینه، به کار میرفت.[۱۷]
در اصطلاح، لقب شریف، برای منسوبان به امامان معصوم(ع) استفاده میشد.[۱۸] به نوشته طرفة الاصحاب، شریف تنها درباره نسل امام علی(ع) از فرزندانش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) است و دیگر فرزندان امام علی، به جای شریف، علوی نامیده میشوند.[۱۹] همچنین برخی معتقدند، در حجاز از اصطلاح «شریف» برای نسل امام حسن و «سیّد» برای نسل امام حسین استفاده میشد.[۲۰]
سادات حسینی مدینه
بنابر منابع تاریخی، اشراف حسینی در گذر زمان مانند اشراف حسنی مکه به شاخههای گوناگونی قسمت شدند و برخی از آنها نیز حاکم مدینه بودند که از جمله عبارتند از:
- آل مهنا (حکومت: ۴۰۱-۵۵۸ق): آل مُهَنّا فرزندان ابو عماره حمزه بن داود مشهور به مُهَنّا اکبر و از نسل امام سجاد(ع) هستند.[۲۱] آل مهنا از سال ۴۰۱ق[۲۲] تا ۵۵۸ق[۲۳] حکمرانی مدینه را بر عهده داشتند. همچنین برخی خاندانهای شیعی از نسل آل مهنا، با نامهایی دیگر مانند آل سُبَیع، آل طُفَیل، آل جَمّاز، آل عَطیه، آل زَیّان و آل نُعَیر در دورههایی حاکم مدینه بودند.[۲۴]
- آل سبیع: آل سُبَیْع، به عنوان شاخهای از آل مهنا و از نسلِ سبیع بن مهنا الاکبر بن داود، حکمران مدینه، بودند و تا پایان قرن پنجم قمری بر مدینه حکومت داشتند.[۲۵]
- آل جماز: از نسل جماز بن منصور است. جماز از ۶۵۹ق تا پایان عمرش در سال ۷۰۴ق حاکم مدینه بود و بعد از او فرزندانش عهدهدار این مسئولیت شدند.[۲۶]
- آل طفیل: «طُفیل بن منصور بن جماز بن شیحه»، چند نوبت به حکمرانی مدینه رسید که بار نخست در سال ۷۲۸[۲۷] یا ۷۳۷[۲۸] قمری بود. نسل او به آل طفیل شناخته میشوند.[۲۹]
- آل عطیه
- آل زیان
- آل نعیر
- آل هدف
پانویس
- ↑ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۶؛ سباعی، تاریخ مکه، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ سباعی، تاریخ مکه، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ سباعی، تاریخ مکه، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ سامانی، «اشراف حسینی»، ص۶۱۷.
- ↑ سامانی، «اشراف حسینی»، ص۶۱۲.
- ↑ قلقشندی، صبح الاعشی، ج۴، ص۲۹۹؛ عبدالغنی، تاریخ أمراء المدینة المنورة، ص۲۲۸؛ سامانی، بررسی تاریخی امیران شیعی حرمین شریفین، ص۱۸۳.
- ↑ قلقشندی، صبح الاعشی، ج۴، ص۲۹۹؛ عبدالغنی، تاریخ أمراء المدینة المنورة، ص۲۲۸.
- ↑ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۳۹۱ق، ج۵، ص۱۰۹.
- ↑ نگاه کنید به: سخاوی، التحفة اللطیفه، ج۱، ص۵۶ و ۲۹۷.
- ↑ سامانی، «اشراف حسینی»، ص۶۱۲.
- ↑ بدر، التاریخ الشامل للمدینة المنورة، ج۲، ص۳۶۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۹۸؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۲۶؛ جعفریان، به سوی ام القری، ۱۳۷۳ش، ص۳۲۴.
- ↑ ابن شدقم، تحفة الازهار، ۱۳۷۸ش، ج۲، بخش۱، ص۳۳۶-۳۳۷.
- ↑ شاملو، قصص الخاقانی، ۱۳۷۵ش، ج۱، بخش۲، ص۱۸۹-۱۹۰.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «شرف»؛ طریحی، مجمع البحرین، ذیل واژه «شرف».
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «شرف».
- ↑ سباعی، تاریخ مکه، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ اوزون چارشی لی، اشراف مکة المکرمة و أمراؤها في العهد العثماني، ۱۴۲۴ق، ص۲۵.
- ↑ اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب، ۱۴۲۲ق، ص۱۰۲-۱۰۳.
- ↑ عنقاوی، «اشراف»، ص۵۸۸-۵۸۹.
- ↑ سخاوی، التحفة اللطیفه، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۶.
- ↑ عبدالغنی، تاریخ أمراء المدینة المنورة، ص۲۳۴.
- ↑ عبدالغنی، تاریخ أمراء المدینة المنورة، ص۲۴۳.
- ↑ مدیرس، المدينة المنورة في العصر المملوكی، ۱۴۲۲ق، ص۳۳۱-۳۳۷؛ نگاه کنید به: سامانی، «اشراف حسینی»، ص۶۱۳-۶۱۷.
- ↑ عنقاوی، «آل سبیع»، ج۱، بخش۲، ص۱۳۹.
- ↑ مدیرس، المدينة المنورة في العصر المملوكی، ۱۴۲۲ق، ص۳۱-۳۲.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، الدرر الکامنه، ۱۳۹۲ق، ج۲، ص۳۸۶.
- ↑ ابن شدقم، تحفة الازهار، ۱۳۷۸ش، ج۲، بخش۱، ص۴۴۹.
- ↑ ابن شدقم، تحفة الازهار، ۱۳۷۸ش، ج۲، بخش۱، ص۴۴۹.
منابع
- بیدگلی، محمد؛ رجبی ده برزوئی، اصغر؛ عراقی، عبدالله و بختیاری، محمد، «واکاوی مولفه های قدرت نرم شهید حسن طهرانیمقدم با تاکید بر بیانات امام خامنهای»، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، دوره ۱۹، شماره ۶۴، آبان ۱۴۰۲ش.
- «شهید حسن تهرانیمقدم» تابناک.
- «پیام تسلیت در پی عروج ملکوتی شهدای جهاد خودکفایی سپاه پاسداران»، پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای.
- بیگدلی و دیگران، «واکاوی مولفه های قدرت نرم شهید حسن طهرانیمقدم با تاکید بر بیانات امام خامنهای»، ص۹۷.
- امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۸۶.
- «نگاهی گذرا به مهمترین اقدامات شهید حسن طهرانی مقدم؛ پدر موشکی ایران + عکس»، خبرگزاری دانشجو؛ «شهید «حسن طهرانیمقدم» بنیانگذار اقتدار موشکی ایران / از «شهاب» تا هایپرسونیک «فتاح»»، ایسنا.
- بیگدلی و دیگران، «واکاوی مولفه های قدرت نرم شهید حسن طهرانیمقدم با تاکید بر بیانات امام خامنهای»، ص۹۷.
- «نگاهی گذرا به مهمترین اقدامات شهید حسن طهرانی مقدم؛ پدر موشکی ایران + عکس»، خبرگزاری دانشجو.
- « 10 کتاب خواندنی درباره پدر صنعت موشکی ایران شهید حسن طهرانیمقدم»، وبگاه پاتوق کتاب فردا.
- «پخش فیلم داستانی «بیپایان» روایتی از پروژههای فضایی ایران»، خبرگزاری تسنیم.
- «شهید «طهرانی مقدم» سوژه مجموعه مستند «فراز» شد»، ایسنا.
- «یادگاران ۲۵؛ حسن تهرانی مقدم»، روایت فتح.
- شاملو، ولیقلی بن داودقلی، قصص الخاقانی، به تصحیح: حسن سادات ناصری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ش.
- طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۵ش.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- ابن شدقم، ضامن، تحفة الازهار و زلال الانهار في نسب ابناء الأئمة الأطهار عليهم صلوات الملک الغفار، به کوشش کامل سلمان جبوری، قم، کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران، ۱۳۷۸ش/ ۱۴۲۰ق.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.
جعبه نقل قول رنگی
- اَلسّلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیبِ
(سلام بر محاسنِ به خون خضابشده)- اَلسّلامُ عَلَی الخَدِّ التَّریبِ
(سلام بر گونهٔ خاکآلود)- اَلسّلامُ عَلَی الثَّغرِ المَقروعِ بِالقَضیبِ
(سلام بر لبی که با نی زده شد)- اَلسّلامُ عَلَی الرَّأسِ المَرفوعِ
(سلام بر سرِ بالای نیزه)- اَلسّلامُ عَلَی الاَجسادِ العارِیةِ فِی الفَلَواتِ
(سلام بر اجسادی که برهنه در بیابان رها شدند)