کاربر:A.m.parsa/صفحه تمرین۴

از ویکی شیعه

آیه ۱۴۳ سوره اعراف، به یکی دیگر از داستان‌های موسی(ع) و قوم بنی‌اسرائیل می‌پردازد که طی آن موسی(ع) در میقات، تقاضای رویت خداوند را مطرح ساخته و سپس بر اثر تجلی حق بر کوه، مدهوش شده و به انابه می‌پردازد.

این آیه علاوه بر بحث‌های تفسیری، جایگاه ویژه‌ای در مباحث روایی، کلامی، عرفانی و حتی ادبی دارد.

از نظر کلامی، مسئله چگونگی تکلم خدا با موسی(ع)، مسئله رویت خدا، علت توبه موسی(ع) و نیز منافات آن با مقام عصمت پیامبران از مباحث محوری در این آیه است.

در مسئله دلیل تقاضای موسی(ع) از دیدن خداوند، اقوالی مطرح شده که به تعبیر برخی از مفسران، این تقاضا به نمایندگی از بنی اسرائیل بوده است و در اینکه تجلی خداوند بر کوه چگونه بوده یا مدهوشی موسی(ع) به چه سبب اتفاق افتاده است، میان مفسران بحث‌هایی وجود دارد.

آیه ۱۴۳ سوره اعراف
مشخصات آیه
واقع در سورهسوره اعراف
شماره آیه۱۴۳
جزء۹
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمکه
موضوعدرخواست رویت خداوند از سوی موسی(ع) در میقات و پاسخ خداوند با تجلی بر کوه و متلاشی شدن آن.
آیات مرتبطآیه ۵۵ سوره بقره، آیه ۵۶ سوره بقره، آیه ۱۵۳ سوره نساء، آیه ۱۵۵ سوره اعراف، آیه ۱۰۳ سوره انعام


جایگاه آیه

آیه ۱۴۳ سوره اعراف یکی از مهم‌ترین دستمایه‌های مخالفان رویت خداوند خصوصاً متکلمان امامیه است که به عنوان نمونه سیدمرتضی، فقیه و متکلم شیعه، در نفی امکان رویت خداوند در چهار مرحله بر این آیه استدلال کرده و پاسخ مخالفان را نیز داده است.[۱]

محققان بر این باورند که از میانه قرن سوم، عده‌ای با تمسک به این آیه سعی در اثبات امکان رویت بصری خداوند داشته که در میان ایشان می‌توان به دینوری (درگذشته ۲۷۶ق)، ابوالحسن اشعری (در گذشته۳۴۱ق)، باقلانی (در گذشته ۴۰۳ق) و عبدالقادر بغدادی (درگذشته ۴۲۹ق) یاد کرد.[۲] تا جایی که محمد بن عبدالکریم شهرستانی، مورخ و مفسر قرن پنجم و ششم، آیه محل بحث را قوی‌ترین دلیل نقلی بر امکان رویت خدا دانسته است.[۳]

روایات بسیاری ذیل این آیه شکل گرفته تا جایی که امام صادق(ع) در استدلال بر نفی تعلق رویت بصری به خداوند از این آیه استفاده نموده[۴] و چرایی درخواست رویت خداوند از سوی موسی(ع)، یکی از سوالاتی است که مأمون عباسی از امام رضا(ع) داشته است.[۵]

متن و ترجمه

وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ


و چون موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا، خود را به من بنمای تا بر تو بنگرم.» فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، لیکن به کوه بنگر؛ پس اگر بر جای خود قرار گرفت به زودی مرا خواهی دید. «پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود، آن را ریز ریز ساخت، و موسی بیهوش بر زمین افتاد، و چون به خود آمد، گفت: «تو منزهی! به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنانم.» (سوره اعراف، آیه ۱۴۳)


مسئله تکلم خدا

هر چند در آیه ۱۴۳ سوره اعراف، به چگونگی تکلم خدا با موسی(ع) و ماهیت مبدأ شنیده شدن صدا، اشاره نشده است اما فضل بن حسن طبرسی، مفسر شیعه، بر این باور است که چون صدا، عَرَض[یادداشت ۱] است، باید قائم به جسمی باشد و به شنیدن صدا از میان ابرها اشاره کرده است.[۶]

به باور علامه طباطبایی، مفسر و فیلسوف شیعه، مقصود از تکلم خدا با موسی(ع) در این آیه، ارتباط خاصی است که بواسطه آن، ذهن شنونده بدون هیچ تردیدی منتقل به معنا و اراده الهی شود که ممکن است این انتقال با شنیدن صوت‌هایی نیز همراه باشد.[۷]

مسئله رویت خدا

به بیان برخی آیه ۱۴۳ سوره اعراف را می‌توان از چند جهت ناظر به نفی رویت خداوند دانست:

  • الف) جواب خداوند با ساختار نفی ابد. «لن ترانی»
  • ب) تعلیق امکان رویت بر امر محال. «فان استقر مکانه فسوف ترانی»
  • ج) تنزیه موسی(ع) از رویت. «سبحانک»
  • د) توبه موسی(ع) از تقاضای رویت. «تبت الیک».[۸]

علامه طباطبایی بر این باور است که مسئله رویت خدا در این آیه و برخی دیگر از آیات مشابه (نظیر آیه ۲۳ سوره قیامت، آیه ۱۱ سوره نجم، آیه ۵ سوره عنکبوت، آیه ۵۴ سوره سجده) به معنای رویت با حواس ظاهری نبوده بلکه به معنای قطعی‌ترین و روشن‌ترین مراحل علم است که از آن با عنوان علم ضروری یاد می‌کند.[۹]

وی اشارت قرآن کریم به این نحو از علم را در میان تمام آثار گذشتگان بی‌سابقه دانسته و معتقد است این حقیقت، منتی است که قرآن در تبیین معارف الهی بر بشر دارد.[۱۰]

تعلیق امکان رویت بر امر محال

از نظر علامه طباطبایی، عبارت «به کوه بنگر اگر در جای خود باقی ماند مرا خواهی دید» که در آیه آمده، نشان می‌دهد که تجلی خداوند و رویت او محال دانسته نشده است، بلکه موسی(ع) قابلیت این تجلی را ندارد.[۱۱] اما ناصر مکارم شیرازی، فقیه و مفسر شیعه، بر این باور است که این تعبیر، کنایه از محال بودن رویت خداست و نظیر آیه ۴۰ سوره اعراف است که خداوند بهشت رفتن کافران را به رد شدن شتر از سوراخ سوزن، تعلیق کرده است.[۱۲]

نفی دیدن خدا در دنیا یا در آخرت؟

برخی از مفسران، بر این باورند که واژه «لَن» در این آیه که به معنای نفی ابد است و نیز بیان نفی رؤیت بدون هیچ قید و شرطی در آیه، بر این مسئله دلالت دارد که دیدن خداوند به هیچ وجه، نه در این جهان و نه در جهان دیگر، ممکن نیست.[۱۳]

اما علامه طباطبایی، با تفسیر رویت خدا به علم ضروری نسبت به حق[۱۴] و با توجه به اثبات رویت خدا در چندین آیه از قرآن در روز قیامت، بر این باور است که جمله «لن ترانی» تنها ناظر به دنیا خواهد بود.[۱۵] نظیر آیات دیگری از قرآن (آیه ۳۷ سوره اسراء، آیه ۶۷ سوره کهف) که از کلمه «لن»، تنها نفی دنیایی آن لحاظ شده است.[۱۶]

چرا موسی تقاضای رؤیت کرد؟

این پرسش که چرا پیامبری همچون موسی(ع)، تقاضای رویت خداوند را دارد در حالی که محال بودن آن را می‌داند؟ مورد توجه مفسران قرار گرفته است.[۱۷]

الف) از نظر ناصر مکارم شیرازی، روشنترین جواب این است که موسی(ع) این تقاضا را از زبان قوم خود و به نمایندگی از ایشان مطرح کرده است.[۱۸] وی برای اثبات این سخن به آیه ۱۵۳ سوره نساء و نیز به پرسش موسی(ع) در آیه ۱۵۵ سوره اعراف استناد کرده و روایتی در تفسیر نور الثقلین[۱۹] را نیز شاهد گرفته است.[۲۰]

ب) فضل بن حسن طبرسی، مفسر شیعه قرن ششم، به درخواست دیدن نشانه‌های آخرت از سوی موسی(ع) اشاره داشته و منظور وی را رسیدن به معرفت کامل بنی اسرائیل به وجود خدا می‌داند. نظیر درخواست ابراهیم(ع) برای زنده کردن مردگان.[۲۱]

ج) برخی از مفسران بر این باورند که تقاضای موسی(ع) برای خودش بوده و منظور وی، شهود خداوند با چشم باطن است.[۲۲] ناصر مکارم شیرازی، این تفسیر را بر خلاف ظاهر آیه و مستلزم ارتکاب مجاز دانسته و آن را با برخی از روایات این باب ناسازگار می‌داند.[۲۳]

د) برخی نیز از این تقاضای موسی(ع) برداشتی عرفانی داشته و آن را از سر دلتنگی و به بهانه شنیدن صدای محبوب دانسته‌اند.[۲۴]

تجلّی خدا بر کوه

در خصوص چگونگی تجلی خداوند بر کوه میان مفسران گفتگوهایی صورت گرفته است:[۲۵]

ناصر مکارم شیرازی بر این باور است که خداوند یکی از مخلوقات خود را بر کوه ظاهر ساخته و به واسطه آن انهدام کوه حاصل شده است.[۲۶]

وی عقیده دارد که تجلی بر کوه می‌تواند دست کم دارای دو حکمت باشد:

  • نخست اینکه آنها قادر نیستند، پدیده ای کوچک را مشاهده کنند، با این حال چگونه تقاضای مشاهده پروردگار عالم را دارند؟
  • دوم اینکه همان‌طور که این آیت الهی، خود قابل مشاهده نبود ولی آثارش نظیر انفجار مشاهده شد و کسی نیز در وجودش تردید نداشت، خداوند نیز با آثارش قابل درک و غیرقابل تردید است.[۲۷]

علامه طباطبایی مدهوش شدن موسی(ع) بعد از تجلی خداوند بر کوه را نه به جهت هولناکی واقعه انهدام کوه بلکه به سبب ادراک جلوه قهر الهی دانسته و برای باور خود به استغفار موسی(ع) و نیز به معجزات پیشین وی که از نظر هول انگیزی به مراتب بالاتر بودند، استناد کرده است.[۲۸]

مسئله توبه موسی(ع)

ناصر مکارم شیرازی بر این باور است که توبه موسی(ع) می‌تواند به دو جهت باشد:

  • اول آنکه، همان‌طور که تقاضا به نمایندگی از بنی اسرائیل است، توبه نیز در همین مقام و به صورت نمایندگی رخ داده است.
  • دوم آنکه، لازم بود تا موسی(ع) پس از پایان مأموریت خویش، به حالت نخست بازگشته و ایمان خویش را ابراز دارد تا سوء تفاهمی برای کسی رخ ندهد.[۲۹]

علامه طباطبایی در این مسئله به تعارض میان مقام عصمت و توبه پرداخته و معتقد است، لازم نیست همیشه توبه از معصیت برخاسته باشد، بلکه توبه به معنای بازگشت به سوی خدا است که می‌تواند حتی در مصادیق جزئی که شائبه دوری از خدا در آن است نیز صورت پذیرد.[۳۰]

تأویل عرفانی از آیه

عارفان مسلمان توجه ویژه‌ای به این آیه شریفه داشته و تأویلات، رموز و اشارات بسیاری را از آن استفاده کرده‌اند.[۳۱]

به عنوان نمونه انهدام کوه و مدهوشی موسی(ع) بواسطه تجلی قهر و عظمت خداوند، به مقام فنای هر دو تعبیر شده است. با این تفاوت که کوه دیگر باقی نماند ولی موسی(ع) به مقام بقای بعد الفناء دست یافت که مرتبه ای بالاتر از مقام فنا در نزد عارفان است.[۳۲]

ابوسلیمان دارانی (درگذشته ۲۱۵ق) از مشایخ عرفانی اواخر سده دوم، مطلوب اهل معرفت را همان مطلوب موسی(ع) در دیدن خداوند دانسته[۳۳] و امام خمینی، بر این باور است که منظور از «کوه»، همان انانیت[یادداشت ۲] موسی(ع) است که تا به یاری خداوند، در هم کوبیده نشود، حال فنا برای وی دست نخواهد داد.[۳۴]

جلوه آیه در شعر پارسی

به باور محققان، از میان وقایع مختلف زندگی موسی(ع)، حادثه میقات و ماجرای «ارنی» و پاسخ «لن ترانی» بیش از وقایع دیگر مورد توجه شاعران پارسی گوی قرار گرفته است.[۳۵]

به گفته ایشان، مواردی چون «ترک هستیِ خود، برای طلب دیدار حق»، «امید، حسرت، ادب و شوق دیدار حق»، «مقایسه موسی(ع) با نبی اکرم(ص) در دیدار حق» رامی‌توان از پر تکرارترین مضامین اشعار فارسی در این زمینه دانست.[۳۶]

به عنوان نمونه سنایی غزنوی شاعر و عارف شیعه قرن پنجم، اینگونه می سراید:[۳۷]

من چو موسی مانده‌ام اندر غم دیدار توهیچ دانی تا علاج لن ترانی چون کنم؟

پانویس

  1. سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۹۹۸م، ج۲، ص۲۱۵–۲۳۰.
  2. توکلی، «نقد و بررسی دیدگاه سیدمرتضی دربارهٔ تاویل آیه رب ارنی انظر الیک»، ص۱۹۶.
  3. شهرستانی، نهایه الاقدام، ۱۴۲۵ق، ص۲۰۶–۲۰۷.
  4. خزاز رازی، کفایة الأثر، ۱۴۰۱ق، ص۲۶۱–۲۶۲.
  5. ابن بابویه، کمال الدین، ۱۳۹۸ش، ص۱۲۱.
  6. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بی‌تا، ج۴، ص۷۳۰.
  7. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۴.
  8. رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ص۲۱۰.
  9. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۳۸.
  10. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۱.
  11. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.
  12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۷.
  13. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۶۰.
  14. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.
  15. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.
  16. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.
  17. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.
  18. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.
  19. حویزی، تفسیر نور الثقلین‏، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۵.
  20. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.
  21. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بی تا، ج۴، ص۷۳۱.
  22. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۳۸
  23. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۹.
  24. نویسندگان، رقص کوه، ۱۳۹۳ش، ص۹۷.
  25. نگاه کنید به مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۷.
  26. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۷.
  27. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۸.
  28. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۳.
  29. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۶۰.
  30. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۳.
  31. نگاه کنید به حسینی اسحاق نیا، شرح واقعه «لن ترانی» در اندیشه عرفا، ص۱۵–۴۲.
  32. شرح واقعه «لن ترانی» در اندیشه عرفا، ص۳۵.
  33. اصفهانی، حلیة الاولیاء، بی تا، ص۱۲۰.
  34. امام خمینی، آداب الصلاه، ۱۳۷۰ش، ص۲۵۳ و تفسیر سوره حمد، ۱۳۷۵ش، ص۳۱.
  35. محمدنژاد، تحلیل موضوعی کاربرد «ارنی» و «لن ترانی» در شعر شاعران پارسی گوی با تأکید بر اشعار عرفانی، ص۸.
  36. محمدنژاد، تحلیل موضوعی کاربرد «ارنی» و «لن ترانی» در شعر شاعران پارسی گوی با تأکید بر اشعار عرفانی، ص۱–۲۵.
  37. سنایی غزنوی، دیوان حکیم سنایی غزنوی، ۱۳۹۱ش، ص۴۴۶.

یادداشت

  1. در اصطلاح فلاسفه عرض در مقابل جوهر بوده و طبق تعریف مشهور «ماهیتی است که برای موجود بودن نیازمند موضوع است.» (عبودیت، هستی‌شناسی، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۱.)
  2. به معنای خودمحوری و همه چیز را از خود پنداشتن.

منابع

  • ابن بابویه، ابو جعفر محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۸ق.
  • اصفهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، قاهره دار ام القراء للطباعة والنشر، بی تا.
  • امام خمینی، روح‌الله، آداب الصلاه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۰ش.
  • امام خمینی، روح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۵ش.
  • توکلی، محمدهادی، نقد و بررسی دیدگاه سیدمرتضی دربارهٔ تاویل آیه «رب ارنی انظر الیک»، معرفت کلامی، ش۲۶، بهار و تابستان ۱۴۰۰ش.
  • حسینی اسحاق نیا، سید رضا، شرح واقعه «لن ترانی» در اندیشه عرفا، پژوهشنامه عرفان، ش۴، بهار و تابستان ۱۳۹۰ش.
  • حویزی، عبدعلی بن جمعه‏، تفسیر نور الثقلین‏، قم، نشر اسماعیلیان‏، ۱۴۱۵ق.
  • رضوانی، علی‌اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، تهران، نشر مشعر، ۱۳۸۴ش.
  • خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، قم، بیدار، ۱۴۰۱ق.
  • سیدمرتضی، علی بن حسین، تنزیه الأنبیاء، قم، الشریف الرضی. ۱۲۵۰ق.
  • سنایی غزنوی، دیوان حکیم سنایی غزنوی، بتصحیح پرویز بابایی، محمدحسن فروزانفر، تهران، نگاه، ۱۳۹۱ش.
  • شهرستانی، عبدالکریم، نهایه الاقدام فی علم الکلام، تحقیق احمد فرید مزیدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۵ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، بی‌تا.
  • عبودیت، عبدالرسول، هستی‌شناسی، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۰ش.
  • علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، چاپ پنجم، قم، مکتبه الانشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • محمدنژاد، یوسف، تحلیل موضوعی کاربرد «ارنی» و «لن ترانی» در شعر شاعران پارسی گوی با تأکید بر اشعار عرفانی، کهن نامه ادب پارسی، ش۱، بهار و تابستان ۱۳۹۸ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چ۱، ۱۳۷۴ش.
  • نویسندگان، رقص کوه، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس، ۱۳۹۳ش.