پرش به محتوا

حبشه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mohamadhaghani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
ظاهراً نام حبش بر قومی در جنوب سرزمین [[اعراب]] اطلاق می‌شد که به قسمت غربی [[یمن]] و از آنجا به [[افریقا]] رفتند و با کوشی‌های جنوب افریقا ــکه در هزاره دوم قبل از میلاد از طریق حبشه به قسمت هایی که امروزه [[کنیا]] و [[تانزانیا]] خوانده می‌شود وارد شده بودندــ درآمیختند.<ref>رجوع کنید به کایران، ص۲۳.</ref>
ظاهراً نام حبش بر قومی در جنوب سرزمین [[اعراب]] اطلاق می‌شد که به قسمت غربی [[یمن]] و از آنجا به [[افریقا]] رفتند و با کوشی‌های جنوب افریقا ــکه در هزاره دوم قبل از میلاد از طریق حبشه به قسمت هایی که امروزه [[کنیا]] و [[تانزانیا]] خوانده می‌شود وارد شده بودندــ درآمیختند.<ref>رجوع کنید به کایران، ص۲۳.</ref>


==فرزندان حضرت نوح در حبشه==
بنا برخی حکایت‌های تاریخی<ref>مثلا رجوع کنید به طبری، ج۱، ص۱۹۳؛ نویری اسکندرانی، ج۳، ص۳۴۰.</ref> [[حضرت نوح]](ع) زمانی که سرزمین‌ها را بین فرزندانش تقسیم می‌کرد، حبشه و [[نوبه]] و [[هند]] و [[سند]] را به پسرش، حام، بخشید<ref>نیز رجوع کنید به سفر پیدایش، باب ۱۰.</ref> و اولاد کوش بن حام پس از [[طوفان نوح]] عازم [[افریقا]] شدند و قسمتی از این قاره را تصرف کردند.<ref>شقیر، ص۱۰.</ref>
بنابر کتاب‌های تاریخ<ref>مثلا رجوع کنید به طبری، ج۱، ص۱۹۳؛ نویری اسکندرانی، ج۳، ص۳۴۰.</ref> [[حضرت نوح]](ع) زمانی که سرزمین‌ها را بین فرزندانش تقسیم می‌کرد، حبشه و [[نوبه]] و [[هند]] و [[سند]] را به پسرش، حام، بخشید<ref>نیز رجوع کنید به سفر پیدایش، باب ۱۰.</ref> و اولاد کوش بن حام پس از [[طوفان نوح]] عازم [[افریقا]] شدند و قسمتی از این قاره را تصرف کردند.<ref>شقیر، ص۱۰.</ref>


==حکومت‌های حاکم بر حبشه قبل از میلاد مسیح==
==حاکمان حبشه تا پیش از اسلام ==
===حکومت خاندان مصریان===
در دوران حکومت خاندان ششم مصریان (حک: ۳۷۰۳ـ ۳۵۰۰ق م)، منوسوفیس (پادشاه مصر) سپاهی را به جنگ در سرزمین پوانیت فرستاد که پس از شکست دادن آنها با غنایمی مثل بخور و آبنوس و عاج و پوست از حبشه بازگشتند.<ref>شقیر، ص۱۱.</ref>
در دوران حکومت [[خاندان ششم مصریان]] (حک: ۳۷۰۳ـ ۳۵۰۰ق م)، منوسوفیس (پادشاه مصر) سپاهی را به جنگ در سرزمین پوانیت فرستاد که پس از شکست دادن آنها با غنایمی مثل بخور و آبنوس و عاج و پوست از حبشه بازگشتند.<ref>شقیر، ص۱۱.</ref>


===حبشه تحت سیطره حمیریان===
در قرن دوم قبل از میلاد گروهی از اقوام حمیر حبشه را مستعمره خود ساختند و به گسترش [[فرهنگ سامی]] پرداختند و با سیاه‌پوستان حبشی درآمیختند.<ref>دورانت، ج۴، بخش۱، ص۱۹۹.</ref>
در قرن دوم قبل از میلاد گروهی از اقوام حمیر حبشه را مستعمره خود ساختند و به گسترش [[فرهنگ سامی]] پرداختند و با سیاه پوستان حبشی درآمیختند.<ref>دورانت، ج۴، بخش۱، ص۱۹۹.</ref>


==رسمی شدن مسیحیت در حبشه==
===رسمی‌شدن مسیحیت در حبشه===
عزانا/ عیزنا، از پادشاهان معروف اکسوم، پس از آنکه مسیحی شد (در ۳۳۰ یا ۳۳۵ میلادی)، دین مسیحیت را در ۳۴۱ میلادی در مملکت خود رسمی کرد. می‌توان گفت حبشه اولین کشور افریقایی بود که در آن [[مسیحیت]] دین رسمی شد.<ref>رجوع کنید به هارتمان، ص۱۰۴، پانویس؛ حوریه توفیق مجاهد، ص۸۴.</ref>
عزانا/ عیزنا، از پادشاهان معروف اکسوم، پس از آنکه مسیحی شد (در ۳۳۰ یا ۳۳۵ میلادی)، دین مسیحیت را در ۳۴۱ میلادی در مملکت خود رسمی کرد. می‌توان گفت حبشه اولین کشور افریقایی بود که در آن [[مسیحیت]] دین رسمی شد.<ref>رجوع کنید به هارتمان، ص۱۰۴، پانویس؛ حوریه توفیق مجاهد، ص۸۴.</ref>


==حبشه در زمان ظهور اسلام==
==حبشه در زمان ظهور اسلام==
[[ اصلی| هجرت به حبشه‎]]


با ظهور [[اسلام]]، پادشاهی اکسوم، به عنوان قدرتی بزرگ در [[دریای سرخ]]، رو به ضعف گذاشت.<ref>رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل"Habash, Habasha.I"</ref> از این تاریخ، آثار مسیحیت از سواحل دریای سرخ رخت بربست، راه‌های مواصلاتی اکسوم به دست مسلمانان افتاد و مسیحیان حبشه به ارتفاعات رفتند و تا مدتی با بقیه جهان بی‌ارتباط بودند، تا اینکه در سده دهم/ شانزدهم مناسبات تازه‌ای با [[اروپا]] برقرار کردند.<ref>رجوع کنید به عبدالعزیز کامل، ص۷۱.</ref>
==مهاجرت مسلمانان به حبشه==
===مهاجرت اول===
===مهاجرت اول===
در سال پنجم بعثت، زمانی که آزار و اذیت به [[اصحاب]] [[پیامبر]] شدت گرفت، آن حضرت گروهی از آنان را به همراه پسرعموی خود، [[جعفر بن ابی طالب|جعفربن ابی طالب]]، به حبشه فرستاد. این واقعه به «‌مهاجرت نخست مسلمانان‌» معروف است.<ref>رجوع کنید به ابن هشام، قسم۲، ص۳۵۹ـ۳۷۰؛ ابن سعد، ج۱، ص۲۰۳ـ۲۰۶؛ نیز رجوع کنید به یعقوبی، ج۲، ص۲۹.</ref>
در سال پنجم بعثت، زمانی که آزار و اذیت به [[اصحاب]] [[پیامبر]] شدت گرفت، آن حضرت گروهی از آنان را به همراه پسرعموی خود، [[جعفر بن ابی طالب|جعفربن ابی طالب]]، به حبشه فرستاد. این واقعه به «‌مهاجرت نخست مسلمانان‌» معروف است.<ref>رجوع کنید به ابن هشام، قسم۲، ص۳۵۹ـ۳۷۰؛ ابن سعد، ج۱، ص۲۰۳ـ۲۰۶؛ نیز رجوع کنید به یعقوبی، ج۲، ص۲۹.</ref>


===مهاجرت دوم===
===مهاجرت دوم===
خط ۳۱: خط ۲۵:


==تاریخ حبشه در دوره اسلامی و معاصر==
==تاریخ حبشه در دوره اسلامی و معاصر==
==امارت‌های اسلامی==
 
با ظهور [[اسلام]]، پادشاهی اکسوم، به عنوان قدرتی بزرگ در [[دریای سرخ]]، رو به ضعف گذاشت.<ref>رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل"Habash, Habasha.I"</ref> از این تاریخ، آثار مسیحیت از سواحل دریای سرخ رخت بربست، راه‌های مواصلاتی اکسوم به دست مسلمانان افتاد و مسیحیان حبشه به ارتفاعات رفتند و تا مدتی با بقیه جهان بی‌ارتباط بودند، تا اینکه در سده دهم/ شانزدهم مناسبات تازه‌ای با [[اروپا]] برقرار کردند.<ref>رجوع کنید به عبدالعزیز کامل، ص۷۱.</ref>
 
===امارت‌های اسلامی===
در دوره اسلامی، چندین امارت اسلامی، معروف به امارات الطراز الاسلامی، در حبشه تأسیس شد. توسعه تدریجی این امارات از زمانی آغاز شد که مهاجرت از [[جزیرةالعرب]] در قرن اول به سوی این منطقه آغاز گردید. حکام مسلمان این امارت‌ها از شاهان حبشه تبعیت می‌کردند.
در دوره اسلامی، چندین امارت اسلامی، معروف به امارات الطراز الاسلامی، در حبشه تأسیس شد. توسعه تدریجی این امارات از زمانی آغاز شد که مهاجرت از [[جزیرةالعرب]] در قرن اول به سوی این منطقه آغاز گردید. حکام مسلمان این امارت‌ها از شاهان حبشه تبعیت می‌کردند.


==امارت اوفات==
'''امارت اوفات'''
 
در بین امارات هفت گانه مسلمانان، [[امارت اوفات]] از دیگر امارات نیرومندتر بود و از این رو توانست خود را از تبعیت پادشاه حبشه رها سازد و دین اسلام را تا [[بندر زیلع]] در ساحل [[خلیج عدن]] توسعه دهد. به طور کلی کانون گسترش [[اسلام]] در حبشه، اوفات بود.<ref>الموسوعة العربیة، ج۱، ص۳۵۹.</ref>
در بین امارات هفت گانه مسلمانان، [[امارت اوفات]] از دیگر امارات نیرومندتر بود و از این رو توانست خود را از تبعیت پادشاه حبشه رها سازد و دین اسلام را تا [[بندر زیلع]] در ساحل [[خلیج عدن]] توسعه دهد. به طور کلی کانون گسترش [[اسلام]] در حبشه، اوفات بود.<ref>الموسوعة العربیة، ج۱، ص۳۵۹.</ref>
===درگیری میان اوفات و حکومت حبشه===
وقتی حکومت حبشه به سلیمانی‌ها رسید، درگیری میان اوفات و حکومت حبشه آغاز شد که چند قرن طول کشید. مهم‌ترین نبرد میان آنها، جنگ نجاشی <ref>پادشاه حبشه، معروف به عمدة صهیون، ۷۱۳ـ ۷۴۵/ ۱۳۱۳ـ۱۳۴۴</ref> و [[حق الدین اول]] (سلطان اوفات) بود. پس از حق الدین، برادرانش (صبرالدین و جلال الدین) با دیگر امارات مسلمانان متحد شدند، ولی پیروزی با نجاشی بود که شهرهای اسلامی را غارت کرد و مساجد آنان را آتش زد.
وقتی حکومت حبشه به سلیمانی‌ها رسید، درگیری میان اوفات و حکومت حبشه آغاز شد که چند قرن طول کشید. مهم‌ترین نبرد میان آنها، جنگ نجاشی <ref>پادشاه حبشه، معروف به عمدة صهیون، ۷۱۳ـ ۷۴۵/ ۱۳۱۳ـ۱۳۴۴</ref> و [[حق الدین اول]] (سلطان اوفات) بود. پس از حق الدین، برادرانش (صبرالدین و جلال الدین) با دیگر امارات مسلمانان متحد شدند، ولی پیروزی با نجاشی بود که شهرهای اسلامی را غارت کرد و مساجد آنان را آتش زد.
===حق الدین دوم===
 
'''حق الدین دوم'''
 
[[حق الدین دوم]]، برای انتقام گیری، با دیگر امارت‌های اسلامی هم پیمان شد و آنان توانستند سپاه شاه حبشه را شکست دهند. پس از کشته شدن حق الدین دوم، برادرش سعدالدین ابوالبرکات توانست پادشاه حبشه را شکست دهد. وی در ۸۱۸/ ۱۴۱۵ کشته شد و بدین ترتیب سلطنت اوفات خاتمه یافت.<ref>الموسوعة العربیة، ج۱، ص.۳۵۹</ref>
[[حق الدین دوم]]، برای انتقام گیری، با دیگر امارت‌های اسلامی هم پیمان شد و آنان توانستند سپاه شاه حبشه را شکست دهند. پس از کشته شدن حق الدین دوم، برادرش سعدالدین ابوالبرکات توانست پادشاه حبشه را شکست دهد. وی در ۸۱۸/ ۱۴۱۵ کشته شد و بدین ترتیب سلطنت اوفات خاتمه یافت.<ref>الموسوعة العربیة، ج۱، ص.۳۵۹</ref>


===تلاش کشیشان===
'''تلاش کشیشان'''
 
در قرن یازدهم/ هفدهم کشیش‌های [[کاتولیک]] در صدد برآمدند کیش خود را در آن کشور منتشر کنند، ولی موفق نشدند.<ref>بعلبکی، ج۴، ص۷۷.</ref>
در قرن یازدهم/ هفدهم کشیش‌های [[کاتولیک]] در صدد برآمدند کیش خود را در آن کشور منتشر کنند، ولی موفق نشدند.<ref>بعلبکی، ج۴، ص۷۷.</ref>
===جنگ‌های داخلی===
 
'''جنگ‌های داخلی'''
پس از قرن یازده، در حبشه، اغلب، جنگ‌های داخلی رخ می‌داد، در قرن سیزدهم/ نوزدهم یکی از سرکردگان حبشی، این کشور را متحد کرد و با عنوان تئودور دوم سلطنت نمود (حک:۱۲۷۱ـ۱۲۸۵/ ۱۸۵۵ـ ۱۸۶۸). او دشمن سرسخت مسلمانان بود و در جنگی با [[بریتانیایی ها]] شکست خورد و خودکشی کرد و پس از یک جنگ داخلی، یوحنا به سلطنت رسید.<ref>حک: ۱۲۸۹ـ۱۰۳۶/ ۱۸۷۲ـ ۱۸۸۹؛ الموسوعة العربیة، ج۱، ص۳۶۰.</ref>
پس از قرن یازده، در حبشه، اغلب، جنگ‌های داخلی رخ می‌داد، در قرن سیزدهم/ نوزدهم یکی از سرکردگان حبشی، این کشور را متحد کرد و با عنوان تئودور دوم سلطنت نمود (حک:۱۲۷۱ـ۱۲۸۵/ ۱۸۵۵ـ ۱۸۶۸). او دشمن سرسخت مسلمانان بود و در جنگی با [[بریتانیایی ها]] شکست خورد و خودکشی کرد و پس از یک جنگ داخلی، یوحنا به سلطنت رسید.<ref>حک: ۱۲۸۹ـ۱۰۳۶/ ۱۸۷۲ـ ۱۸۸۹؛ الموسوعة العربیة، ج۱، ص۳۶۰.</ref>


===استقلال اتیوپی===
===تشکیل کشورهای کنونی===
در ۱۳۰۲/ ۱۸۸۵ ایتالیایی‌ها بندر مَصَوَّع را تصرف کردند<ref>قوزی، ص.۲۸۱</ref> و منلیک دوم در ۱۳۰۶/ ۱۸۸۹ سلطان حبشه شد. در ۱۳۱۴/ ۱۸۹۶، منلیک دوم طی نبردی بر نیروهای [[ایتالیا]] پیروز شد و با محدود شدن متصرفات ایتالیا بر بخش [[اریتره]] و مناطق شمالی حبشه، کشور مستقل [[اتیوپی]] تشکیل گردید.
در ۱۳۰۲/ ۱۸۸۵ ایتالیایی‌ها بندر مَصَوَّع را تصرف کردند<ref>قوزی، ص.۲۸۱</ref> و منلیک دوم در ۱۳۰۶/ ۱۸۸۹ سلطان حبشه شد. در ۱۳۱۴/ ۱۸۹۶، منلیک دوم طی نبردی بر نیروهای [[ایتالیا]] پیروز شد و با محدود شدن متصرفات ایتالیا بر بخش [[اریتره]] و مناطق شمالی حبشه، کشور مستقل [[اتیوپی]] تشکیل گردید.
سایر قسمت‌های سرزمین حبشه نیز به تدریج از [[ایتالیا]]، [[بریتانیا]] و [[فرانسه]] استقلال یافتند: [[سومالی]] در ۱۳۳۹ش/۱۹۶۰، [[جیبوتی]] در ۱۳۵۶ش/ ۱۹۷۷ و [[اریتره]] در ۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۳.<ref> «‌الحبشة و امبراطورها »، ص۴۵۹ـ ۴۶۰؛ خوند، ج۱، ص۹۹.</ref>


===استقلال سایر قسمت‌های حبشه===
سایر قسمت‌های سرزمین حبشه نیز به تدریج از [[ایتالیا]]، [[بریتانیا]] و [[فرانسه]] استقلال یافتند: [[سومالی]] در ۱۳۳۹ش/۱۹۶۰، [[جیبوتی]] در ۱۳۵۶ش/ ۱۹۷۷ و [[اریتره]] در ۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۳.<ref> «‌الحبشة و امبراطورها »، ص۴۵۹ـ ۴۶۰؛ خوند، ج۱، ص۹۹.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}

نسخهٔ ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۵۴

حبشه سرزمینی قدیمی در مشرق قاره افریقا بود که مشتمل بر کشورهای کنونی اتیوپی، اریتره، جیبوتی و سومالی می‌شد. در حبشه، قبل از میلاد مسیح خاندان مصریان و حمیریان حکومت می‌کردند. دین مسیحیت در ۳۴۱ میلادی در این کشور به عنوان دین رسمی اعلام شد. مسلمانان پیش از هجرت پیامبر (ص) به مدینه، دو مرتبه به حبشه هجرت کردند که مورد حمایت حاکم آنجا قرار گرفتند. در دوره اسلامی، چندین امارت اسلامی، در حبشه تأسیس شد. که از امارت‌های مسلمان نشین می‌توان ازامارت اوفات نام برد. در قرن ۱۴ق به تدریج بخش‌های مختلف حبشه به شکل کشورهای مستقل درآمدند. در حال حاضر بزرگ‌ترین بخش آن، کشور اتیوپی را تشکیل می‌دهد.

ساکنان اولیه حبشه

ظاهراً نام حبش بر قومی در جنوب سرزمین اعراب اطلاق می‌شد که به قسمت غربی یمن و از آنجا به افریقا رفتند و با کوشی‌های جنوب افریقا ــکه در هزاره دوم قبل از میلاد از طریق حبشه به قسمت هایی که امروزه کنیا و تانزانیا خوانده می‌شود وارد شده بودندــ درآمیختند.[۱]

بنا برخی حکایت‌های تاریخی[۲] حضرت نوح(ع) زمانی که سرزمین‌ها را بین فرزندانش تقسیم می‌کرد، حبشه و نوبه و هند و سند را به پسرش، حام، بخشید[۳] و اولاد کوش بن حام پس از طوفان نوح عازم افریقا شدند و قسمتی از این قاره را تصرف کردند.[۴]

حاکمان حبشه تا پیش از اسلام

در دوران حکومت خاندان ششم مصریان (حک: ۳۷۰۳ـ ۳۵۰۰ق م)، منوسوفیس (پادشاه مصر) سپاهی را به جنگ در سرزمین پوانیت فرستاد که پس از شکست دادن آنها با غنایمی مثل بخور و آبنوس و عاج و پوست از حبشه بازگشتند.[۵]

در قرن دوم قبل از میلاد گروهی از اقوام حمیر حبشه را مستعمره خود ساختند و به گسترش فرهنگ سامی پرداختند و با سیاه‌پوستان حبشی درآمیختند.[۶]

رسمی‌شدن مسیحیت در حبشه

عزانا/ عیزنا، از پادشاهان معروف اکسوم، پس از آنکه مسیحی شد (در ۳۳۰ یا ۳۳۵ میلادی)، دین مسیحیت را در ۳۴۱ میلادی در مملکت خود رسمی کرد. می‌توان گفت حبشه اولین کشور افریقایی بود که در آن مسیحیت دین رسمی شد.[۷]

حبشه در زمان ظهور اسلام

هجرت به حبشه‎

مهاجرت اول

در سال پنجم بعثت، زمانی که آزار و اذیت به اصحاب پیامبر شدت گرفت، آن حضرت گروهی از آنان را به همراه پسرعموی خود، جعفربن ابی طالب، به حبشه فرستاد. این واقعه به «‌مهاجرت نخست مسلمانان‌» معروف است.[۸]

مهاجرت دوم

مهاجرت دوم نیز پیش از هجرت به مدینه به وقوع پیوست؛ مهاجران ۸۳ مرد و ۱۱ زن قریشی و ۷تن غیر قریشی بودند.[۹]

تاریخ حبشه در دوره اسلامی و معاصر

با ظهور اسلام، پادشاهی اکسوم، به عنوان قدرتی بزرگ در دریای سرخ، رو به ضعف گذاشت.[۱۰] از این تاریخ، آثار مسیحیت از سواحل دریای سرخ رخت بربست، راه‌های مواصلاتی اکسوم به دست مسلمانان افتاد و مسیحیان حبشه به ارتفاعات رفتند و تا مدتی با بقیه جهان بی‌ارتباط بودند، تا اینکه در سده دهم/ شانزدهم مناسبات تازه‌ای با اروپا برقرار کردند.[۱۱]

امارت‌های اسلامی

در دوره اسلامی، چندین امارت اسلامی، معروف به امارات الطراز الاسلامی، در حبشه تأسیس شد. توسعه تدریجی این امارات از زمانی آغاز شد که مهاجرت از جزیرةالعرب در قرن اول به سوی این منطقه آغاز گردید. حکام مسلمان این امارت‌ها از شاهان حبشه تبعیت می‌کردند.

امارت اوفات

در بین امارات هفت گانه مسلمانان، امارت اوفات از دیگر امارات نیرومندتر بود و از این رو توانست خود را از تبعیت پادشاه حبشه رها سازد و دین اسلام را تا بندر زیلع در ساحل خلیج عدن توسعه دهد. به طور کلی کانون گسترش اسلام در حبشه، اوفات بود.[۱۲]

وقتی حکومت حبشه به سلیمانی‌ها رسید، درگیری میان اوفات و حکومت حبشه آغاز شد که چند قرن طول کشید. مهم‌ترین نبرد میان آنها، جنگ نجاشی [۱۳] و حق الدین اول (سلطان اوفات) بود. پس از حق الدین، برادرانش (صبرالدین و جلال الدین) با دیگر امارات مسلمانان متحد شدند، ولی پیروزی با نجاشی بود که شهرهای اسلامی را غارت کرد و مساجد آنان را آتش زد.

حق الدین دوم

حق الدین دوم، برای انتقام گیری، با دیگر امارت‌های اسلامی هم پیمان شد و آنان توانستند سپاه شاه حبشه را شکست دهند. پس از کشته شدن حق الدین دوم، برادرش سعدالدین ابوالبرکات توانست پادشاه حبشه را شکست دهد. وی در ۸۱۸/ ۱۴۱۵ کشته شد و بدین ترتیب سلطنت اوفات خاتمه یافت.[۱۴]

تلاش کشیشان

در قرن یازدهم/ هفدهم کشیش‌های کاتولیک در صدد برآمدند کیش خود را در آن کشور منتشر کنند، ولی موفق نشدند.[۱۵]

جنگ‌های داخلی پس از قرن یازده، در حبشه، اغلب، جنگ‌های داخلی رخ می‌داد، در قرن سیزدهم/ نوزدهم یکی از سرکردگان حبشی، این کشور را متحد کرد و با عنوان تئودور دوم سلطنت نمود (حک:۱۲۷۱ـ۱۲۸۵/ ۱۸۵۵ـ ۱۸۶۸). او دشمن سرسخت مسلمانان بود و در جنگی با بریتانیایی ها شکست خورد و خودکشی کرد و پس از یک جنگ داخلی، یوحنا به سلطنت رسید.[۱۶]

تشکیل کشورهای کنونی

در ۱۳۰۲/ ۱۸۸۵ ایتالیایی‌ها بندر مَصَوَّع را تصرف کردند[۱۷] و منلیک دوم در ۱۳۰۶/ ۱۸۸۹ سلطان حبشه شد. در ۱۳۱۴/ ۱۸۹۶، منلیک دوم طی نبردی بر نیروهای ایتالیا پیروز شد و با محدود شدن متصرفات ایتالیا بر بخش اریتره و مناطق شمالی حبشه، کشور مستقل اتیوپی تشکیل گردید.

سایر قسمت‌های سرزمین حبشه نیز به تدریج از ایتالیا، بریتانیا و فرانسه استقلال یافتند: سومالی در ۱۳۳۹ش/۱۹۶۰، جیبوتی در ۱۳۵۶ش/ ۱۹۷۷ و اریتره در ۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۳.[۱۸]

پانویس

  1. رجوع کنید به کایران، ص۲۳.
  2. مثلا رجوع کنید به طبری، ج۱، ص۱۹۳؛ نویری اسکندرانی، ج۳، ص۳۴۰.
  3. نیز رجوع کنید به سفر پیدایش، باب ۱۰.
  4. شقیر، ص۱۰.
  5. شقیر، ص۱۱.
  6. دورانت، ج۴، بخش۱، ص۱۹۹.
  7. رجوع کنید به هارتمان، ص۱۰۴، پانویس؛ حوریه توفیق مجاهد، ص۸۴.
  8. رجوع کنید به ابن هشام، قسم۲، ص۳۵۹ـ۳۷۰؛ ابن سعد، ج۱، ص۲۰۳ـ۲۰۶؛ نیز رجوع کنید به یعقوبی، ج۲، ص۲۹.
  9. رجوع کنید به ابن سعد، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۰۸.
  10. رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل"Habash, Habasha.I"
  11. رجوع کنید به عبدالعزیز کامل، ص۷۱.
  12. الموسوعة العربیة، ج۱، ص۳۵۹.
  13. پادشاه حبشه، معروف به عمدة صهیون، ۷۱۳ـ ۷۴۵/ ۱۳۱۳ـ۱۳۴۴
  14. الموسوعة العربیة، ج۱، ص.۳۵۹
  15. بعلبکی، ج۴، ص۷۷.
  16. حک: ۱۲۸۹ـ۱۰۳۶/ ۱۸۷۲ـ ۱۸۸۹؛ الموسوعة العربیة، ج۱، ص۳۶۰.
  17. قوزی، ص.۲۸۱
  18. «‌الحبشة و امبراطورها »، ص۴۵۹ـ ۴۶۰؛ خوند، ج۱، ص۹۹.

منابع

  • ابن خرداذبه.
  • ابن رسته.
  • ابن سعد (بیروت).
  • ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (بیروت): دارابن کثیر، بی‌تا.
  • اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس، ۱۸۴۰.
  • رضاابهری و محمدرضا الموتی، اتیوپی، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۷۴ش.
  • محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق، بیروت، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  • اصطخری.
  • محمد عبدالقادر بافقیه، تاریخ الیمن القدیم، بیروت، ۱۹۸۵.
  • بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف: قاموس عام لکل فن و مطلب، بیروت، ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست، بی‌تا.
  • منیربعلبکی، موسوعة المورد: دائرة معارف انکلیزیة عربیة مصورة، بیروت، ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.
  • جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
  • عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، چاپ صادق سجادی، تهران، ۱۳۷۵ـ ۱۳۷۸ش.
  • الحبشة و النصرانیة و علاقتها بالاقباط »، الهلال، سال۱۰، ش ۱۰ (۱۴ ذیقعده ۱۳۱۹).
  • الحبشة و امبراطورها »، همان، سال ۱۸، ش ۸ (۲۱ ربیع الثانی ۱۳۲۸).
  • حدودالعالم.
  • حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب.
  • حوریه توفیق مجاهد، الاسلام فی افریقیا و واقع المسیحیة و الدیانة التقلیدیة، (قاهره) ۲۰۰۲.
  • حسن بن احمد حیمی یمنی، حدیقةالنظر و بهجةالفکر، المعروف بکتاب سیرةالحبشة: رحلة الی بلاد الحبشة فی القرن الحادی عشرالهجری، چاپ مراد کامل، بیروت، ۱۴۱۲/ ۱۹۹۱.
  • مسعود خوند، الموسوعة التاریخیة الجغرافیة، بیروت، ۱۹۹۴ـ ۲۰۰۴.
  • محمدبن ابی طالب دمشقی، کتاب نخبةالدهر فی عجائب البرّ و البحر، چاپ مهرن، لایپزیگ ۱۹۲۳، چاپ افست بغداد، بی‌تا.
  • ویلیام جیمز دورانت، تاریخ تمدن، ج۴ عصر ایمان، بخش ۱، ترجمه ابوطالب صارمی، ابوالقاسم پاینده، و ابوالقاسم طاهری، تهران، ۱۳۸۲ش.
  • احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد (بی‌تا.)؛
  • نعوم شقیر، تاریخ السودان، چاپ محمدابراهیم ابوسلیم، بیروت، ۱۹۸۱.
  • طبری، تاریخ (بیروت).
  • عبدالعزیز کامل، جغرافیة ظهور الاسلام، قاهره، ۱۴۲۷/۲۰۰۶.
  • محمد عتریس، معجم بلدان العالم: آخر التطورات السیاسیة، أحدث البیانات الاحصائیة، قاهره، ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
  • زکریا بن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبار العباد، بیروت، ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
  • محمدعلی قوزی، فی تاریخ افریقیاالحدیث و المعاصر، بیروت، ۱۴۲۶/۲۰۰۶.
  • ایگناتی یولیانوویچ کراچکوفسکی، تاریخ نوشته‌های جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، ۱۳۷۹ش.
  • مسعودی، تنبیه.
  • همو، مروج (بیروت).
  • احمد بن علی مقریزی، کتاب الخطط المقریزیة، لبنان، (۱۹۵۹).
  • الموسوعة العربیة، دمشق: هیئةالموسوعة العربیة، ۱۹۹۸ـ، ذیل «‌اثیوبیة (دولةـ) ».
  • ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • محمد بن قاسم نویری اسکندرانی، کتاب الالمام بالاعلام فیما جرت به الاحکام و الامور المقضیة فی وقعة الاسکندریة، ج۳، چاپ عزیز سوریان عطیه، حیدرآباد، دکن، ۱۳۹۰/۱۹۷۰.
  • روبرت هارتمان، الحبشة و المناطق الساحلیة الشرقیة الاخری من افریقیا، الترجمة عن الالمانیة برهان شاوی، ابوظبی، ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
  • یعقوبی، تاریخ.

منابع انگلیسی

  • EI2, s.v. "Habash, Habasha. I: historical background" (by E Ullendorff).
  • Herodotus, The histories, tr. Aubrey de Selincourt, ed. A.R. Burn, Harmondsworth, Engl. 1980.
  • J. A. Kieran, "History", in East Africa: its peoples and Heinrich Schiffers, Afrika, MÏnchen 1962.
  • The Times comprehensive atlas of the World, London: Times Books, 2005.

پیوند به بیرون