سوره ق: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۱: خط ۱:
{{سوره||نام = '''ق'''  |کتابت = ۵۰|جزء = ۲۶|آیه = ۴۵|مکی/مدنی = مکی |شماره نزول = ۳۴|بعدی =  ذاریات |قبلی = حجرات |کلمه = ۳۷۳ |حرف = ۱۵۰۷|تصویر=سوره قاف.jpg}}
== آیات مشهور ==
'''سوره ق''' پنجاهمین [[سوره]] و از [[سوره‌های مکی قرآن]] است که در [[جزء]] ۲۶ جای دارد. این سوره را «قاف» می‌نامند؛ زیرا با [[حروف مقطعه|حرف مقطعه]] «ق» آغاز شده است. [[معاد]] و تعجب [[کافران]] از زنده شدن مجدد مردگان، [[نبوت]]، [[توحید]] و قدرت الهی از موضوعات مطرح شده در این سوره است.
[[پرونده:آیه ۱۶سوره ق.jpg|بندانگشتی|[[آیه ۱۶ سوره ق]] به [[خط معلی]]]]
 
آیه ۱۶ سوره «ق» که [[خدا]] را به آدمی از شاهرگش نزدیک‌تر می‌داند، از آیه‌های مشهور این سوره است. در فضیلت [[تلاوت]] این سوره آمده است کسی‌که سوره ق را قرائت كند خداوند سختی‌ها و [[سکرات مرگ]] را بر وی آسان می‌كند.
 
==معرفی==
'''نامگذاری'''
 
نام‌گذاری این سوره را به نام قاف به دلیل شروع آن با [[حروف مقطعه|حرف مُقَطَّعه]] «ق» دانسته‌اند.<ref>خرمشاهی، «سوره ق»، ص۱۲۵۲.</ref> نام دیگر این سوره باسقات (به معنای درختان بلند) است که این واژه در آیه دهم به کار رفته است.<ref> السیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ۱۳۹۴ق، ج ۱، ص۱۹۴؛خرمشاهی، «سوره ق»، ص۱۲۵۲.</ref> کلمه باسقات یک‌بار در قرآن و آن هم در سوره «ق» استفاده شده است.<ref>خرمشاهی، «سوره ق»، ص۱۲۵۲.</ref>
'''محل و ترتیب نزول'''
 
سوره «ق» جزو [[سوره‌های مکی]] و در [[فهرست ترتیبی سوره‌های قرآن|ترتیب نزول]]، سی و چهارمین سوره‌ای است که بر [[پیامبر(ص)]] نازل شده است. این سوره در چینش کنونی [[مصحف|مُصحَف]]، پنجاهمین سوره است و در [[جزء]] ۲۶ قرآن جای دارد.<ref>معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.</ref>
 
'''تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها'''


سوره «ق» ۴۵ آیه، ۳۷۳ کلمه و ۱۵۰۷ حرف دارد و از نظر حجمی جزو [[سوره‌های مفصلات|مُفَصّلات]] و در حدود نیم [[حزب (قرآن)|حزب]] قرآن است.<ref>خرمشاهی، «سوره ق»، ص۱۲۵۲.</ref> سوره «ق» بیست و هشتمین سوره از سوره‌های بیست و نه گانه‌ای است که به [[حروف مقطعه]] آغاز شده است. و ششمین سوره از بیست و سه سوره‌ای است که با [[سوگند]] شروع می‌شود.<ref>صفوی، «سوره ق»، ص۷۸۲.</ref>
=== آیه ۱۶ ===
 
==محتوا==
محور بحث‌های سوره «ق» را مسئله [[معاد]] دانسته‌اند و دیگر مسائل مطرح شده در آن را جنبی می‌دانند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۲۲.</ref>
 
موضوعات مطرح در سوره «ق» را می‌توان به صورت خلاصه در موارد ذیل اشاره کرد:
{{ستون|۲}}
* انکار و تعجب [[کافران]] از مسئله معاد ([[معاد جسمانی]])
* استدلال بر معاد از طریق توجه به نظام آفرینش و به ویژه احیای زمین‌های مرده به وسیله نزول باران
* استدلال بر مسئله معاد از طریق توجه به خلقت نخستین
* اشاره به مسئله ثبت اعمال و اقوال برای روز حساب
* مسائل مربوط به [[مرگ]]
* گوشه‌ای از حوادث [[روز قیامت]] و اوصاف [[بهشت]] و [[دوزخ]]
* اشاره به حوادث تکان دهنده پایان جهان
* اشاره به وضع اقوام طغیان‌گر و سرنوشت دردناک آنها
* دستور به [[ذکر خدا]] و عظمت [[قرآن]]
* تحت مراقبت بودن انسان در تمام مراحل زندگی.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۳۳۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۲۲.</ref>
{{پایان}}
{{سوره ق}}
 
==شأن نزول آیه ۳۸==
درباره [[شأن نزول]] آيه ۳۸ سوره «ق» «وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ؛و در حقيقت، آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم» آمده است: [[یهودیان]] نزد [[پیامبر(ص)]] آمده و درباره خلقت آسمان‌ها و زمین از وى سؤال کردند. پیامبر فرمود: خداوند زمين را روز [[يك‌شنبه]] و [[دوشنبه]]، كوه‏‌ها را روز [[سه‌شنبه]]، آسمان را در [[چهارشنبه]] و [[پنج‌شنبه]] و ستارگان و مهر و ماه را [[روز جمعه]] آفريد. سپس یهودیان پرسیدند: پس از این خلقت و آفرینش، خداوند به چه کارى پرداخت؟ پیامبر آیه «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» را قرائت فرمود؛ یعنى سپس بر عرش استیلا یافت که حاکى از قوت و قدرت بى‌پایان خداوند است،؛ ولی یهودیان گفتند: در این صورت کار خداوند در این مرحله پایان یافت و روز [[شنبه]] را به استراحت پرداخت و بر عرش خود تکیه زد تا رفع خستگى نماید. پیامبر از این گفتار یهودیان عصبانی شد و خداوند براى رد گفتار یهودیان این [[آیه]] را نازل فرمود و ماندگی و استراحت را از ساحت خداوند دور دانست.<ref>حویزی، نورالثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۱۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۲۵؛ واحدی اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۳-۴‍۱۴.</ref>
 
==آیات مشهور==
[[پرونده:آیه ۱۶سوره ق.jpg|بندانگشتی|[[آیه ۱۶ سوره ق]] به [[خط معلی]]]]
===آیه ۱۶===
{{قرآن جدید|ق|۱۶|شروع کلمه=وَنَحْنُ}} {{قرآن جدید|ق|۱۶|شروع کلمه=و ما از شاهرگ|نوع=فولادوند|منبع=نه}}
{{قرآن جدید|ق|۱۶|شروع کلمه=وَنَحْنُ}} {{قرآن جدید|ق|۱۶|شروع کلمه=و ما از شاهرگ|نوع=فولادوند|منبع=نه}}


واژه ورید به معانی مختلفی چون رگ گردن، رگ متصل به قلب و کبد،<ref>مکارم، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۲۲، ص۲۴۶</ref> رگ زیر زبان<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ورید.</ref> و رگی که در تمام بدن منتشر شده و محل جریان خون است<ref>طباطبایی، الميزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۷.</ref> تفسیر شده است. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] این [[آیه]] را تشبیهی‌ برای درک بهتر احاطه کامل خداوند به انسان و نزدیک بودن به وی دانسته است.<ref>طباطبایی، الميزان، ۱۳۹۰ق، ج‏۱۸، ص۳۴۷.</ref>
واژه ورید به معانی مختلفی چون رگ گردن، رگ متصل به قلب و کبد،<ref>مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۲۲، ص۲۴۶</ref> رگ زیر زبان<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ورید.</ref> و رگی که در تمام بدن منتشر شده و محل جریان خون است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۷.</ref> تفسیر شده است. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] این [[آیه]] را تشبیهی برای درک بهتر احاطه کامل خداوند به انسان و نزدیک بودن به وی دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج‏۱۸، ص۳۴۷.</ref>
این [[آیه]] در اشعار و ادبیات فارسی هم بازتاب‌هایی داشته است:<ref>سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت۱۱.</ref>
این [[آیه]] در اشعار و ادبیات فارسی هم بازتاب‌هایی داشته است:<ref>سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت۱۱.</ref>
{{شعر جدید
{{شعر جدید
خط ۴۹: خط ۱۱:
چه کنم با که توان گفت که او\\در کنار من و من مهجورم}}
چه کنم با که توان گفت که او\\در کنار من و من مهجورم}}


===آیه ۱۸===
=== آیه ۱۸ ===
{{نوشتار اصلی| رقیب و عتید}}
{{نوشتار اصلی| رقیب و عتید}}
{{قرآن جدید|ق|۱۸|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۱۸|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}}
{{قرآن جدید|ق|۱۸|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۱۸|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}}


در این [[آیه]] از دو فرشته‌ به نام‌های رَقیب و عَتید نام می‌برد که نویسنده اعمال انسان‌ها هستند. بر اساس برخی [[روایات]]، رقیب بر شانه راست فرد، نویسنده کارهای نیک و عتید بر شانه چپ، نویسنده [[گناهان]] هستند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۱۳۲؛ طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۱۶۶؛ کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ۱۳۳۶ش، ج۹، ص۱۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۴۹و۲۵۰.</ref> این دو فرشته در هنگام مرگ بر انسان ظاهر شده و در [[قیامت]] بر اعمال او گواهی می‌دهند. <ref>بحار الأنوار، ۱۴۰۳‌ق، ج۲۲، ص ۳۷۴و ۳۷۶.</ref> قرآن با تعابیر «رُسُل»، «کِرامَاً کاتِبینَ» و «حافظین» «سفره، کرام برره» <ref>طباطبایی، المیزان، الناشر
در این [[آیه]] از دو فرشته به نام‌های رَقیب و عَتید نام می‌برد که نویسنده اعمال انسان‌ها هستند. بر اساس برخی [[روایات]]، رقیب بر شانه راست فرد، نویسنده کارهای نیک و عتید بر شانه چپ، نویسنده [[گناهان]] هستند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۱۳۲؛ طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۱۶۶؛ کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ۱۳۳۶ش، ج۹، ص۱۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۴۹و۲۵۰.</ref> این دو فرشته در هنگام مرگ بر انسان ظاهر شده و در [[قیامت]] بر اعمال او گواهی می‌دهند.<ref>بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص ۳۷۴و ۳۷۶.</ref> قرآن با تعابیر «رُسُل»، «کِرامَاً کاتِبینَ» و «حافظین» «سفره، کرام برره»<ref>طباطبایی، المیزان، الناشر
منشورات اسماعيليان، ج۱۷، ص۱۲.</ref> نیز از این فرشتگان یاد کرده است.در [[دعای کمیل]] کرام الکاتبین به عنوان گواهان بر انسان در کنار اعضاء وجوارح معرفی شده اند. {{یاد| وَکُلَّ سَیّئة اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکرامَ الْکاتِبِینَ؛الَّذِینَ وَکّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یکونُ مِنِّی، وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیّ مَعَ جَوارِحِی ترجمه:و هر کار زشتی که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادی؛ آنان که بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتی و آنان را نیز گواهانی بر من قراردادی علاوه بر اعضایم. }}<ref>مفاتیح الجنان، دعای کمیل.</ref> واژه کرام الکاتبین در ادبیات مردم کاربرد پیدا کرده و به صورت ضرب المثل درآمده است. در ادبیات فارسی نیز از این فرشتگان یاد شده که شعر حافظ نمونه‌ای از آن است:
منشورات اسماعیلیان، ج۱۷، ص۱۲.</ref> نیز از این فرشتگان یاد کرده است. در [[دعای کمیل]] کرام الکاتبین به عنوان گواهان بر انسان در کنار اعضاء وجوارح معرفی شده‌اند. {{یاد| وَکُلَّ سَیّئة اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکرامَ الْکاتِبِینَ؛ الَّذِینَ وَکّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یکونُ مِنِّی، وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیّ مَعَ جَوارِحِی ترجمه:و هر کار زشتی که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادی؛ آنان که بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتی و آنان را نیز گواهانی بر من قراردادی علاوه بر اعضایم.}}<ref>مفاتیح الجنان، دعای کمیل.</ref> واژه کرام الکاتبین در ادبیات مردم کاربرد پیدا کرده و به صورت ضرب‌المثل درآمده است. در ادبیات فارسی نیز از این فرشتگان یاد شده که شعر حافظ نمونه‌ای از آن است:
{{شعر جدید
{{شعر جدید
|تو پنداری که بدگو رفت و جان برد\\حسابش با کرام الکاتبین است
|تو پنداری که بدگو رفت و جان برد\\حسابش با کرام الکاتبین است
}}
}}


===آیه ۲۰===
=== آیه ۲۰ ===
{{نوشتار اصلی| نفخ صور}}
{{نوشتار اصلی| نفخ صور}}
{{قرآن جدید|ق|۲۰|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۲۰|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}}
{{قرآن جدید|ق|۲۰|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۲۰|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}}


نفخ صور، ندای آسمانی عظیمی است که هنگامه [[قیامت]] همه آسمان‌ها و زمین را پر می‌کند و موجودات عالم را می‏‌میراند.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۶۳.</ref> مطابق با آنچه که در برخی روایات آمده این نفخه چهار مرتبه اتفاق می‌افتد؛<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۱۸.</ref> اما قرآن از دو نفخه یاد کرده، یکی در پایان جهان، که همه خلایق می‏‌میرند و این، نفخه مرگ است و نفخه دوم، در آستانه [[قیامت|رستاخیز]] که همه مردگان زنده می‏‌شوند و این، نفخه حیات است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۵۷.</ref> مراد از نفخ صور در این آیه یا نفخه دوم است و یا مجموع هر دو نفخه چون به دنبالش می فرماید: این روز [[وعید]] است یعنی همان روزیست که در دنیا شما را از آن بیم می‌دادند و امروز تحقق یافته.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۹.</ref>
نفخ صور، ندای آسمانی عظیمی است که هنگامه [[قیامت]] همه آسمان‌ها و زمین را پر می‌کند و موجودات عالم را می‌می‌راند.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۶۳.</ref> مطابق با آنچه که در برخی روایات آمده این نفخه چهار مرتبه اتفاق می‌افتد؛<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۱۸.</ref> اما قرآن از دو نفخه یاد کرده، یکی در پایان جهان، که همه خلایق می‌میرند و این، نفخه مرگ است و نفخه دوم، در آستانه [[قیامت|رستاخیز]] که همه مردگان زنده می‌شوند و این، نفخه حیات است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۵۷.</ref> مراد از نفخ صور در این آیه یا نفخه دوم است یا مجموع هر دو نفخه چون به دنبالش می‌فرماید: این روز [[وعید]] است یعنی همان روزیست که در دنیا شما را از آن بیم می‌دادند و امروز تحقق یافته.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۹.</ref>


===آیه ۲۲===
=== آیه ۲۲ ===
{{قرآن جدید|ق|۲۲|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۲۲|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}}
{{قرآن جدید|ق|۲۲|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۲۲|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}}


[[علامه طباطبایی]] این آیه را از غُرر آیات می داند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۸، ص۳۳۷.
[[علامه طباطبایی]] این آیه را از غُرر آیات می‌داند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۸، ص۳۳۷.</ref> غرر در لغت جمع غرّه به معنای درخشندگی و برجستگی است و نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو به دلیل دورنمای خاص آن گفته می‌شود. ودر اصطلاح اگر چه هر آیه‌ای از قرآن شأن و منزلت خاص خود را دارد که با این شأن و جلالت، از دیگرآیات ممتاز می‌شود. اما برخی آیات درخشش، برجستگی و نقش کلیدی و زیربنایی ویژه‌ای دارند که به غُررالایات معروفند.
</ref> غرر در لغت جمع غرّه به معنای درخشندگی و برجستگی است و نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو به دلیل دورنمای خاص آن گفته می‌شود. ودر اصطلاح اگر چه هر آیه‌ای از قرآن شأن و منزلت خاص خود را دارد که با این شأن و جلالت، از دیگرآیات ممتاز می‌شود. اما برخی آیات درخشش، برجستگی و نقش کلیدی و زیربنایی ویژه‌ای دارند که به غُررالایات معروفند.
کلیدی بودن آیات قرآن، عُلوّ متن، ایجاز اعجازآمیز، اتقان در برهان، جمع برهان و عرفان در بیان قرآنی و نیز راهگشایی آن‌ها برای آیات دیگر و پایه و میزانِ بودن و روشنگری برای پیچیدگی‌های احادیث از معیارهای آیات غُرر است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۷، ص۲۴.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] مفسر شیعی قرن چهاردهم قمری در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] براین باور است که از این آیه مخصوصاً به قرینه این‌که فرمود: «الیوم «استفاده می‌شود که جزای اخروی در دنیا نیز حاضر و آماده بوده، چیزی که هست انسان مادامی که در دنیا بوده از وجود آن غفلت داشته، کلمه غفلت در آیه نیز (کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ) قرینه دیگری است بر این معنا؛ زیرا اگر آن جزا در دنیا آماده و حاضر نبود غفلت از آن معنا نداشت، چنان‌که کشف غطا نیز (فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ) قرینه دیگری است که از آن استفاده می‌شود، چیزی در پس پرده بوده و تنها پرده مانع از دیدن آن بوده است.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۵۴۰.</ref>
كليدی بودن آيات قرآن، عُلوّ متن، ايجاز اعجازآميز، اتقان در برهان، جمع برهان و عرفان در بيان قرآنی و نيز راهگشايی آن‌ها برای آیات دیگر و پايه و ميزانِ بودن و روشنگری برای پیچیدگی‌های احادیث از معیارهای آیات غُرر است. <ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۷، ص۲۴.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] مفسر شیعی قرن چهاردهم قمری در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] براین باور است که از اين آيه مخصوصا به قرينه این‌كه فرمود: «اليوم« استفاده مى‌شود كه جزاى اخروى در دنيا نيز حاضر و آماده بوده، چيزى كه هست انسان مادامى كه در دنيا بوده از وجود آن غفلت داشته، كلمه غفلت در آیه نيز ( كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ) قرينه ديگرى است بر اين معنا. زيرا اگر آن جزا در دنيا آماده و حاضر نبود غفلت از آن معنا نداشت، چنان كه كشف غطا نيز (فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ ) قرينه ديگرى است كه از آن استفاده مى‌شود، چيزى در پس پرده بوده و تنها پرده مانع از ديدن آن بوده است.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۵۴۰.</ref>
 
==فضیلت==
{{اصلی|فضائل سور}}
در فضیلت این سوره از [[پیامبر(ص)]] نقل شده هر كس سوره «ق» را [[تلاوت]] كند، [[خداوند]] سختی‌ها و [[سکرات موت]]  را بر وی آسان می‌كند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۳۳.</ref> از [[امام باقر(ع)]] نیز  روایت شده هر كس در [[نمازهای واجب]] یا [[مستحب]] خود سوره «ق» را قرائت کند، خداوند در روزی او وسعت ایجاد كرده و در [[روز قیامت]] كتاب اعمال او را به دست راستش می‌دهد و از او به آسانی حسابرسی می‌كند.<ref>صدوق، ثواب الاعمال، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۵</ref>
در [[تفسیر البرهان]] برای قرائت این سوره خواصی چون بهبود بیماری صرع،<ref>بحرانی، تفسیرالبرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۱۲۵.</ref> زیاد شدن روزی<ref>بحرانی، تفسیرالبرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۱۲۵.</ref> و رفع ترس و اضطراب<ref>بحرانی، تفسیرالبرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۱۲۵.</ref> ذکر شده است.
 
== متن و ترجمه سوره ق ==
{{سوره ۰۵۰ با ترجمه|شماره=۵۰}}
{{سوره‌های قرآن|51|[[سوره حجرات]]|[[سوره ذاریات]]}}
 
==پانویس==
{{پانوشت}}
 
==یادداشت==
{{یادداشت‌ها}}
 
==منابع==
{{منابع}}
* قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
* ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، مقدمه احمد فارس، بیروت، ۱۳۸۹ق.
* بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۶ق.
* حویزی، عبدالعلی بن جمعه، تصحیح: هاشم رسولی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
* خرمشاهی، قوام‌الدین، «سوره ق»، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
* سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، المحقق: محمد أبو الفضل إبراهيم الناشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب، ۱۳۹۴ق، ۱۹۷۴م.
* صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تحقیق: صادق حسن زاده، تهران، ارمغان طوبی، ۱۳۸۲ش.
* طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
* طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۱ش.
* کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، کتابفروشی محمد حسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۰۳‌ق.
* مصلح الدین سعدی شیرازی، تصحیح: محمدعلی فروغی، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۹۴ش.
* مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف،‌دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامية، ۱۳۷۴ش.
* معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، [بی‌جا]، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ۱، ۱۳۷۱ش.
* واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن‏، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
{{پایان}}
 
==پیوند به بیرون==
*[http://tanzil.net/?locale=fa_IR#50:1 قرائت سوره ق]
{{قرآن کریم}}
{{سوره‌های مفصلات}}
 
<onlyinclude>{{درجه‌بندی
| پیوند = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| رده = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| جعبه اطلاعات = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->دارد
| عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
| ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
| رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد
| کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
| استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
| شناسه = <!--ناقص، کامل-->کامل
| رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->دارد
| جامعیت = <!--ندارد، دارد-->دارد
| زیاده‌نویسی = <!--دارد، ندارد-->ندارد
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| توضیحات =
}}</onlyinclude>
 
[[رده:سوره‌های مکی]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ب]]
[[رده:سوره‌های دارای آیه مشهور]]
[[رده:سوره‌های دارای حروف مقطعه]]
[[رده:سوره‌های جزء ۲۶ قرآن]]
[[رده:مقاله‌های آماده ترجمه]]

نسخهٔ ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۸

آیات مشهور

آیه ۱۶ سوره ق به خط معلی

آیه ۱۶

﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ۝١٦ [ق:16] ﴿و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم ۝١٦

واژه ورید به معانی مختلفی چون رگ گردن، رگ متصل به قلب و کبد،[۱] رگ زیر زبان[۲] و رگی که در تمام بدن منتشر شده و محل جریان خون است[۳] تفسیر شده است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این آیه را تشبیهی برای درک بهتر احاطه کامل خداوند به انسان و نزدیک بودن به وی دانسته است.[۴] این آیه در اشعار و ادبیات فارسی هم بازتاب‌هایی داشته است:[۵]

دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجب تر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او
در کنار من و من مهجورم


آیه ۱۸

﴿مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ۝١٨ [ق:18] ﴿[آدمی] هیچ سخنی را به لفظ درنمی‌آورد مگر اینکه مراقبی آماده نزد او [آن را ضبط می‌کند] ۝١٨

در این آیه از دو فرشته به نام‌های رَقیب و عَتید نام می‌برد که نویسنده اعمال انسان‌ها هستند. بر اساس برخی روایات، رقیب بر شانه راست فرد، نویسنده کارهای نیک و عتید بر شانه چپ، نویسنده گناهان هستند.[۶] این دو فرشته در هنگام مرگ بر انسان ظاهر شده و در قیامت بر اعمال او گواهی می‌دهند.[۷] قرآن با تعابیر «رُسُل»، «کِرامَاً کاتِبینَ» و «حافظین» «سفره، کرام برره»[۸] نیز از این فرشتگان یاد کرده است. در دعای کمیل کرام الکاتبین به عنوان گواهان بر انسان در کنار اعضاء وجوارح معرفی شده‌اند. [یادداشت ۱][۹] واژه کرام الکاتبین در ادبیات مردم کاربرد پیدا کرده و به صورت ضرب‌المثل درآمده است. در ادبیات فارسی نیز از این فرشتگان یاد شده که شعر حافظ نمونه‌ای از آن است:

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبین است


آیه ۲۰

﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ ۝٢٠ [ق:20] ﴿و در صور دمیده شود این است روز تهدید [من] ۝٢٠

نفخ صور، ندای آسمانی عظیمی است که هنگامه قیامت همه آسمان‌ها و زمین را پر می‌کند و موجودات عالم را می‌می‌راند.[۱۰] مطابق با آنچه که در برخی روایات آمده این نفخه چهار مرتبه اتفاق می‌افتد؛[۱۱] اما قرآن از دو نفخه یاد کرده، یکی در پایان جهان، که همه خلایق می‌میرند و این، نفخه مرگ است و نفخه دوم، در آستانه رستاخیز که همه مردگان زنده می‌شوند و این، نفخه حیات است.[۱۲] مراد از نفخ صور در این آیه یا نفخه دوم است یا مجموع هر دو نفخه چون به دنبالش می‌فرماید: این روز وعید است یعنی همان روزیست که در دنیا شما را از آن بیم می‌دادند و امروز تحقق یافته.[۱۳]

آیه ۲۲

﴿لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ۝٢٢ [ق:22] ﴿[به او می‌گویند] واقعاً که از این [حال] سخت در غفلت بودی و[لی] ما پرده‌ات را [از جلوی چشمانت] برداشتیم و دیده‌ات امروز تیز است ۝٢٢

علامه طباطبایی این آیه را از غُرر آیات می‌داند.[۱۴] غرر در لغت جمع غرّه به معنای درخشندگی و برجستگی است و نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو به دلیل دورنمای خاص آن گفته می‌شود. ودر اصطلاح اگر چه هر آیه‌ای از قرآن شأن و منزلت خاص خود را دارد که با این شأن و جلالت، از دیگرآیات ممتاز می‌شود. اما برخی آیات درخشش، برجستگی و نقش کلیدی و زیربنایی ویژه‌ای دارند که به غُررالایات معروفند. کلیدی بودن آیات قرآن، عُلوّ متن، ایجاز اعجازآمیز، اتقان در برهان، جمع برهان و عرفان در بیان قرآنی و نیز راهگشایی آن‌ها برای آیات دیگر و پایه و میزانِ بودن و روشنگری برای پیچیدگی‌های احادیث از معیارهای آیات غُرر است.[۱۵] علامه طباطبایی مفسر شیعی قرن چهاردهم قمری در المیزان براین باور است که از این آیه مخصوصاً به قرینه این‌که فرمود: «الیوم «استفاده می‌شود که جزای اخروی در دنیا نیز حاضر و آماده بوده، چیزی که هست انسان مادامی که در دنیا بوده از وجود آن غفلت داشته، کلمه غفلت در آیه نیز (کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ) قرینه دیگری است بر این معنا؛ زیرا اگر آن جزا در دنیا آماده و حاضر نبود غفلت از آن معنا نداشت، چنان‌که کشف غطا نیز (فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ) قرینه دیگری است که از آن استفاده می‌شود، چیزی در پس پرده بوده و تنها پرده مانع از دیدن آن بوده است.[۱۶]

  1. مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۲۲، ص۲۴۶
  2. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ورید.
  3. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۷.
  4. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج‏۱۸، ص۳۴۷.
  5. سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت۱۱.
  6. مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۱۳۲؛ طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۱۶۶؛ کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ۱۳۳۶ش، ج۹، ص۱۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۴۹و۲۵۰.
  7. بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص ۳۷۴و ۳۷۶.
  8. طباطبایی، المیزان، الناشر منشورات اسماعیلیان، ج۱۷، ص۱۲.
  9. مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
  10. قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۶۳.
  11. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۱۸.
  12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۵۷.
  13. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۹.
  14. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۸، ص۳۳۷.
  15. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۷، ص۲۴.
  16. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۵۴۰.


خطای یادکرد: برچسب <ref> برای گروهی به نام «یادداشت» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="یادداشت"/> یافت نشد.