روضه پنج‌تن

از ویکی شیعه

روضه پنج‌تن مجلسی در بزرگداشت پنج تن آل عبا است. روضه‌خوان در این مجلس، داستان اصحاب کسا و فضایل آنان را بازگو می‌کند. بیان جریان اصحاب کسا معمولا با شعر است و پس از آن گریزی به مصیبت امام حسین(ع) زده و در پایان برای برآورده‌شدن حاجات حاضران دعا می‌شود. اشعار این مجلس معمولا ترجمه منظوم حدیث کسا است.

پنج‌تن

منظور از پنج تن، حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا (س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هستند. امام صادق(ع) در حدیثی صریحاً می‌فرماید:

اصحاب کساء که کریم‌ترین مخلوقات و شریف‌ترین آنها نزد خدا هستند، پنج تن می‌باشند. امام در ادامه این پنج تن را نام می‌برد.[۱]

مجلس روضه پنج‌تن

روضه‌خوان در این روضه، شروع به خواندن اشعاری در فضیلت پنج تن آل عبا می‌کند. معمولا این اشعار به داستان حدیث کسا اشاره دارد.[۲] این روضه با تجمع پنج تن در جریان کسا شروع و پس از بیان مقام و جایگاه پنج تن در نزد خداوند، به تجمع دوباره آنان در جریان شهادت امام حسین(ع) خاتمه می‌یابد.[۳]

نمونه‌هایی از اشعار

دیوان احمد صالح
عالم کون و مکان را کبریای پنج تن کرد خلقت روز اول از برای پنج تن
آب و باد و خاک وآتش عرش و فرش و ممکنات در وجود آورد از بهر ولای پنج تن
احمد و حیدر مکان کردند در زیر کسا حضرت صدیقه و هم مجتبای پنج تن
شد چو داخل در کسا سر حلقه میدان عشقخامس آل عبا گلگون قبای پنج تن
جبرئیل آندم گرفت اذن از خدا و مصطفیگشت وارد بر در دولت سرای پنج تن
آن زمان خیل ملک گفتند کای حی کریمچیست در عالم الهی ماجرای پنج تن
وحی آمد آنزمان از جانب پروردگارمن نکردم خلق عالم جز برای پنج تن
کسیتند این پنج تن‌ای مالک روز شمارشد ندا این فاطمه با مصطفای پنج تن
فاطمه باشد بلی با شوهر او مرتضیفاطمه است نور چشمش مجتبای پنج تن
فاطمه است خسرو کرب وبلا یعنی حسینآنکه بر افراشت برگردون لوای پنج تن
حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشانحاجت بانی بر آور‌ای خدای پنج تن
یک مکان زیر کسا یک جا میان قتلگاهکربلا گردیدشان ماتم سرای پنج تن
گفت زهرا‌ای غریب‌ای کشته مادر حسینگشته‌ای عریان چرا‌ای با وفای پنج تن
ایکه می‌خواهی سعادت در جهان وآخرتهمچو صالح باش دائم خاک پای پنج تن[۴]
دیوان آهی
عالمی را آفریده حق برای پنج تنبشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن
پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمعکسوت ختم رسل گردید جای پنج تن
خواست چون‌شان و مقام خاندانش را ز حقاحمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن
کرد نازل انما را حق به قرآن بهرشانخوش نشان امتحان است انمای پنج تن
این خطاب از درگه حق آمدی بر قدسیانخلقت عالم نکردم جز برای پنج تن
گفت جبریل امین یارب چه باشد نامشاناین ندا آمد در آندم از خدای پنج تن
فاطمه هست و دو فرزند پدر با همسرشجملگی گردید اینک آشنای پنج تن
خلقت عالم طفیل هستی آنان بودهم شفاعت در جزا باشد جزای پنج تن
گر غم و اندوه در دل داری‌ای شیعه کنونرو بزن دست توسل بر ولای پنج تن
‌ای دریغا با چنین جاه و مقام و مزلتبُد فزون از عالمی رنج و عنای پنج تن
آه و واویلا که احمد در احد مجروع شدگوهر دندان شکست از مصطفای پنج تن
پهلوی زهرا شکست و محسن او سقط شدرفت از‌دار فنا خیرالنسای پنج تن
کشته شمشیر زهرآگین بن ملجم زکینگشت در محراب کوفه مرتضای پنج تن
نی همین دادند زهرش بلکه جسمش بعد مرگتیرباران جفا شد مجتبای پنج تن
تشنه لب گشتی شهید و شد حریم او اسیردر ره آئین حق گلگون قبای پنج تن
داد دشمن راس پاک او مکان کنج تنورمطبخ خولی شدی مهمانسرای پنج تن
همچو «آهی» دیده افلاکیان و خاکیانروز وشب گریان بود اندر عزای پنج تن[۵]

جستار وابسته

پانویس

  1. شیخ صدوق، علل الشرائع، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۷۳۳.
  2. صالح، ران ملخ، ۱۳۶۷ش، ص۱۴-۱۵.
  3. آهی، دیوان آهی، ج۲، ص۱۰۲، ۱۰۳، ۱۰۴.
  4. صالح، ران ملخ، ۱۳۶۷ش، ص۱۴، ۱۵.
  5. آهی، دیوان آهی، ج۲، ص۱۰۲-۱۰۳-۱۰۴.

یادداشت

منابع

  • آهی، علی، دیوان آهی، تهران، موسسه انتشارات خزر، بی‌تا.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ترجمه ذهنی تهرانی، قم، انتشارات مومنین، ۱۳۸۰ش.
  • صالح، احمد، ران ملخ، تهران، انتشارات هفده شهریور، ۱۳۶۷ش.