حابس بن سعد طائی
کتابشناسی یا ارجاعات این مقاله ناقص است. میتوانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیشیعه کمک کنید. |
مشخصات فردی | |
---|---|
لقب | حابس یمانی |
محل زندگی | یمن و شام |
نسب/قبیله | قبیله طی |
خویشاوندان | حاتِم طائی و عدی بن حاتم طائی |
درگذشت | سال ۳۷ قمری در صفین |
نحوه درگذشت | کشته شدن در جنگ صِفّین |
مشخصات دینی | |
حضور در جنگها | جنگ صفین در برابر امام علی(ع) |
نقشهای برجسته | منصب قضاوت در شام از سوی خلیفه اول یا دوم، از سپاهیان معاویه در جنگ صفین |
آثار | روایت از حضرت فاطمه(س) و ابوبکر |
حابس بن سعد طائی، از بزرگان قبیله طَی بود. در مصاحبت او با پیامبر اسلام(ص) تردیدهایی وجود دارد. احادیث او مجهول و متروک دانسته شده است. وی در جنگ صِفّین همراه معاویه به عنوان پرچمدار و فرمانده قبیله طی، مقابل امام علی(ع) جنگید و در این جنگ کشته شد.
نسب
او برادرِ همسر عدی بن حاتم طائی (متوفی ۶۸)[۱] و از اهالی یمن بود[۲] که در میان مردم شام به حابس یمانی شهرت داشت.[۳]
تردید در صحابی بودن
برخی او را در زمره عابدان شمردهاند.[۴] با آنکه ابن سعد[۵] وی را در شمار اصحاب پیامبر(ص) که ساکن شام بودهاند، آورده و بخاری[۶] نیز معتقد است که وی پیامبر را درک کرده است، برخی در صحابی بودن او تردید[۷] و برخی نیز در این باره سکوت کردهاند.[۸] به گفته ابن سکن (متوفی ۳۵۳) برمبنای روایتی که از حابس نقل شده، گمان میرود که او افتخار مصاحبت با پیامبر اکرم را داشته است.[۹]
جایگاه روایی
حابس چند حدیث از ابوبکر و حضرت فاطمه(س) روایت کرده است[۱۰] و ابوطفیل و جبیر بن نفیر راوی احادیث او بودهاند، اما حدیثهای او مجهول و متروک دانسته شده است.[۱۱]
منصب قضاوت
حابس به دستور ابوبکر به همراه عدهای روانه شام شد و در حمص ساکن شد.[۱۲] بنابر بیشتر منابع، خلیفه دوم حابس را به عنوان قاضی شهر حمص برگزید،[۱۳] اما به دلایلی پس از مدت کوتاهی او را عزل کرد.[۱۴]
جایگاه او در میان امویان
حابس بن سعد، بزرگ قوم طی، مورد احترام شامیان و از نزدیکان معاویه بود. هنگامی که خفاف بن عبداللّه، پسر عموی حابس، برای دیدار او از عراق به شام میرفت، عدی بن حاتم به امام علی(ع) پیشنهاد کرد که خفاف، با یاری و همراهی حابس، با معاویه گفتگو و او را به بیعت دعوت کند. خفاف و حابس نزد معاویه رفتند. خفاف در آن مجلس مطالبی گفت که معاویه گمان برد او جاسوس علی علیهالسلام است و از حابس خواست تا او را از شام بیرون کند.[۱۵]
صفین
حابس در جنگ صِفّین همراه معاویه و پرچمدار و فرمانده قبیله طی بود.[۱۶] طبق گزارش دینوری،[۱۷] وی در اثنای جنگ، ابیاتی در اعتراض به علی علیهالسلام و یارانش سروده است. حابس در همین جنگ، در سال ۳۷ قمری کشته شد.
بنابر روایتی،[۱۸] هنگامی که امام علی(ع) از کنار جسدهای کشته گان جنگ صفّین میگذشت، مالک اشتر با دیدن پیکر حابس بن سعد در میان مقتولان لشکر معاویه تعجب کرد و گفت من او را مؤمن میدانستم و امام علی بدون رد کردن سخن مالک، پاسخ داد که او حالا مؤمن است!
با توجه به تاریخ درگذشت او، گزارش مبرّد[۱۹] مبنی بر آنکه حوثرة بن وداع اسدی (متوفی سال ۴۱ق)، پس از شهادت امام علی(ع) برای حابس طائی نامه نوشت تا ریاست خوارج را بپذیرد، صحیح نیست.[۲۰]
پانویس
- ↑ ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۲۸۰؛ صفدی، ج۱۱، ص۲۳۳.
- ↑ ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۵۳.
- ↑ ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۲۷۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۱۴.
- ↑ رجوع کنید به ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۵۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، حوادث و وفیات ۱۱ـ۴۰ه، ص۵۶۱.
- ↑ ابن سعد، ج۷، قسم ۲، ص۱۴۶.
- ↑ بخاری، ج۳، ص۱۰۸.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۴۷؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۲۸.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابن حزم، ص۴۰۳؛ یافعی، ج۱، ص۸۵.
- ↑ رجوع کنید به ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۵۶۰.
- ↑ ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۴۷.
- ↑ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۲۸؛ همو، المغنی، ج۱، ص۱۳۹.
- ↑ ابن عبدالبرّ، ج۱۱، صص۳۴۷، ۳۵۰.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابن حزم، ص۴۰۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، همانجا؛ صفدی، ج۱۱، ص۲۳۲.
- ↑ برای تفصیل ماجرا رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص۵۲۱ـ۵۲۲؛ ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۳۶۰؛ صفدی، ج۱۱، ص۲۳۲ـ۲۳۳.
- ↑ رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص۶۴ـ۶۸؛ ابن ابی الحدید، ج۳، ص۱۱۰ـ۱۱۲.
- ↑ ابن حزم؛ ابن عبدالبرّ، همانجاها.
- ↑ دینوری، ص ۱۷۱.
- ↑ رجوع کنید به ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۵۳.
- ↑ مبرّد، ج۲، ص۱۹۵.
- ↑ نیز رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج۵، ص۹۸.
منابع
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت، بی تا.
- ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت، ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
- ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت، بی تا.
- ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۹۸۲م.
- ابن سعد، لیدن.
- ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
- محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
- احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۰، چاپ افست قم، ۱۳۶۸ش.
- محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۱۱ـ۴۰ه، بیروت، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
- همو، المغنی فی الضعفاء، چاپ نورالدین عتر، بی جا، بی تا.
- همو، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت، بی تا.
- صفدی.
- محمدبن یزید مبرّد، الکامل فی اللغة و الادب، چاپ تغارید بیضون و نعیم زرزور، بیروت، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
- نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق، چاپ افست قم، ۱۴۰۴ق.
- عبداللّه بن اسعد یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، بیروت، ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامۀ جهان اسلام