هجرت خروج از سرزمینی به سوی سرزمینی دیگر و در اصطلاح دینی کوچ کردن از زادگاه و زیستگاه به جایی دیگر برای نجات دین و ایمان خود است. هجرت از آموزه‌های اسلام شمرده می‌شود و قرآن آثار دنیوی و اخروی فراوانی بر آن وعده داده است. فقیهان گفته‌اند کسی که در سرزمین کفر قادر بر انجام وظایف دینی خود نیست، در صورت توانایی باید مهاجرت کند. گفته شده با هجرت می‌توان به محیطی رفت که مناسب برای اقامه شعائر دینی و اظهار تعالیم اسلام باشد. هجرت یکی از راه‌های گسترش اسلام در کشورهای غیراسلامی نیز شمرده می‌شود. این نوع هجرت وسیله‌ای برای تبلیغ فرهنگ اسلامی و گسترش اسلام در کشورهای غیراسلامی است.

هجرت برای حفظ دین و جان خود، هجرت برای آموختن علم و دانش، هجرت برای تقویت و نشر دین و هجرت برای فرار از ظالم و گناه از انواع و اهداف هجرت دانسته شده است. قرآن مهاجران را به گشایش‌های مادی فراوان در همین دنیا و نیز اجر معنوی بزرگ در آخرت بشارت داده است. در قرآن آمده که اگر کسی که در راه خدا هجرت کند نقاط امن فراوان گسترده‌ای در زمین می‌یابد. هجرت مسلمانان به حبشه و هجرت پیامبر(ص) همراه مسلمانان به یثرب از مهمترین هجرت‌های اسلام شناخته می‌شود.

مهاجرت به کشورهای غیر اسلامی را به‌شرط عدم ایجاد مانع انجام مسئولیت‌های شرعی خود و خانواده و در امام ماندن از فساد و کفر، جایز دانسته‌اند. تأثیرپذیری از فرهنگ و آداب غیراسلامی، تخریب مبانی اعتقادی، در معرض خطر بودن معنویت و فرهنگ دینی، آسیب‌های اجتماعی مانند بحران هویتی، بحران خانوادگی، از بین رفتن قبح و زشتی گناهان، از آسیب‌های مهاجرت به کشورهای غیراسلامی شمرده می‌شود.

تعریف و جایگاه

هجرت به معنای خروج از سرزمینی به سرزمینی دیگر،[۱] جدایی، دوری و از جایی به جایی رفتن است.[۲] در اصطلاح دینی هجرت به معنای کوچ کردن و رفتن از وطن و محل زندگی خود به جایی دیگر برای نجات دین و ایمان خود است.[۳] هجرت از آموزه‌های اسلام شمرده می‌شود[۴] که در راستای تعالی انسان تشریع شده و قرآن پاداش فراوانی بر آن وعده داده است.[۵] مقصود از مهاجرت در اسلام نجات ایمان و حفظ دین و انجام وظایف الهی است.[۶] هجرت به‌عنوان یک راه‌حل برای نجات از تنگنای فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شناخته می‌شود.[۷] گفته شده با هجرت می‌توان به محیطی رفت که مناسب برای اقامه شعائر دینی و اظهار تعالیم اسلام است.[۸] هجرت را راه‌حلی برای مؤمنان دانسته‌اند که از تسلیم در برابر فشار و خفقان دوری کنند.[۹]

هجرت یکی از راه‌های گسترش اسلام در کشورهای غیراسلامی شمرده می‌شود.[۱۰] این نوع هجرت وسیله‌ای برای تبلیغ فرهنگ اسلامی و گسترش اسلام در کشورهای غیراسلامی است که با هدف دینی صورت می‌گیرد.[۱۱] حکم هجرت را نه فقط در زمان صدر اسلام که در هر زمانی پابرجا بیان داشته‌اند.[۱۲] برخی هجرت را به معنای حرکت به سمت جامعه متعالی دانسته‌اند.[۱۳] ترس از مرگ، دل‌بستگی به دنیا، راحت‌طلبی، فقدان هزینه زندگی، غربت و وسوسه‌های شیطانی از موانع هجرت دانسته شده است.[۱۴]

سوره نساء، آیه ۱۰۰::

و هر کس در راه خدا (از وطن خویش) هجرت کند در زمین برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت، و هر گاه کسی از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول بیرون آید و در سفر، مرگ وی فرا رسد اجر و ثواب چنین کسی بر خداست و خدا پیوسته آمرزنده و مهربان است.

برخی از هجرت تفسیری عرفانی داشته‌اند و پیش از رفتن از یک سرزمینی به جایی دیگر، آن را هجرت از ظلمت به نور و از کفر به ایمان و از گناه به اطاعت خدا دانسته‌اند.[۱۵] مطابق این نظر کسانی که جسمشان هجرت کرده اما در درون خود هجرتی نکرده‌اند در صف مهاجران نیستند.[۱۶] از این جهت هجرت از نظر اسلام تنها هجرت مکانی نیست، بلکه باید پیش از این هجرت هجرتی از درون آغاز شود.[۱۷] گفته شده مهاجرت مورد نظر قرآن نیز انتقال جسم و روح با هم است.[۱۸]

دلایل و اهداف هجرت

در قرآن مسلمانانی که در بند مشرکین و محاصره کفار قرار داشتند، و به واسطه فشارهای آنها توان انجام رسالت‌های دینی خود را نداشتند، با بشارتِ وسعت و آسایش به هجرت تشویق شدند.[۱۹] طبق آیات قرآن اگر کسی به خاطر عواملی در محیط نتوانست به وظیفه دینی خود عمل کند باید به محیط و منطقه امن دیگری هجرت کند؛ زیرا اسلام وابسته به محیط و مکان معینی نیست.[۲۰] گفته شده هنگامی که حیات معنوی و اهداف مقدس به خطر بیافتد می‌بایست مهاجرت کرد.[۲۱] برخی گفته‌اند اگر کسی قدرت مقابله با ظالم را ندارد، نباید سلطهٔ او را بپذیرد، بلکه باید هجرت کند.[۲۲] علاقه‌های افراطی به محیط تولد و زادگاه و دیگر علائق مختلف از نظر اسلام نمی‌تواند مانع از هجرت مسلمان باشد.[۲۳] هجرت برای حفظ دین و جان خود، هجرت برای آموختن علم و دانش، هجرت برای تقویت و نشر دین و هجرت برای فرار از ظالم و گناه از انواع و اهداف هجرت دانسته شده است.[۲۴]

ارزش هجرت

قرآن در آیات متعددی [یادداشت ۱] دستور به هجرت داده و دربارهٔ آثار آن در دنیا و آخرت سخن گفته است.[۲۵] جایگاه دنیوی و پاداش اخروی، امنیت گسترده و آمرزش گناهان، بهشت جاودان، رحمت خدا و روزی شایسته و بالاترین درجه نزد خداوند و رستگاری ابدی از پاداش مهاجرت در قرآن دانسته شده است.[۲۶] قرآن مهاجران را به گشایش‌های مادی فراوان در همین دنیا و نیز اجر معنوی بزرگ در آخرت بشارت داده است.[۲۷] قرآن می‌گوید کسی که در راه خدا هجرت کند نقاط امن فراوان گسترده‌ای در زمین می‌یابد.[۲۸] قرآن هجرت را مایه پیدایش آزادی و آسایش می‌داند.[۲۹]

قرآن در آیاتی هجرت را همراه با ایمان و جهاد ذکر می‌کند و هجرت را همسنگ جهاد بیان می‌کند.[۳۰] بر اساس قرآن مهاجران چه بتوانند خود را به مقصد برسانند و از آزادی در انجام وظائف بهره گیرند، و چه نتوانند و جان خود را در این راه از دست بدهند، پاداش آنها نزد خداوند محفوظ است.[۳۱] پیامبر(ص) در روایتی گفته است کسی که برای حفظ آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر، حتی به اندازه یک وجب، مهاجرت کند مستحق بهشت است و یار و همنشین محمد(ص) و ابراهیم(ع) خواهد بود.[۳۲]

تعرب پس از هجرت (هجرت به سرزمین کفر)

در احادیث اسلامی مسئله‌ای به نام «تَعَرُّب بعد الهجره» وارد شده است و یک مقصود از آن این است که افراد پس از مهاجرت به سرزمین اسلامی دیگر نباید سرزمین اسلامی را ترک گویند و به سرزمین شرک که خطر نابودی ایمان را دارد، بازگردند.[۳۳] تَعَرّب به عملی نیز گفته می‌شود که انسان پس از مهاجرت به سرزمین کفر یا پس از مهاجرت به مناطق مسلمان‌نشینی که پر از فسق و فجور است، خود را در معرض دور شدن از دین قرار می‌دهد.[۳۴] با این نگاه، چنانچه مسلمانی بداند در فرض هجرت به یک مکان، دینش در خطر می‌افتد، از این نظر که مجال کسب معرفت دینی برایش فراهم نیست یا فرصت و زمینه وقوع در انحراف مهیاست، به مقتضای این قاعده، عزیمت به چنین مکانی بر او جایز نیست.[۳۵]

گفته شده هر مهاجرتی به سرزمین کفر، تعرّب پس از هجرت نیست؛ گاهی مهاجرت به کشورهای غیر اسلامی ضروری دانسته شده است.[۳۶] تقویتِ هویتِ اسلامیِ اقلیت‌های مسلمان و اعطای کمک‌های مالی به آنها، مشارکت در گفت‌وگوی سازنده با پیروان و عالمان سایر ادیان الهی، ساخت مساجد، ایجاد مراکز خیریه و استفاده از فرصت جهانی شدن در کشورهای غربی در جهت مصالح اسلام و… همه سبب می‌شود تا هجرت بر کسانی که توان انجام چنین کارهایی را دارند، واجب شود.[۳۷]

سوره نحل، آیه ۴۱:
و كسانى كه پس از ستمديدگى، در راه خدا هجرت كرده‌اند، در اين دنيا جاى نيكويى به آنان مى‌دهيم، و اگر بدانند، قطعاً پاداش آخرت بزرگتر خواهد بود.

آسیب‌های مهاجرت

به آسیب‌های مهاجرت به کشورهای غیر اسلامی نیز تَعرّب پس از هجرت و برگشت به جاهلیت می‌گویند که به معنای فاصله‌گرفتن مهاجران از فرهنگی دینی است که شامل آسیب‌های اعتقادی، سیاسی و اجتماعی می‌شود.[۳۸] اگر در هجرت بازگشت به شرک و فساد رخ دهد تعرب بعد از هجرت گفته می‌شود.[۳۹]

تأثیرپذیری از فرهنگ و آداب غیراسلامی،[۴۰] تخریب مبانی اعتقادی، در معرض خطر بودن معنویت و فرهنگ دینی، تغییر تفکر نسبت به معارف دینی به سبب قرارگرفتن در فضای مادی‌گری، آسیب‌های اجتماعی مانند بحران هویتی، بحران خانوادگی، غفلت از تربیت فرزند، دور شدن از فرهنگ جامعه اسلامی، از بین رفتن قبح و زشتی گناهان، از آسیب‌های مهاجرت به کشورهای غیراسلامی شمرده می‌شود.[۴۱] مراجع تقلید مهاجرت به کشورهای غیر اسلامی را اگر مانع از انجام مسئولیت‌های شرعی خود و خانواده نشود و از فساد و کفر در امان باشند را جایز می‌دانند.[۴۲]

وجوب هجرت

هجرت در شرایط خاص واجب دانسته شده است.[۴۳] فقیهان گفته‌اند کسی که در سرزمین کفر قادر بر انجام وظایف دینی خود نیست در صورت قدرت باید مهاجرت کند.[۴۴] شیخ طوسی بر لزوم هجرت از کشور غیراسلامی برای کسانی که توانایی مهاجرت از این کشورها را داشته در شرایطی که اِظهار دین اسلام بین مردم آن کشور بر آنها ممکن نباشد تأکید می‌کند.[۴۵] او تأکید می‌کند کسانی که قادر به اظهار دینشان در این کشورها هستند یا توانایی مهاجرت را به دلایل مختلف ندارند این لزوم مهاجرت منتفی است.[۴۶] گفته شده در هر مکان و زمان که حفظ دین انسان متوقف باشد بر مهاجرت، لازم است انسان به جایی که دینش محفوظ است مهاجرت کند.[۴۷] مهاجرت برای نجات ایمان خود و حفظ فرایض مذهبی را از احکام الهی دانسته‌اند.[۴۸] فقیهان شیعه گفته‌اند هجرت دستوری است که همچنان باقی است و چنین نیست که مخصوص صدر اسلام باشد.[۴۹]

اسلامی بودن یا نبودن کشور محل اقامت و مقصد مهاجرت و مسلمان بودن یا نبودن فرد مهاجر از موضوعات فقهی دانسته شده است.[۵۰] در حقوق بین‌الملل به ویژه در پرتو آموزه‌های نظام بین‌المللی حقوق بشر مهاجرت به عنوان یک حق بشری محسوب شده است.[۵۱]

در جایی که آزادی دینی انسان سلب شود و نیز قادر به شناخت معارف دینی نباشد هجرت از آنجا ضروری دانسته شده است.[۵۲] گفته شده هرجا که امکان زیست دیندارانه و حفظ هویت‌های اسلامی در آن میسر بود اقامت در آنجا جایز است.[۵۳] مرتضی مطهری معتقد است از نظر اسلام عذر جبر محیط به هیچ وجه قابل نیست و اگر محیط فاسد بود و احساس شود که در این محیط، ایمان خود و خانواده از بین می‌رود، باید از محله، شهر یا کشور هجرت کرد.[۵۴]

هجرت‌‌های صدر اسلام

اولین هجرت مسلمانان مهاجرت عده‌ای از پیروان پیامبر(ص) به سرپرستی جعفر بن ابی‌طالب از مکه به حبشه است که در اثر آزار و شکنجه قریش و به دستور پیامبر(ص) در سال پنجم بعثت رخ داد.[۵۵] هجرت دوم مسلمانان هجرت عمومی و همگانی پیامبر(ص) و مسلمانان از مکه به یثرب بود‏.[۵۶] هجرت پیامبر(ص) از مکه به یثرب در تاریخ اسلام اهمیتی ویژه دارد و به عنوان مبدأ تاریخ اسلام شناخته می‌شود.[۵۷] انگیزه هجرت پیامبر(ص)، حفظ جان خود و به وجود آمدن محیطی آزاد برای تبلیغ اسلام بود؛ زیرا محیط پر خفقان مکه به پیامبر(ص) اجازه نمی‌داد که رسالت الهی خود را تبلیغ کند.[۵۸] هجرت از مکه به مدینه را با لزوم شکل‌گیری هویت و اجتماع اسلامی ملازم دانسته‌اند.[۵۹] هجرت گروهی از مسلمانان به مدینه بعد از صلح حدیبیه از دیگر هجرت های صدر اسلام به شمار می‌رود.[۶۰]

 
کتاب «هجرت و مهاجرت در فقه اهل‌بیت» اثر حسینی ترکستانی.

هجرت‌های اولیه در صدر اسلام را از عوامل اصلی در پیروزی اسلام در برابر دشمنان دانسته‌اند.[۶۱] مقام مهاجران اولیه در اسلام مقام با ارزشی دانسته شده و هم پیامبر(ص) و هم مسلمانان بعد، همگی برای آنها احترام زیادی قائل بودند.[۶۲]

مهاجران نمونه

هجرت امام علی(ع) به کوفه، هجرت امام رضا(ع) برای نشر اسلام به مرو، هجرت حضرت ابراهیم(ع) از بابِل به فلسطین،[۶۳] و هجرت حضرت موسی(ع)،[۶۴] حضرت لوط، حضرت صالح، حضرت شعیب و اصحاب کهف از نمونه‌های هجرت پیشوایان دین شمرده می‌شود.[۶۵]

تک‌نگاری

درباره هجرت و مهاجرت کتاب‌های مختلفی نوشته شده است؛ برخی از آنها عبارتند از:

  • هجرت و مهاجرت در فقه اهل‌بیت(ع)، حقوق ایران و بین‌الملل، سید امیرحسین حسینی ترکستانی، بوستان کتاب، ۱۴۰۲ش.
  • هجرت و تمدن، علی شریعتی، تهران، انتشارات احیاء، ۱۳۵۷ش.

پانویس

  1. جلالی، و هاشمی، «تحلیل و بررسی موانع و راهکارهای هجرت در آموزه‌های دینی»، ص۸۳۳.
  2. ساکت، «هجرت در نگاه قرآن»، ص۱۵.
  3. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص ۵۷۸ و ۵۷۹؛ سروش، امر به معروف ونهی از منکر، ۱۳۸۷ش، ص۱۲۶.
  4. فجری، «فوائد، عوامل و موانع هجرت»، ص۹۴؛ جلالی، و هاشمی، «تحلیل و بررسی موانع و راهکارهای هجرت در آموزه‌های دینی»، ص۸۵۰.
  5. همدانی، «حکم فقهی هجرت و کودکان مراهق»، ص۲۹.
  6. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱۴، ص۴۵.
  7. حمیدی، «آسیب‌های هجرت از منظر قرآن و حدیث»، ص۱۳۹.
  8. سروش، امر به معروف ونهی از منکر، ۱۳۸۷ش، ص۱۲۷.
  9. فجری، «فوائد، عوامل و موانع هجرت»، ص۹۴.
  10. فجری، «فوائد، عوامل و موانع هجرت»، ص۹۴.
  11. حمیدی، «آسیب‌های هجرت از منظر قرآن و حدیث»، ص۱۳۹.
  12. فجری، «فوائد، عوامل و موانع هجرت»، ص۹۴.
  13. جلالی، و هاشمی، «تحلیل و بررسی موانع و راهکارهای هجرت در آموزه‌های دینی»، ص۸۲۹.
  14. جلالی، و هاشمی، «تحلیل و بررسی موانع و راهکارهای هجرت در آموزه‌های دینی»، ص۸۲۹.
  15. حسینی، «جایگاه هجرت در مکتب اسلام»، ص۱۳.
  16. حسینی، «جایگاه هجرت در مکتب اسلام»، ص۱۳.
  17. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۹۳؛ جلالی، و هاشمی، «تحلیل و بررسی موانع و راهکارهای هجرت در آموزه‌های دینی»، ص۸۳۵.
  18. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱۴، ص۴۵.
  19. سروش، امر به معروف ونهی از منکر، ۱۳۸۷ش، ص۱۲۷.
  20. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۹۰؛ جلالی، و هاشمی، «تحلیل و بررسی موانع و راهکارهای هجرت در آموزه‌های دینی»، ص۸۳۵.
  21. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۹۱.
  22. قرائتی، تفسیر نور‏، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۵۲۳.
  23. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۹۰.
  24. جلالی، و هاشمی، «تحلیل و بررسی موانع و راهکارهای هجرت در آموزه‌های دینی»، ص۸۲۹؛ حسینی، «جایگاه هجرت در مکتب اسلام»، ص۱۲ و ۱۳؛ فجری، «فوائد، عوامل و موانع هجرت»، ص۹۶ و ۹۷؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۵۲۳.
  25. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۸۹؛ قرائتی، تفسیر نور‏، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۵۲۳.
  26. حسینی، «جایگاه هجرت در مکتب اسلام»، ص۲۲ و ۲۳.
  27. همدانی، «حکم فقهی هجرت و کودکان مراهق»، ص۳۰.
  28. حسینی، «جایگاه هجرت در مکتب اسلام»، ص۱۲.
  29. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۹۲.
  30. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱۴، ص۴۷؛ فجری، «فوائد، عوامل و موانع هجرت»، ص۹۴.
  31. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۹۰.
  32. طبرسی، مجمع البيان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۵۳.
  33. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱۴، ص۶۴.
  34. مبلغی، «فقه هجرت»، ص۱۶.
  35. مبلغی، «فقه هجرت»، ص۱۸.
  36. مبلغی، «فقه هجرت»، ص۱۸.
  37. مبلغی، «فقه هجرت»، ص۱۸.
  38. حمیدی، «آسیب‌های هجرت از منظر قرآن و حدیث»، ص۱۳۹ و ۱۵۳.
  39. حمیدی، «آسیب‌های هجرت از منظر قرآن و حدیث»، ص۱۵۳.
  40. حمیدی، «آسیب‌های هجرت از منظر قرآن و حدیث»، ص۱۵۳.
  41. حمیدی، «آسیب‌های هجرت از منظر قرآن و حدیث»، ص۱۵۵ تا ۱۶۰.
  42. «فقه برای غرب‌نشینان»، سایت رسمی دفتر مرجع عالیقدر سید علی حسینی سیستانی؛ مکارم شیرازی، استفتاءات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۳۴۹.
  43. همدانی، «حکم فقهی هجرت و کودکان مراهق»، ص۲۹.
  44. محقق حلی، شرائع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۷۹؛ شهيد ثانی، مسالك الأفهام، قم، ج۳، ص۱۶ و ۱۷؛ نجفی، جواهر الكلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۱، ص۳۴؛ طوسی، المبسوط في فقه الإمامية، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳ و ۴.
  45. طوسی، المبسوط في فقه الإمامية، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳ و ۴.
  46. طوسی، المبسوط في فقه الإمامية، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳ و ۴.
  47. محسنی، جهاد اسلامی در عصر حاضر، ۱۴۱۱۱ق، ج۱، ص۲۰۱ و ۲۰۲؛ منتظری، «وجوب هجرت به سوی امام»، ص۶.
  48. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱۴، ص۶۰.
  49. نجفی، جواهر الكلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۱، ص۳۴ و ۳۸؛ محقق حلی، شرائع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۷۹؛ همدانی، «حکم فقهی هجرت و کودکان مراهق»، ص۳۲.
  50. هاشمی، «مبانی حق بر مهاجرت و اقامت در کشورهای غیراسلامی در فقه و حقوق بین‌الملل»، ص۲۹۸ و ۳۰۳.
  51. هاشمی، «مبانی حق بر مهاجرت و اقامت در کشورهای غیراسلامی در فقه و حقوق بین‌الملل»، ص۲۹۸.
  52. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱۴، ص۶۶.
  53. هاشمی، «مبانی حق بر مهاجرت و اقامت در کشورهای غیراسلامی در فقه و حقوق بین‌الملل»، ص۳۱۱.
  54. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۵۷۹.
  55. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۲۳۶؛ منتظری، «وجوب هجرت به سوی امام»، ص۶.
  56. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۲۳۶.
  57. مکارم شیرازی، قهرمان توحید، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۶.
  58. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱۴، ص۵۶.
  59. هاشمی، «مبانی حق بر مهاجرت و اقامت در کشورهای غیراسلامی در فقه و حقوق بین‌الملل»، ص۳۱۱.
  60. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۶۲.
  61. فجری، «فوائد، عوامل و موانع هجرت»، ص۹۴.
  62. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۲۳۶.
  63. قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۴۳۶.
  64. حسینی، «جایگاه هجرت در مکتب اسلام»، ص۱۶.
  65. سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱۴، ص۵۰ و ۵۱.

یادداشت

  1. مانند: آیه ۹۷ و ۱۰۰ سوره نساء، آیه ۴۱ سوره نحل، آیه ۷۵ سوره انفال، آیه ۲۱۸ سوره بقره، آیه ۲۰ سوره توبه، آیه ۱۹۵ سوره آل‌عمران، آیه ۵۸ سوره حج.

منابع

  • جلالی، سیدمجتبی، و هاشمی، سید مهدی، «تحلیل و بررسی موانع و راهکارهای هجرت در آموزه‌های دینی»، راهبرد اجتماعی فرهنگی، شماره ۴۸، پاییز ۱۴۰۲ش.
  • حسینعلی، منتظری، «وجوب هجرت به سوی امام»، پاسدار اسلام، شماره ۶۶، خرداد ۱۳۶۶ش.
  • حسینی، سید جواد، «جایگاه هجرت در مکتب اسلام»، مبلغان، شماره ۵۳، ۱۳۸۳ش.
  • حمیدی، رحمت‌الله، «آسیب‌های هجرت از منظر قرآن و حدیث»، گفتمان وحی، شماره ۱، سال چهارهم، بهار و تابستان ۱۴۰۲ش.
  • ساکت، محمدحسین، «هجرت در نگاه قرآن»، بینات، شماره ۲، ۱۳۷۳ش.
  • سروش، محمد، امر به معروف و نهی از منکر، تهران، نمایندگی ولی فقیه سپاه پاسداران، ۱۳۸۷ش.
  • سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، بی‌تا.
  • شهيد ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، قم، مؤسسة المعارف الاسلامية، بی‌تا.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامية، تهران، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، ۱۳۸۷ق.
  • فجری، محمدمهدی، «فوائد، عوامل و موانع هجرت»، مبلغان، شماره ۱۳۰، تیر و مرداد ۱۳۸۹ش.
  • «فقه برای غرب‌نشینان»، سایت رسمی دفتر مرجع عالیقدر سید علی حسینی سیستانی، بازدید: ۳ شهریور ۱۴۰۳ش.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش.
  • قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۵ش.
  • محسنی، محمد آصف، جهاد اسلامی در عصر حاضر، لاهور، کمیته فرهنگی حرکت اسلامی افغانستان پاکستان، ۱۴۱۱۱ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش.
  • مبلغی، احمد، «فقه هجرت»، فقه، شماره ۲، سال سیزدهم، تابستان ۱۳۸۵ش.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، قم، اسماعيليان، ۱۴۰۸ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر،‌ تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب (ع)، ۱۴۲۷ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، قهرمان توحید، شرح و تفسیر آیات مربوط به حضرت ابراهیم(ع)، قم، امام علی بن ابی طالب علیه السلام، ۱۳۸۸ش.
  • نجفی، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۳۶۲ش.
  • هاشمی، سید محمدعلی، «مبانی حق بر مهاجرت و اقامت در کشورهای غیراسلامی در فقه و حقوق بین‌الملل»، مطالعات حقوقی، شماره ۲، تابستان ۱۴۰۲ش.
  • همدانی، مصطفی، «حکم فقهی هجرت و کودکان مراهق»، مطالعات فقه تربیتی، شماره ۳۷، پاییز و زمستان ۱۴۰۰ش.