کاربر ناشناس
محکم و متشابه: تفاوت میان نسخهها
جز
←تحقیق و جمع بندی مسأله
imported>Lohrasbi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Lohrasbi |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
بر اساس تلقیهای گزارش شده و نقد آنها، متشابه [[آیه|آیهای]] است که مراد آن برای غالب افهام مردم مشتبه است، چون در مرتبهای از بیان قرار دارد که با محدودۀ حسی و قالب ذهنی سادۀ آنان، قابل درک نیست. در حالی که آیات محکم و دلایل عقلی آن، معانی بلند را در مرتبهای قرار میدهد که متأمل در آیات دریابد که آنچه از ظاهر کلام برداشت میکند منظور نیست(جهت سلبی معنای محکم). به عنوان نمونه وقتی خداوند میفرماید: {{متن قرآن|'''الرَّحْمَـٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ'''|سوره= [[سوره طه|طه]]|آیه= ۵}}، در مرحله اول برای شنوندۀ ظاهربین این سؤال مطرح است که منظور از در استوا بودن [[خداوند]] یعنی چه؟ آیا خداوند مانند پادشاهان روی تخت خود مینشیند و فرمان میدهد؟ ظاهر آیه از نظر مفهوم و واژگان مشکلی ندارد، مشکل در فهم عقلانی آن است. لذا وقتی آیه دیگری میگوید:{{متن قرآن|'''لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ'''|سوره= [[سوره شوری|شوری]]|آیه= ۱۱}}، ذهن همان آیه را به گونهای دیگر تفسیر میکند و استواییت خداوند را از مقولههای مادی و بشری خارج و به مرتبهای جز مخلوقات تفسیر میکند. دلالت آیه اول و ظهور آن از بین نمیرود، تصحیح میشود و از اشتباه و شبه خارج میشود. این عمل گاه با دلیل عقلی نسبت به آیه صورت میگیرد، چون تجسم خداوند جل جلاله محال است. خداوند جا و مکان ندارد تا بر روی تخت و در عرش بنشیند، لذا مدلول استوا، تسلط بر جهان و احاطه بر خلق معنا میشود. نمونه دیگر، آیه شریفه {{متن قرآن|''' وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌإِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ'''|سوره= [[سوره قیامت|قیامت]]|آیه= ٢٢ - ٢٤}} است. خداوند در قیامت دیده میشود، اما بر شنونده مشتبه میشود که آیا خداوند با همین چشم حسی دیده میشود؟ اگر خدا احد است، صمد است، لم یلد و لم یولد است، اگر خدا همتا ندارد، قابل رؤیت مادی نیست، پس این آیه چه میگوید؟ آیهای دیگر این اشتباه را تصحیح میکند: {{متن قرآن|'''لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ'''|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه= ١٠٣}} در این جاست که روشن میشود منظور از نظر، دیدن حسی نیست، به همین دلیل نقش محکم، نقش سلبی است، چون کلام متشابه را از اشتباه و افساد بیرون میآورد و شنونده را بر حذر میدارد. | بر اساس تلقیهای گزارش شده و نقد آنها، متشابه [[آیه|آیهای]] است که مراد آن برای غالب افهام مردم مشتبه است، چون در مرتبهای از بیان قرار دارد که با محدودۀ حسی و قالب ذهنی سادۀ آنان، قابل درک نیست. در حالی که آیات محکم و دلایل عقلی آن، معانی بلند را در مرتبهای قرار میدهد که متأمل در آیات دریابد که آنچه از ظاهر کلام برداشت میکند منظور نیست(جهت سلبی معنای محکم). به عنوان نمونه وقتی خداوند میفرماید: {{متن قرآن|'''الرَّحْمَـٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ'''|سوره= [[سوره طه|طه]]|آیه= ۵}}، در مرحله اول برای شنوندۀ ظاهربین این سؤال مطرح است که منظور از در استوا بودن [[خداوند]] یعنی چه؟ آیا خداوند مانند پادشاهان روی تخت خود مینشیند و فرمان میدهد؟ ظاهر آیه از نظر مفهوم و واژگان مشکلی ندارد، مشکل در فهم عقلانی آن است. لذا وقتی آیه دیگری میگوید:{{متن قرآن|'''لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ'''|سوره= [[سوره شوری|شوری]]|آیه= ۱۱}}، ذهن همان آیه را به گونهای دیگر تفسیر میکند و استواییت خداوند را از مقولههای مادی و بشری خارج و به مرتبهای جز مخلوقات تفسیر میکند. دلالت آیه اول و ظهور آن از بین نمیرود، تصحیح میشود و از اشتباه و شبه خارج میشود. این عمل گاه با دلیل عقلی نسبت به آیه صورت میگیرد، چون تجسم خداوند جل جلاله محال است. خداوند جا و مکان ندارد تا بر روی تخت و در عرش بنشیند، لذا مدلول استوا، تسلط بر جهان و احاطه بر خلق معنا میشود. نمونه دیگر، آیه شریفه {{متن قرآن|''' وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌإِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ'''|سوره= [[سوره قیامت|قیامت]]|آیه= ٢٢ - ٢٤}} است. خداوند در قیامت دیده میشود، اما بر شنونده مشتبه میشود که آیا خداوند با همین چشم حسی دیده میشود؟ اگر خدا احد است، صمد است، لم یلد و لم یولد است، اگر خدا همتا ندارد، قابل رؤیت مادی نیست، پس این آیه چه میگوید؟ آیهای دیگر این اشتباه را تصحیح میکند: {{متن قرآن|'''لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ'''|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه= ١٠٣}} در این جاست که روشن میشود منظور از نظر، دیدن حسی نیست، به همین دلیل نقش محکم، نقش سلبی است، چون کلام متشابه را از اشتباه و افساد بیرون میآورد و شنونده را بر حذر میدارد. | ||
{{جمع شدن}} | |||
یکی از قرآن پژوهان معاصر توضیحی میدهد که ابعاد دیگر این بحث را روشن میکند و زمینه محدود کردن دایره متشابه را فراهم میکند او مینویسد: | یکی از قرآن پژوهان معاصر توضیحی میدهد که ابعاد دیگر این بحث را روشن میکند و زمینه محدود کردن دایره متشابه را فراهم میکند او مینویسد: | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
به عبارت دیگر، کار محکم پیشگیری از تأویلهای باطل و ارجاع به اصلی است که صحیح و مطابق با عقل است؛ زیرا از آیه ۷ آل عمران استفاده میشود که تنها متابعت کژدلان از متشابه نیست و یافتن تأویل خاص هم هست: {{متن قرآن|'''ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ'''|سوره= آل عمران|آیه= ۷}}. | به عبارت دیگر، کار محکم پیشگیری از تأویلهای باطل و ارجاع به اصلی است که صحیح و مطابق با عقل است؛ زیرا از آیه ۷ آل عمران استفاده میشود که تنها متابعت کژدلان از متشابه نیست و یافتن تأویل خاص هم هست: {{متن قرآن|'''ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ'''|سوره= آل عمران|آیه= ۷}}. | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
در پایان، این نکته یادآوری شود که مسأله محکم و متشابه دو صفت اضافی هستند، به این معنا که ممکن است آیهای از جهتی محکم باشد و از جهتی متشابه و برعکس. به همین جهت ما بر خلاف [[راغب اصفهانی]] که محکم و متشابه را به چند دسته تقسیم میکند و یک قسم را متشابه علیالاطلاق میداند،<ref>راغب مفردات، ص۴۴۴، واژه شبه، تحقیق داودی</ref> ما متشابه علی الاطلاق در قرآن نداریم، گر چه مانعی ندارد که ما محکم علی الاطلاق داشته باشیم.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۶۷</ref> | در پایان، این نکته یادآوری شود که مسأله محکم و متشابه دو صفت اضافی هستند، به این معنا که ممکن است آیهای از جهتی محکم باشد و از جهتی متشابه و برعکس. به همین جهت ما بر خلاف [[راغب اصفهانی]] که محکم و متشابه را به چند دسته تقسیم میکند و یک قسم را متشابه علیالاطلاق میداند،<ref>راغب مفردات، ص۴۴۴، واژه شبه، تحقیق داودی</ref> ما متشابه علی الاطلاق در قرآن نداریم، گر چه مانعی ندارد که ما محکم علی الاطلاق داشته باشیم.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۶۷</ref> | ||